نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 عضو هیئت علمی پژوهشکدۀ سازمان میراث فرهنگی و گردشگری
2 دانشجوی دورۀ دکتری رشتۀ باستانشناسی گرایش دوران اسلامی دانشگاه مازندران
چکیده
در میان تواریخ کمتر تاریخی به قدر تاریخ پارتها تاریک و نارساست. پیرو کشورگشاییهای پارتی و تشدید اصطکاک موقعیت مرزی در سرحدات غرب و شمال غرب ایران، بقایای مجموعۀ ضحاک را میتوان کانون تمرکز قدرت حکومتی در طی سدة اول میلادیدانست،تاجاییکهبرجستگینفوذمذهبباحضورمستقیموتعیینکنندةمعبددرسرنوشتسیاسی'نظامیآن آشکار است. از آنجایی که تاکنون معابد پارتی را در نجد ایران کشف نکردهاند و همواره ایالات خارجی شاهنشاهی این خلأ را پرکردهاند، تحقیق پیشرو بر آنست تا به روش تحلیلی'تطبیقی و یافتهاندوزی به روش کتابخانهای و میدانی، ضمن معرفی معبد مهر ضحاک'که عکسالعمل سیاسی پارتی علیه گونههای معماری مذهبی رومی میباشد'شمال غرب ایران را با دارا بودن پیشزمینههای مساعد تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی، دروازة ورود آئین میترائیسم به اروپا معرفی و به بررسی الگوهای معماری معابد این دوران بپردازد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The Role of the Parthian’s Zahhak Complex in the Expansion of Mithraism and its Regional Architectural Characteristics
نویسندگان [English]
- Behrouz Omrani 1
- Amin Moradi 2
1 Ph.D. in Archaeology, Iranian Center for Archaeological Research
2 Ph.D. Candidate in Islamic Archaeology, Department of Archaeology, University of Mazandaran
چکیده [English]
During history, few eras have been as ambiguous and dark as Parthians. Mithraism ideology had king’s support and promised salvation and a new after-death world to the soldiers. From this view, Parthians cared about the political aspect of the religion rather than the religion itself. Mithras Temple is a good example of political reaction of Parthians against Roman religious architectures. After Parthians’ conquers and the increase of border conflicts in the western and northwestern parts of Iran, remains of Zahhak can be considered as the focus of power center in first century A.D. In a way that the influence of religion is evident with direct and determining presence of temple in martial-political destiny of the country. Since unlike the other regions, the Parthian temples have not been discovered so far from inside Iran this study aims to introduce Zahak Temple in northwest Iran through describing its historical, geographic, and cultural backgrounds to conclude that Zahak can be viewed as a gate of Mithraism entrance to Europe and a start point of Iranian thought influence into the west.
کلیدواژهها [English]
- Mithraism
- Parthian Religion
- Zahak Temple
- Parthian architecture
1. مقدمه
جهان ایرانی و دنیای روم ' یونان، در هیچ دورانی، از دیدگاه فرهنگی، حکومتی، همکاریهای نزدیک و دوجانبه و همسازی به یکدیگر نرسیدهاند و با بیگانگیهای به کینهتوزی آمیخته، همیشه از یکدیگر جدا ماندهاند (کومن، 1383: 14). به لحاظ مذهبی، آئین مهرپرستی و مسیحی با آن که خاستگاههای مشترکی داشتهاند و باورها و رسوم در آنها مشترک بوده است، اما همچون رقیبی به معارضه پرداختهاند و این ستیزهجویی اجتنابناپذیر بوده است، زیرا به روشنی دریافته بودند که بُرد هر یک به معنای استیلای فرهنگی و حکومت بر جهانی پهناور است. بااینحال سزارها، اشراف و دولتمردان رومی در طول دو سده، با سختی و جذابیت از آئینی پیروی کردند و در بقاء و انتشار آن کوشیدند که خاستگاه آن ایران (Nasstrom: 2004) و پیروانش در سرزمینی بودند که دشمنان سرسخت هم محسوب میشدند (Bremmer, 2006: 45). بعضی از سزارها، چون کالیگولا و نرون میخواستند نقش بطالسمه را در مصر و ایتالیا عهدهدار شوند و مدعی بودند که خدایان در آنان حلول کرده و تجسم خدا به روی زمین هستند. اما هنوز چنین ادعاهایی مورد قبول رومیان واقع نمیشد. (Meyer, 2011:60). رومیان با زمینۀ فکری دیگری پرورش یافته بودند، این اندیشه که ستایش سزارها همچون ستایش خدایان است، و حتی زمینۀ شرقی آن، مورد قبولشان قرار نمیگرفت. حتی در دوران بعدی نیز چنین زمینهسازی و القائاتی مثمرثمر واقع نگردید. اندیشه و زمینهای پختهتر و کارآمدتر لازم بود تا بتوانند چنین موضوعی را به مردم تحمیل کنند که آیین میترایی توانایی آن را داشت (کومن، 1383: 95). و این همان چیزی بود که اشکانیان در پی آن بودند، یعنی معتقد بودند که ایزد مهر در وجود شاهان حلول کرده است (محمدیفر، 1387: 46). این گرایشات با رویکارآمدن مهرداد دوم و تشدید حساسیت نقش استراتژیک ارمنستان در عرصة تاریخ (سرافراز و فیروزمندی،1387: 200)، غرب و شمال غرب ایران را تبدیل به نقطة بحران سیاسی - نظامی ایران و روم میکند (Armstron, 2010: 3). تا جایی که هیچیک از دو دولت روم و پارت مایل به استقلال کشور اخیر نبود، زیرا از نظر هردو، ارمنستان به لحاظ سوقالجیشی در مرحلة اول اهمیت قرار داشت (Wiliam, 2010:121) و نقش آن در جغرافیای نظامی منطقه غیر قابل چشمپوشی بود (Poirot, 2003:2).
هرچند پیرو اشارات پلوتارک، مهرپرستی را دزدان دریایی اسیر پمپئوس به روم بردند و در نتیجه میترائیسم با سپاهیان رومی به نواحی رن (Rhine) و دانوب (Danube) رسیده است (گیریشمن،1388:320)، بااینحال، نگارندگان، معبد مهر زهاک را از مراکز عمدة ترویج اندیشة میترائیسم به اروپا میدانند، چرا که تأثیر فرهنگی چندصد سالة یک منطقة جغرافیایی در تماس مستقیم با دولت روم را نمیتوان با تأثیر گروهی دزد دریایی یا مشابه آن مقایسه کرد. از این منظر، معرفی و بررسی یگانه معبد مهرپرستی نجد ایران در شمالغرب کشور در طی حکومت پارتیان، ضمن رفع خلأ تحقیقاتی در روند معماری مذهبی اشکانیان، راهگشای چگونگی نفوذ آئین مهرپرستی به اروپا، تأثیر و تأثرات متقابل آن و سیر تکوینی معابد پارتی خواهد بود. علاوه بر آن، نتایج پژوهش، معرف الگوی مشترک معماری میترانیومهای اروپا ضمن تدقیق فقر مطالعاتی در زمینۀ ساختار معابد مهری ناشی از سیاستهای ضد میترائیسم کنستانتین (Moghadam,1975)، در اروپای معاصر روم با ایران اشکانی خواهد بود.
2. بررسی وضعیت دین در دورۀ اشکانیان
هرچند اطلاعات موجود در خصوص مذهب پارتیان اغلب مبهم و نارساست (سرافراز و فیروزمندی، 1387: 208)، نظریات متنوعی دربارۀ وضعیت مذهب در دورۀ مزبور وجود دارد (محمدیفر، 1387: 47). چون پارتیان زمانی که با سکاها همسایه بودند، آفتاب و ماه و ستارگان را میپرستیدند و چون با پارسیها مخلوط شدند، اهورامزدا را ستایش نمودند و وقتی با سلوکیها و یونانیها ارتباط پیدا کردند ارباب انواع را پرستش کردند و آن هنگام که باکیشوآئینزرتشتآشناشدندبهمذهبزرتشتگرایشپیداکردند (سرافراز و فیروزمندی، 1387: 208). از طرفی گستردگی جغرافیایی حکومت اشکانی برهمکنش متقابل اندیشههای مذهبی در مرزهای سیاسی (بهخصوص در نقطۀ تقابل با روم) را دربر داشته است (Agnes, 2010)، تا جایی که برخی از خدایان مشترک ایرانی و رومی به صورت خدای واحدی درآمدند و مردم این خدایان را حقیقت یگانهای تصور کردند. بررسی نحوۀ پراکنش آئین اشکانی در مرزهای سیاسی امپراتوری، این نکته را که دین، متناسب با شرایط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و جغرافیایی بوده است آشکار میسازد Miller, 2006: 112)). در این راستا، مهرپرستی و آئین مرتبط با آن بیشتر در نقاط مرزی امپراتوری متمرکز بوده است تا سایر بخشها (Scheidel, 2009: 104). چراکه ضمن ترویج فرهنگ نایل شدن به سعادت معنوی مبارزانِ در راه دین (بیوار، 1383: 85)، موجبات دفاعی تأمین و توسعۀ سیاسی حاصل گردد. چنین به نظر میرسد که جلب حمایت مردمی از سوی حاکمیت، زمینههای متنوع ترویج اندیشههای مذهبی در دورۀ پارتی را سبب شده است (ورستاندیک، 1386: 89). در این میان جایگاه ارمنستان و غرب و شمالغرب ایران به دلیل موقعیت جغرافیای و راهبردی، دشتهای حاصلخیز و قرارگیری آن در مسیر ابریشم، از دلایل عمدۀ کشمکش میان ایرانیان و رمیان بوده است (احمدی، 1392) از این منظر، کنشهای سیاسی ' مذهبی ایران و روم در نقطۀ مزبور اجتنابناپذیر بوده است؛ به همین دلیل تجهیز جغرافیای منطقهای به مراکز نظامی از عمده چالشهای معماری پارتی در منطقۀ آذربایجان بوده است تاجایی که بقایای مجموعۀ سیاسی ' حکومتی زهاک با دارا بودن عناصر معماری مهرپرستی را باید از مراکز عمدۀ نظامی ایران به جهت مقابله با روم دانست.
2'1' جغرافیای شکلگیری میترائیسم و مبانی سیاسی آن
مهرپرستی، از قدیمیترین آیینهای ایرانی است که قدمت آن به هزارة دوم ق.م میرسد. متون زرتشتی کهن از «مهر» یا «میترا» نام میبرند. همچنین، از مهر در کنار دیگر خدایان، در کتیبههای میخی متعلق به 1400ق.م نام برده شده است (شکاری نیری: 85). دوران پارت را باید دوران اوج گسترش دین مهری در ایران و خارج از قلمرو مرزهای آن دانست. پارتها چنان به این آئین پایبند بودند که دو نفر از پادشاهان معروف این سلسله؛ مهرداد اول (138-171ق.م) و مهرداد دوم (124-87 م) خود را برگزیدة ایزد مهر مینامیدند (Sheldon, 2010:46). به طور کلی، مذهب و هنر مرتبط به آن، منظر، معرفت، رابطة معنوی و حس درونی و خاطرة ازلی خاص خود را از مکان، فضا، زمان و واقعیتها و پدیدارهای طبیعی و طبیعت جهانی که در آن میزیسته وام گرفته است (ملاصالحی،1390: 160). از این رو، وابستگی شدید مابین مشخصههای اصیل مذهب مهرپرستی با عناصر طبیعی پیرامون و جامعۀ تکوینیافته در آن انکار نشدنی است؛ تا جاییکه غار، نوع لباس، مراسم گاوکشی و حیوانات مورد علاقه نشان میدهد که میترائیسم نشئتگرفته از یک دورۀ شبانی است (کومن، 1383: 48). از طرفی جایگاه خدای مهر به عنوان حامی جنگجویان و سربازان(1) و نیز نگهبان عهد و پیمان(2) (اکبری و دهنو، 1385: 47)، (شریفیان و غفوری، 1387) موجب شده تا مهر و آئین مهرپرستی، بهگونهای به سرحدات مرزی کشور در تزویج با طبیعت کوهستان و غار- که از ضروریات زندگی شبانی است- معطوف گردد تا ضمن آمادهسازی فرهنگ مردمی، موجبات دفاع مرزی در این نقاط میسر گردد. اهمیت نقش مهر در رابطه با تنظیم ضوابط مرتبط با جنگ و دفاع تا جایی است که بعدها به موجب پشتیبانی از جنگاوران، عنوان وِرِثْرَغنهَ (بهرام) را به خود میگیرد (Wiesehöfer, 2010: 108). این که چرا در مناطق مرکزی ایران و دشتهای هموار آن هیچگونه نشانی از مهر و مهرپرستی وجود ندارد، خود دلیل روشنی بر این مدعاست(3).
در تشکیلات سیاسی پارت، مالالتجارههایی که اخذ میشد، از مهمترین منابع عایدات دولت بود. از طرفی انجام داد و ستد که مطابق قانون یکی از مشاغل اجتماعی محسوب میشد، تغییرناپذیر بود. اشکانیان میکوشیدند مانع ارتباط مستقیم روم و چین شوند (سرافراز و فیروزمندی، 1387: 200) تا اسباب بازرگانی در ایران پارتی، به عنوان کشور واسطه حاصل شود (Liu, 2010: 89). از این رو، سیر تغییر و تحول در نحوة گزینش پایتختهای جدید حکومت پارتی، مراکز دولتی، مذهبی و نظامی همواره به موازات مسیر تجاری ابریشم بوده است.
پایتختهای اشکانی(نساء- هکاتوم پلیس – تیسفون) |
Samarghand |
Bukhara |
Merv |
Hamedan |
Ctesiphon |
Qale-Zahhak |
Ray |
Sad Darvazeh |
Nisa |
مراکز مهم مواصلاتی اشکانی |
جاده ابریشم در دوره اشکانی |
تصویر 1. موقعیت قرارگیری پایتختهای اشکانی و سیر انتقالی آن از شرق به غرب با توجه به اهداف سیاسی (گسترش مرزهای حکومتی) و اقتصادی ( کنترل تجارت در مسیر ابریشم). (منبع نقشه: Google Earth, 2014)
2'2' وجه مشترک مهرپرستی و نمود آن در مهر قلعۀ زهاک
مهر خود خورشید نیست، بلکه نور و روشنایی است که تاریکی را زایل میکند (Malandra, 2011:112). مبانی مشترک مذهبی ایران و روم موجب شده است تا میترا در هاترا با شمش یکی دانسته شود. رسم قربانی گاو را باید وجه مشترک تغییرناپذیر مهرپرستی دانست که در آن ایزد مهر به کشتن نخستین گاو اقدام کرده است. این روند را رمزی از رستاخیز و تجدید حیات طبیعت در بهار (غلبة خورشید بر ماه) دانستهاند (گریمال، 1367: 98). همچنین با توجه به تأخر پیشینة خورشیدپرستی بر ماهپرستی در ایران و وجود سنت غلبة توتم جدید (خورشید/شیر) بر توتم قدیم (ماه/گاو) در دورههای انتقال تمدنهای توتمی، این نماد را اینگونه تفسیر کردهاند که توتم غالب، توتم مغلوب را در اختیار میگیرد (صمدی، 1367: 35).
سیر تحول پرستش آفتاب، اساس و پایة آئین میترائیسم است و مغان در این دوره، به عنوان روحانیون آئین آفتابپرستی حضور دارند (Deman, 2011:78). خورشید، شیری پنداشته شده که پنجه بر پشت گاو زده است. این طرز بیان در معبد زهاک از طریق پنجههای قدرتمند کلاغ صورت گرفته است.
چو خورشید زد پنجه بر پشت گاو ز هامــون بر آمــد خــروش چـکاو
( فردوسی،1966، ج4: 182)
تجلی مهر بهصورتخورشیددر تندیسهای پارتی مجموعۀ زهاک به صورت سر انسانی در میان شعلههای نور نمایان است(4)؛ این که مهر با شانههای خورشید همراه شاهان نمایان شده است، امری است معمول که نهتنها بعدها در ایران ساسانی مورد توجه قرار میگیرد، بلکه در روم نیز از اقبال عام برخوردار بوده است. از طرفی تشابه شرارههای خورشید به نزدیکترین و قویترین شکل حیوانی ممکن، یعنی شیر، موجب شده تا مهر همواره با ساختار شیر و خورشید همراه گردد.
جدول 1- نمود فیزیکی مهر در تزئینات مراکز مهرپرستی )نگارندگان:1393)
بخشی از تزئینات گچی قلعۀ زهاک. تمثیلی از میترا در میان شعلههای خورشید. |
بخشی از تزئینات معماری شهر دستوا در شوشتر |
تصویری از ستونهای گچی از محوطة تساء |
گچبری با نقش شیر از محوطة زهاک |
|||
بخشی از یک تابلوی میترائی مکشوفه از روم. (قرن دوم و سوم هجری (Cumont et al. 2009:58) |
نقشبرجستۀ میترائی از روم. (Wikipedia.org) |
مجسمهای از میترا محفوظ در موزه باستانشناسی میلان(Cumont et al. 2009:58) |
صفحۀ نقرهای قرن دوم و سوم میلادی از روم (Wikipedia.org) |
بالا: سکه بهرام دوم (سرافراز و فیروزمندی، 1387: 112). پایین: سکه ضرب آنتونیوس (275 م.). روم |
||
2'3' قلعۀ ضحاک
تلاش در زمینۀ تعریف حریم دفاعی مشخص به منظور پناهندگی و ارج نهادن به آرمانهای قومی، از مهمترین دغدغههای بشریت در طول تاریخ بوده است. از طرفی مسئلۀ تهاجم و دستاندازی دولتهای نیرومند بر ضعیفان، مسئلة تازهای نیست و ریشه در اعماق تاریخ دوانده است. به نظر میرسد ویژگی طبیعی ' دفاعی دولتشهر زهاک در طی دورۀ پارتی، با مساحتی بالغ بر 300 هکتار با ترکیبی از عناصر دفاعی ' مذهبی، جایگاه آن را تا مکان اصلی تصمیمگیریهای دولتی ترفیع داده است. ادغام و تلفیق شهر زهاک با نقاط مسکونی اطراف آن، و حذف نابرابریهای اجتماعی ' فرهنگی و اقتصادی ' سیاسی بین این دو نوع کانون زیستی، الغای خودفرمانی شهر و... نتیجة تصمیم قاطع دولت اشکانی برای روبیدن (پاک کردن) مفاهیم یونانی در جامعه است (حبیبی، 1387: 22).
بقایای قلعۀ ضحاک بر فراز تونل شمال 38 راهآهن تهران ' تبریز در شانزده کیلومتری جنوب شرقی شهرستان هشترود و در حدود سه کیلومتری شرق ایستگاه خراسانک واقع است. بقایای وسیع مجموعه بناها با مصالح سنگ، گچ و آجر در محدودهای وسیع بر ارتفاعات کوه داشقلعه قابلمشاهده است (محمدیفر،1387: 122) که این موقعیت قرارگیری با اعتقاد بر استقرار جایگاه خدایان بر فراز کوههای خوشمنظر و بلند مطابق میباشد. جایگاه آب به عنوان عنصری پاک و تطهیرکننده در فرهنگ ایرانی شناخته شده است (Tahmouri and Hoseinrazavi, 2013). این که در نزدیکی مراکز مهرپرستی میبایست رودخانهای جریان داشته باشد، چرخش رود قرانقو در بستر طبیعی محوطۀ زهاک، ضمن ترفیع این خلأ، شبهجزیرة کوچکی را به وجود آورده است که از نظر دفاعی بسیار حائز اهمیت است. از نظر گاهنگاری، مجموعۀ زهاک یک طیف گستردة زمانی از اواخر هزارة دوم ق.م تا دورة تیموری را دربر میگیرد، به نظر مینورسکی، موقعیت قلعة زهاک با محلی که بطلیموس به عنوان فاناسپای از آن نام برده مطابقت دارد و برای این نظریه اظهارات بطلیموس در مورد طول مسافت بین آتشکدههای سرزمین ماد با آذربایجان امروزی مطابقت دارد (Kleiss,1973: 165). از طرفی در یک دید مستقیم هوایی بقایای مجموعۀ زهاک در ارتباط با آذرگشنسب (همتای ساسانی خود)، مهمترین مجموعۀ نظامی' مذهبی قرون بعد میباشد.
|
|
تصویر 2. موقعیت قرارگیری مجموعۀ زهاک نسبت به مراکز مهم مهرپرستی در آذربایجان (نگارندگان:1393)
در بیشتر کتب تاریخی از این قلعه بهنام «زهاک» نام بردهاند. در زبان محلی در روستاهای اطراف، نحوة تلفظ نام مجموعه متفاوت است، اهالی روستای عربلو که نزدیکترین آبادی به محوطه است با نام «زوهنگ» از آن یاد میکنند، این در حالی است که در خراسانک به آن «زَهَنگ» و «زوحَه» گفته میشود. به هر حال، تلفظ محلی محوطه هرچه باشد، مطمئناً زهاک با (ز) نوشته میشود نه به صورت ضحاک. چرا که «ضحاک» واژهایست عربی به معنای خندان. در زمان حملۀ اعراب به آذربایجان، تغییراتی در نوشتار کلمه و تلفظ ضحاک ایجاد شده است (قندگر:1384). از طرفی با توجه به وجود آثار دورۀ ماد در قلعه به نظر میرسد که نام زهاک از آستیاگ و آژدهاک(5)، چهارمین سرسلسلة دودمان ماد گرفته شده باشد (گیریشمن، 1388: 117).
در طرح ساختمان شهر پارتی زهاک، همچون نمونههای مشابه، سه بخش دیده میشود؛ کهندژ برای امور نظامی، ارک یا داخل شهر، و حومه (ربض). هرچند بخش جنوبی محوطۀ زهاک به جهت افزایش توان نظامی با برجوبارو تقویت شده، بخش شمالی شهر نیز با توجه به حالت پرتگاهی و وجود رودخانة قرانقو، از کیفیت دفاعی بسیار بالایی برخوردار بوده است.
ارگ شهرها در عصر پارتی به شکل چهارگوش یا مستطیل دارای برجوبارو بوده است (Curtis, 2009). برجستگیِ این ویژگی، در محوطههای اشکانی نسای نو، آی خانوم، تاکسیلا، سرخ کتل موجب شده تا برجهای چهارگوش را از وجوه جداییناپذیر مجموعههای پارتی بدانند (Frye, 1983)، از طرفی بهرهگیری از برجهای دفاعی نیمدایره با معماری خشکهچین به منظور افزایش توان دفاعی در برابر گلولههای منجنیق، در معماری قلاع هزارۀ اول ق.م، بهخصوص معماری اورارتو، باعث شده است تا تضاد حجمی برجهای مستطیلشکل و استوانهای، همنشینی معماری هزارۀ اول ق.م و معماری اشکانی را در ساختار مجموعۀ زهاک به خوبی آشکار سازد (Kleiss, 1973).
Zahak Complex |
تصویر 3. موقعیت قرارگیری بقایای معماری پیش از دورۀ پارتی با مشخصۀ برجهای مدور و مصالح خشکهچین(Kliess:1973)
3'4' پاویون
از مهمترین وجوه معماری این مجموعه، بقایای پاویون یا چهارتاقی است که در کنارة غربی یک پرتگاه ساخته شده است. اهمیت پاویون در ساختار فضایی مجموعه زهاک تا بدان جاست که بقایای معماری آن نمایندة تنها بنای پیش از اسلام پابرجاست و هیچ بنای قابل مقایسهای با پاویون در ایران شناخته نشده است (قندگر: 1384). این بنا به صورت چهارگوش و به ابعاد 9×9 متر و پایههایی به ابعاد 75/2 × 75/2 متر که پهنای هرکدام از دهانهها 36/4 متر میباشد، ساخته شده است (همان، 122). پاویون، امروزه از سه جهت ورودی دارد که به نظر میرسد جهت سوم که مسیر دائمی بادهای نسبتاً شدید منطقهای میباشد بعدها مسدود شده باشد. نمای معماری پاویون بدون نظرداشت کنگرهها، یادآور نمای غربی کاخ آشور در عراق میباشد (قندگر: 1384)، از طرفی تشابه ساختاری پاویون با بناهای یادبود سزار در روم و شیوۀ اجرای عمودی آجر در آن 'که قابل مقایسه با هاترا و کاخ آشور است' این فرضیه را که طرح رومی آن در ترکیب با سنن شرقی از جمله سکوسازی شکل گرفته است، تقویت میکند. از این دیدگاه، نحوۀ قرارگیری پاویون بر روی سکوی سنگی با فرم اجرایی معابد نساء، سرخ کتل، خورهه، کنگاور، تپه یحیی، محوطة غربال بیز، کوه خواجه، تپه ناریشان، و در مقیاس وسیعتر در برده نشانده و مسجد سلیمان (حیدری،1391)، همخوانی دارد. علاوه بر آن چنین به نظر میرسد که طرح کلی آن الگوی معماری تاقگرا در دورۀ ساسانی بوده است (همان).
جدول 2- مقایسه ساختاری بناهای یادبود سزار در روم و پاویون زهاک
پاویون زهاک قرن اول و دوم میلادی. هشترود |
طاق یادبود سِپتیموس. 183م. لاتاکیا-سوریه |
طاق سِپتیموس. 146م خٌمس- لیبی |
طاق تراژان 114م. بنِوِنتو- ایتالیا |
طاق آگوستوس 27ق.م ریمینی -ایتالیا |
طاق سوسا 8-9 ق.م پیِمِنتو- ایتالیا |
نحوه قرارگیری پاویون قلعه زهاک بر روی سکوی سنگی(محمدی قر،1387: 124) |
صفه مسجد سلیمان و بازسازی بناهای سطح آن (Ghirshman,1976) |
هرچند به لحاظ شیوۀ پوشش فضای مربعیشکل (بشن) زیر چهارتاقی زهاک و نمونههای ساسانی تفاوتهایی وجود دارد، به دلیل تشابهات موجود در نحوة انتقال فضای مربع به گنبد و گوشهسازی، به نظر میرسد ساختار پاویون یکی از تأثیرگذارترین نمونهها بر فرمهای معماری مذهبی ساسانی باشد که طرح آن بعدها در معماری آتشکدههای ساسانی مدّنظر قرار گرفته است.
چهارتاقی قلعه دختر -فیروزآباد Huff,1971 |
چهارتاقی زرشیر-جنوب شرقی فسا-شیراز Huff,1975 |
چهارتاقی در قصر شیرین Reuther.pp553 |
جدول 3- تشابهات ساختاری پلان پاویون زهاک و آتشکدههای ساسانی (نگارندگان:1393)
پلان و نمایی ازپاویون زهاک (محمدیفر، 1387: 122) |
چهارتاقی نگار روستای نگار- جنوب غربی کرمان |
پلان فضایی مربوط به معبد در محوطة تخت سلیمان-تکاب |
چهارتاقی در قصر شیرین (Reuther.198:553) |
چهارتاقی قلعهدختر –فیروزآباد (Huff, 1971)
|
چهارتاقی زرشیر-جنوب شرقی فسا-شیراز (Huff, 1975)
|
3'5' معبد
معبد، مهمترین عنصر شکلدهندۀ تشکیلات حکومتی پارت میباشد (سرافراز و فیروزمندی،1387: 215). موقعیت قرارگیری آن در بخش مرکزی محوطه با ارتفاعی بلندتر از سایر بخشهای مجموعه، از نقش محوری معبد در محوطۀ زهاک حکایت دارد. به لحاظ ساختاری، طرح کلی آن شامل تالاری به ابعاد 11 × 11 متر میباشد که این ابعاد نزدیک به اندازه تالار اصلی در معبد هاترا (157/10 × 54/10) (درخششی، 1384)، بخش مرکزی در معبد تختسلیمان (53/10× 54/10)، فضای مربعشکل معبد مهرورجوی مراغه (10 × 10) (شجاعدل، 1384) و معبد کوه خواجه سیستان (58/10 × 58/10) است که همگی نشاندهندۀ تناسبات معماری مشخص و نزدیک بههم در پلان معابد میباشد.
در بنای معبد از وضعیت طبیعی زمین بهرهگیری شده است. قطر دیوارهای معبد 2 الی 3 متر میباشد که در فاصلة 30متری از بنای چهارتاقی قرارگرفته است. اصل قرینهسازی در این بنا به طور کامل رعایت شده، به طوری که در چهار جهت طاقچههای بزرگی به طول 3متر، عمق 60 سانتیمتر و ارتفاع 30 سانتیمتر از کف تالار ایجاد شده است که هرکدام چهار عدد نیمستون گچی تزئینی در داخل و دو نیمستون ظریف در لبة خارجی دارند(6). چهار ورودی در چهار جهت، امکان دسترسی به تالار مرکزی را از طریق چهار معبر به عرض 10/1متر میسر میسازد.
سالکان در مراحل تشرف، باید از دالانهای تاریک و تنگ که توهمآور بود عبور میکردند تا خود را به داخل مهرابه و جایگاه مقدس برسانند (کومن، 1383:166). خلسه و رهایی از حالت معمول از ملزومات آئین مهرپرستی بوده است. کسی که مراسم تشرف را سرپرستی میکرد، هنگام اجرای آداب ویژه، نان مقدس را با شربت مستیآور هوم میخورد؛ مهریار نیایشهای مقدس را تلاوت میکرد، چنین آدابی با مراسم عشاء ربانی، نان و شراب، ولیمه و سرِّ مقدس میان مسیحیان قابلمقایسه است (همان:162). شراب نیروی وهم و خیال او را تحریک میکرد، تا پیمایش مسیر دالانهای تاریک با تحریک نیروی توهم زائر قرین گردد، ارواح مقدس آسمانی را پیشروی خود میدید و در حالت خلسه و بیخودی، میپنداشت که خلع بدن کرده و روانش در جهان ناشناختهای سیر میکند. فضای تالار کمی پایینتر از کف زمین قرار دارد که این شیوۀ اجرا قابلمقایسه با ساختار معماری مهراب کارنتوم میباشد که مطابق معمول پایینتر از سطح زمین بنا شده است. پی بنا از تراش و مسطح نمودن کف صخرهای حاصل شده است و پس از اجرا، آن را در چندین مرحله گچاندود کردهاند (قندگر، 1384). وجود مدخل ورود آب در میانة ضلع شرقی که در گذر از عرض خود به ضلع غربی ختم میشود، به احتمال قوی بیانگر محل جریان خون' آب قربانی در فضای داخلی تالار میباشد. از طرفی وجود باریکة ناودان در میانة ضلع غربی که از بالا به پایین امتداد دارد، احتمال وجود طبقات را در آن تقویت میکند. تاقچههای کور طاقدار به شکل یک نوآوری، معماری تالار مرکزی را متمایز کرده است (درخششی، 1384). به لحاظ تزئین، گچ بیشترین حجم تزئینات معبد را تشکیل میدهد، از این روی، شیوۀ در امان ماندن آن از روند تأثیرات جوی تأملبرانگیز است؛ این که هیچگونه نشانی از داغ ستون و بقایای چوب در تالار یافت نشده، در صورت اجرای پوشش آن با آجر، باید پوشش دهنة 11متری و چگونگی انتقال بار آن به پایهها را پدیدهای در مهندسی دوران تاریخی در پوشش فضای مربعیشکل به صورت تاقآهنگ دانست. هرچند، بقایای پاکار تاقهای مازهدار سازۀ مرکزی در ورودی تالارها پابرجاست، نمیتوان نوع روند پوشش تالار را به طور یقین تفسیر کرد. با این حال، به نظر میرسد با توجه به این که نخستین مهرابههای ایجاد شده در غارها ' مانند معبد مهر ورجوی و معبد اباذر اردبیل (شکاری نیری، 85)' دارای فضای منحنیشکل بودهاند، پوشش منحنیوار، به خصوص گنبد، از عناصر جداییناپذیر معماری مهرابهها در این دوره بوده است.
تصویر3. بقایای معبد مهری در مجموعۀ زهاک و بازسازی بخشی از تاقهای مازهدار در ورودیها و تاقچههای تزئینی (نگارندگان:1393)
3'6' بنای چلیپایی
بقایای معماری بنای چلیپاییشکل به مساحت 16متر مربع و ملحقات آن، شرقیترین بخش از مجموعۀ زهاک را شامل میشود. تطابق تکنیک آجرچینی آن با پاویون و تالار، نشان از همزمانی ساخت هر سه بنا میباشد. با این حال، قرارگیری آن در بخش شرقی و اندیشههای مرتبط با خورشیدپرستی، در محل قرارگیری آن بیتأثیر نبوده است. پر واضح است که به جهت کاربری محوری این بنا در قسمت شرقی مجموعۀ زهاک، سایر الحاقات معماری موجود در راستای تکمیل کاربری آن شکل گرفته است. این درحالی است که ارتباط بنای چلیپایی با تالار و پاویون از طریق راهروهای خشتی صورت میگرفته است.
آنچه در این بنا قابلتوجه است، وجود محراب و طاقچه علاوه بر سکوی کنار محراب است. در ساختار این بنا هیچگونه اثری از سوختگی وجود ندارد و دیوارة بنا شامل اندودی از گچ میباشد. به نظر، کاربری این بخش، محلی برای نگهداری تندیسها بوده و سکوی مقابل آن نیز مؤید این فرضیه است. ساختار چلیپایی این بنا قابلمقایسه با قدیمیترین ساختار معماری مشابه با کاربری مذهبی در نوشیجانتپه متعلق به دورۀ ماد میباشد که نمونههای اشکانی آن با کاربری مذهبی در صددروازه وجود دارند. فرم چلیپایی، وجود محراب، محل تمثال و سکوهای واقع در این مجموعه مؤید کاربری مذهبی آن میباشد (قندگر،1384).
طرح 1. راست: نوشیجان تپه- قدیمیترین نمونة بنای چلیپاییشکل با کاربری مذهبی
چپ: مجموعه زهاک-بنای چلیپاییشکل با کاربری مذهبی (نگارندگان:1393)
جدول 4. بناهای چلیپایی با کاربری مذهبی در دورۀ ساسانی (نگارندگان:1393)
تختنشین- فارس (Huff, 1972) |
مجموعۀ رونیی یا رهنی در جنوب شرقی فراشبند (نگارندگان:93) |
بیشابور- بقایای معبد در کاخ شاپور (سرافراز و فیروزمندی: 1387:283) |
3'7' سلسلهمراتب فضایی
هاپکینز در خصوص تقسیمبندی معابد به نقل از گدار چنین بیان میکند:
«تمایزی بین نیایشگاههای آتش با معبد وجود دارد؛ معبد مکانی بود برای پرستش، که شمار زیادی از اشخاص عادی میتوانستند به آن دسترسی پیدا کنند، اما نیایشگاه آتش مکانی بود که تنها روحانیان اجازۀ دخول به آن را داشتند، از طرفی وی معتقد است که نیایشگاههای آتش (ایدانه) نخستینبار در زمان هخامنشیان بهکار گرفته شدند ولی ساخت آتشکدههای واقعی، یعنی ترکیبی از نیایشگاه آتش و مکانهای قربانی تا اواخر دورۀ اشکانی معمول نبود» (درخششی، 1384).
در صورت چنین تقسیمبندیای از معابد، میتوان تالار قلعه را معبد و بنای چلیپایی واقع در شرق تالار را که دارای کاربری مذهبی میباشد، نیایشگاه (نمازخانه) نامید. طرح استرلیزه مجموعه شامل سه حجم مکعبیشکل میباشد که جهتگیری آنها در راستای چهار جهت اصلی قابلتوجه میباشد و این شیوۀ قرارگیری با جهتگیری پلان معابد موجود در محوطههای نساء، آیخانم، گارئوس، پری پتروس، معابد رومی شهر کالچستر، مهرورجوی، معبد خورهه و کاخ سلوکیه همخوانی دارد. بنای معبد به لحاظ اهمیت و نقش محوری آن، در ارتفاعی بالاتر از سایر بخشها قرار گرفته است. با توجه به موقعیت قرارگیری مجموعه نسبت به راستای طلوع آفتاب و نحوة استقرار ورودیها، چنین به نظر میرسد ورود به مجموعه از قسمت شرق میسر میشده و توالی تشرف پس از عبور از تالار در پاویون، به عنوان محل تلاقی خورشید و معبد در نقطهای از زمین تکمیل میشده است. به طور تقریبی و نسبی، امتیازهای اشرافی و طبقاتی در این سازمانها و تشکیلات وجود نداشت، چون آموزشهای میترائیسم سبب میشد تا نظام طبقاتی و امتیازهای حاصله بیمعنی شود (کومن، 1383: 175). از این رو، ساختمانهایی با سبکهای معماری متفاوت در مجموعه دیده نمیشود. چنین به نظر میرسد که حدفاصل حصار جنوبی و مراکز مذهبی را بافت شهری شامل محلههایی برای پیشهوران، بازرگانان، نظامیان و افراد آزاد پر کرده بود (قندگر: 1384).
تصویر4. روابط فضایی و جانمایی بخشهای مختلف مجموعه به لحاظ اولویت نقطة ارتفاع (نگارندگان:1393)
3'8' تزئینات
آنچه مسلم است، تزئینات در نوع معماری معبد نه یک آرایش ظاهری، بلکه هنری راستین است که از عقاید ژرف خالقان آن نشئت میگیرد. در واقع، تزئینات در معماری معبد، مقولاتی بنیادیند نه سطحی. از طرفی تزئینات عاملی است که معماری و هنر را در ارتباط با هم قرار میدهد، تا جایی که در معماری معبد پارتی زهاک، درونمایههای معماری غالب در قالب تزئینات مطرح شده است.
تشرفیافتگان به کیش مهر به هفت مرتبه تقسیم میشدند که از پایینترین مرتبه آغاز و در بالاترین مرتبه پایان مییافت. این مراتب به ترتیب عبارت بودند از کلاغ، همسر، سرباز، شیر، پارسی، پیک خورشید و پیر (کومن، 1383: 56). وجود اندیشة مشترک مذهبی در رابطه با مهرپرستی و طبقات آن، ایدههای تزئینی مشترکی را در رابطه با هنر تزئین در معابد اشکانی تحمیل کرده است، تا جایی که همگونی تزئینی در رابطه با عناصر مذهبی پارتی قابل مشاهده است. با این تفاوت که معابد اروپایی اکثراً نقوش برجستة میترا را همراه با سمبلهای اعتقادی آن آئین در معابد خود حجاری کردهاند (شکاری نیری: 1385).
تصویر5. بازتاب سواستیکا در معماری معبد زهاک (همنشینی تزئین و فرم معماری) در طی یک سیکل گردشی (نگارندگان:1393)
جدول 5- بخشی از بقایای عناصر هفتگانه مهرپرستی در طی کاوشهای بهعملآمده در مجموعۀ زهاک (نگارندگان:93)
کلاغ در حال پنجه زدن بر پشت گاو |
سرباز |
شیر |
به احتمال زیاد پدر |
در این میان رسم قربانی گاو -که به نظر میرسد دارای سابقهای دور در سرزمینهای آسیایی بوده است(7)- مهمترین موضوع تزئینی مهرابهها را به خود اختصاص داده است. بنا بر باورهای برخی از اقوام ابتدایی، خون، تحرک و نیروی آدمی را افزون میساخت و کسی که بدن خود را بدان آغشته میکرد و یا مینوشید، نیروی حیوان قربانی شده یا «توتم قومی» را به خود منتقل میکرد. تزئین معبد مهر را با گل و گیاه، تحتتأثیر این قربانی شگرف میدانند. در اکثر نمونه معابد اروپایی، مطابق باورهای پرستندگان، نیروهای خیر که به صورت سگ تجسم شدهاند و نیروهای شر، که به صورت مار و کژدم هستند، نبرد بی پایانی به جهت دستیابی به سرچشمة حیات، یعنی خون گاو دارند (کومن، 1383: 115). هرچند در نمونة ایرانی -معبد زهاک- چنین تصویرسازیهایی به دست نیامده، با این حال، اهمیت گاوکشی و جزئیات دخیل در آن دررابطه با نحوة به زانو درآمدن گاو با نمونههای معابد متأخر رومی قابلمقایسه است (Deman, 2011:78).
طرحوارههای بهکاررفته در معماری معبد همچون نیمستونهای تزئینی ( Kiani, 2012)، بهگونهای است که میتواند یک فضای روان سیال و یکپارچه -فضایی که در آن انفصال و گسستگی بین سقف دیوار و کف بنا را به کمترین مقدار حس کنیم- خلق نماید. تزئین با گچ را باید مهمترین شاخصة هنری پارتی دانست؛ (Curtis, 2009) از طرفی وجود همگونی بصری در تزئینات مربوط به یک دورۀ تاریخی اجتنابناپذیر است. از این منظر الگوی مشابه ترئینی بین نقوش گچی مجموعۀ زهاک و محوطههای همدوره وجود دارد.
تزئینات گچی قلعۀ زهاک |
||||||||
تزئینات گچی پارتی(سدة اول م |
|
|||||||
|
|
|
|
|
جدول 7. تزئینات وابسته به معماری در محوطۀ زهاک و نمونههای همدوره پارتی
4. ریختشناسی معابد دوران مهریو نمونههای مشابه رومی پیرامون سدۀ اول میلادی
مشخصة کلی همة معابد اشکانی بدون در نظر گرفتن تاریخ ساخت و فرم معماری، قرارگرفتن آنها در کنار مراکز حکومتی میباشد (شکاری نیری، 1385). مهرابه باید در مکانی ساخته میشد که دسترسی به آب جاری امکانپذیر باشد. طرح معبد ایرانی این عصر، شامل یک تالار مرکزی مربعی بود که به وسیلة رواقی در پیرامون از محوطة خارج جدا میشد (محمدیفر،1387: 238). از طرفی، به لحاظ سازهای و به تقلید از نخستین گونههای طبیعی معابد مهرپرستی در غارها، همچون نیایشگاه مهرورجوی، فضای مربعشکل قسمت مرکزی دارای پوشش گنبدی بوده است. به طور کلی، ناهماهنگی سنگ با اقلیم ایران، معماری معابد ایرانی را به لحاظ نوع مصالح، از گونههای یونانی-رومی متمایز ساخته است (پیرنیا، 96:1387). وجه مشترک معماری معابد این دوران را باید قرینهسازی، ایجاد فضای غلامگردش پیرامون فضای اصلی، بهرهگیری از پوششهای خمیدۀ تاقی و گنبدی به جهت تقلید از نخستین نمونههای طبیعی، استفاده از تاقهای مازهدار، پیسازی با سنگ لاشه، هماهنگی بین تزئینات و ساختار معماری، توجه به تناسبات مشابه و مدولار در ارائة پلان، ترکیب فضایی عناصر مذهبی با کاربریهای متفاوت و نقش جغرافیا (کوهستان) و طبیعت پیرامون (آب و رودخانه) در شکلگیری آنها دانست. از طرفی جایگاه آفتاب در مبانی مهرپرستی موجب شده تا شکلگیری پلان چهارگوشة آن در راستای چهار جهت اصلی موجب تداخل ایدههای نظری میترائیسم در رابطه با طلوع و غروب آفتاب و تأثیر عرفانی آن بر هر چهار نمای بنا در ساعات مختلف روز شود.
جدول 8- جانمایی فضای غلام گردش پیرامون در معابد پارتی (طرح از نگارندگان:1393)
|
||||
معبد نساء |
معبد هاترا |
معبد نبپور |
مبد تخت سلیمان |
|
معبد کوه خواجه |
معبد سرخ کتل |
معبد جتدیان |
معبد میترائی از کالچستر.لندن. معبد شماره5 (Wheeler, 1923) |
|
|
||||
قلعه زهاک. فضای گردش پیرامون بخش اصلی معبد |
کالچستر.لندن. معبد شماره 4 (Wheeler,1923) |
5. تاریخگذاری
پیرو بررسیهای باستانشناختی، دورۀ اشکانی در مجموعة زهاک، به لحاظ تاریخ استروکاهای مکشوفه- که نوع خاصی از رسمالخط بومی پارتی و زبان آرامی میباشد- بیانگر سال دقیق آنها بنابر مبداء تاریخ سلوکی میباشد که بر روی دو قطعه سفال، تاریخ 372 سلوکی عنوان شده است. با تبدیل آن به سال میلادی، این تاریخ برابر با سال 61 میلادی خواهد بود (قندگر، 1384). از این رو، جریان حیات پارتی در طی سدۀ اول میلادی در آن انکار ناشدنی است. با این حال، روند گسترش فضاهای معماری در آن به لحاظ سیاسی مقارن با توسعة قلمرو اشکانی در غرب و شمال غرب ایران، ضمن مقاربت منطقۀ مذبور با مرزهای سیلسی ارمنستان و افزایش تنش نظامی در طی حکمرانی مهرداد دوم میباشد، چرا که انتقال مراکز حکومتی منطقۀ شمال غرب و غرب ایران به منظور نظارت بر منطقة مذبور از عمده سیاستهای پیشرو در طی دورۀ پارتی در ایران میباشد. به لحاظ گونهشناسی معماری، فرم معماری بناهای مجموعۀ زهاک نزدیک به بناهای یادبود سزار در روم میباشد که نحوة آجرچینی و نوع قوسهای مازهدار آن با ساختار معماری معبد هاترا و کاخ آشور همخوانی دارد که همگی مؤید محدودۀ زمانی نیمة دوم سدة اول میلادی و اوایل قرن دوم میلادی میباشند. از طرفی به لحاظ تزئین، پیروی از آرایههای مشترک نشئتیافته از اندیشههای میترائیسم را که باید آن را بنمایة تزئین معماری معابد مهر دانست، تعلقخاطر آن را به تاریخ پیشنهادی بالا تأیید میکند، که از این منظر همگونی تزئینی بین مراکز مذهبی پارتی و مجموعۀ زهاک -در طول بازة زمانی مورد بحث (اواخر قرن اول م. و اوایل قرن دوم م.)- مشهود است.
تصویر 6. نمونهای از سفال نوشتههای مکشوفه در مجموعۀ زهاک (نگارندگان:1393)
6. بحث دربارۀ مطالعات صورت گرفته و یافتههای موجود
از آنجایی که بررسی بقایای معماری مجموعۀ زهاک به دلیل کمبود اطلاعات به دست آمده از کاوشهای علمی، محدود به لایههای ملموس سطحی دوران اسلامی و اواخر ساسانی بوده است، اغلب محققان همچون مونت ایث، راولینسون و شیپ مان ضمن معرفی بقایای معماری آن در دورۀ زمانی مذکور، لایههای اصیل معماری پارتی را در آن محوطه نادیده گرفتهاند. از طرفی مطالعۀ جوامع بشری و هنر و معماری مرتبط با آن ضمن نیاز به دانش لازم، متضمن شناخت همهجانبۀ ابعاد فرهنگی اجتماعی و جغرافیایی منطقهای زهاک میباشد؛ این که چرایی و چگونگی شکلگیری قدیمیترین نمونۀ معبد اشکانی در فلات ایران با دیدی تکبنایی و با نادیده گرفتن پتانسیل دفاعی شمالغرب کشور با قرارگیری در شاهراه تجاری عصر پارتی صورت میگیرد نکتهای است که باید بیشازپیش مورد توجه قرار گیرد. هرچند کاوش گروه ایرانی به سرپرستی جواد قندگر، به کشف ابعاد مختلف هنر و معماری اشکانی در آن محوطه انجامید، اما به علت عدم انتشار منسجم گزارش حفاری باعث می شود که نتوان هنوز نوع کاربری فضاها را مشخص کرد. علاوه بر آن تاریخگذاری انحصاری مبنی بر اشیاء منقول فرهنگی و عدم مطالعۀ تطبیقی پلان، فرم معماری و تزئینات وابسته به آن مبنای تاریخگذاری دقیقی برای آن نبوده است.
7. نتیجه
برقراری سازمانهای نظامیِ رومی، بنیانگذاری لشکرها و گرفتن خراج و مالیات، برقرار ساختن ارتباطهایی با اهداف نظامیگری، گشودن سرزمینهای مختلف و گوناگونی مستعمرات با راههای ارتباطیِ دشوار وکوهستانی، به تدریج مستعمرات رومی را به صورت ایالات بههمپیوستهای که زیر فرمان رومیان بودند درآورد. این مستعمرات بههم پیوسته تا نینوا و پشت مرزهای ایران گسترش یافت و سبب شد تا ایران به مدیترانه پیوسته شود. چنین به نظر میرسد که تماس نظامی-سیاسی رومیان و اشکانیان در نقطة مشترک ارمنستان، غرب و شمال غرب ایران، یکی از نخستین عوامل محتوم انتشار آیین میترا بود که اسباب ورود و شناسایی آن در جهان پهناور لاتینی را از طریق گروههای نظامی رومی فعال در منطقۀ مزبور فراهم آورد. تجربة اکتسابی روم در ارتباط با شمال غرب ایران، با دارا بودن پتانسیل طبیعی تاریخی به سبب رشد و توسعة اندیشههای میترائیسم باعث شد تا دین در نظام رومی تحتتأثیر ایدههای نشئتگرفته از نظامیگری، آئین مهر را پذیرا گردد.
معماری این دوران وارث سنن مختلف بوده است، از سویی سنتهای کهن آسیای مرکزی را با خود به همراه داشته و از سویی دیگر، به ویژگیهای معماری بومی ایرانی نگریسته شده است. بر این مجموعه سنتهای یونانی را نیز باید افزود که در طول حکومت یونانیان در ایران رایج شده بود، با فتح بینالنهرین بر این تنوع افزوده شد و سبک تلفیقی معماری اشکانی به گونة دیگری تداوم یافت. در این میان، جایگیری معابد با اصول معماری نزدیک بههم، در قلب تشکیلات پارتی را باید جزء جداییناپذیر سیاست اشکانیان دانست، چرا که با احداث مهرابهها و هدایایی که به آنها وارد میشد، هزینههای لازم مربوط به مرمت و نگهداری مجموعه، با برپا کردن جشنها و مراسم باشکوه، تأمین و با توسعه کالبد حیات تشکیلات و نهادها، خلأ موجود در رابطه با کشمکشهای مذهبی در برابر همتای رومی رفع میگردید. با توجه به وجود سابقة مهرپرستی در جغرافیای ایرانی، به نظر میرسد ایدههای مرتبط با آن از طریق شمالغرب و غرب ایران بر کالبد دولت روم تزریق شده و همپای آن معماری معابد شرقی در اجرای نمونههای مشابه رومی مورد تقلید واقع شده باشد.
8. پینوشت
1. در حالی که به همۀ جنگافزارهای بهترین آراسته و مسلح است، چون طوفان به سوی کجرهان و دشمنان میتازد و نابودشان میکند. اقوام و جوامع دشمنِ پیروان خود را به هنگام جنگ چون او را فرا خوانند به زیر آمده و یاری داده و شکست به دشمنان وارد میسازد (کومن،1383: 25).
2. میترا را خدای روشنایی، نور و آسمان میدانند. او را پشتیبان راستی و دشمن سرسخت دروغ و کژراهی. مردم به هنگام پیمانبستنوی را به شهادت و یاری فراخوانند، او پشتیبان وفایبهعهد است و پیمانشکنان را مجازات میکند (همان: 25).
3. تنها معبد اشکانی موجود در جنوب شرق ایران 'کوه خواجه' بر روی تنها عارضه طبیعی در دشت سیستان است که در ۳۰ کیلومتری جنوب غربی شهر زابل قرار دارد.
4. در روم خدای شیر سر (کرونوس) مورد ستایش بوده است (Bremmer: 2006).
5. Astyages، نام این پادشاه را «اژدهاک» و «ایخ توویکو» هم نوشتهاند. نام چهارکین پادشاه ماد در کتیبههای بابلی Ishtovygu یاد شده است.
6. عرض مشابه تاقچهها نشاندهندة اهمیت یکسان آنها در رابطه با فضای معبد میباشد.
7. تدهین و یا غسل نمادین با خون قربانی، میان اقوام ابتدایی در برخی سرزمینهای آسیایی از جمله ایران، تا همین اواخر برای کودکان نوعی قربانی مذهبی انجام میشد که با انگشت از خون حیوان، کودک مسح میشد (کومن، 1383: 185).