Document Type : Research Paper

Authors

Abstract

Human, is basically moral inventory, that it has found its ethical aspects in the process of time. Today, with pluralism and social activities, the natural desire of man to another in matters of employment and professional activity, which is manifested as "professional ethics" is mentioned. Professional ethics in all knowledge is an undeniable necessity that its rules have been developed for each academic knowledge, so the lack of it, is the scientific damage. In Archaeological circles of the world, close to three decades, Archaeological researchers based their works on ethics governing on the profession of Archeology in advance. However, Archaeological knowledge of Iran that it has the seventy years of life, professional ethics and practice in education has not been experienced! The purpose of this article in addition to the determination of the ethics position in the world of Archeology is showing the lack of professional ethics in the teaching and practice in Archaeology of Iran. This research reviewed issues such as the importance of ethics, the history of ethics and morality in Archeology, theory and practice of ethics in Archaeology of Iran and concluded that there is no constructive engagement and mutual cooperation between colleagues Archaeologist, Archaeologists and people.

Keywords

  1. مقدمه

امروزه مباحث اخلاقی بیشتر بر روابط فردی تأکید دارد، درحالی‌که دستورالعمل­های اخلاق حرفه­ای برای کمک به متخصصان به ‌منظور رسیدن به اهداف تخصصی با شرایطی پیچیده­تر است. اخلاق حرفه­ای در باستان­شناسی مشروط است و بر اساس استدلال­های اخلاقی، دیدگاه­های جهانی و اهدافی مشخص با روش‌های معین برای ارتباط و نوع مواجهه با گذشتة نوع بشر و آثار به‌جامانده از آن تدوین می­شود. اصول اخلاقی و شاخص­های رفتاری در تدوین اخلاق حرفه­ای باستان­شناسی همواره در حال تغییر ­و پیشرفت تلقی می­شوند و هرگز قطعی نیستند؛ چراکه فقط از طریق چنین فرآیند فعالی است که باستان­شناسان می­توانند پاسخگوی اعمال خود باشند. با وجود این، داشتن شاخص­هایی اصولی برای اخلاق حرفه­ای در باستان­شناسی، موضوعی بنیادی است. تصمیم­گیری دربارة چیزی که مهم است، مهم‌ترین بخش و تعیین نحوة دستیابی و دسترسی به میراث باستان‌شناختی، بخش مهم دیگری از اخلاق باستان­شناختی است. نوع مواجهه با مردم محلی، القاء اهمیت میراث فرهنگی، شیوة حفاظت و تفسیر عمومی و اتخاذ روش­های تفسیری؛ از جمله شاخص­هایی است که در اخلاق حرفه­ای باستان‌شناسی جهان لحاظ شده است. با وجود این، متأسفانه دانش باستان­شناسی ایران که عمری هفتادساله دارد، اخلاق حرفه­ای را در آموزش و عمل تجربه نکرده ­است؛ به همین دلیل باستان­شناسی ایران، فاقد هرگونه روش­شناسی و معیاری پذیرفتنی برای یافته­های مختلف در حوزة بی­کران میراث فرهنگی ملموس و ناملموس کشور است. به دلیل نبود شاخص­های اخلاقی مدون، بیشتر باستان­شناسان ایرانی به محوطه‌های حفاری‌شدة خویش احساس مالکیت دارند، درحالی‌که میراث فرهنگی به مفهوم عام، به همة ایرانیانِ گذشته، حال و آینده تعلق دارد و همه باید بتوانند از منظرهای مختلف، پدیده­های میراثی را مطالعه کنند. هدف این مقاله، علاوه بر تبیین جایگاه اخلاق در باستان­شناسی جهان، نشان دادن فقدان جایگاه اخلاق حرفه­ای در آموزش و عمل باستان‌شناسی ایران است. این پژوهش با رویکردی انتقادی، موضوعاتی همچون اهمیت اخلاق، پیشینه و چارچوب اخلاق در باستان­شناسی، اخلاق در تئوری و عمل باستان‌شناسی ایران را مطالعه کرده است.

تاکنون به موضوع اخلاق و اهمیت آن در باستان­شناسی ایران، آن‌چنان‌که باید پرداخته نشده است. نبود واحد درسی مستقل با این عنوان در دروس دانشگاهی­1 و همچنین فقدان بایدها و نبایدهای اخلاقی مدوّن برای بررسی­ها و کاوش­های میدانی، ازجمله کمبودهای این حوزه در ایران است. دربارة پیشینة پژوهش اخلاق باستان­شناسی در ایران می­توان به دو اثر ترجمه ­شدة اخلاق باستان­شناسی؛ دیدگاه­های فلسفی در باستان­شناسی (اسکار و جفری اسکار، 1394؛ Scarre and G.F Scarre, 2009) ترجمة حسین صبری و همچنین مقالة «اخلاق در باستان­شناسی» (جوکوفسکی،1980- Zhukovski) ترجمة سپیده مازیار اشاره کرد که این مقاله در 1389 در مجلة باستان­پژوهی به ­چاپ­ رسیده است. تنها پژوهشی که دربارة اخلاق در باستان­شناسی ایران انجام شده، مقالة «بی‌مسئولیتی در باستان­شناسی» است که مرتضوی (2010) در مجلة باستان‌شناسی استونی (Estonian Journal of Archaeology) به چاپ رسانده است، اما در جهان کسانی همچون مارک جی.لینوت (Mark J. Lynott) و آلیسون ویلی (Alison Wylie) (2000) با انتشار کتاب اخلاق در باستان‌شناسی آمریکا، سارا تارلو (Sarah Tarlow) (2001) در طی مقاله­ای با نام «رمزگشایی کدهای اخلاقی»، درو­مک گیل (Dru Mcgill) (2014) با مقاله­ای به نام «اخلاق در باستان‌شناسی» و بسیاری از اندیشمندان دیگر در این زمینه مطالعه و بحث کرده­اند که در پژوهش حاضر به آنها اشاره ‌شده است.

این پژوهش از نوع کیفی است که با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام‌ شده و هدف از آن، نشان دادن جایگاه اخلاق در باستان­شناسی جهان و تبیین، بررسی و نقد اخلاق در تئوری و عمل باستان­شناسی ایران با رویکرد انتقادی و با هدف کاربردی بوده است.

 

  1. اخلاق

واژة «اخلاق» جمع خُلق است که در لغت به معنای سرشت و سجیه آمده است (بهشتی، 1393: 24). از مصادیق اخلاق می­توان به سجایای نیکو و پسندیده مانند راست‌گویی و پاک‌دامنی، یا سجایای زشت و ناپسند مانند دروغ و آلوده‌دامنی اشاره کرد (باقری و دیگران، 1389: 12). اخلاق با ارزیابی انتقادی رفتار و شخصیت انسانی سروکار دارد. بین قضاوت­های اخلاقی و عینی از نظر نوع، مرز قاطعی وجود دارد (اسکار و جفری اسکار، 1394: 3). در طی سالیان دراز مبحث اخلاق و منزلت و نقش علم اخلاق در ارتقای آدمی به فضای اخلاقی و رسیدن به سعادت و زندگی خوب، از مهم­ترین دغدغه­های بشری بوده است (مهرنیا، 1389: 96). ازجمله دیدگاه­های موجود در علم اخلاق متعلق به افلاطون است که اخلاق را نظریه­ای مطلق­انگارانه می­پندارد که بر اساس آن، هر کار خلاف اخلاق یا عمل بد را نتیجۀ جهل می­داند و معتقد است کسی از روی آگاهی کار نادرست انجام نمی‌دهد. او همچنین اعتقاد داشت که قواعد اخلاقی در تمامی شرایط ثابت و مطلق هستند. ارسطو برخلاف اسلاف خود که رفتار و امور اخلاقی را به قوانین طبیعت استناد می­دادند، تلاش کرد برای مسائل اخلاقی، راهی تجربی و علمی بیابد (همان: 97). به اعتقاد ارسطو، فعالیت­های انسان در جهت رشد و شکوفایی قابلیت­های نفس و کسب فضایل اخلاقی همواره با احساس لذت همراه است و اگرچه غایت کارهای ما احساس لذت نیست، تمامی تلاش­هایمان با لذت همراه است. لذت، هدفی ثانوی است و در صورتی‌که کنترل نشود و فرد پیوسته به دنبال آن باشد، به اهداف اولیه ضرر می­رساند و مانع رشدونمو فضایل اخلاقی در انسان می­شود. علم اخلاق ارسطویی را در مجموع می‌توان اخلاقی عقل‌گرایانه، غایت انگارانه، سببی­گرایانه، رئالیستی و تا حدودی تجربی دانست (همان: 101).

لوئیس پویمان (Louis Poeman) در کتاب اخلاق زیست‌محیطی، مسائل اخلاقی را به دو بخش نظری (در ارتباط با شأن و منزلت اخلاقی انحصاری انسان) و بخش عملی (شامل درنظرگرفتن شأن اخلاقی برای حیوانات یا کل طبیعت) تقسیم کرده است. علم اخلاق، شاخه­ای از فلسفه و مرتبط با سیرتِ مسائل و قضاوت­های اخلاقی است. این علم دربارة رفتار خوب، بد، درست و غلط بحث می­کند. علم اخلاق حرفه‌ای؛ عقاید، ارزش­ها و رهنمود­های مشترکی را برای رفتار درست اعضای یک حرفة خاص ارائه می­کند (­Beaudry 2009: 19). اخلاق حرفه­ای دو مرتبه دارد؛ مسئولیت اخلاقی فرد در زندگی و مسئولیت اخلاقی سازمان­ها در قبال عناصر محیط داخلی و خارجی (باقری و دیگران، 1389: 13). اخلاقیات هر حرفه­ای نمی‌تواند جدا از اخلاقیات محض درک شود (Scarre and G.F scarre 2009: 4). اخلاق حرفه­ای به‌عنوان شاخه­ای از دانش اخلاق، تکالیف اخلاقی در هر حرفه و مسائل اخلاقی آن را بررسی می­کند و در صدد ارائة شیوه­ها و دستور­العمل­هایی است که این تکالیف را برای افراد و گروه­های حرفه­ای تعیین کند (عاملی، 1388: 115). چارچوب علمی و روش‌شناسی دانش باستان‌شناسی، تعریف و تبیین اخلاق حرفه­ای باستان‌شناسی را در دو بخش نظری و عملی اجتناب‌ناپذیر کرده است.

 

  1. پیشینه و چارچوب اخلاق در باستان­شناسی

ارزش­های اخلاقی از نظر فرهنگی متغیر هستند، ولی اغلب به ‌طور گسترده با جوامع فرهنگی مختلف به اشتراک گذاشته می­شوند (Tarlow, 2001: 248). اخلاق در باستان­شناسی موضوعات گسترده­ای را شامل می­شود که ازجملة آنها عبارت­اند از: ارتباط علمی ـ عقلایی با همکاران باستان­شناس، باستان­شناسان و مصادیق میراث فرهنگی، دانشجویان، حاکمیت و دولت، مردم و جوامع محلی، همة طبقات مختلف مردم، مردم و میراث فرهنگی و اموال فرهنگی، تاریخی و هنری (Rae Gould, 2014: 5161). اخلاق صرف‌نظر از مکان، تخصص، رتبه، میراث فرهنگی، جنسیت یا سن، بخش عرفی مهم هر کار باستان‌شناسی است. هویت‌های تاریخی و فرهنگی، درگیری­های قومی، استعمار (پسااستعمار)، جهانی‌شدن، نابرابری‌های ساختاری، بازارهای غیرقانونی، توسعه، ناسیونالیسم، امپریالیسم و تروریسم، همگی به‌طور مستقیم و غیر­مستقیم با باستان­شناسی عملی در ارتباط هستند (McGill, 2014: 2458). اخلاق و مبانی ارزشی باستان­شناسی را می‌توان در دو حوزة چارچوب جهانی و چارچوب محلی بررسی کرد. قبل از جنگ جهانی دوم، انجمنی شامل ده نفر و به ریاست جان چمپ (John champe) تشکیل شد و چهار بیانیه برای باستان­شناسی ارائه داد. سومین بیانیة این انجمن به برخی مسائل مانند علم اخلاق، تأکید بر نیاز ادامة در دسترس بودن ثبت و گزارش­های کافی برای دانشمندان توجه می­کرد (Lynott & Wylie, 2000: 16). آلیسون­ ویل، باستان­شناس و فیلسوف علمی معتقد بود که برخی از ویژگی­های باستان­شناسی به‌ عنوان یک اصل به ‌دقت با مسائل اخلاقی پیوند خورده است. قبل از دهۀ 1970 برخی باستان­شناسان مفهوم رفتار مناسب اخلاقی را به ‌صورت فردی، بر اساس نقشی که افراد در طی دورۀ آموزشی و تجربیات شخصی بعدی خود در محل کار یا در میدان نمایش می­دهند، توسعه دادند (Beaudry, 2009: 17). مجموعۀ این پیشرفت­ها از 1970 رشد این مفهوم را در میان باستان­شناسان­ حرفه­ای، به‌ویژه آنهایی که در ایالات‌ متحدۀ آمریکا و انگلیس بودند، منعکس کرد که برای مواجهه با مسائل اخلاقی که در حین کار با آن مواجه می­شوند، به برخی از رویکردهای ساختاری نیاز دارند (Beaudry, 2009: 17). گزارش بلمونت (Belmont) (1979) سه اصل اخلاقی حاکم را چنین معرفی می­کند: 1­ـ اصل احترام به افراد؛ 2ـ اصل تکریم؛ 3ـ اصل عدالت (Scarre and G.F scarre 2009: 103). تقریباً از دهۀ 1980 باستان­شناسان، خود، مطالب و کتاب­های بسیارعالی و نوآورانه­ای در زمینۀ اصول اخلاقی رشتة باستان‌شناسی نوشته­اند و تعدادی مرجع مهم و معتبر هم در این زمینه به ­چاپ ­رسیده است (اسکار و جفری اسکار، 1394: 1).

انجمن­ها و سازمان­های باستان­شناسی و انسان­شناسی حرفه­ای در سال­های اخیر برخی شاخص­های اخلاقی را معرفی کرده­اند؛ این سازمان­ها عبارت­اند از: کنگرة باستان­شناسی جهان (1990) که نخستین شاخص اخلاقی را ارائه داد؛ باستان­شناسان حرفه­ای2 (1995) مبنای رفتاری و استانداردهای عملکرد پژوهشی را معین ساخت؛ انجمن باستان­­شناسی آمریکا3 (1996) اصول اخلاقی باستان­شناختی را تعریف کرد؛ مؤسسۀ     باستان­شناسی آمریکا4 (1990) شاخص­های اخلاقی و معیار استانداردهای حرفه­ای را وضع کرد و انجمن باستان­شناسان اروپا5 (1997) شاخص­های اخلاقی را ارائه داد (Tarlow, 2001: 245-246). انجمن­های وابسته به موزه­ها و شورای بین­المللی موزه­ها نیز استانداردهای مربوط به خود (همانند کد اخلاق حرفه­ای شورای بین­المللی موزه­ها (ICOMOS)(1986)، منشور حفاظت و مدیریت میراث باستان­شناختی (1990) و معیارهای اخلاقی برای موزه­های انجمن موزه­های آمریکا (1991)) را ارائه داده­اند (Ibid:246).

از نظر درومک گیل، شاخص­های اخلاقی باستان‌شناسی از یک سازمان تا سازمانی دیگر با توجه به علایق و اهداف گروه و بافت‌های اجتماعی و سیاسی که این شاخص­ها بر مبنای آنها نوشته می­شوند، بسیار   متفاوت­اند. شاخص­های باستان­شناسی در سه دسته طبقه‌بندی می‌شوند: نخستین گروه، شامل استانداردها و شاخص­های رفتاری است که سازمان­های حرفه­ای تنظیم‌ کرده­اند؛ مانند باستان­شناسان حرفه­ای در ایالات ‌متحدة آمریکا، موسسة باستان­شناسی انگلستان و انجمن استرالیایی باستان­شناسان مشاور. گروه دوم نیز مرکب از کدها و اظهارات اتخاذ شده­ از جوامع ملی و بین­المللی می­باشد که وظایف ویژۀ باستان­شناسان در ارتباط با مردمان بومی را گسترش می­دهد. انجمن­های باستان­شناسی کانادا، استرالیا، و نیوزلند و همین­طور کنگرۀ جهانی باستان­شناسی همگی اظهاراتی در این راستا دارند. گروه سوم از اسناد اخلاقی، بیانیه­های عمومی شامل اهداف، اصول و مسئولیت­هایی همچون اصول اخلاق باستان­شناسی جامعۀ باستان­شناسی آمریکا و اصول اخلاقی جامعه برای باستان­شناسی تاریخی را دربر دارد­ (­et al. 2012: 182-183 & McGill). مشارکت باستان­شناسی با علم اخلاق به ایجاد سه مؤسسه در یوتا6  انجامید: یکی از این مؤسسات در جولای سال 2000 تشکیل شد که با امتیاز جامعة تاریخی دولت یوتا حمایت می­شد و دو موسسۀ دیگر در تابستان سال 2001 که مورد حمایت امتیاز انجمن کمک‌های مردمی قرار گرفتند. ازجمله اصول این مؤسسات، تفسیر و اجرای قوانین مربوط به محافظت محوطه­ها­ و موافقت با آنها، نحوة ‌کار در محوطه­ها، تضمین احترام به محوطه و محفوظ شمردن قوانین و علایق مردم بومی/ محلی بود (M.Moe & et al. 2002: 110). هیچ شاخص اخلاقی جهانی نمی­تواند پیچیدگی­های ظریف اجتماعی و سیاسی­ای را دربر گیرد که باید روزانه در عمل، آموزش و حرف زدن از باستان­شناسی دربارة آنها بحث شود. اغلب معیارهای اخلاقی باستان‌شناسی ویژگی پندآموزی دارند تا قانونی و در اکثر موارد، محدودیت­هایی قانونی بر اقدامات و شیوهای عملی نیستند (Tarlow, 2001: 247). بدیهی است که ارزش­های اخلاقی به ‌منظور فهماندن معیارهای اخلاقی و نه قانونی به کار گرفته می‌شوند؛ بنابراین، اخلاق زمانی بروز می­یابد که اجبار قانونی وجود نداشته باشد یا تنها بخشی از قانون حاکم باشد (Frigo, 2009: 50).

هر حرفه­ای اخلاقیات خاصی را اقتضا می­کند که متفاوت از حرفه­های دیگر است (باقری و دیگران، 1389: 14؛ عاملی، 1388: 116). مبحث اخلاق را پیش از آنکه شخص یا سازمان خاصی برای باستان‌شناسی دیکته کند، باید خود باستان­شناسان در جهت تدوین آن اقدام کنند؛ زیرا آنها بیشتر از هرکس دیگری به علت جایگاه و تبحر و نظارتشان بر اسناد باستان­شناختی و طرز تلقی­­ای که از موضوعاتی همچون غارت آثار دارند؛ استفادۀ تجاری از اشیاء،حفاری اقتصادی، مجموعه­­داری یا موارد دیگر را غیر­اخلاقی می­دانند (Wylie, 2000: 32). باستان­شناسان در انجام وظایف خود، اغلب با تصمیمات و وظایف اخلاقی در تعامل با مردم؛ جمع­آوری، استفاده، گزینش و یا رد شواهد و مسئولیت ­در انتشار گزارشات یا استانداردهای حرفه­ای دیگر مواجه می‌شوند (McGill, 2014: 2458). باستان­شناسان باید به دنبال خو­ب­ترین­ها در حرفة­ خود باشند؛ شناسایی و تصمیم‌گیری دربارة اینکه این خوبی­ها چه چیزهایی هستند، بخش مهم اخلاقیات باستان­شناسی است. بخش دیگر، نحوة دستیابی به آنهاست؛ به‌طوری‌که این خوبی­ها، مشروع و قانونی باشند. مسئله اینجاست که این بخش خود هشدار است مبنی ­بر اینکه متعالی­ترین خوبی­ها برای کار باستان­شناسی ممکن است با بهترین خوبی‌های دیگر گروه­های انسانی مطابقت نداشته باشد؛ برای مثال، بعضی از جوامع محلی هنوز هم برخی از گورستان­های باستانی برایشان مقدس است و حفاظت و احترام بقایای اجدادشان در مغایرت با غایت کار باستان­شناسان است (Scarre & G. F Scarre, 2009: 3). مردم از باستان­شناسی جدا هستند؛ چراکه از گذشته استفاده­های دیگری می­کنند و روش­های دیگری برای پیوند با آن دارند؛ ازجمله تاریخ شفاهی، مهارت­های سنتی و حتی خود حفاری؛ روش­هایی که شاید نزد باستان­شناسان چندان ارزشمند نباشند و نتوان به‌راحتی آنها را به اشتراک گذاشت. با وجود این، در دوره­های اخیر، باستان­شناسان تاریخ شفاهی را به ‌عنوان منبع اطلاعاتی ارزشمند برای اسناد باستان­شناختی به رسمیت شناخته­اند (اسکار و جفری اسکار، 1394: 114).

معیارهای اخلاقی را می­توان در باستان­شناسی با توجه به کاوش، کشور، مردم و دیگر باستان­شناسان، به‌ عنوان تعهدات حرفه­ای یا غیرحرفه‌ای تعریف کرد. کسی که عضو گروه باستان­شناسی است، باید قابل‌اعتماد، سخت­کوش و دقیق باشد و صادقانه و منصفانه همة وظایفی که در قبال گروه، مردم و همکارانش دارد، انجام دهد و اصول اخلاقی مشخصی را رعایت کند (جوکوفسکی، 1387: 2).

در ادامه علاوه بر اشاره به چارچوب­های شاخص­های اخلاقی معتبر باستان­شناسی جهان، نظر و دیدگاه باستان­شناسان صاحب‌نظر در حوزۀ اخلاق باستان­شناسی نیز آورده می­شود. نخستین آیین­نامۀ اخلاقی کنگرۀ جهانی باستان­شناسی، اصول و الزام­هایی را به شرح زیر به رسمیت می‌شناسد:

 1. اذعان به اهمیت میراث فرهنگ محلی (شامل محوطه­ها، مکان­ها، اشیاء، صنایع­دستی و بقایای انسانی) برای بازماندگان فرهنگ­های محلی؛

2. اذعان به اهمیت حفاظت میراث فرهنگ محلی برای رفاه مردم محلی؛

3. اذعان به اهمیت ویژة بقایای انسانی آبا و اجدادی محلی و محوطه­های حاوی یا همراه با چنین بقایایی برای مردم محلی؛

4. اذعان به اهمیت روابط بین مردم محلی و میراث فرهنگی، صرف‌نظر از وجود مالکیت قانونی؛

5. اذعان به اینکه میراث فرهنگ محلی، به‌درستی به بازماندگان میراث محلی تعلق دارد؛

6. اذعان و تشخیص روش­شناسی محلی برای تفسیر، گردآوری، مدیریت و حفاظت میراث فرهنگ محلی؛

7. ایجاد مشارکت و روابطِ برابر بین اعضاء و مردم محلی که میراث فرهنگی­ آنها در دست بررسی است؛

8. هر زمانی که ممکن باشد، به دنبال نمایندگان افراد محلی در نهادهای سرمایه­گذار یا سیاست­گذار برای پژوهش­ها باشیم تا از توجه به دیدگاه­های انتقادی آنها اطمینان حاصل شود؛ زیرا در وضعموازین پژوهشی، پرسش­ها، اولویت­ها و اهداف اهمیت حیاتی دارد (اسکار و جفری اسکار، 1394: 139-140Tarlow, 2001: 256;).

 همچنین انجمن باستان­­شناسی آمریکا اصول اخلاقی باستان­شناختی را در 1996 به شرح زیر تصویب کرده است:

اصل اول: حفاظت بقایای باستان­شناختی؛

اصل دوم: پاسخ­گویی؛

اصل سوم: ممنوعیت دادوستد آثار باستانی؛

اصل چهارم: آموزش­های مردم و افزایش دانش همگانی؛

اصل پنجم: حقوق فکری و پژوهشی؛

اصل ششم: گزارش و انتشار؛

اصل هفتم: ثبت و ضبط و نگاهداری؛

اصل هشتم: آموزش و به‌روز شدن باستان­شناسان و استفاده از معیارهای معاصر کاربردی حرفه­ای (Lynott, 1997: 592).

جدول 1: اخلاقیات در باستان­شناسی؛ اظهارات اخیر دربارة اخلاق باستان­شناسی (McGill, 2014: 2460)

نظر

صاحب­نظر

امروزه مباحث اخلاقی بیشتر بر روابط فردی تأکید دارد.

(McGuire, 2003: 6)

دستورالعمل­های اخلاقی برای کمک به متخصصان به‌منظور رسیدن به اهداف اختصاصی­شان، شرایطی پیچیده­تر از جامعه­ای دارند که در آن زندگی و به فعالیت مشغول‌اند.

(Lynott, 2003: 25)

اخلاق در باستان­شناسی مشروط و براساس استدلال­های اخلاقی، دیدگاه­های جهانی و اهداف متکی به روش­های معین برای ارتباط با گذشته است که ممکن است دارای اساس و یا بی‌پایه باشد یا هرکسی آن را به اشتراک گذاشته باشد.

 (ColwellChanthaphonh et al, 2008:4)

باستان­شناسان باید به هر شکل ممکن، در جست‌وجوی تحقق بلندترین اهداف حرفه­ای خود باشند. تصمیم­گیری دربارة آن چیزی که هستند، مهم­ترین بخش اخلاق باستان­شناختی است؛ تعیین نحوة دستیابی آنها به این مهم، بخش مهم دیگری از اخلاق باستان­شناختی است.

(Scarre & G. F Scarr, 2009: 3)

باید اصول اخلاقی و رفتاری به‌عنوان اصولی در حال پیشرفت و پویا باشند؛ این شاخص­ها هرگز قطعی نیستند، هرگز روی سنگ‌نوشته نشده­اند... فقط از طریق چنین فرآیند فعالی است که باستان­شناسان می­توانند پاسخ­گوی اعمال خود باشند.

(Wylie, 2003: 13)

برای اینکه بحث اخلاق برای همگان معنادار باشد، باید به باستان­شناسی فراتر از مجموعه روش‌های برگرفته‌شده از نظریات بنگریم... . این عملِ اخلاقی علمی باید بررسی کامل روابط بین دانشمندان را شامل شود. در ارتباط با باستان‌شناسی ضروری است که باستان­شناسان آگاه باشند که سرخ­پوستان آمریکایی یکی از سهام‌داران اولیه در گذشتة پیچیده و چندوجهی­ای هستند که به هیچ‌کس تعلق ندارد، ولی همه آن را کنترل می­کنند.

(McGill, 2014: 2460)

 

جدول 2: اخلاقیات در باستان­شناسی؛ مسئولیت‌های ثبت باستان‌شناختی (McGill, 2014: 2463)

نظر

صاحب­نظر

باستان­شناسان به‌عنوان ناظران ثبت باستان­شناختی، باید فعالانه برای حفاظت موارد ثبت‌شده در تمامی ابعاد و در طولانی‌مدت تلاش کنند.

موسسۀ باستان‌شناختی آمریکا

 

اعضا حمایت خود را از حفاظت، مراقبت و نگهداری محوطه­ها، مجموعه­ها، گالری‌ها و موارد ثبتی و بایگانی‌شدة باستان­شناختی اعلام ... و ضرورت مدیریت صحیح بقایای باستان­شناختی را مطابق با توافق­های مشترک اعضاء، حمایت و پشتیبانی می­کنند.

انجمن باستان­شناختی استرالیا

 

ما اعضای انجمن انتظار داریم برای بقایای باستان­شناختی و برای کسانی که به این منابعِ غیرقابل جایگزین و تجدیدناپذیر علاقه و برای حفظ آنها مشارکت دارند، احترام قائل شوند.

انجمن باستان­شناسی کانادا

 

اطمینان از حفاظت میراث باستان­شناختی با هر وسیلة قانونی، وظیفة هر باستان­شناسی است.

اعضاء می­دانند که محوطه­ها، پدیده­ها و صنایعی که باستان­شناسان از آنها به‌عنوان اشیای موردمطالعه استفاده می­کنند، میراث گران­بهای تاریخی و فرهنگی بشر هستند و برای حفاظت و به‌کارگیری این مواد تلاش می­کنند.

انجمن باستان­شناسان اروپایی

انجمن باستان­شناسی ژاپن

تلاش برای حفاظت و نگهداری طولانی‌مدت آثار ثبت‌شده باستان­شناختی با تمرین و ترویج و نظارت، وظیفۀ هر باستان­شناسی است.

جامعۀ باستان­شناسی آمریکا

 

اعضا به اهمیت حفاظت میراث فرهنگی محلی برای رفاه مردم محلی اعتراف می­کنند (McGill, 2014:2463).

کنگرۀ جهانی باستان‌شناسی

 

 

 

جدول 3: اخلاقیات در باستان­شناسی؛ مسئولیت‌های مرتبط با مردم (McGill, 2014: 2463)

نظر

صاحب­نظر

ارتباط با عموم مردم برای ماهیت پژوهش باستان­شناختی از وظایف باستان­شناسان حرفه­ای است. باستان­شناسان باید به آداب‌ورسوم‌ و نگرش­ها حساس باشند و از تأثیر قبل و بعد از پژوهش و کار میدانی بر مردم محلی آگاه باشند.

موسسۀ باستان­شناسی آمریکا

اعضاء برای دستیابی به رضایت آگاهانة نمایندگان جوامع مرتبطی که میراث فرهنگی‌ آنها در دست بررسی است، مذاکره می­کنند و به همین­منظور هرگونه تلاش عاقلانه­ای را به­کارمی­بندند.

انجمن باستان­شناسی استرالیا

اعضاء به اینکه مردم محلی به حفاظت و مدیریت آثار باستان­شناختی، تفسیر و شناسایی و معرفی آن علاقة بنیادی دارند، اذعان می­کنند.

انجمن باستان‌شناسی کانادا

باستان­شناسان باید در هر زمانی ارزیابی­های بوم­شناسی و مفاهیم اجتماعی کار خود را در جوامع محلی انجام دهند.

انجمن باستان­شناسان اروپایی

در بررسی و پژوهش؛ اعضاء به تاریخ، فرهنگ و محیط طبیعی محلی احترام می­گذارند و به روابط خود با جوامع محلی توجه نشان می­دهند.

انجمن باستان­شناسی ژاپنی

پژوهش­های باستان­شناختی مسئول و با حسن نیت، برای مشورت فعالانه با گروه­های تحت تأثیر، به تصدیق مسئولیت و تعهدی عمومی برای هر تلاش معقولی نیازمندند.

انجمن باستان­شناسی آمریکایی

اعضاء توافق دارند که آنها در قبالِ مردم بومی وظایفی دارند که باید انجام دهند... . اعتراف به اهمیت میراث فرهنگی بومی... برای بقای فرهنگ­های بومی الزامی است (McGill, 2014:2463).

کنگرۀ جهانی باستان‌شناسی

 

جدول 4: اخلاقیات در باستان­شناسی؛ مسئولیت­های مرتبط با همکاران و رشته (McGill, 2014: 2464)

نظر

صاحب­نظر

باستان­شناسان حرفه­ای به توجیه همکاران، رعایت عدالت و پرهیز از سرقت ادبی متعهدند.

موسسۀ باستان­شناسی آمریکا

اعضاء با یکدیگر به طریق حرفه­ای رفتار خواهند کرد... و نتایج کامل کار خود را منتشر می­کنند.

انجمن باستان­شناسی استرالیا

اعضا باید پیشرفت­های مداوم در تخصص­ها، برخورداری از آموزش کافی...، ارائة مدرکی مناسب...، احترام به همکاران و مشارکت با آنها را رعایت کنند.

انجمن باستان­شناسی کانادایی

باستان­شناسان کار خود را با بهترین استانداردهای تعیین‌شده­ای انجام خواهند داد که همکاران حرفه آنها  تعریف کرده­اند.

انجمن باستان­شناسان اروپایی

اعضا برای پیشبرد قابلیت­های حرفه خویش تلاش می­کنند... و برای انجام دادن کار خود تمام تلاش خود را به­کارمی­بندند... . اعضاء هر تدبیری را برای اطمینان از ایمنی و بهداشت و احترام به حقوق بشر به­کارمی­گیرند.

انجمن باستان­شناسی ژاپنی

باستان­شناسان باید از مهارت، تجربه، امکانات کافی و حمایت­های ضروری دیگر که با استانداردهای رایج متناقض نباشد، اطمینان داشته باشند.

جامعۀ باستان­شناسی آمریکایی

 

شکل1. اخلاقیات باستان‌شناسی؛ حوزه‌های سه‌گانة مسئولیت باستان­شناسان و متقاطع بودن موضوعات (McGill, 2014: 2464).

  1. اخلاق در عمل باستان­شناسی

اغلب بایدهای اخلاقی صرفاً پندآموز هستند. می­توان استدلال کرد که این اصول تنها متونی بی­ضرر، شاید با نقشی سازنده در ترویج مباحثه و آموزش دانشجویان و همکاران باستان‌شناسی باشند (Tarlow, 2001: 254). آموزش اخلاق و بازتاب مداوم آن در متون آموزشی و منشورهای سازمان­ها و انجمن­های حرفه‌ای در عمل بازتاب یافته است و شاغلان در این حوزه، خود را مقید می­دانند که به اصول اخلاقی عمل کنند. در باستان‌شناسی منظور از اخلاق در عمل، هرگونه رفتاری است که باستان‌شناسان در حوزۀ آموزش و عمل در بررسی‌ها و کاوش­های میدانی، حفاظت از اشیاء باستانی و اموال فرهنگی تاریخی و معرفی آنها انجام می‌دهند. مشکلات اخلاقی باستان­شناسی، به‌ویژه برای پژوهشگران میدانی بیشتر ملموس و قابل ارزیابی است؛ به طوری ­که بازتاب کار آنها مرجعی از تجربه­ها می­شود (اسکار و جفری اسکار، 1394: 1). از نظر هادر، باستان­شناسی  مکان­ساز و تاریخ­ساز است و می‌تواند نقش تولیدی مهمی داشته باشد (Hodder, 2010: 864). اصل چهارم انجمن باستان­شناسی آمریکا با تشویق انتشار گزارش­های محوطه­های باستانی، باستان­شناسان را به حفاظت و تفسیر گذشته ترغیب می­کند (Lynott & Wylie 2000: 23). توسعه و گردشگری هر دو می­توانند محوطه­های باستان­شناختی و تحقیقات علمی را تقویت و تهدید کنند. محوطه­های گردشگری زمینة مناسبی برای هدف اخلاقی باستان­شناسان هستند که همان آموزش عمومی دربارۀ باستان­شناسی و گذشته است. علاوه­ بر این، باستان­شناسان باید گزارش‌نویسی علمی را برای عموم مردم انجام دهند. محوطه­های گردشگری فراتر از آموزش، زمینه­هایی برای اثر مقابل، مذاکره و همکاری بین مردم و باستان­شناسان هستند. باستان­شناسان باید برای درک بهتر داده­های جمع‌آوری‌شدة غیر باستان‌شناختی در تحقیقات و در آموزش به مردم دربارة اهمیت حفاظت از گذشته مشارکت داشته باشند (McGill & et al. 2012: 185­­). جیمز یانگ (James O. Young) دربارة مالکیت اشیاء به‌دست‌آمده از کاوش­های باستان­شناختی و تعلق آ‌نها به یک فرهنگ، یک ملت یا در واقع همۀ بشریت هشدار می‌دهد (Scarre and G.F scarre 2009: 5) از دیدگاهی انسان­شناسانه، مفاهیم مرتبط با مالکیت تا حد زیادی از فرهنگی به فرهنگ دیگر تفاوت پیدا می‌کنند. ممکن است جوامع سنتی اشیاء فرهنگی خاصی را از خود جدایی­ناپذیر و انتقال­نایافتنی بدانند؛ بدین معنا که مالکیت آنها نه به‌صورت شخصی، بلکه در قالب جامعه یا طایفه­ای بزرگتر به آنها تفویض شده است (اسکار و جفری اسکار، 1394: 8). ساندرا م. دینگلی (Sandra M. Dingli) معتقد است که گذشته متعلق به هیچ­کس نیست، بلکه میراثی فرهنگی برای همه است که نسل­های آینده را نیز شامل می­شود (Dingli, 2009: 223).

 ممکن است سیاستمداری برای بعضی از یافته­های جدید باستان­شناختی شور و اشتیاقی در مردم ایجاد کند تا از این طریق، احساسات شدید میهن­پرستانه را برای رسیدن به اهداف و مقاصد خود به­ کار گیرد. در چنین شرایطی، اهمیت هر اثری را برای یک فرهنگ باید کم­اعتبار دانست. در هر صورت، هنگامی‌که اهمیت برخی از آثار به ‌طور تصنعی شکل ‌گرفته باشد، بعید به نظر می­رسد که اهمیتی مادی یا طولانی‌مدت باشد (همان: 33). دربارة رابطة باستان­شناسان و سیاستمداران برخی موارد اخلاقی باید رعایت شوند؛ ایان هادر، حفار پروژة جهانی چاتال هیوک (­­Çatalhöyük) از نگرانی­های خویش دربارة زیاده‌خواهی سیاستمداران و استفادة تبلیغی از محوطة مذکور به‌صورت مبسوط سخن گفته است (Hodder, 2002: 175). باستان­شناسان از نظر اخلاقی موظف هستند در مناطقی که از لحاظ هویت­های قومی، سیاسی و ناسیونالیستی حساس هستند؛ کار، گزارش و یافته­های خود را عیناً ثبت کنند و از کم­کاری و اغراق به­شدت بپرهیزند. معمولاً باستان­شناسان در این‌گونه محوطه­ها با تنش زیاد اجتماعی، مذهبی یا تقابل­های سیاسی مواجه می‌شوند که باید در این­گونه موارد براساس شرایط موجود عمل کنند و نه بر اساس شرایطی که باید باشد (Carman, 2009: 178).

باستان­شناسی فعالیتی است که نظریه، روش­شناسی و معیارهای اخلاقی خود را دارد و فرآورده­های آن ممکن است مورد استفادة غیرحرفه­ای­ها و سیاستمداران قرار گیرد؛ برای مثال، در بلغارستان باستان­شناسان به‌عنوان متولیان گذشتة ملی، فعالانه در موقعیت­های مهم سیاسی و شغل­های دولتی مشارکت می­کنند. در اسرائیل سیاستمداران و فرماندهان نظامی شناخته‌شده در زمرة باستان­شناسان بوده­اند. در ایران دورة پهلوی نیز برای اهداف و مقاصد سیاسی و ترویج ستایش ایران باستان از دانش و یافته­های باستان‌شناختی برای اهداف سیاسی استفاده‌ شده است (Shnirelman, 2014: 5158).

 

  1. اخلاقیات در آموزش باستان‌شناسی ایران

نیم­نگاهی به امکانات و تجهیزات مراکز آموزشی و پژوهشی باستان­شناسی و میراث فرهنگی کشور، ما را با واقعیت­ها، ضرورت­ها و نیازهای حقیقی آن آشنا می­کند (زارع، 1382: 8). باستان­شناسی ایران در بعد آموزشی عمومیِ خود، نه‌تنها ناکام مانده است، بلکه در این جهت تلاشی نیز از خود نشان نمی­دهد (عبدی، 1388: 1). با گذشت 150 سال از آغاز فعالیت­های باستان­شناسی در ایران و نیز قریب هشت دهه از آغاز آموزش رشتة باستان­شناسی، هنوز محتوای آموزشی دروس این رشته ماهیت کاربردی مطلوبی ندارد (سعیدی و چایچی امیر خیز، 1391: 60). باستان­شناسی با وجود گذشت سال­های بسیار، روش­شناسی­ خاص خود را وضع نکرده ­است (یداللهی و یلوه­ای، 1390:­ 184-185). ارتباط بین‌رشته‌ای در عرصة باستان­شناسی ایران مغفول مانده است ­ (زارع، 1378: 5).

یکی از محورهای مهم در نظام آموزش هر جامعه­ای، آموزش اخلاقیات است. به ­لحاظ کمی و کیفی، آموزش در حیطة اخلاق در مقاطع مختلف تحصیلی در ایران به­ نحو مطلوبی صورت نمی­گیرد (سلمان ماهینی و دیگران، 1393: 60). بر اساس سرفصل درسی مصوب شورای عالی برنامه‌ریزی درسی وزارت علوم، تاکنون هیچ سرفصلی با عنوان «اخلاق در باستان­شناسی» برای رشتة باستان­شناسی تصویب نشده است و اکنون نیز نه‌تنها اینعنوانتدریسنمی‌شود،بلکهمنابعمکتوبنیزدراینحوزهبسیارکمتألیفیاتدوین‌شدهاست.ایندرحالی استکهدراکثرگروه­های آموزش باستان‌شناسی دنیا، همانند دانشگاه بوستون7 و دانشگاه ایندیانای پنسیلوانیا8 در مقاطع مختلف، واحد درسی «اخلاقیات در باستان‌شناسی» تدریس می‌شود. سازمان انتشارات کتاب‌های دانشگاهی(سمت)کهکتاب­هایآموزشیباستان‌شناسی را منتشر می‌کند، از سال 1374 تا پایان 1379 تنها 10 عنوان و تا پایان سال 1391،60 عنوان کتاب چاپ کرده است (سعیدی و چایچی امیرخیز، 1391: 73). در هیچ‌یک از این کتاب‌ها، مبحثی دربارة اخلاق دیده نمی­شود. در کتاب­هایی که پژوهشگاه میراث فرهنگی و پژوهشکدة باستان­شناسی نیز منتشر کرده­اند، به بحث توسعة اخلاق در فعالیت­های باستان‌شناسی توجه نشده است.

ترویج اخلاق در سازمان­ها و هر مؤسسۀ آموزشی بر اصول معینی استوار است (باقری و دیگران، 1389: 11). ازجمله سازمان­هایی که باید اخلاق در آنها رعایت شود، موزه­های میراث فرهنگی هستند. انبوهی از اشیاء و اموال فرهنگی تاریخی و هنری این سرزمین که هرکدام ارزش زیبایی‌شناسی و هنری خاص خود را دارد و می‌تواند برای کشور ارزش‌افزوده تولید کند، در انبار موزه­ها با وضع نادرستی انباشت شده‌اند. تنها کافیست به انبار موزه­های داخل ایران، مانند موزة ملی ایران سری بزنیم تا به حجم عظیمی از یافته­های باستان­شناختی پی­ببریم که آنها را مطابق اصول استاندارد به نمایش نگذاشته­اند (پاپلی یزدی و مسعودی، 1393: 5-6). همچنین این مشکل دربارة تپه‌ها و محوطه‌ها نیز صادق است (یداللهی و یلوه­ای، 1390: 189). رویکرد اخلاق حفاظتی در موزه‌های ایران نزدیک به هیچ است؛ رویکرد اخلاق حفاظتی بر پایداری (Sustainability) اثر فرهنگی در هرگونه عمل، مواجهه، شرایط نگهداری و استفاده از آن تأکید دارد. با رعایت اصل حفاظت پایدار است که می‌توانیم اسناد و شواهد باستان­شناختی را برای نسل­های آینده نگهداری کنیم (اسکار و جفری اسکار، 1394: 158). باستان­شناسان صاحبان اسناد باستان­شناختی نیستند، بلکه فقط آنها موظف­اند برای حفاظت و نگهداری بلندمدت این اسناد و ارتقاء درک عمومی تلاش کنند (همان: 221). این در حالیست که باستان­شناسان ایرانی اشیاء کشف شده را در محوطه­هایی که کاوش کرده­اند در انحصار خود می­دانند: به طوری­که که عملاً کسی حق اظهارنظر و نوشتن دربارة یافته‌های باستان‌شناختی آنها را ندارد!

 

  1. اخلاق عملی در باستان­شناسی ایران

امروزه ضرورت نقد چشم­انداز عمومی باستان­شناسی ایران، به­ شدت درک می­شود ­(یداللهی و یلوه­ای، 1390: 177). یکی از عمده­ترین معضلات باستان­شناسی ایران، فقدان رویکرد انتقادی آن است. دربارة زمینه­های توسعه‌نیافتگی باستان­شناسی در ایران چندان بحث نشده است (زارع، 1382: 6). باستان­شناسی ایران دانشی وارداتی است که با اجزا و لایه­های گوناگون جامعه ارتباط برقرار نکرده (گاراژیان،­ 1387: 90) و بنیان­های معرفتی و فلسفی آن رشد نکرده است (زارع، 1378: 4)، هرچند در سال­های اخیر اندیشمندان فرامدرن امکان تقریر و تفسیر داده را طرح کرده­اند (پاپلی یزدی، 1385: 79). توصیف، به تعریف و تفسیر ما در بازسازی گذشته کمک می‌کند (Mortazavi, 2010: 147).

با وجود رهیافت تفسیر و روش‌های تفسیری، این رهیافت و روش­ها در باستان‌شناسی ایران عملاً به کار گرفته نمی‌شود. برخی از باستا­نشناسان ادعا می­کنند که روش علمی را دنبال می­کنند، اما هنگامی‌که کارشان بررسی می­شود، به­ نظر می­رسد که تقلب می­کنند؛ زیرا آنها می­خواهند نظریاتشان ثابت شود (Ibid: 148)؛ به ‌عبارت ‌دیگر، بخش زیادی از جامعة باستان­شناسی ایران که مسئولیت امور میدانی، به‌ویژه حفاری و بررسی را برعهده‌ دارند خود به مصرف‌کنندة اصلی خروجی­های باستان­شناسی و تبدیل‌کنندة این خروجی­ها به ابزار تأیید گرایش­های شخصی خود و دیگران مبدل شده­اند. یکی از اقداماتی که برای رفع این نقص می­توان انجام داد، برقراری سنت مباحثة نظری و روش­شناختی در جامعة باستان­شناسی ایران است. چنین سنتی نیازمند فرهنگی خاص و مبتنی بر اهتمام در فراگیری و درک مبانی لازم، ارائۀ اندیشه‌های نو، آمادگی برای قبول و تحمل افکار دیگران، ارتقاء خصلت­های رفتاری متناسب با مجادلات علمی، پرهیز از تعصبات شخصی، قومی، ملی و امثال آن در تحلیل­ها و استنتاج­های باستان­شناختی است (یداللهی و یلوه­ای، 1390: 187)؛ جملاتی از قبیل «این تپه مهم­ترین مرکز سیاسی ـ نظامی در هزارۀ فلان بوده است.»، «این محوطه حاوی آثاری است که قدیمی­تر از محوطه­های دیگر است.» و «تمدن­های همسایه در هزارة فلان همه از این تمدن نشئت ‌گرفته‌اند.» و امثال آن، ازجمله نشانه­های چنین برخوردهایی است. در اینجا، دیگر داده­ها اهمیت چندانی ندارند؛ زیرا به هر قیمت می­باید در چارچوب دلخواه باستان­شناس یا حفار قرار گیرند (همان: 186). خواسته­های تمامی اقشار جامعه و کسانی که میراثشان با اهداف پژوهش­های باستان­شناسی گره‌ خورده است، باید در اهداف پژوهشی آنها­ لحاظ شود (اسکار و جفری اسکار، 1393: 149). اخلاق عملی باستان‌شناسی می‌تواند در موارد ذیل جلوه­گر شود:

1- تمامی اعضای باستان­شناسی باید از قوانین ملی و بین­المللی دربارة آثار باستان­شناختی تبعیت کنند؛

2- باستان­شناسان باید به وظایف خود در برابر مردم و جامعه آگاه و پایبند باشند؛

 3- اعضای گروه باستان‌شناسی باید کارها را با دقت، مهارت و قدرتِ تشخیص انجام دهند؛

4- عضو گروه باید زمانمند و مسئولانه عمل کند. او باید مسئولیت کارش را بپذیرد و امور ثبت‌شده را طبق درخواستی که از او شده است، به سرپرست کار میدانی تحویل دهد؛

5- اعضای گروه باید در انتقال و مطرح کردن ایده­هایی شخصی به سرپرست کمک و به این وسیله فرصت­هایی را برای اعضای دیگر در جهت افزایش دستاوردهای باستان‌شناختی فراهم کنند؛

 6- هیچ عضوی از گروه نباید اعضای دیگر را تحقیر کند. همکارانی که وظایف خود را به‌خوبی انجام نمی­دهند، باید پاسخگو باشند؛

7- اعضای گروه نباید کار اعضای دیگر گروه را بدون رضایت سرپرست کار میدانی بازبینی کنند؛

8- اعضای گروه تا هنگامی‌که در کاوشی شرکت می­کنند، نباید بدون آگاهی قبلی سرپرستِ کار میدانی، به کار دیگری مشغول شوند؛

9- اعضای گروه باید به آداب‌ و رسوم ساکنان منطقه حساس باشند و در مواجهه با آنها با احترام رفتار کنند؛

10- هیچ محوطة باستان­شناختی هرگز به یک باستان­شناس تعلق ندارد و مهم نیست چه مدت آن را بررسی کرده باشد (parks, 2009: 91)؛

11- باستان­شناسان مسئولند داده­ها را به بهترین نحوِ ممکن تفسیر کنند. آنها باید به نتایج تفاسیر، ارتباط آن با مردم و مکان­های مورد مطالعه اهمیت دهند (Mortazavi, 2010: 144)؛

12- تمامی فعالیت­های میدانی باستان‌شناسی باید در راستای توسعة پایدار میراث فرهنگی اعم از اقدام به تأسیس موزه در محل کاوش، حفاظت پایدار آثار، ارتباط با مردم محلی و رعایت اصول باستان‌شناسی عمومی  باشد (اسکار و جفری اسکار، 1394: 83)؛

13- سرپرست کاوش باید قبل از کاوش در محل، مخصوصاً مکان­هایی که در مالکیت خصوصی و عموم مردم هستند، رضایت صاحبان ملک را در تعامل با آنان کسب کند؛9 اگر این کار صورت نگیرد، دقیقاً معرف «استعمارگری علمی» است که با آن داده­ها از یک جامعه استخراج می­شوند و در جایی دیگر به دانش تبدیل می­شوند، بدون اینکه منافع علمی یا اقتصادی آن به نزدیک­ترین افراد آن منابع برسد (اسکار و جفری اسکار، 1394: 107).

عدم پایبندی به اخلاقیات از مسائل حاد باستان­شناسی ایران است. تقریباً تمامی کاوش‌های (به‌ اصطلاح علمی) انجام‌ شده در ایران، بر مبنای پایداری نبوده­اند و بعد از اندک­مدتی به حال خود رها و به زباله‌دانی تبدیل می‌شوند. تقریباً تمامی این کاوش‌ها، با شرایط کاوش علمی به مفهوم متداول آن، همخوانی لازم را ندارد؛ چراکه در مفهوم متداول کاوش علمی، محوطه‌ها «منبع» تلقی می‌شوند که هرگونه اقدام در محوطه باید برمبنای چارچوب پایداری و حفاظت همیشگی باشد؛ به همین دلیل است که کاوشگران باستان‌شناسی باید قبل از طرح کاوش، طرح حفاظت را بر مبنای پایداری ارائه کنند.

جایگاه روش­شناسی و پیروی از یک یا چند روش‌شناسی مشخص در عمل باستان‌شناسی ایران وجود ندارد. کاوش­ها در بسیاری موارد یا مطابق تمایلات شخصی است و یا در چارچوب الگوهایی تدوین می­شود که در دهه­های 1950 تا 1960 م. رایج بوده است (یداللهی و یلوه­ای، 1390: 190). در بررسی­های میدانی باید یافته­ها، اعم از سفال و سایر داده­ها در محل مطالعه و در همان‌جا رها شوند، نه اینکه با وانت‌بار! به محل کار باستان‌شناسان منتقل شود؛ کاری که در باستان‌شناسی ایران به‌طور معمول انجام می‌شود.

 

  1. نتیجه

باستان‌شناسی در ایران، دانشی وارداتی است که قبل از هر چیز باید قابل‌انعطاف با رهیافت‌های باستان‌شناسی جهان باشد. این دانش در ایران از نظر رعایت چارچوب اخلاقی، نه منطبق بر اخلاق حرفه‌ای دانش باستان‌شناسی جهان است و نه منطبق بر اخلاق رایج منبعث از اخلاق اسلامی ایرانی که همواره بر اصل پایداری پدیده‌ها، اصل عدالت و عدم­ تبعیض و اصل قرار ندادن پدیده‌ها در امور نامربوط دیدگاهی و نظری تأکید کرده و مفاهیمومضامینیهمچونعبرت­گرفتن،مطالعةاحوالگذشتگانوارتباطوپیوندفکری- فرهنگی گذشتگان با جوامع معاصر و مسئولیت در مقابل آیندگان را همواره برای تمامی نسل‌ها در همة زمان‌ها و مکان‌ها به جهت «رَحْمَةً لِلْعالَمینَ» بودن در آیه‌های مختلف تکرار کرده است. هدف از نوشتن این مقاله بر مبنای رویکردی انتقادی، تعیین اختلاف و شکاف بین هدف دانش باستان‌شناسی و وضعیت موجود اخلاقیات باستان‌شناسی در ایران بوده است تا از این طریق، به رهایی از وضع موجود کمک شود. نخستین گام در این نوع رویکرد، روشنگری است. بر این ­اساس، معیارهای اخلاقیات در باستان‌شناسی جهان از منظرهای مختلف، اعم از صاحب‌نظران و انجمن‌های حرفه‌ای ارائه‌ شده و تقریباً از هیچ معیار بیرونی برای ارزیابی اخلاقیات در دانش باستان‌شناسی ایران استفاده‌ نشده است. این فرآیند نشان می‌دهد که موضوع اخلاق در باستان‌شناسی ایران نادیده گرفته ‌شده است؛ چراکه تبیین و تدوین چارچوب‌های اخلاقی، ابتکار عمل متولیان باستان‌شناسی ایران را محدود می­کند و در این مسیر نقش بازدارندگی خواهد داشت.

تصمیم‌گیری دربارة آن چیزی که مهم است، مهم‌ترین بخش اخلاقیات باستان­شناختی است. تعیین نحوة دستیابی به اطلاعات سایر همکاران باستان‌شناس و امکان دسترسی عموم مردم برای محوطه‌ها، حفاظت پایدار و چگونگی آن، بخش مهم دیگری از اخلاقیات باستان‌شناختی است. داشتن شاخص­هایی پایه­ای برای اخلاق حرفه­ای در باستان­شناسی ایران، پاسخ­گویی را در برابر اعمالی که در محوطه‌ها انجام می­شود، تسهیل خواهد کرد؛ محوطه­هایی که دارایی فرهنگی ملی تلقی می‌شوند. حفاظت از بقایای کاوش و مدیریت صحیح از مواد باستان­شناختی با هر وسیلة قانونی ممکن، وظیفة هر باستان­شناس است. ارتباط با عموم مردم، تفسیر و ارائة گذشته، از وظایف اخلاقی باستان‌شناس تلقی می‌شود.

موضوعات مورد مطالعة باستان‌شناسی آثار فرهنگی، تاریخی، هنری و معماری هستند که بازنمایندة وضعیت زندگی مردمان دوره‌های مختلف تاریخی و فرهنگی هستند. برای ارتباط با عموممردم،باستان­شناسان همواره نیازمند نمادها و عینیت‌بخشی به میراث فرهنگی ملموس و ناملموس هستند تا تجربة معناداری از گذشته داشته باشند. عینیت‌بخشی؛ عامل گردآورنده از منظر ساختاری، روانی، اجتماعی و فرهنگی است که تجربة معنادار گذشته و زیست جهان‌ها را در عناصر و پدیده‌های مورد مطالعة باستان‌شناسی ممکن می‌سازد. فرموله­ کردن قواعد روش‌شناسی برای رسیدن به فهم عینی و ارتباط با مردم باید با اخلاقیات حرفه‌ای باستان‌شناسی منطبق باشد.

تعامل و همکاری متقابل و سازنده میان همکاران باستان‌شناس، مردم و باستان­شناسان در ایران وجود ندارد و همین مطلب، موجب شده است که باستان‌شناسی دغدغة مردم نباشد. باستان­شناسان در روایت باستان­شناسی برای مردم، در بُعد رسانه­ای و نشان دادن تأثیرات توسعه­ای آن، به‌ویژه در گردشگری موفقیتی کسب نکرده­اند. به‌کارگیری اصول اخلاقی، بسیاری از مشکلات باستان­شناسی ایران را حل می­کند و یا بهبود خواهد بخشید. آموزش تخصصی اخلاقیات به باستان­شناسان در این زمینه بسیار راهگشاست. مباحث اخلاقی باستان­شناسی باید در دانشگاه­ها به دانشجویان آموزش داده و اهمیت و ضرورت آن تبیین شود. عمل به اخلاقیات و پایبندی به اصول اخلاقی، باستان­شناسی را از ایستایی به پویایی خواهد رساند و موجب توسعة پایدار در حوزة بی­کران میراث فرهنگی ملموس و ناملموس کشور خواهد شد.

 

پی­نوشت

1. این مورد را نگارندگان با توجه به بررسی سرفصل­های ابلاغی رشته باستان­شناسی در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری از سوی وزارت علوم ابراز می­کنند.

 (The Register of Professional Archaeologists) 2. ROPA

3.  SAA (The Society for American Archaeology)

 (The Archaeological Institute of America) 4. AIA

(The European Association of Archaeologists)5. EAA

6. ایالتی در غرب ایالات‌ متحده آمریکا

7. Boston University (http://www.bu.edu)

8. Indiana University of Pensylvania (http:// www.iup.edu)

9. مالکیت محوطه­ها در ایران در اختیار دولت و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری متولی آن است که آیین­نامة خاصی دربارة کاوش در زمین مالکان خصوصی تدوین نشده است.

اسکار،­ کریس و جفری اسکار (1394)، اخلاق باستان­شناسی؛ دیدگاه­های فلسفی در باستان­شناسی،­ ترجمة حسین صبری، چاپ اول، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
باقری، حسین و دیگران (­1389)،­«اخلاق حرفه­ای در مدیریت»، پژوهش­نامه اخلاق،­ سال سوم،­ شماره 7 و 8، ، 9- 28­.
بهشتی، محمد (1393)،«اخلاق در فلسفه اشراق»، پژوهش‌نامه اخلاق،­ سال هفتم، شماره 23، 23- 38.
پاپلی یزدی،­ لیلا (1385)، «گمشدۀ باستان­شناسی ایران: پلکانی از فرض تا تفسیر (یادداشتی بر نقد کتاب زیگورات سیلک)»، باستان­پژوهی، شماره 14، 79- 81.
پاپلی یزدی، لیلا و آرمان مسعودی (1393)، «گذشته به‌مثابه کالای مصرفی» پژوهش­های انسان­شناسی ایران، دوره 4، شماره 2، 125- 139.
جوکوفسکی، مارتا (­1389)، «اخلاق در باستان­شناسی»، ترجمه سپیده مازیار، باستان­پژوهی؛ ایران­شناسی (باستان­شناسی، میراث فرهنگی و علوم پیوسته) دورة جدید، سال سوم، شماره 6، 23-22.
زارع، شهرام (1378)،­ «باستان­شناسی ایران؛ ضرورت یا تفنن؟!»، باستان­پژوهی، شماره 5 و 6، 5- 4.
زارع، شهرام (1382)، ­«باستان­شناسی ایران ­و چالش­های پیش­رو»، باستان­پژوهی، شماره 6، 11- 10.
سلمان ماهینی، سکینه، سید مهدی سجادی، هاشم فردانش و احد فرامرز قراملکی (1393)، «گذری از تحویلی­نگری در مفهوم آموزش اخلاق به جامع­نگری در پرتو توجه به جایگاه آن در طبقه­بندی اهداف آموزشی»، پژوهش­نامه اخلاق، شماره 26­، 59-78.
سعیدی، محمدرضا، احمد چایچی امیرخیز (­1391)، «بررسی و تحلیل کیفی و کمی محتوای آموزشی دروس باستان­شناسی در ایران»، پژوهش و نگارش کتب دانشگاهی، شماره 26 ،60-80.
عاملی، منیژه (­1388)،­«رویکرد نظری به دانش اخلاق حرفه­ای»، پژوهش­نامه اخلاق، سال یکم، شماره 4، 148 - 113.
عبدی، کامیار (1388)،­«باستان­شناسی و پتانسیل آموزشی آن»، پژوهش­های باستان­شناسی مدرس، تهران، سال اول، شماره دوم.
گاراژیان، ­عمران (­1387)، «زدعویکمکنوبرمطلبافزا: یادداشتیبریادداشتنخستباستان­پژوهی»، باستان‌پژوهی، سال دهم، شماره 16، 89 – 91.
مهرنیا، حسن (1389)، «اخلاق ارسطویی توصیفی یا کاربردی مطالعه تطبیقی فلسفه اخلاق از دیدگاه ارسطو و دکارت»، پژوهش­نامه اخلاق، شماره 9، 95- 122.
یداللهی، سیما و عباس یلوه­ای (1390)،«نگاهی تحلیلی به باستان­شناسی و جایگاه آن در ایران»، مطالعات باستان­شناسی، شماره 3، 177 – 194.
Beaudry, M., 2009. Ethical issues in historical archaeology, International handbook of historical archaeology, springer science +business media, LLC 2009.
Carman, J., 2009. Comments on Gabriel Moshenska: ethics and ethical critique in the archaeology of modern conflict (Norwegian Archaeological Review, 41 (2): 173-182.
Dingli, S., 2009. A plea for responsibility towards the common heritage of mankind, in Chris Scarre and Geoffery Scarre (eds.), the ethics of Archaeology, Cambridge university press, 219-241.
Frigo, F., 2009. A complementary support to the private international law approach concerning the circulation of cultural property, International Journal of Cultural Property Society, 16:49-66.
Hodder, I., 2002. Ethics and archaeology: the attempt at catalhoyuk, Near Eastern Archaeology, 65 (3): 174-181.
Hodder, I., 2010. Cultural heritage rights: from ownership and descent to justice and well-being, Anthropological Quarterly, 83 (4): 861-882.
Lynott, M. J., 1997. Ethical principles and archaeological practice: development of an ethics policy, American Antiquity, 62 (4):589-599.
Lynott, M.J. and A., Wylie. 2000. Ethics in American archaeology,Washington DC: Society for American Archaeology, Second Revised Edition.
Coleman, M.M., Fink, K., and Krejs, K., 2002. Archaeology, ethics, and character: using our cultural heritage to teach citizenship, The Social Studies, Project Archaeology in Utah, 109-112.
McGill, D., 2014. Ethics in archaeology, in: Claire Smith (ed.), Encyclopedia of applied ethics, Springer New York, 2458-2468.
McGill,­D., Colwell-Chanthaphonh,­C,­Hollowell,­J.­­2012.­Archaeological­ ethics, Encyclopedia of Applied Ethics,Elsevier,Second Edition,179-188.
Mortazavi, M. 2010. Irresponsibility in archaeology, Estonian Journal of Archaeology, 14, (2): 143-152.
Paredes-Maury, S. 1998. Surviving in the rainforest: the realities of looting in the rural villages of Ei peten, Guatemala, The foundation for the advancement of Meso-American studies. Available at www.famsi.org / reports. Paredesmaury /paredesmaury.html.
Parks, S., 2009. Archaeological ethics and the struggle for community legitimacy in the maya archaeoscape, Boston University Graduate School of Arts and Sciences.
Rae Gould, D., 2014. Native American graves protection and repatriation act, in Claire Smith, Encyclopedia of global archaeology, springer New York: 5160-5163.
Scarre, C., and Scarre, G. F., 2009. The ethics of archaeology: philosophical perceptives on archaeological practice, Durham University.
Shnirman, V., 2014. Nationalism and archaeology: overview, in Claire Smith, Encyclopedia of Applied Ethics, Springer New York, 2458-2468.
Tarlow, S. 2001. Decoding Ethics, Public Archaeology, Volume 1:245-259.
Wylie, A. 2000. Ethical dilemmas in archaeological practice: looting, repatriation, stewardship and the (Trans) formation of disciplinary identity, in: M.J. and A. Wylie (eds.) Ethics in American Archaeology: second revised edition: 138-157.