احسان خونساری نژاد؛ سید مهدی موسوی کوهپر؛ سرور خراشادی
چکیده
بحث در ارتباط با برنامه ریزی، اجرای صحیح و کارآمدی استراتژی های یک حکومت، همچون تعریف واژۀ استراتژی کار بسیار دشواری است. داشتن قوای نظامی نیرومند و بهرهمندی از انواع جنگافزارهای کارآمد و روزآمد، ...
بیشتر
بحث در ارتباط با برنامه ریزی، اجرای صحیح و کارآمدی استراتژی های یک حکومت، همچون تعریف واژۀ استراتژی کار بسیار دشواری است. داشتن قوای نظامی نیرومند و بهرهمندی از انواع جنگافزارهای کارآمد و روزآمد، همواره یکی از آرمانهای حکومتها در طول تاریخ بوده است. نظامهای حاکم بر ایران نیز از این قاعده مستثنی نبودهاند و سرمایههای مالی و انسانی خود را برای نیل به این اهداف به کار بردهاند. پادشاهی ساسانی، آخرین حکومت ایرانی دنیای باستان پیش از حمله اعراب که از نظر وسعت جغرافیایی پس از شاهنشاهی هخامنشی، پهناورترین و قدرتمندترین دولت حاکم بر ایران بود، در بسیاری از جنبههای نظامی پیشرفتهتر از حکومتهای پیش از خود بود؛ اما ساسانیان بدون برنامهریزیهای دقیق استراتژیک نمیتوانستند چنین موفق در مسائل نظامی ظاهر شوند. حال پرسش این است که ساسانیان در راستای حفظ و تداوم حکومتشان چه استراتژی نظامی را اتخاذ کرده بودند؟ پرسشی که پاسخ بدان را می توان در انواع استراتژیهای کلان، بلندمدت و کوتاهمدت آنان خلاصه کرد. اگرچه استراتژی بسیار متخاصمانۀ حکومت ساسانی چندان با تئوری های امروزی هماهنگ نیست، اما در دورانِ بسیار متزلزل باستانِ متأخر، مفید و کارآمد بوده است. بدون داشتن این استراتژی کلان، پادشاهان ساسانی نمی توانستند به تعداد بی شماری پیروزی بادوام و چشمگیر دست یابند. آنها همچنین از طریق کاربرد این استراتژی جایگاه خاندان سلطنت را در میان اشرافیت سنتی (خاندان های فئودال)، روحانیان، جنگآوران، بزرگان و غیره حفظ و تقویت نمودند. در این جستار برآنیم تا با رویکرد توصیفی- تطبیقی- تحلیلی در پرداختن به پرسش مطروحه، انواع استراتژی و تاکتیک های ساسانیان را تبیین کرده و نقش آنها در قدرت، ضعف، دوام یا زوال امپراتوری را بررسی کنیم. نتیجۀ این جستار به طور کلی کارآمدی انواع استراتژی و تاکتیک های ساسانیان را در ادوار اولیه و میانۀ این حکومت نشان می دهد؛ اما خطاهای استراتژیک برخی پادشاهان در اواخر دوران ساسانی و چند سده پافشاری در ادامه و تکرار استراتژی کلان موجبات تضعیف حکومت را فراهم آورد.