Document Type : Research Paper

Author

Expert for cultural and historical properties

Abstract

To obtain the site location modeling and patterning archaeological data to extract settlement pattern, GIS spatial analysis methods have been chosen for the study of Bastam plain. By using the GIS, predicting the suitable location for archaeological sites in the Bastam plain was created. Aggregation of different data through the archaeological survey and integration of environmental data were evaluated by using a predictive weight. The final results of site probability modelling were obtained based on the environmental factors. The simple, visual evaluation of the results indicates that 70% of the archaeological sites felt within the very high probability, 20% in the high probability and 10% in the medium probability zones in the corresponding predictive map. Based on the current field research and previous archaeological projects, it is argued that during the phase of early village including the Neolithic and Chalcolithic periods settlements appeared to have been distributed densely across the area while the Bronze Age sites indicated a sharp decrease in the occupansions resulted in a sparse distributions of settlement areas.

Keywords

  1. مقدمه

در مطالعات چشم‌انداز همواره روابط بین انسان و محیط­ زیست در زمینه‌های گوناگونی مانند تراکم جمعیت، پراکندگی استقرارهای انسانی در مناطق مختلف و همچنین ارتباط بین جوامع در بستر طبیعی و محیطی بررسی می­شود. از آنجا که تصمیم‌ها و فعالیت‌های انسانی می‌توانند تأثیر مستقیم یا غیرمستقیمی بر محیط اطراف بگذارند، این­گونه مطالعات می‌تواند به شناخت ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی جوامع انسانی در بستر محیططبیعی­شانکمککند.درنگاهیکلیعواملیهمچون ساختارهای اجتماعی و زیستی- فیزیکی می‌توانند تعیین­کنندةچشم‌اندازجامعهباشند؛بهاینصورتکه ساختار اجتماعی خود می‌تواند بیانگر نظام سلسله­مراتبی، شرایط سیاسی و اقتصادی جوامع باشد و ساختار زیستی- فیزیکی نیز می‌تواند بازگوکنندة ارتباط بین شکل‌گیری جوامع انسانی با عوامل زیست­محیطی همچون زمین­شناسی، اقلیم و ساختار زیستی باشد. گفتنی است که این دو ساختار ارتباط نزدیکی با هم دارند و تفکیک آنها از یکدیگر بی­معنی است (Crumley & Marquardt, 1990: 73-74). در واقع، چشم‌انداز محیطی، تبلوری از فعالیت­های افراد جامعه در محیط است که حاصل روابط این­گونه فعالیت‌ها با محیط، در قالب الگوهایی قابل مشاهده و مطالعه است. این الگوها حاصل روابط فرهنگی سازمان­دهی شده با منابع محیطی و طبیعی هستند؛ به این صورت که اقتصاد، سیاست، مذهب و ارزش­های فرهنگی و اجتماعی در فضا و محیط تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی می­گذارد (Anschuetzetal., 2001:159).همچنینعواملمحیطی در شکل‌گیری جوامع انسانی و انتخاب موقعیت‌های مناسب برای مقاصد خاص، تأثیرات متقابلی دارد؛ به­عنوان نمونه جامعه­ای که در شرایط دفاعی- نظامی به­سر می­برد، در موقعیت‌های خاص طبیعی برای ساخت استحکامات دفاعی- نظامی خود اقدام می­کند و به­طور معمول در این شرایط ارتفاع بسیار اهمیت می­یابد یا برعکس، جامعه­ای که در آرامش سیاسی و اقتصادی قراردارد، برای دادوستدهایبازرگانیودسترسیبهراه­هایارتباطیاستقرار در مناطق پست و هموار را در اولویت قرار می­دهد.

با توجه به این مطالب می­توان نتیجه گرفت که عوامل بوم­شناختی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی با هم در ارتباط­اند و بر یکدیگر و همچنین بر مسائل فرهنگی جامعه تأثیرمی­گذارند؛ ازاین­رو امروزه، باستان‌شناسان از تجزیه و تحلیل فضایی داده‌های محیطی و باستان‌شناسی برای شناسایی چشم‌انداز محیطی و فرهنگی جوامع گذشته، تبیین ساختارهای فرهنگی و اجتماعی و روشن­کردن الگوی پراکندگی استقرارهای باستانی و ارتباط آنها با محیط طبیعی استفاده می‌کنندSeibert, 2006: xiii-xviii) ).

در این نوشتار تلاش بر این است که به جایگاه و اهمیت تجزیه و تحلیل فضایی در باستان‌شناسی و کاربرد آن در تفسیر و تحلیل پراکندگی الگوهای استقراری و چشم‌انداز جوامع باستانی پرداخته شود. همچنین به این مهم نیز اشاره می‌شود که با استفاده از این اطلاعات وسامانه اطلاعات جغرافیایی جی‌آی‌اس که امروزه یکی از کاربردی­ترین فناوری­های مورد استفاده در مطالعات باستان‌شناسی است، می‌توان به مدل‌سازی و مکان‌یابی استقرارهای باستانی پرداخت؛ از­این­رو، برای روشن­کردن این مفاهیم و اطلاعات، به­صورت موردی دشت بسطام مطالعه شده است که در ادامه به روند مطالعات و نتایج آن اشاره خواهد شد.

  1. کاربرد و روش‌های قابل استفاده در تجزیه و تحلیل فضایی

تجزیه و تحلیل فضایی در باستان‌شناسی در زمینه‌های گوناگونی مانند باستان‌شناسی چشم‌انداز، آنالیز آماری و باستان‌شناسی شناختی اهمیت زیادی یافته است. باستان‌شناسی فضایی روابط مکانی داده‌های باستانی، الگوهای ایجادشده در اثر فعالیت‌های انسانی و پیامدهای آن در فضای درونی محوطه‌های باستانی و محیط اطراف آنها را مطالعه می­کند. این‌گونه اطلاعات نه­تنها از بررسی روابط مکانی به­دست­می­آید، بلکه از راه ردیابی و جابه­جایی­های صورت­گرفته نیز قابل دستیابی است (Clarke, 1977:5-30). روشن است که استقرارهای انسانی در محیط پیرامون خود تغییرات و تأثیراتی برجای­می­گذارند، اما چگونگی و دامنة این تأثیرات از یک مکان تا مکانی دیگر بسته به موقعیت و نوع محیط طبیعی اطراف آنها متفاوت است. از دیگر کاربردهای تجزیه و تحلیل مکانی بازسازی چشم‌انداز باستان‌زمین­شناسی است که باید به­دقت و با داده‌های دقیق انجام شود تا نتایج قابل اطمینانی از آن به­دست­آید. بازسازی چشم‌انداز باستانی گاهی با شواهد غیرمستقیمی که از روش‌های سنجش از راه دور به­دست­می­آیند، امکان­پذیر می­شود. گفتنی است علاوه بر اطلاعات حاصل از تصاویر ماهواره­ای، استفاده از روش‌های ترکیبی برای تجزیه و تحلیل فضایی نیز مفید است (Siart, et al., 2008: 2925)، اما روش‌های متفاوتی در مطالعه و تجزیه و تحلیل مکانی نیز کاربرد دارد که می‌توان به مدل‌های پیچیدة آماری تا ارزیابی­های ساده­ای اشاره کرد که براساس اطلاعات قابل مشاهده از روی نقشه‌های پراکندگی انجام می‌شود (Wheatley and Gillings: 2002: 125-126). نتایج تحلیل­های فضایی می‌تواند برای بازسازی الگوهای استقراری باستانی نیز کارساز باشد؛ از­این­رو در دو دهة گذشته آنالیز فضایی الگوهای استقراری، تغییرات بنیادینی یافته و سامانه جی‌آی‌اس نیز امکان بسیاری را برای ثبت و ضبط متغیرها و ابزارهای تحلیلی ایجاد کرده است. یکی از مدل‌هایی که از دیرباز برای شناسایی چگونگی پراکندگی استقرارها استفاده می­شده، «مدل همسایگی» (Nearest neighbor distance) است که ابزار ساخت و تحلیل این مدل در سامانه جی­آی­اس به­ خوبی فراهم شده است، اما ایرادهای این مدل این است که وسعت محدودة مورد مطالعه و تعداد عوامل و متغیرها می‌تواند تأثیر منحرف­کننده­ای بر نتیجه­ بگذارد. گفتنی است که نتایج این‌گونه آنالیزها الگوهای استقراری را در قالب اتفاقی، متمرکز یا پراکنده طبقه­بندی می‌کنند (Fletcher, 2008: 2048-2049). تغییرات الگوهای استقراری طی زمان، شواهدی را دربارة تغییرات شرایط اقلیمی نشان می­دهد که تأثیرات مستقیمی بر نتایج مطالعات باستان‌شناسی دارد. ابزار جی‌آی‌اس امکان ایجاد لایه‌های اطلاعاتی دقیق با قابلیت گردآوری و آنالیز داده­ها را فراهم کرده و ازاین­رو می‌تواند تأثیر فراوانی در نتایج این‌گونه مطالعات داشته باشد. همچنین با استفاده از متغیرهای زیست محیطی مانند شیب، جهت آن، فاصله با منابع آبی و زمین­شناسی، به­طور بالقوه امکان مدل‌سازی پیش‌بینی وجود محوطه‌های باستانی در مناطق مستعد با ضریب­های متفاوت احتمالی در  سامانه جی‌آی‌اس وجود دارد (Peterson, 2008: 263-265).

  1. مدل پیش‌بینی (Prediction Modeling)

روشن است که روش‌ها و ابزارهای نوین و استفاده از علوم میان­رشته­ای به باستان‌شناسان امکان می­دهد داده‌های باستانی را از ابعاد و جنبه‌های گوناگون تجزیه و تحلیل و تفسیر کنند. استفاده از این روش‌ها در باستان‌شناسی آمریکا و اروپا برای مدیریت میراث فرهنگی معمول بوده است. تاریخچة مدل پیش‌بینی به دهة 70 میلادی و توسعة روش­شناسی آن به قبل از عمومیت یافتن سامانه جی‌آی‌اس در اواسط 1980 برمی­گردد (Verhagen and Whitley, 2012: 51). برای ساخت مدل پیش‌بینی از متغیرها و عوامل مشخصی استفاده می‌شود و از­این­بین، روابط میان استقرارهای شناسایی‌شده با محیط و چشم‌انداز پیرامون آنها مهم­ترین عامل برای مدل‌سازی پیش‌بینی در باستان‌شناسی محسوب می‌شود؛ به این صورت که موقعیت محوطه‌های شناسایی‌شده و اطلاعات محیطی آنها برای مدل‌سازی محوطه‌هایی که شناسایی نشده­اند، به­عنوان متغیرهای مؤثر سنجیده می­شوند. این اطلاعات با تجزیه و تحلیل­های کمی و الگوهای پراکندگی استقرارهای شناسایی‌شده به‌دست­می­آید و به­صورت یک مدل پیش‌بینی در قالب قیاسی یا استنتاجی ساخته می‌شود. در بیشتر موارد، مکان‌های باستانی شناسایی‌شده نمایانگر ویژگی‌های مکان‌های شناسایی­نشده نیز هستند که البته این موضوع الزاماً همیشه صادق نیست. روشن است که محوطه‌های باستانی که با رسوبات و نهشته‌های طبیعی مدفون می­شوند، در بررسی­های پیمایشی قابل­شناسایی نیستند و کاوش­ها وبررسی­های باستان‌شناسی نیز هم بدون ضرورت‌های لازم و اهداف کافی پیشنهاد نمی­شوند (Verhagen 2007, 41-42). گفتنی است که مدل‌های پیش‌بینی با استفاده از محتوای ژئومورفولوژیکی، بقایای مدفون­شدة آثار فرهنگی را در زیر لایه‌های سطحی نیز سنجش می­کنند (نیکنامی و دیگران، 1386: 197).

مدل پیش‌بینی به باستان‌شناسان کمک می­کند تا بتوانند ارزیابی‌های خود را براساس مکان‌های باستانیِ شناسایی‌شده و مکان‌هایی که به دلایل طبیعی یا غیرطبیعی شناسایی نشده­اند، ولی احتمالاً وجود دارند، انجام دهند. دو بخش اصلی در مدل‌های پیش‌بینی در باستان‌شناسی وجود دارد؛ بخش عملی که شامل مواردی همانند تهیة نقشه برای مناطق مستعد و حساس با توجه به چشم‌انداز منطقه برای محافظت از میراث باستانی است و بخش دیگر شامل مدل‌های دانشگاهی و پژوهشی که برای بازسازی جوامع گذشته به­منظور  افزایش درک منطقی ما از عوامل تعیین­کننده موقعیت استقرارها کوشش می­کند. مدل پیش‌بینی روندی است که برای پیش‌بینی موقعیت مکان‌های باستانی در منطقه برای درک و مطالعة الگوهای استقراری اجرا می‌شود. پیش‌بینی در واقع این امکان را برای ما فراهم می­کند که ارتباط بین عوامل محیطی و اجتماعی و موقعیت مکان‌های باستانی را تجزیه ­و­ تحلیل کنیم (Veljanovski and Stančič 2006, 362-364). ملموس­ترین نتیجة حاصل از مدل پیش‌بینی، همان نقشة آماری است که ضریب احتمالی وجود محوطه‌های باستانی را در ضریب­های متفاوت مانند خیلی زیاد، زیاد، متوسط و کم در منطقة مورد مطالعه نشان می‌دهد. این نقشه­ها برای برنامه­ریزی، مدیریت و ارزیابی فعالیت‌هایی که در منطقه قرار است انجام شود، مفیدند. از آنجا که این نقشه‌ها براساس داده‌های در دسترس در زمان مشخصی تهیه می­شوند، به سرعت می‌توانند قدیمی یا منسوخ شوند؛ ازاین­رو این مدل‌ها همواره نیازمند به­روزرسانی و استفاده از اطلاعات جدید باستان‌شناسی و محیطی و طبیعی هستند (Wescott 2006: 58-59).

مدل پیش‌بینی تأیید می­کند که موقعیت بقایای باستانی در چشم‌انداز منطقه به­صورت اتفاقی نیست، بلکه با شرایط طبیعی ارتباط نزدیکی دارد؛ به این صورت که پراکندگی استقرارهای باستانی در موقعیت‌های طبیعی متفاوت، بسته به نوع الگوی زیست معاش آنهاست؛ برای مثال، میزان دسترسی به زمین­های کشاورزی و عوامل مؤثر بر آن در انتخاب مکان سکونت جامعة کشاورز تأثیرگذار است. در واقع، مدل‌های پیش‌بینی در باستان‌شناسی در شناسایی الگوهای استقراری و مکان‌های باستانی که ازبین­رفته­اند یا در حال تخریب هستند، مؤثرند و به محافظت آنها کمک می­کنند و در منابع مالی و زمانی در پژوهش‌های بررسی و شناسایی، به­ویژه طرح‌های نجات­بخشی صرفه­جویی می­کنند؛ بدین صورت که با استفاده از این روش می‌توان مکان‌های مناسبی را که امکان استقرارهای باستانی در آنها وجود دارد، شناسایی و فعالیت میدانی را تنها در منطقه یا مناطق مستعد دنبال کرد. همان­طور که اشاره شد، ابزارهای جی‌آی‌اس قابلیت فراوانی برای آنالیز عوامل محیطی دارند و می‌توانند در این نوع مدل‌سازی نقش زیادی داشته باشند.

گفتنی است که مدل پیش‌بینی همچنان یکی از موضوعات بحث­برانگیز است و بیشترین انتقادات وارد بر این‌گونه مدل‌سازی؛ استفادة ناقص از داده‌های باستانی، گرایش بیش از حد به شواهد محیطی، بی­توجهی به تأثیر عوامل فرهنگی و بی­توجهی به تغییر چشم‌انداز طبیعی در طی زمان است. تمامی این مشکلات به ناتوانی باستان‌شناسان در انتخاب مجموعه داده‌های مناسب برای پیش‌بینی موقعیت مکان‌های باستانی برمی­گردد (Verhagen, 2007:13-14). همان­طور که اشاره شد، این نکته روشن است که پراکندگی استقرارهای باستانی در قلمروهای متفاوت ریخت‌اقلیم­شناسی به­طور اتفاقی نیست. دربارة مراحل شکل‌گیری استقرارها، مطالعات متعددی از قبل و بعد از معرفی ­روش­های جی‌آی‌اس در باستان‌شناسی انجام شد که نتایج آن بیانگر این است که جدای از شرایط اجتماعی- اقتصادی، ارتباطاتی بین عوارض مختلف مانند پستی- بلندی‌های محیطی، میزان فاصله با منابع آبی، نوع خاک و موقعیت مکان‌های باستانی وجود دارد. (Jaroslawa and Hildebrandt-Radke, 2009: 2096). برخلاف انتقادات وارده و مشکلات ایجادشده، مدل‌سازی‌های اخیر از کیفیت و نوآوری‌های بیشتری برخوردار است و با استفاده از متغیرهای جدیدتر در جی‌آی‌اس و استفاده از الگوهای مدل‌سازی و الگوریتم‌هایی جدید امکان تقویت آنها وجود دارد. به­دست­آوردن داده­ها و متغیرهای بهتر می‌تواند بر بهبود مدل‌سازی‌ها تأثیر شگرفی داشته باشد. متغیرهای محیطی به­طور عمده نقش مهمی در مدل‌سازی پیش‌بینی مکان‌های باستانی دارند. ابزارهای قدرتمند جی‌آی‌اس این امکان را برای ما ایجاد کرده است که فراتر از متغیرهای معمول محیطی مانند شیب و جهت شیب برویم و اطلاعات محیطی بیشتری را استخراج کنیم. متغیرهای اجتماعی نیز از دیگر متغیرهایی است که به­طور معمول به علایم و آثاری برمی­گردد که انسان در محیط از خود به­جای­گذاشته است؛ از این عوامل در جوامع پیچیده می‌توان به بازار، مکان­های مرکزی، شبکة راه­ها، مرزبندی‌های سیاسی و موارد مشابه دیگر اشاره کرد که در فضا و مکان شکل می­گیرند.

از متغیرهای اجتماعی در مدل‌سازی مکان‌یابی باستانی کمتر استفاده شده و یکی از دلایل آن محدودیت میزان دسترسی به این‌گونه اطلاعات است، درحالی­که اطلاعات محیطی از روی نقشه‌ها به­آسانی در دسترس است. با پیشرفت فناوری امکان مدل‌سازی پیش‌بینی مکان‌های باستانی برای باستان‌شناسان بیشتر فراهم شده است؛ بدین­صورت که اطلاعات به‌دست‌آمده از تصاویر ماهواره­ای، امکانی را برای شناسایی و مکان‌یابی شواهد باستانی در منطقه ایجاد می‌کنند. علاوه بر کشفیاتی که با مشاهدة مستقیم دربارة جزییات استقرارها به­ دست ­می­آید، می‌توان شواهد فعالیت‌های جوامع باستانی را بر روی تصاویر هوایی و ماهواره­ای نیز شناسایی کرد؛ به عبارت دیگر، می‌توان به مدل‌سازی پیش‌بینی مکان‌های باستانی با بررسی هوا و فضا به همراه اطلاعات به‌دست‌آمده از روش سنجش از راه دور پرداخت (Kvamme, 2006: 18-20). پیش‌بینی پراکندگی مکان‌های باستانی به باستان‌شناسان این امکان را می‌دهد تا الگوهای استقراری را همراه با عوامل مؤثر محیطی در شکل‌گیری این استقرارها شناسایی کنند. این نوع مدل‌سازی امکان مدیریت محوطه‌های باستانی یا میراث فرهنگی را با استفاده از قابلیت‌های موجود در محیط به‌منظور نگهداری از آثار نیز فراهم می­کند و امکان ارائة پیشنهاد را به­منظور برنامه­ریزی برای اجرای برنامه‌های عمرانی آتی کشور، در مناطقی که پراکندگی کمتری از آثار فرهنگی و باستانی دارند، فراهم می­کند (Warren, 1990: 202-203). در واقع، مدیریت میراث فرهنگی با حفاظت مکان‌ها و بناهای تاریخی پیوند نزدیکی دارد، درحالی­که موقعیت برخی از این مکان‌ها شناخته­شده نیستد. به دلیل وجود همین مشکلات، این روش می‌تواند امکان شناسایی مناطقی را فراهم کند که منابع میراث فرهنگی آن به واسطة عملیات عمرانی در خطر هستند.

پیش‌بینی به­طور بالقوه با احتمالات مترادف است و این احتمالات به­آسانی قابل تفسیرند و با ارزش­های آزمودنی در بازه­ای بین 0 (احتمالکم) تا 1 (احتمالزیاد) سنجیده می­شوند ((Wescott, 2006: 7-10. گفتنی­ست که مدل‌سازی در جی‌آی‌اس بر پایة وقوع احتمالات، مانند مدل‌سازی پیش‌بینی، به تجزیه­و­تحلیل مکان‌های باستانی و همچنین شناسایی شواهد وجود مکان‌های شناسایی­نشده کمک می­کند (Boos,etal.,2012: 189). شایان ذکر است که نتایج ترکیب مدل‌های محیطی و مطالعات مرتبط در زمینة مدل پیش‌بینی؛ برای عموم مردم، مدیران میراث فرهنگی و برنامه­ریزان برنامه‌های عمرانی قابل استفاده است (Fry, et al., 2004: 103)

  1. دشت بسطام شاهرود

همان­طور که گفته شد، برای روشن شدن مفاهیمی همچون مدل پیش‌بینی یا مکان‌یابی محوطه‌های باستانی، منطقة دشت بسطام براساس داده‌های حاصل از بررسی باستان‌شناختی که پیش­تر نگارنده انجام داده بود، مطالعه شد که در زیر به شرح موقعیت دشت، ویژگی‌های طبیعی، متغیرهای محیطی و مدل پیش‌بینی در دشت بسطام پرداخته می‌شود.

4-1. موقعیت جغرافیایی بسطام

دشت بسطام در استان سمنان و شمال شهر شاهرود واقع شده است. حدود شمالی و غربی دشت بسطام به خط­الرأس ارتفاعات البرز، جنوب غربی آن به ارتفاعات شمال شاهرود و کوه بسطام و شرق و شمال شرق آن به سیاه­کوه و تپه‌های حوالی گورخان محدود می‌شود. مساحت این دشت حدود 250 کیلومتر مربع است. قسمت‌های شمالی این منطقه به رشتة چین­خوردة منظم البرز تکیه دارد که رشته­کوه امیر، مانند سدی دریای خزر را از قسمت‌های مرکزی ایران، از­جمله منطقة شاهرود جدا می­سازد. این رشته­کوه عامل     کنترل­کنندة آب­و­هوایی در شمال ایران، ازجمله در این منطقه به­شمار­می­آید که ویژگی­های جغرافیایی خاصی را در این منطقه به­جای­گذاشته است. جنوب منطقه محل تلاقی حاشیة شمالی کویر بزرگ نمک، با قاعدة مخروط­افکنه‌های وسیعی است که این مخروط­افکنه­ها از تخریب و تراکم مواد رشته­کوه البرز  به­­وجود آمده­اند. رشته­کوه­های البرز در شمال دشت بسطام (رشته کوه شاهوار با ارتفاع 3945) جایی است که منبع اصلی رودها و قنات‌های این منطقه است و در قسمت جنوبی این سلسلة اصلی، کوه­های کم­ارتفاع موازی (رشته­کوه تپال با ارتفاع 2815­) با رشتة اصلی کشیده شده­اند که ­ارتفاع آنها نیز با نزدیک­شدن به دشت کویر کمتر می­شود (احسانی و دیگران، 1380: 6-7) (شکل 1).

4-2. زمین­شناسی دشت بسطام

رسوبات و تشکیلات زمین­شناختی موجود در دشت بسطام از البرز مرکزی تبعیت می­کند. به­طور­کلی دشت بسطام تحت­تأثیر عملکرد گسل­های بزرگ و اصلی منطقه، نظیر گسل شمال ایران (آبیک، فیروزکوه و شاهرود) و نیز گسل میامی قراردارد و در اثر عملکرد گسل­های مزبور و به تبع آن، یک­سری گسل فرعی با روند کلی غربی- شرقی در منطقه به­وجود­آمده که موجب خردشدگی و حذف قسمتی از تشکیلات زمین­شناختی در منطقه شده است (ذاکری، 1381: 7- 8). اگرچه گسل­ها از عوامل زمین­لرزه‌های بزرگ هستند، مجراها و بسترهای مناسبی برای آب نیز به­شمارمی­روند (Schmidt et al., 2011:1-2) و بیشتر محوطه‌های باستانی شناسایی‌شده در دشت بسطام در مجاورت این گسل­ها یافت شده­اند (شکل2).

سیمای کلی زمین­شناسی دشت بسطام، شامل تراس­های قدیمی و جوان که در مجاورت آبراهه­های ارتفاعات قسمت شمال دشت و مخروط­افکنه­ها وجود دارند و نیز آبرفت دشت بسطام است (شکل-3)؛  آبرفت دشت بسطام خود به سه قسمت کلی تقسیم می­شود: الف- آبرفت ناشی از ارتفاعات شمالی دشت که نسبتاً دانه­درشت تا متوسط است و با توجه به رسوبات و تشکیلات موجود در منطقه، آب­خانة مفیدی با کیفیت بسیار مناسب در منطقه تشکیل شده است. این آبرفت مهم­ترین منبع اصلی تغذیة دشت بسطام به­­­شمار­    می­آید؛ ب- آبرفت حاشیة جنوبی دشت بسطام که خود موجب افزایش املاح و نیز نامطلوب­شدن کیفیت آب در آن ناحیه می­شود؛ پ- آبرفت ناشی از فرسایش رسوبات نئوژنی که عامل عمده­ای در کاهش توان آبی سفرة آب زیرزمینی در برخی قسمت‌های دشت، به­ویژه جنوب ده‌خیر به سمت شرق تا قلعة نوخرقان شده است. با توجه به مورفولوژی و نیز زمین­شناسی حاکم در این منطقه و به­ویژه توسعة سازندهای کربناته، از نظر هیدروژئولوژی این محدوده بسیار متنوع است و شامل آب­خوان­های سازند سخت و آبرفتی می­شود (ذاکری، 1381: 9). امروزه دشت بسطام یکی از مهم­ترین دشت­های منطقة شاهرود از نظر کشاورزی است و بالغ بر 400 چاه، 54 چشمه و 23 رشته قنات در این دشت کوچک جای گرفته است (Karami, 2010: 1).

5. پیشینة پژوهش­های باستان‌شناسیدشت بسطام

پژوهش­های باستان‌شناختی دشت بسطام در پیش از انقلاب بیشتر محدود به کاوش­های سه­ایچی ماسودا در تپه­سنگ چخماق بود (Masuda, 1972; 1974 a; 1974 b & 1976). پژوهش­های پس از انقلاب را نیز اغلب حسن رضوانی انجام داده است (رضوانی، 1380؛ 1384؛ 1369 و 1378). همچنین می‌توان به بررسی باستان‌شناسی محیطی شاهرود (روستایی، 1389؛ فرخ نیا، 1387 وRustaei: 2012) اشاره کرد. در بررسی نگارنده نیز که در سال 1387 انجام شد، 28 محوطة باستانی از دوره‌های مربوط به نوسنگی، کالکولیتیک (چشمه­علی)، برنز و آهن شناسایی و بازشناسایی شدند (شکل4).

  1. روش‌ها و منابع مورد استفاده در تجزیه و تحلیل مکانی استقرارهای دشت بسطام

به دلیل اهمیت عوامل محیطی و ابعاد فیزیکی طبیعی چشم‌انداز هر منطقه در بازسازی یا مدل‌سازی چشم‌انداز فرهنگی (Wilkinson, 2003: 3-15) و به دلیل نقش عوامل و متغیرهای محیطی، در این پژوهش تلاش بر این شده است که موقعیت محوطه‌های شناسایی‌شده در دشت بسطام با توجه به عوامل محیطی و چشم‌انداز طبیعی آنها بررسی شوند. از آنجا که عوامل محیطی بومی می‌توانند بر پراکنش بقایای باستانی نقش داشته باشند (Alexakis et al., 2011: 96-97)، با کمک متغیرهای محیطی تأثیرگذار بر چشم‌انداز بومی و داده‌های حاصل از بررسی باستان‌شناختی شیوة پراکندگی منطقه­ای مکان‌های باستانی و ارتباط آن با چشم‌انداز فیزیکی- طبیعی مطالعه و بررسی شد. همچنین اطلاعات به‌دست‌آمده از این متغیرها به‌منظور مطالعة تجزیه و تحلیل فضایی محوطه‌ها، شناسایی عوامل محیطی تأثیرگذار در شکل‌گیری محوطه‌های باستانی و در نهایت برای ارائة مدل پیشنهادی پیش‌بینی استقرارهای باستانی در قسمت‌هایی که بررسی نشده بودند، استفاده شد و برای مدل‌سازی پیش‌بینی و ارائة الگوهای استقراری از روش‌های تجزیه و تحلیل فضایی سامانه جی‌آی‌اس استفاده گردید.1 برای مطالعات و تجزیه و تحلیل مکانی استقرارهای باستانی در دشت بسطام از نقشه‌های زمین­شناسی، توپوگرافی، عکس­های هوایی و مدل رقومی ارتفاع استفاده و اطلاعات مربوط و مورد نیاز، برای شناسایی متغیرهای محیطی مؤثر استخراج شد (جدول1).

جدول 1- منابع مورد استفاده در طرح بررسی دشت بسطام

               نوع نقشه                                                   مقیاس                                               محل دستیابی

ü        نقشه توپوگرافی                                         1:25000                                 سازمان نقشه برداری ایران

ü        نقشه زمین شناسی                                    1:100.000                               سازمان زمین شناسی ایران

ü        عکس هوایی                                             1:20.000                  USGS(موسسه زمین شناسی امریکا)

ü        مدل رقومی ارتفاع                          قدرت تفکیک 30×3                  USGS(موسسه زمین شناسی امریکا)

 

  تمامی اطلاعات به‌دست‌آمده از این منابع و داده‌های حاصل از بررسی در طی فرآیندی مشخص پردازش و در نهایت مدل پیش‌بینی در دشت بسطام ارائه شد (جدول 2).

 

جدول 2- نمودار گردشی پردازش اطلاعات (برای اطلاعات جزیی­تر هر قسمت به متن مراجعه کنید.)

 

 
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  1. محوطه‌های باستانی شناسایی‌شده در دشت بسطام

در پژوهش باستان‌شناختی دشت بسطام با استفاده از اطلاعات تصاویر ماهواره­ای و عکس­های هوایی، عمدتاً بخش­های شمالی، شرقی و غربی دشت به­صورت پیمایشی بررسی شد و در نتیجه 28 محوطة باستانی با عوارض هم­جوار آن در دشت شناسایی و بازشناسایی شدند. در این بین 10 محوطة پیش از تاریخی اغلب در کنار مسیل­ها و آبراهه‌های بخش غربی یافت شدند. 14 محوطة تاریخی در بخش­های شرقی و غربی یافت شد که گسترش استقرارهای دوران تاریخی در بخش شرقی دشت نشان می‌دهد که جوامع دوران تاریخی احتمالاً به شیوه­ها و فناوری هدایت آب از بخش­های غربی و شمالی دشت به بخش شرقی آشنایی یافته بوده­اند. 21  محوطه نیز از دوران اسلامی در کل دشت به­صورت یکنواخت پراکنده بودند (فرخ­نیا، 1387: 27-28). با توجه به اینکه اغلب استقرارهای باستانی در دشت بسطام به­صورت محوطه‌های مسطح و کم­ارتفاع هستند و همچنین با توجه به رسوبی­بودن دشت، شناسایی تمامی محوطه‌ها و عوارض پیرامون آنها تنها با بررسی زمینی یا هوایی امکان­پذیر نیست؛ ازاین­رو مدل پیش‌بینی می‌تواند شناسایی مناطقی را امکان­پذیر کند که احتمال بیشتری برای داشتن آثار فرهنگی دارند.

  1. انتخاب متغیرهای محیطی و محاسبة وزن آنها برای ساخت مدل پیش‌بینی در دشت بسطام

اگرچه ممکن است در شکل‌گیری هر کدام از محوطه‌های باستانی در دوره‌های مختلف عوامل خاصی تأثیرگذار بوده باشند، شکی وجود ندارد که عوامل جغرافیایی و بوم­شناختی اغلب، بر انتخاب مکان استقرارهای انسانی و فعالیت‌های اجتماعی او تاثیرگذار بوده است (Algaze, 2001: 1). در دشت بسطام انتخاب متغیرها براساس مهم­ترین عوامل محیطی صورت گرفته که به احتمال زیاد بر انتخاب موقعیت استقرارهای باستانی در این دشت تأثیر داشته است که در ادامه به دلایل انتخاب این متغیرها اشاره می­کنیم.

از مهم­ترین این متغیرها، عوامل هیدرولوژیک (روش­های تأمین آب، آب­رسانی و آبیاری) است که می­تواند بیشتر از هر فناوری یا عامل دیگری در مطالعة چشم‌انداز باستان­شناختی مؤثر باشد. محیط تنها بر منابع تأمین آب تأثیرگذار نیست، بلکه بر عوامل دیگری ازجمله چارچوب شکل­گیری کانال­ها و روش­های آب­رسانی تأثیر   می­گذارد (Wilkinson 2003: 71). از آنجا که منابع تغذیة آبی و حوضه‌های مهم آبریز دشت بسطام در دامنة ارتفاعات شاهوار واقع شده است، به این جهت بیشترین منابع آب از بخش شمال و غرب دشت جریان پیدا کرده­اند؛ در نتیجه تمرکز محوطه‌ها در بخش غربی و در نزدیکی رودهای دائمی، آبریز و آبراهه­ها بیشتر مشاهده می‌شود. به دلیل اهمیت این مسئله، فاصلة محوطه‌ها تا منابع آبی مذکور به­عنوان یکی از متغیرهای اصلی درنظرگرفته شد. گفتنی است که بخش شرقی و جنوب شرقی دشت بسطام که منتهی به کوه‌های   کم­ارتفاع بسطام می‌شود، به علت نبود جریانات سطحی، از سفره‌های زیرزمینی در ارتفاعات شاهوار بهره­مند می­شود، ولی به دلیل بالا رفتن املاح، کیفیت آب در این محدوده نامطلوب است. با توجه به نوع پراکندگی استقرارهای شناسایی‌شده در دو بخش شرقی و غربی دشت می‌توان چنین نتیجه گرفت که استقرارهای پیش از تاریخ که امکان بهره­برداری از منابع آب زیرزمینی و هدایت جریان آب را در مسیرهای طولانی نداشتند، عمدتاً در بخش غرب و شمال و از دوران تاریخی به بعد (تاریخی و اسلامی) با استفاده از روش­های هدایت آب (کانال و قنات) در بخش­های شرقی و جنوب شرقی شکل گرفته و گسترش یافته­اند.

با بررسی و مطالعة چشم‌انداز دشت بسطام این نکته محرز شد که برخی عوامل زمین­شناسی به­صورت بالقوه بستر مناسبی برای شکل‌گیری استقرارها هستند. از آنجا که دشت بسطام، دشتی آبرفتی است و جریان رسوب­گذاری در دشت به­صورت برون­زدهای مخروط­افکنه­ای­ و تراس­های آبرفتی در مسیر رودخانه­ها و مسیرهای آب دیده می‌شود، شکل‌گیری استقرارها متناسب با این عوامل طبیعی است؛ بدین صورت که تمرکز عمدة استقرارها در اطراف یا روی مخروط­افکنه­ها بود و حتی بعضی از روستاهای امروزی بر روی مخروط­افکنه شکل گرفته‌اند؛ ازاین­رو، به­نظرمی­رسد این برون­زدهای رسوبی عامل مؤثری در شکل‌گیری استقرارها و شرایط مناسب زیستی باشند. تمرکز عمدة استقرارها در اطراف مخروط­افکنه­ها نمایش­دهندۀ وجود منابع آب زیرزمینی در پیرامون آنجاست. این مسئله حتی در دوران اسلامی که استقرارها پراکنده و نامتمرکز شده­اند، به نوعی دیگر دیده می‌شود؛ به­طوری­که در این دوره می­بینیم با احداث قنات‌ها هدایت آب­های زیرزمینی تسهیل می­شود و جالب آنکه منشأ تمامی رشته­قنات‌ها به حوالی این مخروط­افکنه­ها می­رسد؛ بنابراین، ویژگی‌های زمین­شناسی نیز به­عنوان متغیری دیگر انتخاب شد.

علاوه بر عوامل مؤثری که بدان­ها اشاره شد، محدودیت­های طبیعی نیز در شکل‌گیری استقرارها دخیل بوده‌اند. مطالعة چشم‌انداز باستان‌شناختی دشت بسطام این نکته را روشن می‌کند که دامنة ارتفاعات، حتی با وجود نزدیکی به منابع آب، مکان مناسبی برای شکل‌گیری استقرارها نبوده است؛ زیرا شرایط طبیعی و محیطی آن برای زندگی یکجانشینی مناسب نبوده است؛ همان­طور که روستاهای امروزی در این محدوده نیز کمتر شکل گرفته‌اند. در بین محوطه‌های بررسی­شده تنها یک قلعه و دو محوطة اسلامی در این محدوده دیده شد که بیانگر الگوی استقراری جدیدی است؛ در نتیجه ارتفاع نیز به­عنوان متغیری دیگر درنظرگرفته شد؛ بنابراین، متغیرهای محیطی مورد استفاده در مطالعات پیش­رو شامل ارتفاع، شیب زمین، جهت شیب،    زمین­شناسی و فاصله با منابع آبی بوده‌اند. اطلاعات مربوط به شیب، جهت شیب و ارتفاع از راه طبقه­بندی مجدد(هم­مقیاس­کردن)مدلرقومی ارتفاع به­دست­آمد. بر طبق نتایج آماری، 90 درصد محوطه‌های شناسایی‌شده بر روی شیبِ 1 تا 9 درصد به­دست­آمدند2. 95درصد محوطه‌ها در ارتفاع 1500-1800 متری و در جهت شیب شرقی- جنوب شرقی قرارگرفته‌اند. همان­طور که اشاره شد، بیشتر محوطه‌های دشت بسطام بر روی رسوبات آبرفتی یا نزدیک آنها (تراس­های آبرفتی قدیمی یا جوان، مخروط­افکنه­ها) قرارگرفته‌اند. در نهایت موقعیت محوطه‌ها نسبت به متغیرهای محیطی مذکور مانند شیب، جهت شیب، زمین­شناسی و ارتفاع و فاصلة آنها با منابع آبی برای تخمین نقش متغیرهای محیطی در تجزیه و تحلیل مکانی استقرارهای دشت بسطام محاسبه شد (شکل5). از آنجا که ابزار جی­آی­اس امکان شناسایی شواهد مکانی استقرارها را فراهم می‌کند (Siart, et al.: 2008: 2919-2920)، تمامی اطلاعات به‌دست‌آمده در پایگاه اطلاعاتی جی‌آی‌اس گردآوری شدند. با ترکیب اطلاعات به‌دست‌آمده از بررسی باستان‌شناسی و ویژگی‌های محیطی منطقه در پایگاه اطلاعاتی، شرایط محیطی و عوامل جغرافیایی تأثیرگذار برای انتخاب موقعیت استقرارهای باستانی روشن شد و با برقراری ارتباط بین عوامل محیطی و موقعیت محوطه‌های باستانی شناسایی‌شده مدل پیش‌بینی مکان­های باستانی دشت بسطام در مناطقبررسی­نشدهارائهشد(Balla, et al., 2012: 1-5) (جدول 2). 

برای هر یک از متغیرهای محیطی مورد اشاره وزنی درنظرگرفته شد که این وزن­دهی در طی چند مرحله با آمیختن داده‌های حاصل از بررسی باستان‌شناسی و عوامل محیطی منطقه به­دست­آمد و سپس مدل پیشنهادی براساس مدل رتبه­بندی برای تعیین وجود احتمالی محوطه‌های باستانی ناشناخته در دشت بسطام ساخته شد. در این مرحله وزن یا اهمیت هر متغیر که به­صورت لایه­ای جداگانه در جی‌آی‌اس تعریف شده بود، با درنظرگرفتن ارتباط آن با محوطه‌های شناسایی‌شده و موقعیت آنها با استفاده از مدل رتبه­بندی محاسبه شد. مدل رتبه‌بندی ساده­ترین روش برای ارزیابی اهمیت وزن عوامل و مرتب­کردن آنها به­صورت رتبه­ای است. در این صورت عوامل مورد بررسی برحسب رتبة داده­شده برای تصمیم­گیرنده در اولویت قرار می­گیرند. رتبه‌بندی به دو صورت مستقیم یا معکوس انجام می­گیرد و روش جمع رتبه‌بندی براساس رابطة زیر اجرا می­شود (Malczewski, 1999: 178): 

 

  1. نتایج مدل‌سازی پیش‌بینی

نتایج مدل پیش‌بینی در دشت بسطام و میزان احتمالی وجود مکان‌های باستانی شناسایی­نشده در این دشت، براساس عوامل محیطی در شکل شمارة 6 نشان داده شده است. بر طبق متغیرهای درنظرگرفته­شده پنج نوع احتمال برای موقعیت مکان‌های باستانی (احتمال خیلی­زیاد، احتمال زیاد، احتمال متوسط، احتمال کم، احتمال بسیارکم) پیش­بینی شد. این برآورد دیداری و ساده از نتایج به‌دست‌آمده این نکته را نشان داد که 70 درصد محوطه‌های باستانی شناسایی‌شده در دشت بسطام در محدوده‌ای قرارگرفته‌اند که از احتمال خیلی­زیاد برای داشتن مکان‌های باستانی برخوردارند، 20درصد در محدودة احتمال زیاد و  10درصد در محدوده‌ای با احتمال متوسط در نقشة پیش‌بینی شده قرارگرفته‌اند. در واقع از این پراکندگی می‌توان به این نتیجه رسید که جایگاه محوطه‌هایی که شناسایی شده‌اند، تأییدی بر میزان تأثیر عوامل محیطی بر شکل‌گیری استقرارهای باستانی بوده و از نتایج این مدل پیش‌بینی است. اشکال 7- 8- 9 نیز پراکندگی محوطه‌های باستانی شناسایی‌شده را به تفکیک دوره‌های مختلف در مناطق گوناگون، در نقشة مدل پیش‌بینی دشت بسطام نشان می­دهند. براساس این نقشه‌ها می‌توان این نکته را بیان کرد که احتمال وجود مکان‌های باستانی در مناطقی با ارتفاعات زیاد به میزان کم و بسیارکم بوده و براساس عوامل محیطی فوق­الذکر احتمال وجود مکان‌های باستانی در دوره‌های مختلف در قمست‌های مسطح­تر با شیب کمتر و در کنار منابع آبی که اغلب در قسمت‌های فوقانی و میانی دشت قراردارند، بیشتر است.

  1. نتیجه

مطالعة دشت بسطام و ساخت مدل پیش‌بینی محوطه‌های باستانی در این دشت در قسمت‌های بررسی­نشده می‌تواند درکی از کاربرد این مدل را برای ما روشن سازد. اطلاعات حاصل از بررسی دشت بسطام تصویر روشنی را از چشم‌انداز استقرارهای باستانی در دشت به ما نشان داد و این تصویر به شناسایی متغیرهای محیطی مهم برای پیش‌بینی احتمالی مکان‌های باستانی شناسایی­نشده کمک بزرگی می‌کند. بر طبق مشاهدات میدانی و تراکم رسوبات آبرفتی، این احتمال وجود دارد که تعدادی از محوطه‌ها در زیر این رسوبات مدفون شده باشند. بر طبق مطالعات میدانی اخیر و پژوهش­های گذشته می‌توان به­طور اجمالی به این نکته اشاره کرد که استقرارهای پیش از تاریخ، به­ویژه نوسنگی و مس سنگی به­صورت متراکم و استقرارهای دوران برنز به­صورت پراکنده در دشت بسطام دیده می­شوند. اگرچه قابل ذکر است که به دلیل مقیاس کوچک بررسی و مدفون­شدن احتمالی مکان‌های باستانی که ناشی از رسوب­گذاری دشت بوده است، ممکن است این نتایج دید واقعی را به ما ندهد و لذا نیاز است که بررسی‌ها و پژوهش­ها در این منطقه در آینده گسترش یابد.

همان­گونه که در اشکال 7- 8- 9 نیز نشان داده شده است، محوطه‌های پیش از تاریخ شناسایی‌شده در دشت بسطام بیشتر در قسمت‌های فوقانی دشت در نزدیکی مخروط­افکنه­ها و محوطه‌های تاریخی و اسلامی در تمامی نقاط مختلف دشت بسطام، به­ویژه در قسمت‌های میانی شکل گرفته‌اند. نتایج بررسی‌های باستان شناسی قبلی نیز بیانگر این نکته بوده است که محوطه‌های شناسایی‌شده پیش از تاریخی بیشتر در نزدیکی یا روی بخش انتهایی مخروط­افکنه­ها شکل گرفته­اند و از اوایل دورة تاریخی و بعد از آن، این الگو دگرگون شده است؛ بدین­ترتیب که استقرارها با توجه به ابداع فناوری قنات و توانایی انتقال آب از کوهپایه­ها به دشت، در نواحی میانی دشت شکل می­گیرند3 (روستایی: 1387). با توجه به بررسی تمام متغیرهایی که بدان پرداخته شد، مناطق مستعدی که احتمال وجود مکان‌های باستانی در آنها وجود دارد، بیشتر در قسمت‌هایی قرارگرفته‌اند که ارتفاع و شیب مناسب­تری برای کشاورزی داشته­اند و نیز بر روی رسوبات آبرفتی یا نزدیک آنها (تراس­های آبرفتی قدیمی یا جوان، مخروط­افکنه­ها) یا در کنار منابع آبی غیرطبیعی مانند قنات و... شکل گرفته­اند که نتیجة نقشه‌های مدل پیش‌بینی 6 تا 9 این نکته را تایید می‌کنند.

در این نوشتار تلاش بر این شد که جایگاه مدل پیش‌بینی در مطالعات باستان‌شناختی با مطالعة موردی دشت بسطام نشان داده و نقشه‌هایی با مدل پیش‌بینی برای تعیین میزان احتمالات و پیش‌بینی موقعیت مکان‌های باستانی تهیه شود (شکل 6). این نقشه‌های می‌تواند به درک کارکرد و کاربردی­بودن این مدل کمک کند. در واقع، چنانچه به تکمیل و ادامة مطالعات، به­ویژه به طرح­های نجات­بخشی در دشت بسطام نیاز باشد، استفاده از نقشه‌های پیش‌بینی ارائه شده این امکان را فراهم می‌کند تا به جای صرف هزینه و زمان و بررسی کل دشت، بر مناطق مستعد معرفی­شده در نقشه تمرکز شود.

همان­گونه که گفته شد، عمده­ترین کاربرد نتایج این مدل، در مدیریت و حفاظت میراث فرهنگی است. از آنجا که ایران کشوری در حال توسعه و سرشار از مکان‌های باستانی است، ضروری است میراث فرهنگی آن با استفاده از روش‌های نوین و کارآمد مدیریت شود. با توجه به اجرای عملیات عمرانی مانند سدسازی،بنایراه­ها و توسعة شهری و روستایی در سراسر کشور، مدیریت و حفاظت منابع میراث فرهنگی بسیار حساس و مهم است که به آمادگی و برنامه­ریزی‌های قبلی نیاز دارد. به دلیل تعداد بسیار آثار و مکان‌های باستانی در سراسر کشور امکان شناسایی تمامی آنها به دلیل حجم کم نیروی کارشناسی و هزینه‌های زیاد امکان­پذیر نیست؛ ازاین­رو، شایسته است به رویکردهای نوین علمی و میان­رشته­ای بیشتر توجه شود، شاید بتوان از این طریق آمادگی لازم را برای برنامه­ریزی به­منظور شناسایی و محافظت مناطق مستعد مکان‌های باستانی به­دست­آورد.

یکی از مشکلاتی که با آن در پژوهش­‌های باستان‌شناسی نجات­بخشی در کشور روبه­رو هستیم، این است که در بسیاری از موارد کارشناسان و پژوهشگران بعد از شروع عملیات عمرانی برای کاوش یا پژوهش­های نجات­بخشی رهسپار می­شوند که در واقع دیگر فرصت ارائة پیشنهادی سازنده و غیرمخرب به نهاد یا سازمان مربوطه وجودندارد و همین اشکال به منابع میراث فرهنگی آسیب­هایجدیواردمی­کندوتخریب محوطه‌های باستانی را درپی­دارد. برای مقابله با این مشکل، می‌توان از پیش به تهیة نقشه‌های پیش‌بینی برای شناسایی مناطق مستعد و حساس با ضریب­های احتمالی متفاوت اقدام کرد و با در­دست­داشتن نتایج آن  آمادگی لازم را در زمان اجرای طرح­های نجات­بخشی به­دست­آورد و برنامه­ریزی‌های لازم را برای فعالیت‌های میدانی و اعزام نیروی کارشناسی به­موقع انجام داد. در واقع، با مشخص­کردن مناطق مستعد می‌توان برنامه‌هایی را برای حفاظت آن نقاط یا محدوده­ها، پیش از رسیدن به بحران و ازدست­دادن بخش زیادی از آثار تدوین کرد.

تشکر و قدردانی

در اینجا لازم می­دانم از سازمان میراث فرهنگی استان سمنان برای حمایت مالی، پژوهشکده باستان‌شناسی برای صدور مجوز و اعضای گروه بررسی؛ خانم سپیده مازیار، آقایان اقبال، محمدی و علیزاده قدردانی کنم. همچنین از آقای ذبیح­اله چهارارهی سپاسگزارم.

پی­نوشت

1. گفتنی است که مدل‌های تجزیه و تحلیل مکانی را پژوهشگران در اوایل دهة هفتاد مطرح کرده­اند و روش‌های اجرای آن در نرم افزار ArcGIS ارائه و متداول شده است (Fletcher, 2008: 2048-2049).

2. شیب رستر براساس درصد اندازه­گیری شد.

3. یادآوری می­کند که روستایی به بررسی باستان‌شناختی در محدودة گسترده­تری پرداخته و لذا نتایج بررسی او به محدودة بزرگتری برمی­گردد.

تصاویر

 

 
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل 1- موقعیت مکانی دشت بسطام و پراکندگی محوطه‌های شناسایی‌شده در دشت

 

 

شکل 2-  سازندهای زمین­شناسی و موقعیت گسل­های فعال در دشت بسطام

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

3- نقشة زمین­شناسی دشت بسطام

 

 

شکل 4- پراکندگی محوطه‌های شناسایی‌شده در دشت بسطام بر روی مدل رقومی ارتفاع

 

شکل 5- میزان فاصلة استقرارهای شناسایی‌شده با منابع آبی بر واحد متر

 

شکل 6- نقشة پیش‌بینی مناطق مستعد با ضریب­های احتمالی متفاوت و موقعیت محوطه‌های شناسایی‌شده

 

شکل 7- نقشة پیش‌بینی و پراکندگی محوطه‌های پیش از تاریخ  دشت بسطام

 

            شکل 8-  مدل پیش‌بینی و پراکندگی محوطه‌های تاریخی دشت بسطام

 

 

شکل9- مدل پیش‌بینی و پراکندگی محوطه‌های باستانی اسلامی دشت بسطام

احسانی، محمدحسین و دیگران (1380)، جغرافیای استان سمنان، تهران، وزارت آموزش و پرورش، سازمان پژوهش و برنامه­ریزی آموزشی.
ذاکری، محمد ابراهیم (1382)، گزارش پیشنهاد تمدید ممنوعیت دشت شاهرود (چاپ­نشده)، اداره­کل امور آب استان سمنان.
رضوانی، حسن (1369)، آثار تمدن هفت هزار ساله در شاهرود، در: میراث فرهنگی، سال اول، شماره 1: 54-55.
ـــــــــــــ (1378)، الگوی استقرار و فرهنگ­های پیش­از­تاریخ در استان سمنان، باستان‌شناسی و هنر ایران: 32 مقاله در بزرگداشت عزت­الله نگهبان، به کوشش عباس علیزاده، یوسف مجیدزاده و صادق ملک شهمیرزادی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی: 7-19.
رضوانی، حسن (1380)،  استقرارهای پیش از تاریخ شاهرود، پایان­نامة کارشناسی ارشد باستان‌شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال.
رضوانی، حسن (1384)،  گزارش مقدماتی گمانه­زنی تپة ده‌خیر (منتشر نشده)، شاهرود، مرکز اسناد و کتابخانه سازمان میراث فرهنگی.
روستایی، کوروش (1389)، توسعه و تحول استقرارها در منطقه شاهرود، در: باستان‌شناسی و تاریخ، سال بیست و چهارم، شماره اول، پاییز و زمستان 1388، شماره پیاپی 47: 3-35­ .
فرخ­نیا، شراره (1387)، بررسی چشم‌انداز استقرارهای باستانی در دشت بسطام (منتشر نشده)، مرکز اسناد و کتابخانه سازمان میراث فرهنگی، استان سمنان.
نیکنامی، کمال­الدین و دیگران (1386)، «تئوری­ها و تکنیک­های مدل­سازی پیش‌بینی (تخمین) مکان­ها و پراکنش­های سایت‌های پیش از تاریخی در پهندشت‌های باستان­شناختی با کاربرد جی‌آی‌اس و رگرسیون لجستیک؛ مطالعه موردی: حوضة رودخانة گاماسب زاگرس مرکزی»، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، 58، 5 ، 193-211.
Alexakis, Dimitrios, et al. 2011. Integrated GIS, remote sensing and geomorphologic approaches for the reconstruction of the landscape habitation of Thessaly during the Neolithic Period, Journal of Archaeological Science 38: 89-100.
Algaze, Guillermo, 2001. Initial social complexity in Southwestern Asia: the Msesopotomian advantage, Current Anthropology 43:199-233.
Anschuetz, Kurt F., Richard H. Wilshusen, and Cherie L. Scheick 2001, An archaeology of landscapes: perspectives and directions, Journal of Archaeological Research 9(2):157-211.
Balla, Aikaterini, et al., 2012, Locating Macedonian tombs using predictive modelling, Journal of Cultural Heritage (In press).
Boos, S., S. Hornung, and H. Müller 2012. Modelling vague knowledge for decision support in planning archaeological prospections. ISPRS Annals of the Photogrammetry, Remote Sensing and Spatial Information Sciences 1-2: 189-194.
Clarke, David L. 1977. Spatial hnformation in archaeology, in: spatial archaeology, D.L. Clarke, (ed.). Pp. 1-32. New York: Academic Press.
Crumley, Carole L. , and William H.  Marquardt 1990. Landscape: a unifying. concept in regional analysis, in: interpreting space: GIS and archaeology. K.M.S. Allen, S.W. Green, and E.B.W. Zubrow, (eds.). Pp. 73-79. London, New York: Taylor & Francis.
Fletcher, Richard, 2008. Some spatial analyses of Chalcolithic settlement in Southern Israel. Journal of Archaeological Science 35:2048-2058.
Fry, G.L.A., et al. 2004. Locating archaeological sites in the landscape: a hierarchical approach based on landscape indicators, Landscape and Urban Planning 67:97–107.
Jaroslawa, Jasiewicz , and Iwona  Hildebrandt-Radke 2009. Using multivariate statistics and fuzzy logic system to analyse settlement preferences in lowland areas of the temperate zone: an example from the Polish Lowlands, Journal of Archaeological Science 36:2096–2107.
Karami, Gholam Hossein, 2010. Groundwater draft in Bastam plain, Shahrood, in: S. Baby and P.S. Sandhu, (eds.), Environmental Science and Technology: Proceedings of the 2010 International Conference on. Environmental Science and Technology.
Kvamme, K., 2006. There and back again: revisiting archaeological locational modeling, in: M.W. Mehrer and K.L. Wescott, (eds.), GIS and archaeological site location modeling, London, New York: Taylor & Francis, 2-34.
Malczewski, Jacek 1999. GIS and multicriteria decision analysis. New York: J. Wiley & Sons.
Masuda, S. 1972. Excavations at Tappe Sang-e Cagmaq in: F. Bagherzadeh, (ed.), Proceedings of the 1st Annual Symposium of Archaeological Research in Iran, 1972, Tehran: Iranian Center for Archaeological Research, 1-2.
Masuda, S. 1974a. Excavations at Tappe Sang-e Cagmaq, in: F. Bagherzadeh, (ed.), Proceedings of the 1st Annual Symposium of Archaeological Research in Iran, 1973, Tehran: Iranian Center for Archaeological Research, 1-2.
Masuda, S. 1974b. Tepe Sang-e Caxmaq. Iran 12: 222-223.
Masuda, S. 1976. Report of the archaeological investigations at Shahrud, 1975 in: Proceedings of the IVth Annual Symposium on Archaeological Research in Iran, Tehran: Iranian Center for Archaeological Research, 63-70.
Peterson, Michael R. 2008. Prehistoric settlement patterns on the high plains of Western Nebraska and the use of geographic hnformation systems for landscape analyses in: L.L. Scheiber and B.J. Clark, (eds.), archaeological landscapes on the highlands plains, Boulder, Colorado: University Press of Colorado, 204-237.
Rusataei, Kourosh 2012. Archaeological survey of the Shahrud area, Northeast Iran: A landscape approach, AMIT 44:191-219.
Schmidt, Armin, et al., 2011. Holocene settlement shifts and palaeoenvironments on the Central Iranian Plateau: investigating linked systems, The Holocene 21(4):583-595.
Seibert, Jeffrey D., 2006. Introduction, in: E.C. Robertson, J.D. Seibert, D.C. Fernandez, and M.U. Zender, (eds.), space and spatial analysis in archaeology. Alberta, Canada: University of Calgary Press, xiii.
Siart, Christoph , Bernhard  Eitel, and Diamantis  Panagiotopoulos 2008. Investigation of past archaeological landscapes using remote sensing and GIS: a multi-method case study from Mount Ida, Crete, Journal of Archaeological Science 35 (2): 2926-918.
Veljanovski, Tatjana , and Zoran  Stančič 2006. Predictive modeling in archaeological location analysis and archaeological resource management: principles and applications, in: M.W. Mehrer and K.L. Wescott (eds.), GIS and archaeological site location modeling, London, New York: Taylor & Francis, 362-379..
Verhagen, Philip 2007. Case studies in archaeological predictive modelling. Leiden: Leiden University Press.
Verhagen, Philip , and Thomas G. Whitley 2012. Integrating archaeological theory and predictive modeling: a live report from the scene. Journal of Archaeological Method and Theory 19 (1): 49-100.
Warren, Robert E., 1990. Predictive modelling of archaeological site location: a case study in the Midwest, in: K.M.S. Allen, S.W. Green, and E.B.W. Zubrow (eds.), interpreting space: GIS and archaeology, London, New York: Taylor & Francis, 201-215.
Wescott, Konnie L., 2006. One step beyond: adaptive sampling and analysis techniques to increase the value of predictive models, in: M.W. Mehrer and K.L. Wescott, (eds.), GIS and archaeological site location modeling. London, New York: Taylor & Francis, 56-64.
Wheatley, David, and Mark Gillings 2002. Spatial technology and archaeology: the archaeological applications of GIS. London, New York Taylor & Francis.
Wilkinson, T. J., 2003. Archaeological landscapes of the Near East, Tucson, AZ The University of Arizona Press.