Document Type : Research Paper
Authors
teacher
Abstract
The ancient city of Isfarayen, known as “Bolqays” in literatures, is one of the most important and magnificent cities of Iran during the early Islamic ages. It is located in north eastern cultural part of Iran with remnants regarding to early Islamic centuries. This research considers the existence of ceramic filling furnaces, earthen tripods and hub stoves as an evidence of centrality of Bolqays among hundreds of villages in accordance with ancient literatures, following explaining and categorizing potteries in this cultural area and comparing them with other discovered potteries during the second century to forth Hijri century, by introducing one of the most important cultural material indicators in archeology, which according to these evidences describes that potteries are totally depended on figures. Thereby these potteries are not considered as imported materials in these areas. Other important result deducted about potteries available in these regions is the belief of artists and faith of artifice creators in monotheism thoughts, therefore the underlying unity of actions is actually considered as an explanation for unity of thoughts and monotheism faith which is originated from hearts and souls of handicrafts and it is reflected in figures.
Keywords
. مقدمه
بر اساس مطالعات باستانشناختی در شهر بلقیس (اسفراین کهن) و با مراجعه به متون تاریخی متوجه میشویم که این شهر، محلی آباد در مسیر جادۀ موسوم به ابریشم بوده که از صدر اسلام تا حملة افغانها، موجودیت و آبادی آن در این منابع مورد توافق پژوهشگران است. اوج اعتلا و عظمت شهر در دورههای سامانی، سلجوقی و صفوی بوده است که به رسم اتفاقات همیشگی تاریخی، بعدها همة دستاوردهای فرهنگی این شهر در هر یک از ادوار، بهدست متجاوزان و مهاجمانی همچون مغولان، ازبکها و آخرینبار نیز افغانها (1731م) نابود شد؛ اگرچه در اغلب موارد، این شهر ریشهدار بهظاهر با خاک یکسان شد، مجدداً پویا و بالندهتر از قبل عظمت خود را بازیافت. گفتنی است شهر جدید که امروزه به آن «اسفراین» گفته میشود و در سه کیلومتری شمال شرقی شهر قدیم واقع شده است، پس از آخرین حملة افغانها بنا شد. از شهر بلقیس در متون تاریخی بهعنوان «نارین قلعه» نیز یاد شده است. این شهر در 1380 به شمارة 4497 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید. شهر بلقیس از بخشهایی همچون ارگ، خندق، حصار، بقایای مقبرة شیخ آذری، بقایایی از تپه منار و گورستان تشکیل شده است. ساختار کلی شهر منطبق بر اصول شهرسازی دورة ساسانی است و مشتمل بر سه بخش کهندژ، شارستان و ربض است که از طریق 29 برج با اندازههای مختلف و بهطور میانگین 11 متر، حفاظت و حراست از شهر انجام میشده است.
مبنای تحقیق حاضر را پرسشها و فرضیههای زیر شکل داده است:
1- آیا نقوش سفالهای شهر اسفراین کهن با دیگر سفالهای موجود در سایر شهرهای ناحیۀ فرهنگی شمال شرقی ایران، ازجمله نیشابور و جرجان همشکل و همگوناند؟
2- سفالینههای کشفشده از اسفراین کهن وارداتی است یا اینکه در منطقه تولید میشده است؟ دلیل هر یک از این دو فرضیه چیست؟
3- درصورتی که فضا و روحی خاص بر نقوش سفالینههای هر یک از مناطق و محوطههای واقعشده در شمال شرقی ایران، ازجمله اسفراین کهن، نیشابور و... حاکم باشد، علت این وحدت فکر و عملِ خالقان هنر و سفالگران هنرمند در این ناحیه چیست؟
روش پژوهش در این مقاله از نوع توصیفی، تاریخی و تحلیلی است که مستند و متأثر از فعالیتهای میدانی و کتابخانهای است. فرضیاتی همچون علت وجود حجم قابلتوجه سفال در شهر بلقیس، گسترۀ وسیع محوطه در مقایسه با محوطههای اطراف براساس اشارات متعدد متون تاریخی از شهری با ویژگیهای شهر بلقیس که دربردارندۀ سفالهای قرون اولیۀ اسلامی است و مواردی دیگر ازایندست، باعث شد مطالعات مربوط، براساس مواد فرهنگی موجود در شهر تاریخی اسفراین آغاز شود. در اهمیت تحقیقات باستانی و تاریخی با مفهوم فرهنگ و انسان که تنها موجود فرهنگی است، پژوهشی دربارة مفاهیم انسانشناسی فرهنگی و تحولات آن در فرآیند حوادث تاریخی انجام شده است که نویسندة آن به این اشاره میکند که تحقیق تاریخی، پژوهشی علمی است که میتواند دستاوردهای مادی و معنوی نسلهای گذشته را به نسل امروز منتقل کند و مانع آزمایش و خطای دوبارة استفادهکنندگان از این تجارب شود (ایمان، 1390: 387).
2. پیشینۀ پژوهشهای باستانشناسی در شهر بلقیس
براساس بررسیهای انجامشده ازجمله مطالعاتی که تاکنون دربارة محوطۀ تاریخی شهر بلقیس انجام شده است، عکسبرداری هوایی اریک اشمیت است که در آن عکس شهر و حصار آن کاملاً مشهود است، ضمن اینکه عکس مذکور میتواند در ردیف نخستین مطالعات برای شناسایی محوطه قلمداد گردد (اشمیت، 1376: 139 و 140) (شکل 1)
شکل 1- عکس هوایی شهر تاریخی بلقیس در 1937م (اشمیت،1376: 36)
همچنین در 1352هـ.ش. مشیری و هیئت همراه نخستین مطالعات باستانشناسی منطقه را از طریق دفتر فنی سازمان ملی حفاظت آثار باستانی خراسان انجام دادند که این مطالعات باعث شد محوطة 220 هکتاری شهر بلقیس کشف شود؛ این کار درپی اخبار متعدد دال بر حفریات غیرمجاز منطقه و وجود حجم زیادی از آثار آن نزد دلالان اشیاء عتیقه صورت گرفت. هماکنون گزارش مختصری از گمانهزنیها و فعالیتهای باستانشناسان آن زمان در بایگانی مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی کشور برای اهل تحقیق وجود دارد (وحدتی، 1386: 19). پس از آن، در سال 1370هـ.ش پس از فترتی نسبتاً طولانی، شهر بلقیس دیگربار شاهد حضور کارشناسان ادارهکل میراث فرهنگی خراسان به سرپرستی محمود طغرایی شد؛ در این فصل از کاوش، طغرایی و هیئت همراه موفق شدند در نیمة جنوبی شهرستان اسفراین کاوشهایی انجام دهند که تاکنون گزارشی از این فعالیت ارائه نشده است. در بهار 1386هـ.ش فصلی دیگر از فعالیتها را گروهی دیگر از باستانشناسان به سرپرستی علیاکبر وحدتی پیگرفتند (همان، 1389: 74) و سرانجام در 1388 مجموعة شهر بلقیس به عنوان پایگاه میراث فرهنگی اعلام موجودیت کرد و فصل دوم کاوش و گمانهزنیهای باستانی نیز در همین سال دنبال شد که در طی آن، دورۀ فرهنگی سازة بزرگ خشتی شهر کهن اسفراین یا ارگ مشخص گردید (وحدتی و نیکگفتار، 1388: 50-51)
در تابستان 1389 با هدف شناخت فضاها و کارکرد بناها در محدودة تپة منار و بخشهایی که فعالیتهای ژئومغناطیس صورت گرفته بود، پژوهشها دنبال شد (فرجامی و ستوده، 1388: 695-703) و فصل چهارم کاوشها در شهر کهن اسفراین در تابستان 1390 و به اهتمام پایگاه میراث فرهنگی شهر تاریخی بلقیس اسفراین با دو هدف عمدة پیکاوی دیوار شارستان و شناخت فضاها در محدودة ارگ بلقیس و شارستان با تأکید بر تپة منار صورت گرفت (فرجامی و نیکگفتار، 1390: 395). فصل پنجمِ کاوش نیز با هدف شناخت ساختار شهر در بخش شارستان در بهار و تابستان 1391 و به همت همان پایگاه به سرپرستی احمد نیکگفتار به انجام رسید (نیکگفتار، 1391: 93-440؛ نیکگفتار و فلاحمهنه، 1392: 416).
شایان ذکر است که علیاکبر وحدتی در کتاب پژوهشهای باستانشناختی در شهر بلقیس (اسفراین کهن) برای نخستینبار بهصورت علمی دربارة یافتههای سفالی سخن گفت (1389: 108) و پس از آن رضا کمالهاشمی، سفال این منطقه را از منظر طبقهبندی سفالهای محوطه مطالعه کرد (کمالهاشمی، 1392: 264).
3. موقعیت جغرافیایی شهر اسفراین کهن
شهرستان اسفراین به مرکزیت شهر اسفراین در جنوب خراسان شمالی و در شمال شرقی ایران قراردارد. این شهرستان از شمال و شمال شرق با شهرستانهای بجنورد، شیروان و فاروج، از خاور به شهرستانهای قوچان و نیشابور، از جنوب و جنوب غرب به سبزوار و از باختر به بجنورد و جاجرم محدود مىشود. ارتفاع این شهرستان در بلندترین نقطه، موسوم به قلة شاه جهان 3032 متر و در پستترین نقطه، حدود1000 متر (روستای سرخچشمه) از سطح دریا قرارگرفته است (فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور، 1384: 75) (شکل 2).
شکل 2- نقشة خراسان شمالی و مکانیابی شهرستان اسفراین (منبع: مرکز آمار ایران، http://www.amar.org.ir)
شهر تاریخی بلقیس براساس موقعیت جغرافیایی و مختصات آن در سه کیلومتری جنوب غربی شهر جدید اسفراین و در بخش مرکزی، دهستان آذری و در حاشیة شرقی روستای جوشقان واقع شده است. این محوطه در طول جغرافیایی 02 َ2819 °57 و عرض جغرافیایی 48 َ233 °37، با ارتفاع 1202 متر از سطح دریا قراردارد. وسعت شهر براساس تعیین حریمی که در سال 1386 صورت گرفت، 220 هکتار (220000 متر) برآورد شد (شکل 3).
)Website, www World wisdom.com شکل 3- موقعیت شهر تاریخی بلقیس اسفراین (منبع:
شکل 4. بارزترین بقایای شهر بلقیس شامل بخشهایی از برجوباروهای شمالی و غربی ارگ (عکس از پایگاه باستانشناسی اسفراین)
4. سفالگری در شهر بلقیس
در متون تاریخی از شهری بین جرجان و نیشابور نام برده میشود که مرکزیت صدها روستای آباد را داشته و از بزرگانی چون سیاستمدارِ مشهور، «ابوالعباس اسفراینی» یاد میشود که در دربار سامانی صاحب موقعیت و جایگاه خاص سیاسی اجتماعی بوده است. بهعلاوه، یافتن کورۀ سفالپزی منضم به کشف سهپایههای سفالی و توپیهای کوره در این شهر که بر تولید انبوه سفال و بومی بودن این صنعت در آن دلالت دارد، مجموعۀ شواهد و قرائنی است که بر مرکزیت و برابری شهر بلقیس بهعنوان شهری باشکوه در بین شهرهای نیشابور و جرجان دلالت دارند. وجود صنعت سفالگری در شمال شرقی ایران و مشخصاً در اسفراین کهن برخوردار از ویژگیهایی است که با کشفیات سفال در فصل اول تا پنجم کاوشهای باستانشناختی شهر بلقیس (وحدتی، 1389: 108-114؛ فرجامی و نیکگفتار،1390 :18 و نیکگفتار، 1391: 93و440) و مطالعات انجامشده در این زمینه (کمالهاشمی و دیگران، 1392) منطبق است. بهطورکلی، میتوان در این محوطه سفالینههای کشفشده از حصار شارستان را که به قرون 2-5 هـ.ق. تعلق دارد و در طی کاوشهای باستانشناختی از لایههای باستانی کشف شدهاند، بهدوگروهکلی تقسیم کرد که هریک دارای چند زیرگروههستند: 1.سفالهایلعابدار و 2.سفالهای بدون لعاب.
4-1. سفالینههای لعابدار کشفشده از شهر بلقیس
تعداد قابلتوجهی از ظروف کشفشده در شهر بلقیس سفالینههایی است که از نظر نوع لعابدارند و این یعنی تزئینات همراه لعاب از تنوع قابلتوجهی برخوردار بوده است. این سفالها خود به دو نوع تقسیم میشوند:
4-1-1. سفالینههای لعابدار یکرنگ بدون پوشش گلی
تعداد گونة سفالینههای با لعاب یکرنگ در میان یافتههای شهر بلقیس بسیار زیاد است. پیشینة ساخت سفالهایی از این نوع در ایران به دورة پارت برمیگردد (هرینگ، 1376: 29) که در دورة ساسانی تداوم یافته است (کیانی، 1357: 147). مطالعات انجامشده دربارة سفالینههای کشفشده از شهر بلقیس ثابت میکند که ساخت سفالهای با لعاب یکرنگ در ابتدای دورة اسلامی اهمیت خاصی یافته و از نظر تعدد و تنوع از مقبولیت برخوردار شده است. خمیرة سفالها با لعاب یکرنگ اکثراً نخودی تا نخودی متمایل به زرد و صورتی و قرمز است. این نوع ظروف با رنگهایی چون لاجوردی، آبی، سبز، زرد، قهوهای، سفید و بیشتر از همه با لعاب آبی یا فیروزهای آرایش شدهاند (نیکگفتار،1391: 205 و 229). بهطوکلی، گروهی از این سفالینهها فاقد پوشش گلی هستند. نقش در این سفالینهها بهصورت کنده، افزوده، خراشیده، شانهای و نقوش استامپی مستقیماً روی گل سفال اجرا شده و در نهایت سطح سفال با لعاب شفاف که حاوی ترکیبات سرب است، پوشش داده شده است (Wilkinson, 1974: P.54). شایان ذکر است شکل و کاربری این گونه ظروف عموماً به صورت کاسه، قدح، بشقاب، لیوان، پیاله و پیهسوز است (همان).
شکل5 و 6-سفالینة لعابدار یکرنگ بدون پوشش گلی (نیکگفتار، 1391: 8)
جدول 1. ویژگیهای سفالینة لعابدار براساس تصاویر به ترتیب از بالا به پایین
ردیف |
محل کشف |
مشخصات |
شکل |
شاکلۀ نقوش |
منبع مقایسه |
دوره |
1 |
گمانة حصار شارستان 90 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، داخل ظرف دارای لعاب آبی فیروزهای، مواد چسبانندة کانی، پخت کافی، لبة متمایل به خارج، بدنة محدب. |
کاسه سفالی |
- |
(لکپور، 1389: طرح 144 و 145) |
قرون 2-4 |
2 |
گمانة DJ121.con7.F:211 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، بیرون و داخل ظرف دارای لعاب سبز، چسبانندة کانی، پخت کافی، لبة متمایل به خارج، بدنة محدب. |
کاسه سفالی |
- |
- |
قرون 2-4 |
4-1-2. سفالینههای لعابدار با پوشش گلی
این سفالینهها از لحاظ تزیین شامل موارد ذیلاند:
1. سفالینه با پوشش گلی سادة یکرنگ؛
2. سفالینه با پوشش گلی و نقوش سیاهرنگ بر زمینة شیری، معروف به سبک نیشابور (Black on white ware)؛
3. سفالینه با پوشش گلی و نقوش رنگارنگ بر زمینة شیری، معروف به سبک ساری یا ظروف نخودی (Buff ware)؛
4. سفالینه با پوشش گلی، نوع سامره؛
5. سفالینه با پوشش گلی و نقوش آبی بر زمینة شیری، معروف به آبی سفید عباسی؛
6. سفالینه با پوشش گلی و رنگ پاشیده؛
7. سفالینه با پوشش گلی از نوع زرین فام اولیه.
1. سفالینه با پوشش گلی سادة یکرنگ
سفالهای این زیرگونه در شهر بلقیس بیشتر از محدودة شارستان و به صورت پراکنده از پیرامون و داخل ارگ بهدستآمد، اما نمونههای شاخص که بتوان به آن استناد کرد از گمانة DK120,o11,DJ120, DJ121پیدا شده است (نیکگفتار، 1391: 100 ،199 و 136). خمیرة اینگونه از سفالینهها اکثراً نخودی تا نخودی متمایل به زرد و صورتی و قرمز است. رنگهای بهکاررفته در این نوع ظروف شامل رنگهایی چون لاجوردی، آبی، سبز، زرد، قهوهای و سفیدند و البته بیشتر از همه با لعاب آبی یا فیروزهای آرایش شدهاند. بهطورکلی، این گروه از سفالینهها پس از ساخت و اجرای نقش بهصورت کنده، افزوده، خراشیده، شانهای و نقوش استامپی، در داخل دوغاب گلی به رنگهای قرمز اخرایی، سیاه، مشکی، زرد و... فرو برده شدهاند و در نهایت، سطح سفال با لعاب شفاف که حاوی ترکیبات سرب بوده، پوشش داده شده است. شکل کلی و کاربری این گونه ظروف بیشتر به صورت کاسه، قدح، بشقاب، لیوان، پیاله، و پیهسوز است (همان).
شکل7 و 8 و 9 - سفالینه با پوشش گلی سادة یکرنگ (نیکگفتار، 1391: 11)
جدول 2. ویژگیهای سفالینه با پوشش گلی سادة یکرنگ براساس تصاویر به ترتیب از راست به چپ و از بالا به پایین
ردیف |
محل کشف |
مشخصات |
شکل |
شاکلۀ نقوش |
منبع مقایسه |
دوره |
3 |
گمانة DJ120.con25.F:135 |
خمیرة نخودی متمایل به زرد، بیرون و داخل ظرف دارای لعاب یکرنگ سربی، چسبانندة کانی، پخت کافی، لبة متمایل به خارج. |
پیاله سفالی |
نقوش قالبی |
- |
قرون 2-4 |
4 |
گمانة DJ120.con30.F:107 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، بیرون و داخل ظرف دارای لعاب زرد از نوع سربی، چسبانندة کانی، پخت کافی، بدنة محدب، کف مسطح. |
کاسه سفالی |
- |
- |
قرون 2-4 |
5 |
گمانة DJ121.con4 |
خمیرة نخودی متمایل به زرد، بیرون و داخل ظرف دارای لعاب سبز، چسبانندة کانی، پخت کافی، لبة متمایل به خارج، بدنة محدب. |
پیهسوز سفالی |
- |
- |
قرون 2-4 |
2. سفالینه با پوشش گلی و نقوش سیاهرنگ بر زمینة شیری، معروف به سبک نیشابور (Black on white ware)
ظروف سفالین لعابدار با تزئینات کوفی ساده و آرایش، یکی از ابداعات سفالگران سامانی در سدة سوم و چهارم هـ.ق است (کیانی وکریمی،1364: 16). خمیرة این نوع سفال اغلب قرمز آجری و در مواردی نخودی است. شیوة تزئین و ترسیم خطوط و نقوش، به طریقة ترسیم روی پوسته عاجی و کرمرنگ و زیر لعاب بیرنگ شفاف بوده است، برای تهیة زمینه و بوم مناسب روش کار بدینترتیب بوده است که پس از شکلدادن سفال، بدنة آن را با پوسته و آستری از دوغابِ رس سفید و مناسب میاندودند و سپس آن را میپختند و پس از بیرونآوردن از کوره و سردشدن، روی این زمینة سفید با قلم مشکی و خطوط کوفی مینوشتند و تزئینات پرنده و حیوان و به ندرت اشکال آدمی را روی آن ترسیم میکردند (کامبخشفرد، 1386: 440). تزئینات و نقوشی که روی این سفالها با رنگ سیاه ایجاد میشد، گاه به دلیل وجود اکسید آهن به رنگ قهوهای یا به دلیل وجود منگنز به رنگ ارغوانی میزد. درنهایت بر روی پوشش گلی سفید و نقوش سیاهرنگ، لعاب سربی شفاف و گاه لعاب الکالین (قلیایی) کشیده میشد که در برخی نمونهها به دلیل درصد بالای سرب، رنگ این لایه به زردی میگرایید و پس از ریختن مایع لعاب بیرنگ شفاف بر رویشان، آنها را در کوره میپختند. این سفالینه به دلیل فراوانی در محوطههای دورة اسلامیِ نیشابور مانند تپة مدرسه، سبزپوشان، قنات تپه و... به «سفال نیشابور» معروف شده است (وحدتی، 1389: 111). از ویژگیهای کلی این نوع ظروف عدم تراکم نقش و ایجاد فضای خالی در زمینه است (توحیدی، 1382: 262). نقش این دسته از سفالینهها در شهر بلقیس اغلب شامل کتیبهها، نقشمایههای گیاهی و نقش تجریدی پرنده است که در برخی موارد میتوان تأثیر نقشمایههای دورة ساسانی را در آنها مشاهده کرد (نیکگفتار، 1391: 149و وحدتی، 1389 :122). نقوش، گاه ظریف و گاه بیظرافت نقش شدهاند، ولی در هرحال جاندار هستند. برخلاف ظروف نخودی یا سبک ساری نقوش روی این ظروف متراکم و انبوه نیست؛ بهنحویکه در بیشتر این ظروف فضای خالی زیاد است. این ظروف شکلها و کاربریهای متعددی دارند؛ ازجمله کاسههای آبخوری، لگن، گلدان، پیهسوز.
شکل 10و11: سفالینه با پوشش گلی و نقوش سیاهرنگ بر زمینة شیری، معروف به سبک نیشابور (وحدتی 1389)
شکل12و13: سفالینه با پوشش گلی و نقوش سیاهرنگ بر زمینة شیری، معروف به سبک نیشابور (نیکگفتار، 1391)
شکل14و15: سفالینه با پوشش گلی و نقوش سیاهرنگ بر زمینة شیری، معروف به سبک نیشابور (وحدتی 1389)
شکل16و17 : سفالینه با پوشش گلی و نقوش سیاهرنگ بر زمینة شیری، معروف به سبک نیشابور (نیکگفتار، 1391: 13)
جدول 3. ویژگیهای سفالینه با پوشش گلی و نقوش سیاهرنگ بر زمینة شیری (سبک نیشابور) براساس تصاویر، بهترتیب از راست به چپ و از بالا به پایین به شرح جدول زیر
ردیف |
محل کشف |
مشخصات |
شکل |
شاکلۀ نقوش |
منبع مقایسه |
دوره |
6 |
گمانة O11:f:47
|
خمیرة نخودی متمایل به زرد، چسبانندة کانی، پخت کافی، بیرون و داخل ظرف دارای لعاب سربی، لبة متمایل به داخل، قطر کف 10، قطر دهانه 14سانتیمتر. |
کاسه سفالی |
نقوش بال برافراشته به رنگ قهوهای در کف |
Wilkinson, 1973: 216-17: nos.2-5 |
قرون 2-4 |
7 |
گمانة O11:f:43
|
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی، لبة متمایل به خارج، قطر کف 9 سانتیمتر. |
کاسه سفالی |
بیرون و داخل ظرف دارای نقوش کتیبهای ناخوانا زیرلعاب سربی |
مورگان، 1384؛ 88، شمارة 92 |
قرون 2-4 |
8 |
گمانة حصار شارستان 91 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، پخت کافی، چسباننده کانی، پخت کافی،کف مسطح. |
کف سفالی |
بیرون و داخل ظرف دارای نقوش کتیبهای زیرلعاب سربی |
|
قرون 2-4 |
9 |
گمانة DJ120.con2.F:41 |
خمیرة نخودی متمایل به زرد. |
بدنه سفالی |
داخل ظرف دارای نقوش کتیبهای زیر لعاب سربی |
Wilkinson, 1973: 114: nos.16 |
قرون 2-4 |
10 |
گمانة O11:f:44
|
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی، قطر کف 6 سانتیمتر، قطر دهانة 22 سانتیمتر. |
کاسه سفالی |
داخل ظرف دارای نقوش کتیبهای زیرلعاب سربی |
قوچانی، 1364؛ 59، شمارة 19 |
قرون 2-4 |
11 |
گمانة O11:f:46
|
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی، قطر کف 11سانتیمتر، قطر دهانه 26 سانتیمتر. |
کاسه سفالی |
داخل ظرف دارای نقش مرغابی استلیزه یا انتزاعی زیرلعاب سربی |
(مورگان، 1384؛ 88-89، شمارة 93،91؛ Wilkinson, 1973: 124: nos.66) |
قرون 2-4 |
12 |
گمانة DK121.con23.F:4 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی. |
کاسه سفالی |
داخل ظرف دارای نقش مرغابی استلیزه زیرلعاب سربی |
مورگان، 1384؛88-89، شماره 93،91 |
قرون 2-4 |
13 |
گمانة Dj120.con3.F:112 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی، بیرون ظرف دارای لعاب سربی. |
خمره سفالی |
- |
- |
قرون 2-4 |
3. سفالینه با پوشش گلی و نقوش رنگارنگ بر زمینة شیری، معروف به سبک ساری یا ظروف نخودیBuff ware) )
سفالینة رنگارنگ و نقوش رنگی روی لعاب گلی، ویژة قرن سوم و چهارم هجری است و متعلق به دورانی است که کیمیاگران و تهیهکنندگان لعاب با رنگهای مختلف و با اکسیدهای متنوع آشنا شدهاند و به تبع علاقه، نقوشی از انسان، گلها، گیاهان و حیوانات را روی آنها ترسیم میکردند (توحیدی، 1382؛163). شیوة تزئین و ترسیم نقوش، به طریقة ترسیم پوسته عاجی کرم و آستری از دوغاب رس سفید و مناسب آغشته میکردند و سپس آن را میپختند و پس از بیرونآوردن از کوره و سردشدن، روی این زمینة سفید را با نقوش هندسی و حیوانی و انسانی وگاه نوشتة کوفی با رنگهایی چون ارغوانی تیره، سیاه، زرد، قهوهای تیره، اخرایی، بهصورت ورقهای نازک بر روی زمینة مات و پوشش گلی تزیین میکردند. در میان مراکز تولید این نوع ظروف، نیشابور از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است و بهطورکلی در شرق ایران و نیز در مازندران این سفال متداول بوده و حتی به نام ظروف «ساری» نیز نامیده شده است (همان: 263). ویلکنسون، این نوع ظروف را که از حفاریهای نیشابور از تپة سبزپوشان، تپة مدرسه و... بهدستآمده است، ظروف نخودی معرفی میکند (Wilkinson, 1973: 15). در کاوشهای شهر بلقیس نمونههای فراوانی از این گونه ظروف با نقوش هندسی، حیوانی (پلنگ، مرغ شاخدار) و انسانی (دو نفر درحال کشتیگرفتن) یافت شده است (نیکگفتار، 1391: 222، 219، 225 و 229 و وحدتی، 1389: 123). درمجموع، این نوع ظروف در جهان اسلام از ابداعات سفالگران ایرانی است که صاحبنظرانی چون میکامی نیز به این موضوع توجه و آن را تأیید کردهاند (کیانی، 1357: 16-17 و توحیدی، 1382: 263)
شکل18و19
شکل 20و21 و 22. سفالینه با پوشش گلی و نقوش رنگارنگ بر زمینة شیری، معروف به سبک ساری (نیکگفتار، 1391: 13)
جدول 4. ویژگیهای سفالینه با پوشش گلی و نقوش رنگارنگ بر زمینة شیری براساس تصاویر، بهترتیب از راست به چپ و از بالا به پایین
ردیف |
محل کشف |
مشخصات |
شکل |
شاکلۀ نقوش |
منبع مقایسه |
دوره |
14 |
گمانة DJ120.con2.F16 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی، کف مسطح. |
کف سفالی |
داخل ظرف دارای نقوش هندسی زیرلعاب سربی که لعاب آن از بین رفته است. |
(Wilkinson 1973:34: fig20a) |
قرون2-4 |
15 |
گمانةDJ120.con3.F:9 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی. |
کاسة سفالی |
داخل و خارج ظرف دارای نقوش هندسی و زیرلعاب سربی است. |
- |
قرون 2-4 |
16 |
گمانه حصار91
|
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی. |
بدنة یک سفال |
داخل ظرف دارای نقوش پای پلنگ! و خارج ظرف دارای نقوش هندسی است و زیرلعاب سربی و از بین رفته است. |
(Wilkinson 1973:53: fig86a :45: fig62a) |
قرون 2-4 |
17 |
گمانة .con11 S3
|
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی. |
کاسة سفالی |
داخل ظرف دارای دو نقش انسانی در حال کشتی، بیرون ظرف دارای نقش هندسی و زیرلعاب سربی است. |
- |
قرون 2-4
|
شکل23: منضم به اشکال 23 تا 29 . نمونههایی از سفال سبک ساری (نیکگفتار، 1391: 13)
شکل24و25
شکل26و27
شکل28و29
شکل30و31 منضم به اشکال 18 تا 24 . نمونههایی دیگر از سفال سبک ساری (نیکگفتار، 1391: 13)
جدول 5. ویژگیهای نمونههایی دیگر از سفال سبک ساری به ترتیب از راست به چپ و از بالا به پایین
ردیف |
محل کشف |
مشخصات |
شکل |
شاکلۀ نقوش |
منبع مقایسه |
دوره |
18 |
گمانة DJ121.con2.F:9 |
خمیرة قرمزمتمایلبهنارنجی، چسبانندة کانی، پختکافی، کف مسطح. |
کف سفالی |
داخل ظرف دارای نقوش هندسی و زیر لعاب سربی است. |
(Wilkinson 1973: 33: fig.12) |
قرون 2-4 |
19 |
گمانةDJ121.con7.F:72 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی. |
کف سفالی |
داخل ظرف دارای نقوش هندسی، زیر لعاب سربی و کف مسطح است. |
(Wilkinson 1973: 32: fig.5-6) |
قرون 2-4 |
20 |
گمانة DJ121.con7.F:77 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی، کف مسطح. |
کف سفالی |
داخل ظرف دارای نقوش هندسی و زیر لعاب سربی است. |
(Wilkinson 1973: 32: fig.7) |
قرون 2-4
|
21 |
گمانة DJ121.con7.F:137 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی، کف مسطح. |
کف سفالی |
داخل ظرف دارای نقوش هندسی و زیر لعاب سربی است. |
(Wilkinson 1973: 36: fig.27) |
قرون 2-4
|
22 |
گمانةDJ121.con7.F:84 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی. |
کاسه سفالی |
داخل ظرف دارای نقش و زیر لعاب سربی است. |
- |
قرون 2-4 |
23 |
گمانةDJ120.con2.F:14 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی. |
کف سفالی |
داخل ظرف دارای نقوش هندسی و زیر لعاب سربی است. |
(Wilkinson 1973: 33: fig.12) |
قرون 2-4 |
24 |
گمانة o11 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی، کف مسطح، قطر کف 8 سانتیمتر. |
کف سفالی |
داخل ظرف دارای نقش طاووس و زیر لعاب سربی است. |
(Masson 1949: 57 .fig:15 & Wilkinson 1973: 51: fig.74) |
قرون 2-4
|
25 |
گمانة DJ121.con2.F:13 |
خمیرة قرمزمتمایلبهنارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی، کف مسطح. |
کف سفالی |
داخل ظرف دارای نقوش هندسی و زیر لعاب سربی است. |
- |
قرون 2-4 |
26 |
گمانةDJ121.con7.F:72 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی. |
کاسۀ سفالی |
داخل ظرف دارای نقوش هندسی و زیر لعاب سربی است. |
(Wilkinson 1973: 33: fig.18) |
قرون 2-4 |
4. سفالینه با پوشش گلی، نوع سامره
در کاوشهای شهر بلقیس نمونههای فراوانی از این گونه ظروف با نقوش هندسی یافت شده است (وحدتی، 1389: 114 و نیکگفتار، 1391: 100 و 116). گل این ظروف خوب ورز داده شده و سخت و متراکم است. رنگ خمیرة قرمز آجری است و گاه در آن ناخالصی شن دیده میشود. شکل متداول در این نوع سفال، کاسههای دهانهباز با بدنة کشیده (مایل به خارج و صاف) است. یک ویژگی اصلی تزئین این ظروف، ترسیم نوارهای رنگی بر بدنة داخلی یا کف است که روی آن یک ردیف نقطة سفید نقش شده است. در نمونههای پیچیدهتر، این نوار رنگی با گلکهای سیاه که درون آن چهار نقطة سفید نقش شده، تزیین شده است.
تزیین و روش کار در این سبک بدینترتیب بود که پس از شکلدادن سفال، بدنة آن را با پوسته و آستری از دوغابِ رس سفید و مناسب میاندودند و سپس آن را میپختند. پس از بیرون آوردن از کوره و سرد شدن، روی این زمینة سفید را با رنگ سیاه یا ترکیب چند رنگ دیگر مانند سبز زیتونی، سبز روشن، زرد روشن و قرمز اخرایی میآراستند. در این نوع سفالها رنگ قرمز در بهترین حالت خود بسیار درخشان و به اصطلاح گونهای است که بر روی پوشش گلی سفید، خود را از متن جدا و در ترکیب با رنگ سیاه تقابل چشمنوازی ایجاد میکند. این نوع ظروف با نوارهای رنگی که روی آنها نقطههای سفید نقش شده است، قبلاً از محوطههای دوران اسلامی مانند نیشابور (Wilkinson, 1973: 139) مرو، افراسیاب و جرجان هم گزارش شده است (وحدتی، 1389: 113). این نوع سفال در سدة 4 و 5 هجری تولید میشد. تعدادی از پژوهشگران روس، ازجمله بایپاگوف (1991) معتقدند که تولید آن دستکم در اًترار (قزاقستان) تا پایان سدة ششم یا اوایل سدة هفتم نیز ادامه داشته است (Baipakov, 1991: 117-132).
شکل32و33
شکل34و35 منضم به اشکال 32 و 33. سفالینه با پوشش گلی از نوع پلی کروم (نیکگفتار، 1391)
جدول 6. ویژگیهای سفالینه با پوشش گلی از نوع پلی کروم براساس تصاویر، بهترتیب از راست به چپ و از بالا به پایین
ردیف |
محل کشف |
مشخصات |
شکل |
شاکلۀ نقوش |
منبع مقایسه |
دوره |
27 |
گمانة o11 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی، قطر لبه 20 سانتی متر. |
لبه سفالی |
داخل ظرف دارای نقوش هندسی و زیرلعاب سربی است. |
(مورگان، 1384: 85، ش 83 و 85) |
قرون 2-4 |
28 |
گمانة R11 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی. |
لبه سفالی |
داخل ظرف دارای شبه کتیبه و زیر لعاب سربی است. |
(Wilkinson 1973:152: fig26) |
قرون 2-4 |
29 |
گمانة Dk121.con5.F:1 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی. |
کاسه سفالی |
داخل و بیرون ظرف دارای نقوش هندسی و زیر لعاب سربی است. |
- |
قرون 2-4 |
30 |
گمانة Dk121.con5.F:1 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی. |
بدنه سفالی |
داخل ظرف دارای نقوش هندسی و زیر لعاب سربی است. |
(لکپور، 1389، طرح 67-شماره 437، تصویر 420) |
قرون 2-4
|
5. سفالینه با پوشش گلی و نقوش آبی بر زمینة شیری (آبی سفید عباسی)
یک گروه متمایز از ظروف کشفشده در شهر بلقیس است که تنها دو قطعه از اینگونه سفال در بخش تپهمنار بهدستآمد (نیکگفتار، 1391: 203 و 224). این سفالینهها از نوع آبی سفید و دارای لعاب مات سفید و ترکیبات سربیاند، که به علت افزودن قلع به آنها، حالت مات گرفتهاند (Wilkinson, 1973: 179). بهطورکلی خمیرة اینگونه سفالها نخودی متمایل به زرد است (نیکگفتار، 1391: 203 و 224).
ویلکنسون، مراکز اولیة ساخت این نوع ظروف را سامره و بغداد میداند (1973: 179)، اما براساسحفاریها و کاوشهای باستانشناسی جدید که در بیشتر مناطق ایران انجام شد و در طی آنها سفالینههای فراوانی از اینگونه بهدستآمد، دیگر نمیتوان مرکز اولیة ساخت این ظروف را بهسادگی به سامره و بغداد نسبت داد؛ لذا برای تعیین خاستگاه اولیة این گونه باید منتظر دادههای باستانشناسی و مطالعة علمی آنها بود. نمونة مشابه از این ظروف در طی حفاریهای دره شهر بهدستآمد که سیمین لکپور تاریخ آن را قرن دوم و سوم دانسته است (لکپور، 1389: 520).
شکل 36 و 37- سفالینه با پوشش گلی و نقوش آبی بر زمینة شیری (نیکگفتار، 1391)
جدول 7. ویژگیهای سفالینه با پوشش گلی و نقوش آبی بر زمینة شیری براساس تصاویر، بهترتیب از راست به چپ
ردیف |
محل کشف |
مشخصات |
شکل |
شاکلۀ نقوش |
منبع مقایسه |
دوره |
31 |
گمانة DJ121.con7.F:6 |
خمیرة نخودی متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی. |
کاسه سفالی |
داخل ظرف دارای نقش گل و زیر لعاب سربی است. |
|
قرون 2-4
|
32 |
گمانةDJ121.con7.F:164 |
کاسة سفالی، خمیرة نخودی متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی. |
|
داخل ظرف دارای نقش گل و زیر لعاب سربی است. |
(لکپور، 1389، طرح 52، شماره 346، تصویر 332) |
قرون 2-4 |
6. سفال با پوشش گلی و رنگ پاشیده
ساخت سفال با طرح تزیینی که اغلب دارای رنگهای زرد، قهوهای و سبز بود، در دورة حکومت عباسیان به سبب توسعة ارتباط ایران و چین گسترش یافت. وانگهی بسیاری از کالاهای چینی از راه دریا به ایران وارد میشد و تعدادی از هنرمندان این کشور در دربار عباسیان حضور داشتند و این ارتباط باعث شد در سفالگری دورة اسلامی نوآوری پدید آید. همزمان با حکومت خانوادة تانگ (Tāng) در چین، نوعی سفال با تزیین رنگ پاشیده متداول شد که در ایران نیز آن را مشاهده میکنیم؛ البته با تغییراتی که هنرمندان ایرانی در آن بهوجودآوردند. سفال لعاب پاشیده بر دو نوع تقسیم شده است: الف- سفال با لعاب پاشیده، ب- سفال با لعاب پاشیده و نقش کنده:
الف- سفال با لعاب پاشیده:دربارة تاریخچة ساخت این نوع سفال و روش تزئین باید گفت مرکز اولیة آن چین بود و در دورة عباسیان به لحاظ ارتباط تجاری و سیاسی نمونههایی از آن به سرزمینهای اسلامی صادر شد و سفالگران سوریه و عراق و مصر با آن آشنا شدند. در کاوشهای باستانشناسی از شهرهای معروف اسلامی مثل ری، شوش، سیراف، جرجان و نیشابور سفالینههای صادراتی لعاب پاشیدة چینی بهدستآمده است (توحیدی، 1382: 265). نمونههایی از این ظروف در کاوشهای فصل پنجم شهر بلقیس در محدودة معروف به تپهمنار بهدستآمد (نیکگفتار،1391: 217، 227 و 229). بافت این نوع ظروف اکثراً قرمز آجری است. روش ساخت آن به این صورت بوده است که بدنة سفال را پس از شکلپذیری با پوسته و آستری از دوغاب گلی میاندودند و سپس با رنگهایی که از ترکیب اکسید فلزات بهدستمیآمد، بهصورت لکه یا گاهی بهصورت نقطهچین روی ظرف را تزئین میکردند؛ این رنگهای پاشیدهشده شامل سبز، آبی، زرد کهربایی بود. در نهایت نیز روی نقوش با لعاب سربی شفاف پوشانده میشد.
شکل38 و39. سفالینه با پوشش گلی و رنگ پاشیده (نیکگفتار، 1391)
جدول 8. ویژگیهای سفالینه با پوشش گلی و رنگ پاشیده براساس تصویر، بهترتیب از راست به چپ
ردیف |
محل کشف |
مشخصات |
شکل |
شاکلۀ نقوش |
منبع مقایسه |
دوره |
33 |
گمانة DJ121.con7.F:121 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی، لبه متمایل به خارج. |
کاسة سفالی |
داخل ظرف دارای رنگ پاشیدة سبز و زیر لعاب سربی است. |
(لکپور، 1389، طرح 61-شماره 404، تصویر 388) |
قرون 2-4
|
34 |
گمانة DJ121.con7.F:30 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسباننده کانی، پخت کافی، لبه متمایل به خارج. |
کاسة سفالی |
داخل ظرف دارای نقوش هندسی و زیر لعاب سربی است. |
(لکپور، 1389، طرح 59-شماره 394، تصویر 378، طرح 65- شماره 423، تصویر 406) |
قرون 2-4 |
ب- سفال با لعاب پاشیده و نقش کنده (اسگرافیتو): این سفال نیز همانند سفال با لعاب لکهای، پیشینهای نسبتاً پیچیده دارد، لذا هرگونه توصیف دربارة این سفال نیازمند توضیحاتی جنبی است که از حوصلۀ بحث حاضر خارج است (مورگان، 1384: 25). بهطورکلی دربارة سفال اسگرافیتو باید گفت که فناوری آن نسبت به موارد قبل جدید به نظر میرسد و ممکن است جنس خاک آن قرمز، با لعاب سفید خالص و نقوش حکاکیشده باشد، ضمن اینکه نوع لعاب آن سربی است (همانجا). این فناوری باعث شد تولید ظروف با سبک لعاب لکهای قرن سوم متوقف شود.
دربارة منشأ این نوع سفال نظریات متعددی داده شده است؛ برخی صاحبنظران اسگرافیتوی اولیه را به عنوان یکی از سفالهای سامرا ذکر میکنند و«کروان» و «وایتهاوس» آن را به سیراف و شوش نسبت میدهند. روش ساخت آن به این روش بوده است که بدنة سفال را پس از شکلپذیری به پوسته و آستری از لعاب سربی آغشته میکردند و در کوره میپختند و پس از پختن و سردشدن با ابزار نوک تیز نقشهای منظم یا نامنظم گل و گیاه را روی آنها میکندند و سپس چندین لعاب رنگی از قبیل زرد و ارغوانی را بهتفکیک یا درهم و به نوبت در نقاط موردنظر میپاشیدند و سپس مجدداً آن را میپختند تا خطوط منقور و گودشدة رنگهای زرد و سبز و ارغوانی، در زمینة گودیها تقابلی از خط، رنگ و نقش بهوجود آوردند. به ظروفی که چنین نقرها و رنگآمیزهایی روی آنها انجام گیرد، کارشناسان دنیای غرب «اسگرافیتو» نام دادهاند.کامبخشفرد هم به این ظروف عنوان «لعاب پاشیده» اطلاق کرده است (1386: 459). تعداد سفالهای این زیرگونه در شهر بلقیس به صورت پراکنده از گمانههای U2، U3،U13 ،R11 (وحدتی، 1389: 114) و گمانة DK121 (نیکگفتار، 1391: 111) بهدستآمده است. در اکثر نمونههای بهدستآمده خمیرة قرمز آجری و نقوش حکشده از نوع کندة هندسی به شکل هاشورهای متقاطع تزئین شدهاند و سپس رنگهای سبز و زرد بر زمینة لعاب گلی شیری دوانده شده است. این گونه سفال در سدههای 3-4 هـ.ق. در نیشابور تولید میشده و تعداد زیادی از آنها در کاوشهای این شهر بهدستآمده است (Wilkinson, 1973: 54).
شکل40 و 41- سفال با لعاب پاشیده و نقش کنده (نیکگفتار، 1391)
جدول 9. ویژگیهای سفال با لعاب پاشیده و نقش کنده براساس تصویر، بهترتیب از راست به چپ
ردیف |
محل کشف |
مشخصات |
شکل |
شاکلۀ نقوش |
منبع مقایسه |
دوره |
35 |
گمانة DJ121.con7.F:121 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی، داخل ظرف دارای لبة راست. |
لبة سفالی
|
دارای نقوش کندة هندسی و رنگپاشیدة زیر لعاب سربی است. |
(لکپور، 1389، شماره طرح 65-428، تصویر 388) |
قرون 2-4
|
36 |
گمانة R11 |
خمیرة قرمز متمایل به نارنجی، چسبانندة کانی، پخت کافی. |
کاسة سفالی |
داخل ظرف دارای نقوش کندة هندسی و رنگپاشیدة زیر لعاب سربی است. |
- |
قرون 2-4 |
7. سفالینه با پوشش گلی از نوع زرینفام اولیه
ابتکار دیگر سفالگران در سدههای دوم و سوم هجری در نیشابور، ری، شوش، استخر و گرگان، ساخت و تولید ظروف زرینفام بود (توحیدی، 1382: 163). شاید هنرمندان مسلمان واقعاً در تکاپوی دستیابی به علم کیمیا بودند تا از مواد نازل و پستی چون خاک رس ظروفی تولید کنند که با ظروف زرین و سیمین دوران تاریخی برابری کند (کامبخش فرد، 1386: 460). اینکه ساخت این نوع ظرف از کجا شروع شده است، هنوز جای بحث دارد، ولی به احتمال قوی ساخت آن همزمان در نقاطی مانند عراق، ایران و مصر رواج یافته است.
برای ساخت این نوع سفال، شیوة کار چنین بود که سفالها را از گل زرد رنگی شکل میدادند و پس از خشک شدن، بدنة آنها را با پوسته و آستر غیرشفافی از لعاب پوشش میدادند و بعد درکوره میپختند. سپس طرح و نقش را با اکسید معدنی قلع به رنگ قرمز و قهوهای و زرد بر بدنة سفال ترسیم میکردند و برای بار دوم آن را درکوره تحت شرایط اتمسفر دود اکسید آهن میپختند. فعل و انفعالات اکسید معدنی و دود، ورقة نازکی از فلزِ روی سفالینه را به رنگ طلایی، قرمز مایل به قهوهای روشن و ارغوانی میآراست و ظروف به شکل زرینفام جلوه میکرد.
طی کاوشهای شهر بلقیس اگرچه ظروف کاملی از این دوره بهدستنیامده، قطعههایی یافت شده است که نشان میدهد ساخت این ظروف همزمان با انواع دیگر، از اوایل اسلام در این شهر متداول بوده است. قطعههای بهدستآمده خمیری تقریباً زردرنگ و سخت و نقشی از گلهای تزئینی دارند (نیکگفتار، 1391: 128). بررسی و مقایسة این ظروف نشان میدهد که ساخت ظروف زرینفام به احتمال بسیار از سدة سوم هجری در شهر اسفراین مرسوم بوده است.
شکل42 و43- سفالینه با پوشش گلی از نوع زرینفام اولیه (نیکگفتار، 1391)
جدول 10. ویژگیهای سفالینه با پوشش گلی از نوع زرینفام اولیه براساس تصاویر، بهترتیب از راست به چپ
ردیف |
محل کشف |
مشخصات |
شکل |
شاکلۀ نقوش |
منبع مقایسه |
دوره |
37 |
گمانة حصار90 |
خمیرة شیشه، چسبانندة کانی، پخت کافی، لبة متمایل به خارج. |
پیالة سفالی |
داخل ظرف دارای نقوش گیاهی و زیر لعاب سربی است. |
(لکپور،1389 طرح 57- شماره 383، تصویر 378) |
قرون 2-4
|
38 |
گمانة DJ121.con2.F:2 |
خمیرة شیشه، چسبانندة کانی، پخت کافی. |
کف سفالی |
داخل ظرف دارای نقوش هندسی و زیرلعاب سربی است. |
|
قرون 2-4 |
شکل 44و45 کشف بقایای کورة سفالگری طی کاوشهای باستانشناختی (فرجامی، ستوده، 1389، گزارش منتشر نشده و موجود در پایگاه باستانشناسی شهر بلقیس)
5. نتیجه
با توجه به دادههای بهدستآمده در طی کاوشهای باستانشناسی در شهر بلقیس و مقایسۀ دادهها با سفالینهها و نمونههای قابل مقایسه در فاصلۀ سالهای قرن دوم تا چهارم هجری، تحقیق حاضر این پاسخ را برای پرسش پژوهش به دنبال داشت که بین سفالهای شهر بلقیس با دیگر سفالهای موجود در محوطههای واقعشده در ناحیۀ شمال شرقی ایران هماهنگی و تجانس بسیار نزدیکی از منظر نقش وجود دارد. همچنین با توجه به کشف کورۀ سفالپزی و حجم سفال در شهر بلقیس به انضمام کشف سهپایههای سفالی و توپیهای کوره، وارداتی نبودن سفالینهها و بومی بودن صنعت سفالگری در این شهر تاریخی- اسلامی محتوم به نظر میرسد؛ به دیگر سخن، با توجه به وجود اسناد و مدارک لازم برای پذیرش استقلال در هر یک از محوطههای تولید سفال در ناحیۀ شمال شرقی ایران و برخوردار بودن نقوش سفالینهها از زبان مشترک، با ویژگیهایی همچون تناسب، تعادل، تقارن، انسجام، ساختار و هماهنگی، خبر از وحدت فکر و پساندیشة برگرفته از آیین و جهانبینی خاص هنرمندان و خالقان این آثار میدهد که این خود میتواند موضوع مقاله یا رسالهای دیگر با عنوان «منابع و نحوۀ شکلگیری و ساختار هنر اسلامی ذیل مباحث باطنی، معرفتی و حِکمی» باشد.