نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

عضو هیئت علمی پژوهشکدة زبان¬شناسی، کتیبه و متون پژوهشگاه میراث فرهنگی

چکیده

اصطلاح خط فارسی میانه یا پهلوی ساسانی و پارسیک، چه از نوع کتیبه­ای و چه کتابی آن، برای همة محققین خط و زبان، به خصوص محققین خط و زبانشناسی تاریخی و همچنین باستان­شناسی و تاریخ، آشنا است. لیکن یک مورد از انواع خط پهلوی، خطی است معروف به خط پهلوی شکسته، که در زمان خودش خطی بسیار روان و راحت برای کاتبان، امّا بسیار دشوار و ثقیل برای محققین و خط­شناسانی که اکنون اقدام به خوانش آن می­کنند. این نوع خط برروی دو دسته مجموعه­آثار مربوط به اواخر دورة ساسانی تا اوایل دوران اسلامی (قرون 7 تا9 میلادی) به­دست می­آید؛ دستة اوّل پاپیروس و پوست­نوشته­های مربوط به زمان تصرف مصر، توسط خسروپرویز (628-591 میلادی) است که در الفنتاین مصر به­دست آمده است و در حدود سال 1938 توسط هَنسِن  (O.Hanson)خوانده شده­ است. دستة دوّم سفال­نوشته­هایی است که به­نام خرده­سفال­های نوشته­دار یا اُستراکا(Ostraca) معروف است و به­طور معمول در بررسی­ها و حفاری­های محوطه­های باستانی به­دست می­آید. معروف­ترین این خرده­سفال­نوشته­ها، خرده­سفال­نوشته­های چال­طرخان عشق­آباد نزدیک ری است که در سال­های 1934-1936 توسط اریک اشمیت و جُرج میله، به دست آمد و در کتاب گچبری­های چال­طرخان عشق­آباد نزدیک ری، توسط دبورا تامپسون ( (Deborah Thompse انتشار یافت، و همچنین سفال­نوشته­های اطراف ورامین که در سال 1926 توسط هرتسفلد  (Herzfeld)به­دست آمد و بدون خوانش در مجموعة(C.I.I.Vol.IV,V)  معرفی شد. بیشتر این خرده­سفال­ها هم در سال 1992 توسط وبر ((D.Weber خوانده و منتشر شد. خرده­سفال­های تپه میل ورامین، قصر ابونصر شیراز و همچنین، خرده­سفال کتیبه­دار تپه هگمتانه، که در سال 1363 طی کاوش­های باستان­شناسی از این تپه به­دست آمده است، از همین نوع هستند. 

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Deciphering an Sassanian’s Ostracon Found from Teppe Hegmataneh, Hamedan, Iran

نویسنده [English]

  • Rasool Bashash Kanzaq

چکیده [English]

The terminology of "Middle Persian" or "Parsic" for Sassanian inscriptions and writings are well known within the Iranian and foreign scholars of linguistics and archaeologists. But there is a special kind of Sassanian and early Islamic writing, which used to be very easy to inscribe at that time (7and 9A.D) but very difficult for deciphering and the Pahlavi readers which is called "Cursive Pahlavi". From this kind of Pahlavi inscriptions and writings we possess some texts on papyrus and parchment, belonging to the period of Sassanian king of Khosro Parviz, who conquered Egypt for about 9 years (619-628A.D). Some of these texts were deciphered and published by Olaf Hanson in 1938 in the book entitled "Die mittelpersischen Papyri der Papyrussammlung der Staatlichen Museen zu Berlin". And another groups are written on broken potteries called Ostraca (pl.of Ostracon), a small number of which were explored by Erich Schmidt and George Miles in 1936 and were published in 1976 by Deborah Thompson in her book "Stucco from Chal Tarkhan-Eshqabad, near Rayy". In 1926 some of the same types were found by Ernest Herzfeld from a district near Varamin which were called "Ostraca from Near Varamin". In 1957 the images of Herzfeld’s findings were published with no decipherments by de Menasce in "CII.VOL.IV-V" though in 1992 most of them were translated and published by Dieter Weber in" CII. Part III Pahlavi Inscriptions, Ostraca, Papyri und Pergamente Textband".
"The Ostracon from  Hegmataneh" which is discussed and presented here has been explored by Mohammad Rahim Sarraf director of Hegmataneh Excavation Project in 1984. This Ostracon is the same type as Ostraca found from Chal-Tarkhan Eshqabad near Rayy; around Varamin; Teppe-mill-e Varamin and Qasr-e Abu Nasr in Shiraz­.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Teppe Hegmataneh
  • Ostraca
  • Cursive Pahlavi
  • Pahlavi language

مقدمه

طی دوّمین فصل کاوش­های باستان­شناسی سال 1363 تپه هگمتانه به سرپرستی دکتر محمدرحیم صراف، در ضلع جنوبی ترانشة AP44 و در عمق حدود 3 متری آن تکه­سفال نوشته­داری (Ostracon) به رنگ نخودی  به دست آمد (عکس شمارة 1). تکه­سفال مزبور را از این پس در این نوشتار به­نام "خرده­سفال کتیبه­دار هگمتانه" نامیده و همراه با قرائت 3 عدد از خرده­سفال­های کتیبه­دار چال­طرخان ری که در سال­های1934 - 1936 توسط هیئت باستان­شناسی ری به سرپرستی اریک اشمیت (Erich Schmidt) و همراهی جرج میله(Goerge C.Miles) به­دست آمده است، به شرح زیر مورد مطالعه و بررسی قرار می­دهیم:

     1- سابقة تاریخی تکه­سفال­های کتیبه­دار پهلوی

     2- مروری بر خرده­سفال­های کتیبه­دار اطراف ورامین و چال­طرخان ری بنا بر شباهت و همگونی با خرده­سفال تپة هگمتانه

     3- مقایسه و نتیجه­گیری

 

1- سابقة تاریخی خرده­سفال­های پهلوی

قدیمی­ترین سفال­های کتیبه­دار پهلوی که تاکنون به­دست آمده است مربوط به دژ "مهرداد کرد" واقع در جنوب شرقی شهر نساء پایتخت اوّلین پادشاهان اشکانی می­باشد. مِیسن (Masson) نخستین باستان­شناسی بوده که به این سفال­ها یعنی خرده­سفال­های نساء (Nisa Ostraca) دست یافته است ( ارانسکی 1358: 193).

خرده­سفال­های شهر نساء به خط پهلوی اشکانی برگرفته از خط آرامی و زبان پارتی یا پهلوی اشکانی است. این خرده­سفال­ها بنا بر طبقه­بندی به­حسب نام منطقه­ای که شراب یا سرکه از آنجا آورده شده است و یا موضوعات دیگر از جمله کنارگذاردن شراب مخصوص فرمانروایان، قلاع مختلف، انبار شراب سلطنتی و غیره در 21 گروه مشخّص شده­اند. برای نمونه یک مورد با حرف­نوسی و ترجمه در زیر آورده می­شود­ (Diakonoff I.M.,Livshits V. A. 1957).

 

48(953)78B.C                                                                                                           

                                                                                                                ---------

1-(B)HWT’ ZNH MN KRM’ ’wzbry ZY B’rtbnwkn.

                                                

2-LYD PHT’ Hm(HMR’ mry) xx.

                                                                                

3-HN‛Lt ‛L ŠNT IC XX XX XX (1)

                                                                             

4-HYTY wrššk mdwbr ZY MN(’pdny)

                                                                                                                                                                                                                                                   

1-در این خمره از تاکستان اوزبری (uzbari) در ارته بانوکان

2-توسط والی 20 مَر شراب

3-تحویل داده  شد برای سال 161

4-آورد ورچیچک شراب­گیر از (آپدن)                                       

دستة دیگر از خرده­سفال­های کتیبه­دار، خرده­سفال­های به­دست­آمده از چال­طرخان ری می­باشد. تعداد این تکه­سفال­های نوشته­دار 29 عدد می­باشد که 25 عدد از آن­ها به پهلوی و 4 عدد به خط نسخ عربی است (Thompson, 1976:PL.XXVI - XXXVI). در مقدمة این کتاب دربارة خرده­سفال­های کتیبه­دار پهلوی، ریچارد فرای بدون ارائة قرائتی از آن­ها اظهارنظر می­کند که بر روی آن­ها اسامی اشیایی نوشته شده است­(Thompson, Ibid. p. xxi). بنابر نظر فرای نگارنده در اینجا مورد )  PL.XXXVI­ ((Fig.3) CT-162را که چنین:                          استنساخ و حرف­نویسی نموده است ’plyšm/abrēšam " ابریشم" می­خواند (عکس شمارة 2). خرده­سفال­های کتیبه­دار عربی نیز به تعداد 4 عدد می­باشند و در این مورد هم در کتاب فوق قرائتی برای آن­ها ارائه نشده است. نگارنده در این مقاله قرائت دو مورد PLATE XXXVI  (Fig.1)CT-40 و (Fig.1) CT-123 PLATE XXXV را به شرح زیر برای آن­ها پیشنهاد نموده­ است. در کتیبة شماره ­ (Fig.1)CT-40به ترتیب اعداد: احدعشر، سته عشر، سبعه عشر، احدعشر، سته عشر، احدعشر، احدعشر، خمسه عشر، سته عشر، سبعه عشر، احدعشر، اربعه عشر، اربعه عشر، اربعه عشر، اربعه عشر، به­طور متوالی بدون اشاره به معدود در شش سطر نوشته شده است (عکس شمارة 3).  در کتیبة شماره  (Fig.1)CT-123در سطر نخست"بسم اللّه ...­" و در سطر دوّم عبارت "­علی یدی محمد" و در سطر سوّم "اثنا عشر[­دینارا]" که زیر آن خط کشیده شده نوشته شده است، و دوباره در سطر چهارم با "[بسم اللّه]" شروع شده و به "علی یدی" ختم شده است. در حاشیة این خرده­سفال خطوطی نوشته شده است که خوانده نمی­شود (عکس شماره 4). دربارة خرده­سفال­های اطراف ورامین که در سال 1926 توسط هرتسفلد (Herzfeld) کشف شده است، ژان پییر دومناش             (de Menasce, 1957) در مقدمه ((Corpus Inscriptionum Iranicarum (C.I.I) از قول هرتسفلد چنین       می­نویسد:

«­­بعضی از این تکه­سفال­ها که متعلق به قرون ششم و هفتم میلادی یعنی اواخر دورة ساسانی هستند، ظاهراً یادداشت­هایی است در باب امور مزروعی و محاسباتشان که با مرکب سیاه به خط پهلوی نوشته شده است». تعداد تصاویر تکه­سفال­های مندرج در این جلد 199عدد است که به جز تکه­سفال شمارة 195 لوح شماره 11 نیشابورکه خط و زبان متفاوتی دارد، بقیّه همان­طوری که اشاره شد به خط و زبان پهلوی می­باشند.

شمارة 191 توسط لوفتوس (Loftus) از شوش به­دست آمد و در سال 1853 میلادی به موزة بریتانیا داده شده و شماره­های 192 و 198 نیز توسط گروه باستان­شناسی موزة متروپولیتن به­دست آمدند. گذشته از سفال­های اطراف ورامین، شش قطعه از سفال­ها از قصر ابونصردر شیراز به­دست آمده است، که در مجموعة C.I.I توسط دومناش اشاره­ای به شماره­های آن نشده است، لیکن جهت اطلاع به مجله BMMA (Bulletin of Metropolitan Museum of Arts, Sec.II,Nov,1933 Dec.1973.) ارجاع داده شده است. در کتاب آثار ساسانیان در قصر ابونصر توسط فرای (Frye 1973:107) طبق شماره­های آمده در مجموعةC.I.I. به ترتیب شماره­های ­192،193،194،196،197،198 به­طور آزمایشی حرف­نویسی و منتشر شده است. طبق حرف­نویسی فرای موضوع سفال شمارة 192 تعدادی اسم خاص همراه مخفف هزوارش دو واژة "جو" و"بره" یعنی Š برای Šg به معنی "جو" وK‛ بجای  K‛N’به معنی "بره" که به همراه مقدار و تعداد آن­ها آمده است، می­باشد. پنج مورد دیگر هرچند به دلیل خوانا نبودن خطوط به­طور کامل حرف­نویسی نشده اند، لیکن تقریباً همه دارای یک مضمون هستند. البته هزووارش واژه " بره " در پهلوی را مکنزی به­صورتwarrag=KNNA :  (Mackenzie,1971:87)، و بهار هم چون فرای K‛N’ حرف­نویسی کرده و آوانویسی آن را  varag می­آورد که آوانویسی بهار بدون تشدید "­ر" صحیح­تراست (بهار ، 1345: 329 ،246 ).

 

1- قرائت خرده­سفال تپه هگمتانه

تا چند سال قبل یعنی زمان به­دست­آمدن همین خرده­سفال (1363) قرائت روشن و واضحی برای مجموعة خرده­سفال­های به­دست آمده از این نوع، به­جز اظهارنظرهای اشاره شده فوق، آن هم به صورت آزمون و خطا، کار دیگری صورت نگرفته و ارائه نشده بود. لذا آنچه در این مقاله در شرح و تفصیل قرائت این کتیبه آمده است سعی شده است با اندکی تغییر، به­خاطر رعایت سابقه و زمان پژوهش، مطابق با منابع و مآخذ موجود در آن زمان باشد که به­صورت گزارش در سال 1364 به سرپرست هیئات کاوش جناب آقای دکتر محمّدرحیم صرّاف برای درج در مجموعه گزارشات دوّمین فصل کاوش­های باستان­شناسی هگمتانه ارائه شده است. بدیهی است که خرده­سفال­های نوشته­دار به­دست­آمده از حفاری­های سال­های اخیر مثل خرده­سفال­های تپة میل ورامین (بشّاش کنزق. رسول  1383: 89-94) یا خرده­سفال­های مشابه دیگری که در آینده به­دست خواهد آمد با ارجاع به منابع و مآخذ جدیدتری از جمله کتاب مرجع مربوط به وِبِر(Weber. 1992)  آسان­تر خواهد بود.

    

 

عکس و طرح خرده­سفال کتیبه­دار هگمتانه

 

 

                         

 

 

 

(عکس شمارة 1)

 

حرف­نویسی، آوانویسی و ترجمة کتیبه

 

                                                                               

1-MN ML’                                                                            

2-YWM ’whrmzd’ 7/8                                                              

3-’lt/’lcn 20 W HMR’ 10                                                         

                                                                                                4-Hg GBR’ 10

                                                              

1-az šāhīgān                                                                             

2-rōz Ohrmazd 7/8                                                                    

3-ārd/arzan 20 ud may 10                                                        

4-gandum…mard 10                                                                 

       

ترجمة کتیبه:

                                

 1- از شایگان / مخزن کالا

 2- روز هرمزد  7یا 8 ...

      3- آرد/ ارزن 20 و شراب 10...

      4- گندم... مرد 10...                                                                                                                                                                                                                                                                                                  

  

در خصوص قرائت خرده­سفال­های مشابه به­دست­آمده از چال­طرخان نزدیک ری و نیز خرده­سفال­های اطراف ورامین، شوش، نیشابور و قصر ابونصر شیراز که همگی به شیوة خط شکسته پهلوی هستند، گذشته از چند موردی که توسط فرای به­طور آزمون و خطا حرف­نویسی و پیشنهاد شده است، پیشتر به­جز ارائة نظر کلّی توسط تنی­ چند ­از محققان ذیربط از جمله هرتسفلد و دومناش ظاهراً به دلیل مشکل­بودن قرائت،  تحقیق و بررسی نتیجه­بخشی روی آن­ها صورت نگرفته است (Frye 1973:107). لذا نگارنده در این فرصت پیش­آمده به حسب قرابت و نزدیکی بسیار زیاد خط کتیبه هگمتانه با خطوط تکه­سفال­های نام­بردة فوق یک بررسی مقایسه­ای روی آن­ها انجام داده است.         

سطر اوّل:  این سطر از یک کلمه به شکل                 تشکیل شده است. این واژه در ابتدا هزوارش واژه "می"­ یعنی­ HMR’ فرض گردید و آن به دلیل شکل حرف یعنی  H هزوارشی این واژه بود که در خرده­سفال­های نوشته­دار نسا به همین شکل می­آید. ولی در ادامه با مراجعه به سابقة نگارشی این واژه، این صورت نگارشی              ­ برای هزوارش "می" دیده نشد بلکه در همه جا صورت­های

و            برای این واژه نوشته می­شود. به همین دلیل و نیز به خاطر نبود عدد مقدار می بعد از این کلمه بهتر دیده شد در قرائت آن تجدید­نظر شود. لذا در بررسی­های بعد، به دو شیوة دیگر برای قرائت آن متوصل شدیم. نخست اینکه این واژه را می­شود پیرو نظر ابلینگ(Ebling)  [H]­ML’ که هزوارش واژة پهلوی

یعنی "شایگان " و "گنج شاهی" است و در آرامی به­صورت  ML’بدون حرف  Hبه­معنای "کالا" و"      مال­التجاره" و "مخزن" است بخوانیم (مشکور.1346: 142) و یا اینکه شکل        را هزوارش حرف اضافه  MN "از" بخوانیم و واژة بعد یعنی    را به استناد واژة فوق به همان معنی کالا و مال­التجاره و مخزن بخوانیم.                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                  

 

سطر دوّم: شکل واژة پهلوی­         که در اغلب خرده­سفال­های اطراف ورامین در ابتدای هر کتیبه می­آید و در این کتیبه نیز نخستین کلمه سطر دوّم را تشکیل می­دهد، به احتمال زیاد نمی­تواند واژة دیگری جز هزوارش واژة YWM به­معنی "روز" rōz باشد. همان­گونه­که اشاره شد در چند مورد از جمله خرده­سفال­های شمارة 12،45،110،126،134 اطراف ورامین (j.de Menasce Ibid. Pl,i,ii,v) و یک یا دو مورد در خرده­سفال­های چال­طرخان عیناً کلمات          ­­و          ­ که شیوة نوشتاری شکسته کلمه             یعنی "amurdād" امرداد است بلافاصله پس از واژه          ­­"rōz"یعنی "روز" آمده است (Thompson, Ibid. (Fig1) CT-97, PLXXX, (Fig.1) CT-135/5, PLXXXI. روزهای دیگر از جمله         ­  ""  Mihr­مهر"  که به شکل        ­   در شماره­های 18 ، 118 ­و غیره، و واژه           ­"rām" به صورت      یا        در شماره­های 13 ،41  ،136 و نیز "māh" و "māraspand" "ماه" یا "مارسپند" به صورت­های             ­­یا                در شماره 119جزو خرده­سفال­های اطراف ورامین آمده­اند(de Menasce Ibid.) . به همین اعتبار در این کتیبه واژة بعد از                                                                                                                                                         .       را که به شکل   آمده است، می­توان شیوة شکستة کلمه­             یعنی  "ohrmazd"به معنی "اهرمزد یا هرمزد" خواند.

در مورد اعداد موجود روی کتیبة هگمتانه نخست بهتر است به حرف­نویسی و قرائت پاپیروس­های به­دست آمده از مصر که به قرن ششم و هفتم میلادی یعنی زمان سلطنت خسرو دوّم، خسروپرویز (628-590ب.م) مربوط می­شوند و توسط اُ. هَنسن ( Hansen, 1938) قرائت و منتشر شده است، اشاره­ای کوتاه داشته باشیم. روی این پاپیروس­ها که فهرست اقلام گوناگون می­باشد شمارش اعداد با معدود آن­ها به همراه اسامی خاص نوشته شده است که با عبارت سلام و درود به حکمرانان محلی ارسال شده است. اعداد 1 تا 9 در پاپیروس­ها به شیوة         ،           ،          ،      ،        ،         ،           ،           ،             و عدد10  به صورت­های                 

          و عدد 20   به شکل        یا       نوشته شده است. با این اشاره می­توان در سطر دوّم این کتیبه پس از عبارت "روز هرمزد " عدد 7یا 8 را که ظا هراً باید رقم و عدد شیئ­ای باشد که به علّت شکستگی سفال مشخص نیست استنباط نمود.

 

سطر سوّم: این سطر از دو واژه و یک واو عطف و دو رقم تشکیل شده است که به دو معنا می­شود آ­­ن­را قرائت کرد: نخست اینکه اولین واژه را به صورت          دید و آن را "ārd" "آرد" خواند و عدد آن را که به شکل       آمده است صورت  ناقص عدد20 یعنی      فرض کرد. و یا آن را "ارزن" "arzan"بخوانیم. صورت       ud     همان "واو" عطف است و واژه بعد یعنی            می­تواند صورت شکستة واژة پهلوی              یعنی "HMR’" به معنی "می" باشد و عدد آن را که چنین        نوشته شده است10 بخوانیم.

 

سطر چهارم: این سطر در نظر نخست واضح به نظر نمی­آید. آنچه که می­شود در قرائت این سطر پیشنهاد نمود، هزوارش دو واژه و یک رقم است. واژة نخست به صورت         هزوارش "Hg" یعنی "گندم" "gandum" و کلمة بعد به شکل            هزوارش کلمه "مرد" یعنی "GBR’" "mard" است. در آخر  سطر چهارم شکل      عدد 10 است که شمارش واژه "مرد" و "گندم" می­باشد.

 

 

 

( عکس شمارة 2) CT-162

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   

( عکس شمارة 3) ‍CT-40

                                                        

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                                                         ( عکس شمارة 4)‍CT-123

 

3- نتیجه

آنچه که می­توان در این مرحله از مطالعه روی خرده­سفال­های کتیبه­دار خط پهلوی از سفال­های دژ     مهرداد­کرد دورة اشکانیان (استراکاهای نسا قرن اوّل قبل از میلاد) گرفته تا خرده­سفال­های کتیبه­دار مربوط به اواخر دورة ساسانی و اوایل اسلام (قرون 7 و 8 میلادی) مثل خرده­سفال­های اطراف ورامین و چال­طرخان ری، شوش، قصر ابونصر شیراز، نیشابور و خود خرده­سفال هگمتانه استنتاج نمود این است که: اولاً سفال­های شهر نسا هرکدام قطعه­ای از یک ظرف سالم هستند که مشخصات کلّی محتوی ظرف و اطلاعات دیگر از جمله نام باغ انگور (تاکستان)، محل آن، تاریخ تحویل شراب یا سرکه و مقدار آن، نام شخص آورنده و غیره بر روی آن­ها ذکر شده است، در صورتی­که خرده­سفال­های کتیبه­دار اطراف ورامین، چال­طرخان، و سفال­های مشابه مثل همین سفال مورد بحث هگمتانه به همین صورت شکسته خود به­عنوان حواله و یادداشت برای نوشتن مورد استفاده قرار گرفته­اند و نوشته­ها ارتباطی با محتوای ظرف ندارند. این امر را علاوه بر مضمون نوشته­ها، جهت خطوط روی خرده­سفال­ها اثبات می­کند. به این صورت که هر سطح یا جهت که برای نویسنده سفال آسان­تر بوده بدون درنظرگرفتن سمت بالا یا پایین ظرف در همان سطح یا جهت نوشته شده است. دوم اینکه موضوع سفال­های شهر نسا تحویل سرکه و شراب است، در صورتی­که موضوع خرده­سفال­های اطراف ورامین،      چال­طرخان و سفال هگمتانه اقلام مختلف مزروعی و غیره از جمله آرد، گندم، جو، و سایر اشیاء می­باشد که به عنوان حواله یا رسید به اشخاص داده می­شد. شاید خطوط باطله­ای که روی بسیاری از خرده­سفال­های اطراف ورامین کشیده شده است نشانه­ای از اصلاح و یا تسویه­حساب­های اقلام نوشته شده روی خرده­سفال­ها باشد.  

 

تشکّر و قدردانی

از جناب آقای دکتر محمّدرحیم صراف به دلیل در اختیار گذاشتن خرده­سفال هگمتانه کمال تشکر را دارم. همچنین از جناب آقای عبدالله قوچانی به­خاطر همکاری بسیار صمیمانه­ در قرائت سفال­نوشته­های خط عربی سپاسگزارم.   

 

                                                

 
اورانسکی، آی.ام. (1358)، فقه­ اللغة ایرانی، ترجمة کریم کشاورز، تهران، انتشارات پیام.
بشّاش کنزق،  رسول (1383)، خرده­سفال­های کتیبه­دار" تپه میل ورامین" تهران، نامة پژوهشگاه میراث فرهنگی، شمارة 6 ضمیمة بهار.
بهار، مهرداد (1345) واژه­نامة بندهش، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
مشکور، محمّدجواد (1346)، فرهنگ هزوارش­های پهلوی، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
 
Deborah Thompson (1976), Stucco from Chal-Tarkhan Eshqabad Near Rayy, colt Archaeological Institute Publications Aris & Phillips LTD, Warminster, Wiltshire, England.
Diakonoff, I. M.and Livshits.V.A. (1957) Parthian Economic Documents from Nisa Texts pp.1-80, London.
Frye, R.N. (1973), Sassanian Remains from Qasr-Abue-Nasr, Seals Sealing and Coins Harward University Press, Cambridge Massachusetts, Appendix A.
 
 
Hansen O. (1938) Die Mittelpersischen Papyri der Papyrussammlung der Staatlischen Museen zu Berlin Taf. 24.
Mackenzie, D.N.(1971) A Concise Pahlavi Dictionary, London University Press.
de Menasce J.P. ( 1957).Corpus Inscriptionum Iranicarum Part III Pahlavi Inscription Vols. IV,V, Ostraca & Papyri London.
Weber D. (1992).Ostraca Papyri und Pergamente Text Band C.I.I Part III Pahlavi Inscription Vol. iv-v, Texts I, London.