نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
عضو هیئت علمی پژوهشکدة زبان¬شناسی، کتیبه و متون پژوهشگاه میراث فرهنگی
چکیده
اصطلاح خط فارسی میانه یا پهلوی ساسانی و پارسیک، چه از نوع کتیبهای و چه کتابی آن، برای همة محققین خط و زبان، به خصوص محققین خط و زبانشناسی تاریخی و همچنین باستانشناسی و تاریخ، آشنا است. لیکن یک مورد از انواع خط پهلوی، خطی است معروف به خط پهلوی شکسته، که در زمان خودش خطی بسیار روان و راحت برای کاتبان، امّا بسیار دشوار و ثقیل برای محققین و خطشناسانی که اکنون اقدام به خوانش آن میکنند. این نوع خط برروی دو دسته مجموعهآثار مربوط به اواخر دورة ساسانی تا اوایل دوران اسلامی (قرون 7 تا9 میلادی) بهدست میآید؛ دستة اوّل پاپیروس و پوستنوشتههای مربوط به زمان تصرف مصر، توسط خسروپرویز (628-591 میلادی) است که در الفنتاین مصر بهدست آمده است و در حدود سال 1938 توسط هَنسِن (O.Hanson)خوانده شده است. دستة دوّم سفالنوشتههایی است که بهنام خردهسفالهای نوشتهدار یا اُستراکا(Ostraca) معروف است و بهطور معمول در بررسیها و حفاریهای محوطههای باستانی بهدست میآید. معروفترین این خردهسفالنوشتهها، خردهسفالنوشتههای چالطرخان عشقآباد نزدیک ری است که در سالهای 1934-1936 توسط اریک اشمیت و جُرج میله، به دست آمد و در کتاب گچبریهای چالطرخان عشقآباد نزدیک ری، توسط دبورا تامپسون ( (Deborah Thompse انتشار یافت، و همچنین سفالنوشتههای اطراف ورامین که در سال 1926 توسط هرتسفلد (Herzfeld)بهدست آمد و بدون خوانش در مجموعة(C.I.I.Vol.IV,V) معرفی شد. بیشتر این خردهسفالها هم در سال 1992 توسط وبر ((D.Weber خوانده و منتشر شد. خردهسفالهای تپه میل ورامین، قصر ابونصر شیراز و همچنین، خردهسفال کتیبهدار تپه هگمتانه، که در سال 1363 طی کاوشهای باستانشناسی از این تپه بهدست آمده است، از همین نوع هستند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Deciphering an Sassanian’s Ostracon Found from Teppe Hegmataneh, Hamedan, Iran
نویسنده [English]
- Rasool Bashash Kanzaq
چکیده [English]
The terminology of "Middle Persian" or "Parsic" for Sassanian inscriptions and writings are well known within the Iranian and foreign scholars of linguistics and archaeologists. But there is a special kind of Sassanian and early Islamic writing, which used to be very easy to inscribe at that time (7and 9A.D) but very difficult for deciphering and the Pahlavi readers which is called "Cursive Pahlavi". From this kind of Pahlavi inscriptions and writings we possess some texts on papyrus and parchment, belonging to the period of Sassanian king of Khosro Parviz, who conquered Egypt for about 9 years (619-628A.D). Some of these texts were deciphered and published by Olaf Hanson in 1938 in the book entitled "Die mittelpersischen Papyri der Papyrussammlung der Staatlichen Museen zu Berlin". And another groups are written on broken potteries called Ostraca (pl.of Ostracon), a small number of which were explored by Erich Schmidt and George Miles in 1936 and were published in 1976 by Deborah Thompson in her book "Stucco from Chal Tarkhan-Eshqabad, near Rayy". In 1926 some of the same types were found by Ernest Herzfeld from a district near Varamin which were called "Ostraca from Near Varamin". In 1957 the images of Herzfeld’s findings were published with no decipherments by de Menasce in "CII.VOL.IV-V" though in 1992 most of them were translated and published by Dieter Weber in" CII. Part III Pahlavi Inscriptions, Ostraca, Papyri und Pergamente Textband".
"The Ostracon from Hegmataneh" which is discussed and presented here has been explored by Mohammad Rahim Sarraf director of Hegmataneh Excavation Project in 1984. This Ostracon is the same type as Ostraca found from Chal-Tarkhan Eshqabad near Rayy; around Varamin; Teppe-mill-e Varamin and Qasr-e Abu Nasr in Shiraz.
کلیدواژهها [English]
- Teppe Hegmataneh
- Ostraca
- Cursive Pahlavi
- Pahlavi language
مقدمه
طی دوّمین فصل کاوشهای باستانشناسی سال 1363 تپه هگمتانه به سرپرستی دکتر محمدرحیم صراف، در ضلع جنوبی ترانشة AP44 و در عمق حدود 3 متری آن تکهسفال نوشتهداری (Ostracon) به رنگ نخودی به دست آمد (عکس شمارة 1). تکهسفال مزبور را از این پس در این نوشتار بهنام "خردهسفال کتیبهدار هگمتانه" نامیده و همراه با قرائت 3 عدد از خردهسفالهای کتیبهدار چالطرخان ری که در سالهای1934 - 1936 توسط هیئت باستانشناسی ری به سرپرستی اریک اشمیت (Erich Schmidt) و همراهی جرج میله(Goerge C.Miles) بهدست آمده است، به شرح زیر مورد مطالعه و بررسی قرار میدهیم:
1- سابقة تاریخی تکهسفالهای کتیبهدار پهلوی
2- مروری بر خردهسفالهای کتیبهدار اطراف ورامین و چالطرخان ری بنا بر شباهت و همگونی با خردهسفال تپة هگمتانه
3- مقایسه و نتیجهگیری
1- سابقة تاریخی خردهسفالهای پهلوی
قدیمیترین سفالهای کتیبهدار پهلوی که تاکنون بهدست آمده است مربوط به دژ "مهرداد کرد" واقع در جنوب شرقی شهر نساء پایتخت اوّلین پادشاهان اشکانی میباشد. مِیسن (Masson) نخستین باستانشناسی بوده که به این سفالها یعنی خردهسفالهای نساء (Nisa Ostraca) دست یافته است ( ارانسکی 1358: 193).
خردهسفالهای شهر نساء به خط پهلوی اشکانی برگرفته از خط آرامی و زبان پارتی یا پهلوی اشکانی است. این خردهسفالها بنا بر طبقهبندی بهحسب نام منطقهای که شراب یا سرکه از آنجا آورده شده است و یا موضوعات دیگر از جمله کنارگذاردن شراب مخصوص فرمانروایان، قلاع مختلف، انبار شراب سلطنتی و غیره در 21 گروه مشخّص شدهاند. برای نمونه یک مورد با حرفنوسی و ترجمه در زیر آورده میشود (Diakonoff I.M.,Livshits V. A. 1957).
48(953)78B.C
---------
1-(B)HWT’ ZNH MN KRM’ ’wzbry ZY B’rtbnwkn.
2-LYD PHT’ Hm(HMR’ mry) xx.
3-HN‛Lt ‛L ŠNT IC XX XX XX (1)
4-HYTY wrššk mdwbr ZY MN(’pdny)
1-در این خمره از تاکستان اوزبری (uzbari) در ارته بانوکان
2-توسط والی 20 مَر شراب
3-تحویل داده شد برای سال 161
4-آورد ورچیچک شرابگیر از (آپدن)
دستة دیگر از خردهسفالهای کتیبهدار، خردهسفالهای بهدستآمده از چالطرخان ری میباشد. تعداد این تکهسفالهای نوشتهدار 29 عدد میباشد که 25 عدد از آنها به پهلوی و 4 عدد به خط نسخ عربی است (Thompson, 1976:PL.XXVI - XXXVI). در مقدمة این کتاب دربارة خردهسفالهای کتیبهدار پهلوی، ریچارد فرای بدون ارائة قرائتی از آنها اظهارنظر میکند که بر روی آنها اسامی اشیایی نوشته شده است(Thompson, Ibid. p. xxi). بنابر نظر فرای نگارنده در اینجا مورد ) PL.XXXVI ((Fig.3) CT-162را که چنین: استنساخ و حرفنویسی نموده است ’plyšm/abrēšam " ابریشم" میخواند (عکس شمارة 2). خردهسفالهای کتیبهدار عربی نیز به تعداد 4 عدد میباشند و در این مورد هم در کتاب فوق قرائتی برای آنها ارائه نشده است. نگارنده در این مقاله قرائت دو مورد PLATE XXXVI (Fig.1)CT-40 و (Fig.1) CT-123 PLATE XXXV را به شرح زیر برای آنها پیشنهاد نموده است. در کتیبة شماره (Fig.1)CT-40به ترتیب اعداد: احدعشر، سته عشر، سبعه عشر، احدعشر، سته عشر، احدعشر، احدعشر، خمسه عشر، سته عشر، سبعه عشر، احدعشر، اربعه عشر، اربعه عشر، اربعه عشر، اربعه عشر، بهطور متوالی بدون اشاره به معدود در شش سطر نوشته شده است (عکس شمارة 3). در کتیبة شماره (Fig.1)CT-123در سطر نخست"بسم اللّه ..." و در سطر دوّم عبارت "علی یدی محمد" و در سطر سوّم "اثنا عشر[دینارا]" که زیر آن خط کشیده شده نوشته شده است، و دوباره در سطر چهارم با "[بسم اللّه]" شروع شده و به "علی یدی" ختم شده است. در حاشیة این خردهسفال خطوطی نوشته شده است که خوانده نمیشود (عکس شماره 4). دربارة خردهسفالهای اطراف ورامین که در سال 1926 توسط هرتسفلد (Herzfeld) کشف شده است، ژان پییر دومناش (de Menasce, 1957) در مقدمه ((Corpus Inscriptionum Iranicarum (C.I.I) از قول هرتسفلد چنین مینویسد:
«بعضی از این تکهسفالها که متعلق به قرون ششم و هفتم میلادی یعنی اواخر دورة ساسانی هستند، ظاهراً یادداشتهایی است در باب امور مزروعی و محاسباتشان که با مرکب سیاه به خط پهلوی نوشته شده است». تعداد تصاویر تکهسفالهای مندرج در این جلد 199عدد است که به جز تکهسفال شمارة 195 لوح شماره 11 نیشابورکه خط و زبان متفاوتی دارد، بقیّه همانطوری که اشاره شد به خط و زبان پهلوی میباشند.
شمارة 191 توسط لوفتوس (Loftus) از شوش بهدست آمد و در سال 1853 میلادی به موزة بریتانیا داده شده و شمارههای 192 و 198 نیز توسط گروه باستانشناسی موزة متروپولیتن بهدست آمدند. گذشته از سفالهای اطراف ورامین، شش قطعه از سفالها از قصر ابونصردر شیراز بهدست آمده است، که در مجموعة C.I.I توسط دومناش اشارهای به شمارههای آن نشده است، لیکن جهت اطلاع به مجله BMMA (Bulletin of Metropolitan Museum of Arts, Sec.II,Nov,1933 Dec.1973.) ارجاع داده شده است. در کتاب آثار ساسانیان در قصر ابونصر توسط فرای (Frye 1973:107) طبق شمارههای آمده در مجموعةC.I.I. به ترتیب شمارههای 192،193،194،196،197،198 بهطور آزمایشی حرفنویسی و منتشر شده است. طبق حرفنویسی فرای موضوع سفال شمارة 192 تعدادی اسم خاص همراه مخفف هزوارش دو واژة "جو" و"بره" یعنی Š برای Šg به معنی "جو" وK‛ بجای K‛N’به معنی "بره" که به همراه مقدار و تعداد آنها آمده است، میباشد. پنج مورد دیگر هرچند به دلیل خوانا نبودن خطوط بهطور کامل حرفنویسی نشده اند، لیکن تقریباً همه دارای یک مضمون هستند. البته هزووارش واژه " بره " در پهلوی را مکنزی بهصورتwarrag=KNNA : (Mackenzie,1971:87)، و بهار هم چون فرای K‛N’ حرفنویسی کرده و آوانویسی آن را varag میآورد که آوانویسی بهار بدون تشدید "ر" صحیحتراست (بهار ، 1345: 329 ،246 ).
1- قرائت خردهسفال تپه هگمتانه
تا چند سال قبل یعنی زمان بهدستآمدن همین خردهسفال (1363) قرائت روشن و واضحی برای مجموعة خردهسفالهای بهدست آمده از این نوع، بهجز اظهارنظرهای اشاره شده فوق، آن هم به صورت آزمون و خطا، کار دیگری صورت نگرفته و ارائه نشده بود. لذا آنچه در این مقاله در شرح و تفصیل قرائت این کتیبه آمده است سعی شده است با اندکی تغییر، بهخاطر رعایت سابقه و زمان پژوهش، مطابق با منابع و مآخذ موجود در آن زمان باشد که بهصورت گزارش در سال 1364 به سرپرست هیئات کاوش جناب آقای دکتر محمّدرحیم صرّاف برای درج در مجموعه گزارشات دوّمین فصل کاوشهای باستانشناسی هگمتانه ارائه شده است. بدیهی است که خردهسفالهای نوشتهدار بهدستآمده از حفاریهای سالهای اخیر مثل خردهسفالهای تپة میل ورامین (بشّاش کنزق. رسول 1383: 89-94) یا خردهسفالهای مشابه دیگری که در آینده بهدست خواهد آمد با ارجاع به منابع و مآخذ جدیدتری از جمله کتاب مرجع مربوط به وِبِر(Weber. 1992) آسانتر خواهد بود.
عکس و طرح خردهسفال کتیبهدار هگمتانه
(عکس شمارة 1)
حرفنویسی، آوانویسی و ترجمة کتیبه
1-MN ML’
2-YWM ’whrmzd’ 7/8
3-’lt/’lcn 20 W HMR’ 10
4-Hg GBR’ 10
1-az šāhīgān
2-rōz Ohrmazd 7/8
3-ārd/arzan 20 ud may 10
4-gandum…mard 10
ترجمة کتیبه:
1- از شایگان / مخزن کالا
2- روز هرمزد 7یا 8 ...
3- آرد/ ارزن 20 و شراب 10...
4- گندم... مرد 10...
در خصوص قرائت خردهسفالهای مشابه بهدستآمده از چالطرخان نزدیک ری و نیز خردهسفالهای اطراف ورامین، شوش، نیشابور و قصر ابونصر شیراز که همگی به شیوة خط شکسته پهلوی هستند، گذشته از چند موردی که توسط فرای بهطور آزمون و خطا حرفنویسی و پیشنهاد شده است، پیشتر بهجز ارائة نظر کلّی توسط تنی چند از محققان ذیربط از جمله هرتسفلد و دومناش ظاهراً به دلیل مشکلبودن قرائت، تحقیق و بررسی نتیجهبخشی روی آنها صورت نگرفته است (Frye 1973:107). لذا نگارنده در این فرصت پیشآمده به حسب قرابت و نزدیکی بسیار زیاد خط کتیبه هگمتانه با خطوط تکهسفالهای نامبردة فوق یک بررسی مقایسهای روی آنها انجام داده است.
سطر اوّل: این سطر از یک کلمه به شکل تشکیل شده است. این واژه در ابتدا هزوارش واژه "می" یعنی HMR’ فرض گردید و آن به دلیل شکل حرف یعنی H هزوارشی این واژه بود که در خردهسفالهای نوشتهدار نسا به همین شکل میآید. ولی در ادامه با مراجعه به سابقة نگارشی این واژه، این صورت نگارشی برای هزوارش "می" دیده نشد بلکه در همه جا صورتهای
و برای این واژه نوشته میشود. به همین دلیل و نیز به خاطر نبود عدد مقدار می بعد از این کلمه بهتر دیده شد در قرائت آن تجدیدنظر شود. لذا در بررسیهای بعد، به دو شیوة دیگر برای قرائت آن متوصل شدیم. نخست اینکه این واژه را میشود پیرو نظر ابلینگ(Ebling) [H]ML’ که هزوارش واژة پهلوی
یعنی "شایگان " و "گنج شاهی" است و در آرامی بهصورت ML’بدون حرف Hبهمعنای "کالا" و" مالالتجاره" و "مخزن" است بخوانیم (مشکور.1346: 142) و یا اینکه شکل را هزوارش حرف اضافه MN "از" بخوانیم و واژة بعد یعنی را به استناد واژة فوق به همان معنی کالا و مالالتجاره و مخزن بخوانیم.
سطر دوّم: شکل واژة پهلوی که در اغلب خردهسفالهای اطراف ورامین در ابتدای هر کتیبه میآید و در این کتیبه نیز نخستین کلمه سطر دوّم را تشکیل میدهد، به احتمال زیاد نمیتواند واژة دیگری جز هزوارش واژة YWM بهمعنی "روز" rōz باشد. همانگونهکه اشاره شد در چند مورد از جمله خردهسفالهای شمارة 12،45،110،126،134 اطراف ورامین (j.de Menasce Ibid. Pl,i,ii,v) و یک یا دو مورد در خردهسفالهای چالطرخان عیناً کلمات و که شیوة نوشتاری شکسته کلمه یعنی "amurdād" امرداد است بلافاصله پس از واژه "rōz"یعنی "روز" آمده است (Thompson, Ibid. (Fig1) CT-97, PLXXX, (Fig.1) CT-135/5, PLXXXI. روزهای دیگر از جمله "" Mihrمهر" که به شکل در شمارههای 18 ، 118 و غیره، و واژه "rām" به صورت یا در شمارههای 13 ،41 ،136 و نیز "māh" و "māraspand" "ماه" یا "مارسپند" به صورتهای یا در شماره 119جزو خردهسفالهای اطراف ورامین آمدهاند(de Menasce Ibid.) . به همین اعتبار در این کتیبه واژة بعد از . را که به شکل آمده است، میتوان شیوة شکستة کلمه یعنی "ohrmazd"به معنی "اهرمزد یا هرمزد" خواند.
در مورد اعداد موجود روی کتیبة هگمتانه نخست بهتر است به حرفنویسی و قرائت پاپیروسهای بهدست آمده از مصر که به قرن ششم و هفتم میلادی یعنی زمان سلطنت خسرو دوّم، خسروپرویز (628-590ب.م) مربوط میشوند و توسط اُ. هَنسن ( Hansen, 1938) قرائت و منتشر شده است، اشارهای کوتاه داشته باشیم. روی این پاپیروسها که فهرست اقلام گوناگون میباشد شمارش اعداد با معدود آنها به همراه اسامی خاص نوشته شده است که با عبارت سلام و درود به حکمرانان محلی ارسال شده است. اعداد 1 تا 9 در پاپیروسها به شیوة ، ، ، ، ، ، ، ، و عدد10 به صورتهای
و عدد 20 به شکل یا نوشته شده است. با این اشاره میتوان در سطر دوّم این کتیبه پس از عبارت "روز هرمزد " عدد 7یا 8 را که ظا هراً باید رقم و عدد شیئای باشد که به علّت شکستگی سفال مشخص نیست استنباط نمود.
سطر سوّم: این سطر از دو واژه و یک واو عطف و دو رقم تشکیل شده است که به دو معنا میشود آنرا قرائت کرد: نخست اینکه اولین واژه را به صورت دید و آن را "ārd" "آرد" خواند و عدد آن را که به شکل آمده است صورت ناقص عدد20 یعنی فرض کرد. و یا آن را "ارزن" "arzan"بخوانیم. صورت ud همان "واو" عطف است و واژه بعد یعنی میتواند صورت شکستة واژة پهلوی یعنی "HMR’" به معنی "می" باشد و عدد آن را که چنین نوشته شده است10 بخوانیم.
سطر چهارم: این سطر در نظر نخست واضح به نظر نمیآید. آنچه که میشود در قرائت این سطر پیشنهاد نمود، هزوارش دو واژه و یک رقم است. واژة نخست به صورت هزوارش "Hg" یعنی "گندم" "gandum" و کلمة بعد به شکل هزوارش کلمه "مرد" یعنی "GBR’" "mard" است. در آخر سطر چهارم شکل عدد 10 است که شمارش واژه "مرد" و "گندم" میباشد.
( عکس شمارة 2) CT-162
( عکس شمارة 3) CT-40
( عکس شمارة 4)CT-123
3- نتیجه
آنچه که میتوان در این مرحله از مطالعه روی خردهسفالهای کتیبهدار خط پهلوی از سفالهای دژ مهردادکرد دورة اشکانیان (استراکاهای نسا قرن اوّل قبل از میلاد) گرفته تا خردهسفالهای کتیبهدار مربوط به اواخر دورة ساسانی و اوایل اسلام (قرون 7 و 8 میلادی) مثل خردهسفالهای اطراف ورامین و چالطرخان ری، شوش، قصر ابونصر شیراز، نیشابور و خود خردهسفال هگمتانه استنتاج نمود این است که: اولاً سفالهای شهر نسا هرکدام قطعهای از یک ظرف سالم هستند که مشخصات کلّی محتوی ظرف و اطلاعات دیگر از جمله نام باغ انگور (تاکستان)، محل آن، تاریخ تحویل شراب یا سرکه و مقدار آن، نام شخص آورنده و غیره بر روی آنها ذکر شده است، در صورتیکه خردهسفالهای کتیبهدار اطراف ورامین، چالطرخان، و سفالهای مشابه مثل همین سفال مورد بحث هگمتانه به همین صورت شکسته خود بهعنوان حواله و یادداشت برای نوشتن مورد استفاده قرار گرفتهاند و نوشتهها ارتباطی با محتوای ظرف ندارند. این امر را علاوه بر مضمون نوشتهها، جهت خطوط روی خردهسفالها اثبات میکند. به این صورت که هر سطح یا جهت که برای نویسنده سفال آسانتر بوده بدون درنظرگرفتن سمت بالا یا پایین ظرف در همان سطح یا جهت نوشته شده است. دوم اینکه موضوع سفالهای شهر نسا تحویل سرکه و شراب است، در صورتیکه موضوع خردهسفالهای اطراف ورامین، چالطرخان و سفال هگمتانه اقلام مختلف مزروعی و غیره از جمله آرد، گندم، جو، و سایر اشیاء میباشد که به عنوان حواله یا رسید به اشخاص داده میشد. شاید خطوط باطلهای که روی بسیاری از خردهسفالهای اطراف ورامین کشیده شده است نشانهای از اصلاح و یا تسویهحسابهای اقلام نوشته شده روی خردهسفالها باشد.
تشکّر و قدردانی
از جناب آقای دکتر محمّدرحیم صراف به دلیل در اختیار گذاشتن خردهسفال هگمتانه کمال تشکر را دارم. همچنین از جناب آقای عبدالله قوچانی بهخاطر همکاری بسیار صمیمانه در قرائت سفالنوشتههای خط عربی سپاسگزارم.