عبیدالله سرخ آبی؛ رضا رضالو؛ کریم حاجی زاده
چکیده
تفسیر رفتارهای گذشته ی انسان و توجّه به درک و سنجش فرایندهای پیچیدهی تعاملی بین انسان و محیط از حیث وابستگی آن به اجزای محیط طبیعی و اکولوژیکی در مرکز توجّه باستان شناسی جدید قرار دارد. بررسی ...
بیشتر
تفسیر رفتارهای گذشته ی انسان و توجّه به درک و سنجش فرایندهای پیچیدهی تعاملی بین انسان و محیط از حیث وابستگی آن به اجزای محیط طبیعی و اکولوژیکی در مرکز توجّه باستان شناسی جدید قرار دارد. بررسی های باستانشناسی و تحلیل الگوهای استقراری، از روش های شناخته شده در باستان شناسی برای کمک به شناخت این فرایندهای تعاملی است. حوضه ی جنوبی دریاچهی ارومیه با مطالعات هیات باستانشناسی دانشگاه پنسیلوانیا در تپه حسنلو و دشت سندوس به یکی از مهمترین مناطق باستان شناختی و مبنایی برای گاهنگاری در شمالغرب ایران بدل گشت. در این میان دشت پیرانشهر از طرفی به دلیل همجواری با محوطه حسنلو در شمال و محوطه ربط در جنوب و از طرف دیگر به دلیل همسایگی این منطقه با قدرت های بزرگی چون آشور و اورارتو و مانّا در نیمه ی اوّل هزارهی اوّل ق.م جزو نواحی مهمّ از نظر مطالعات باستانشناسی عصر آهن شمالغرب ایران است. پژوهش پیش رو با این فرض که استقرارهای عصر آهن دشت پیرانشهر از الگوی استقراری مشخّصی پیروی میکنند، دشت پیرانشهر را بررسی کرد. در این پژوهش سعی گردید با استفاده از روش مطالعات میدانی و کتابخانه ای و به کارگیری مدل های تحلیل جغرافیایی تفسیر روشمند و مناسبی از نحوهی توزیع محوطه های عصر آهن و هزارهی اول ق.م دشت پیرانشهر ارائه گردد. بررسی ها نشان داد که استقرارهای عصر آهن منطقه بیش از همه تحت تأثیر دو عامل جغرافیایی ارتفاع از سطح دریا و میزان دسترسی به رودخانه ها بوده و همین امر باعث ایجاد شبکه های خطّی در مسیر رودخانه ها و با ارتفاع گزینی مناسب نسبت به دشت گردیده است. همچنین مشخص شد که استقرارهای عصر آهن این دشت به تبعیت از شکل ناهمواری ها و جغرافیای طبیعی منطقه در نیمهی نخست هزارهی اول ق.م با ایجاد سلسله مراتب استقراری مشخّص میل به سوی تشکیل یک واحد سیاسی مستقل محلی داشته است که میتوان نشانه های وجود این واحد سیاسی را در متون آشوری نو با نام خوبوشکیا شناسایی کرد.