امیر ساعدموچشی
چکیده
در نوشته حاضر سعی شده تا با یافته های باستان شناسی عصر آهن اولیه (I و II) زاگرس مرکزی به نقایص مطالعاتی آن پرداخته شود و با ارزیابی آن و نیز در نظر گرفتن نظریات پژوهشگران مختلف در این حوزه به ذکر تناقضات، ...
بیشتر
در نوشته حاضر سعی شده تا با یافته های باستان شناسی عصر آهن اولیه (I و II) زاگرس مرکزی به نقایص مطالعاتی آن پرداخته شود و با ارزیابی آن و نیز در نظر گرفتن نظریات پژوهشگران مختلف در این حوزه به ذکر تناقضات، کاستی ها و پرسش های مطرح شده ارائه شود. ارزیابی مطالعات انجام شده دال بر این است که مطالعات اولیه عصر آهن غالباً در مورد سبک شناسی اشیائی بوده که به منطقه لرستان منتسب شده و چهارچوب گاهنگارانه، زمان شروع عصر آهن، شناسایی مواد فرهنگی این دوره، تفکیک فازهای مختلف از هم و شناسایی نوع روابط زاگرس مرکزی با مناطق اطراف را به خوبی نشان نمی دهد. مشکلاتی چون بومی بودن مواد فرهنگی عصر آهن، تناقض در گاهنگاری، تعمیم نظریات دیگر مناطق به داده های این ناحیه، انقطاع در پژوهش های هدفمند، نبود محوطه های متعدد کاوش شده، استاندارد پایین کاوش ها در گذشته و وجود تناقضات در آنها، اتکا بر داده های به دست آمده از قبرستان، عدم انتشار نتایج بررسیها، کاوش ها و عدم استفاده از علوم میان رشته ایی از دیگر معضلات این دوره در زاگرس مرکزی است. نتایج حاصله نشان می دهد که برای درک بهتر از این مسائل باید پژوهش های میدانی پرسش محور در این منطقه صورت گیرد و در کنار آن برای تحلیل مناسب از یافته های قدیمی، مطالعات آزمایشگاهی و میان رشته ایی را مدنظر قرار داد.