Document Type : Research Paper

Author

Associate Professor, Department of Archaeology, University of Tarbiat Modares

Abstract

The Topheth (in Ancient Jerusalem), considered as a holly land in Canaanites period, it was the altar of human sacrifice in honor of Baal. The history of the ritual, human sacrifice and the ceremonies accompanied with, among Jewish people returns back to when the land of Canaan in Jordan Valley was occupied by the Israelite people leading by Joshua (ca.1426 B.C.). On these Altars the new born children especially males were consigned to fire! Jeremiah, the prophet in 6th century B.C., in opposition to this ritual called the Topheth region the Valley of Death. In Islamic sources this area has been mentioned as the place of doom. This article is to study the way this ritual, offering of first-born children especially of male children adopted by Jewish people, in specific time span of their history under the Canaanites influence.

Keywords

  1. 1.     مقدمه

رسم قربانی از دیرباز نزد اغلب اقوام، فرهنگ­ها و تمدن­ها رایج بوده است. این سنت گاه به صورت اهدای قربانی‌های خونین دسته­جمعی انسانی و حیوانی و گاه به صورت هدایای غیرحیوانی از گیاه و سنگ‌های قیمتی است. فروید بر این باور است که سابقۀ قربانی را باید در رسوم بعضی از اقوام کهنی جست که هدایای خوراکی و نوشیدنی همراه متوفی دفن می‌کردند؛ به بیانی دیگر، مفهوم ابتدایی قربانی هدیه­ای بود که به خدایان و نیروهای طبیعت تقدیم می‌شد تا خشم آنها را به انسان‌ها فرونشاند و موجب آشتی بین قربانی­دهنده با آن قدرت آسمانی شود (1362: 220 ـ 226). در شریعت یهود اجرای آداب و رسوم دینی خاصِ سنت قربانی، یکی از عبادات مهم به شمار می‌رفت. این آداب در فصل قَداشیم (مقدسات) عهد عتیق آمده و به مناسک آن برای توبه، اعتراف، تقدیس، کفاره و شکرگزاری اشاره شده است (هاکس، 1928 :691). قربانی‌های سوزاندنی برای کفارۀ گناهان بود که می‌بایست گاو و گوسفندان بی­عیب نر را قربانی کنند؛ به این نوع قربانی «اولاه»، به معنای آنچه بالا می‌رود، گفته می‌شد؛ زیرا با سوختن آن دودش به مشام یهوه می‌رسید و او را خشنود می‌ساخت (مصطفوی، 1369: 115). وجود نشان‌هایی از قربانی‌های انسانی در تاریخ قوم بنی­اسرائیل، افزون بر قربانی‌های حیوانی و محصولات زمینی، حاکی از نفوذ دیگر آیین‌ها در دین یهود و بدعتی از سلطۀ فرهنگ کنعانیان بر یهودیان است. هدف مقالۀ حاضر بررسی چگونگی راه­یابی و رواج بعل (Baal)پرستی نزد اسرائیلیان و قربانی‌های نخستین­زاده، به­ویژه کودکان، در دوره­ای از تاریخ یهود است.

  1. 2.    موقعیت جغرافیایی

شهر قدیم بیت‌المقدس را از سه سوی وادی‌های ژرف فراگرفته بود؛ در شرق آن وادی قِدرون (سیاه) و در جنوب و غرب وادی هِنُوم قرارداشت. امتداد غربی وادی هنوم در جنوب شهر بیت‌المقدس و در محلی به نام «بئر ایوب» به وادی قدرون می‌رسید که بنا بر کتاب مقدس، «توفت» (Tophet) به عمیق‌ترین بخش جنوب شرقی وادی هنوم اطلاق می‌شده است (ارمیاه، 7:31؛ دوم پادشاهان، 23:­10)1). توفت هم­اکنون حدود 619 متر از سطح دریا ارتفاع دارد (سوسه، 1993: 395 و نقشۀ مکان­یابی). این منطقه در زمان کنعانیان جنگل‌ها و بوستان­هایی داشته که در زمرۀ مکان‌های مقدس به شمار می‌رفته (وهبه بباوی ،1990: ذیل توفت) و در منابع اسلامی نیز به سرسبزی این محل و مزارع بسیار آن اشاره شده است (ابن فقیه، 1988: 97 و مقدسی،1987: 147).

  1. 3.   وجه اشتقاق و تسمیه

نام این منطقه در نسخه­های کهن کتاب مقدس به صورت‌های تفته، توفه و توفت آمده است (وهبه بباوی،1990: همان­جا). بین پژوهشگران دربارۀ ریشۀ لغوی این واژه اختلاف­­نظر وجود دارد؛ برخی توفت را واژه­ای فینیقی ـ کارتاژی (عبودی،1991: 286) و شماری دیگر آن را آرامی و به معنای «آتشگاه» و یا پایه­ای دانسته‌اند که بر روی آن آتش قرارمی­گرفته است (Smith,1927:377). افزون بر این، به درستی روشن نیست که تای منقوط «ﺔ» در انتهای این واژه مربوط به اصل و جزئی از آن است یا نشانۀ تأنیث است (Hastings, 1979:12/388). توفت در کتاب اشعیا مکانی عمیق و وسیع با توده­ای از هیزم برای افروختن آتش معرفی شده است (30: 32) و در کتاب دوم پادشاهان (23: 10) و کتاب ارمیاء (7: 19) به نام ناحیه­ای دروادی ابن هنوم (یوشع، 15: 8؛ نحمیا، 11 :30)، وادی بنی هنوم (کتاب دوم پادشاهان، 23: 10) و وادی ابن هَنُوم آمده است (یوشع، 15: 8، 16؛ دوم تواریخ ایام، 28: 3، 33؛ ارمیاء، 7: 32). یهود به سبب مخالفت یوشیا (حک: 639 ـ 609 ق. م) با آتشگاه­های بلند این وادی، آن را «جی هنوم» یا «جهنم» و نیز «زمین هنوم» خواند و پس از آن به تدریج جهنم به جایگاهی اطلاق شد که محل عذاب و عقاب بود (عبودی، 1991: 286 و 322؛ هاکس، 1928: 924).2 ارمیاء نبی در سدۀ 6 ق. م و در مخالفت با آیین قربانی انسانی، توفت را وادی قتل نام نهاد (7 : 32؛ 19: 6 و سوسه، 1993: 395). در منابع اسلامی از این محل با عنوان «جایگاه محشر» نام برده‌اند (ابن فقیه، 1988: 92؛ ناصرخسرو، 1356: 37؛ Le Strange, 1965: 218).

  1. 4.    سابقۀ تاریخی

برای نخستین­بار، به منطقۀ توفت در کتاب دوم پادشاهان (23: 10) و کتاب ارمیاء نبی (7:19) در تقبیح آیین بعل­پرستی اشاره شده است. پیشینۀ قربانی و آیین‌های آن به زمانی بازمی­گردد که اسباط اسرائیل سرزمین کنعان را در وادی اردن به رهبری یوشع (فو:1426ق.م) تصرف کردند. بنا بر آگاهی‌های موجود در کتاب مقدس، کهن‌ترین سنت پیشکشی قربانی در سرزمین فلسطین مربوط به پادشاهی سلیمان (حک: 971 ـ 931 ق.م) است؛ وی نخست، مذبح مِسین کوچکی در میانۀ معبد خود در قدس قدیم ساخت (کتاب اول پادشاهان، 8: 64 و Smith, 1927: 378)، اما تأثیر و نفوذ تدریجی آیین کنعانی و پرستش بعل در کنار یهوه سبب شد که از زمان پادشاهی سلیمان، آیینی تازه در میان بنی­اسرائیل پدیدار شود. بنا بر باورهای کنعانیان هر قطعه­ای از زمین، بعلی حامی داشت و حاصلخیزی آن مدیون حضور آن بعل بود. عبرانیان به تقلید از کنعانیان برای موفقیت در کاشت و برداشت و افزایش محصول از خدایان و الهه­های بومی آن سرزمین یاری می‌جستند و با حفظ ایمان به یهوه، خدای بنی­اسرائیل، در جشن‌های بهاره و پاییزة کنعانیان شرکت می‌کردند (1991:18-2 Leick,). آنان میوه­های نوبر و گوسفندان نوزاد را در مزارع خویش به رسم قربانی برای خدای بعل تقدیم آتش می‌کردند (Noss, 1990: 501-502; Widengren, 1969: 244-245). بنا بر کتاب مقدس، سلیمان به اغوای همسرانش که به آیین بعل­پرستی گرایش یافته بودند، در خارج از معبد رسمی خویش در شهر بیت‌المقدس در کوهی در مقابل شهر، مکانی سنگی و مرتفع و قربانگاهی دائمی بنا نهاد و سه­بار در سال نیز مراسم پیشکشی برای  همه­سوزی و قربانی‌های آتش در آن انجام می‌داد (کتاب اول پادشاهان، 9: 25؛Smith, 1927: 378, 485). اسرائیلیانِ نخستین که این بلندی‌های مقدس را «باماه» می‌نامیدند (آشتیانی، 1364: 285)، ایجاد قربانگاه­های مسین را که ویژۀ اهدای پیشکشی شاه بود تا دوره­های بعد ادامه دادند (Smith, 1927: 485). افزون بر این، ساخت قربانگاه­های سنگی که همراه با آتشدان دائمی و آتش فروزان همیشگی بود، در خارج از محوطة معبد اصلی و در خارج از شهر ادامه یافت (Ibid: 487). با وجود مخالفت‌های مداوم پیامبران بنی­اسرائیل که از سیطرۀ کامل آیین بعل­پرستی بیمناک بودند، قربانی انسانی و نخستین­زاده حتی تا زمان پادشاهی آحاب (874 ـ 852 ق م) و میشع (نیمۀ دوم قرن 9 ق. م)، حاکم موآب ادامه یافت (کتاب پادشاهان، 13: 26 ـ 27؛ آشتیانی، 1364: 292 و Encyclopedia of Judaica, 1972: 12/230).

پژوهشگران خاستگاه قربانی نخستین­زاده و نثار آن را به آتش مربوط به درهم­آمیختگی نژادی دوره­ای از تاریخ یهود (Hastings, 1979: 12/388­) و نفوذ آیین بعل­پرستی کنعانیان در دوره­های پیش از اسارت (اسارت اول در 597 ق. م) دانسته‌اند (آشتیانی، 1364: 294). به نظر می‌رسد پس از استقرار اقوام سامی­نژاد در شمال سوریه و فلسطین و اشتغال آنان به کشاورزی و دامداری، بعل­پرستی در میان آنان رواج یافته است؛ زیرا ایشان بعل را اصل مذکر در باروری زمین می‌دانستند و بر آن باور بودند که او گله‌ها را در مراتع پرورش و افزایش می‌دهد (Keller, 1975: 268 & ­Miller, 1973:53). اسکلت کودکانی که نثار آتش می‌شد، در کاوش‌های گزر (Gzer) فلسطین مربوط به دورۀ کنعانی ـ یهودی مؤید همین باور است (Hastings, 1979: 12/388).3­؛ افزون بر این، برخی این آیین را برگرفته از فرهنگ کارتاژ و قربانی کودکان در سده­های 7 ـ 8 یا 100 ق.م دانسته­اند که برای خدای بعل حمّون (Baal Hammon) انجام می­شد و آثار آن در مقبره‌هایی در 1921م به دست آمده است و نیز آن را تحت­تأثیر قربانی‌هایی از این دست در میان قبایل عرب پیش از اسلام دانسته‌اند (وارنر، 1386: 210؛ عبودی، 1991: 286؛ فنتر، 1981: 81 و ­Smith, 1927: 373).

کشفیات باستان­شناسی در منطقۀ چونی کارتاژ و به دست آمدن آثاری از توفت (قربانگاه انسانی و محل آتش) مربوط به ایزد بانوی «تانیت» یا« پنه بعل» (به معنای چهرة بعل) که بر بعل حمّون (به معنای محرابه­های بخوردان) مقدم است، در این ناحیه شاهدی بر دیرینگی این آیین در کارتاژ از سدۀ هشتم تا نابودی این شهر در 146ق.م به دست رومیان است (وارنر، 1386: 210).

بر اساس روایت کتاب مقدس، این سنت در زمان پادشاهی آحازبن یوتام (حک:741ـ725ق. م) از آشور گرفته شد؛ بنا بر این روایت، آحاز4 که از سویی با یورش‌های مداوم آریاییان مواجه بود و از سوی دیگر، از دولت قدرتمند آشور و پادشاه آن (تیگلات پلاسر) بیم بسیاری داشت، بر آن شد تا با نزدیکی به این دولت مقتدر از حمایت آنان در برابر توسعه­طلبی آرامیان برخوردار شود؛ از این رو، به آیین آشور که اولاد خود را از آتش می‌گذراندند،گردن نهاد و فرزند خود را نیز نثار آتش و ایزد مولوخ (Moloch) یا بعل حمّون کرد ( Roux, 1964: 56).5 دولت آشور نیز آشوب آرامیان مخالف حکومت آحاز را فرو نشاند و سرزمین‌های بسیاری را در شمال کشور اسرائیل به تصرف خود درآورد. آحاز سپس به دمشق رفت که تیگلات پلاسر آن را به تصرف درآورده بود و بر اساس قربانگاه آن تغییراتی در قربانگاه شهر کهن قدس پدید آورد (کتاب دوم پادشاهان، 16: 7ـ 15). شایان توجه است که بدعت آحاز نه فقط ارائۀ سنت معماری جدید که تغییر در تمامی نهادهای دینی بود (Smith, 1927, 329). همین اقدام، یعنی خطر سیطرۀ کامل آیین بعل­پرستی، سبب مخالفت و مبارزۀ انبیا و مصلحان دینی چون عاموس، اشعیا و ارمیا شد. اشعیا که در این زمان می‌زیست، به شدت به مخالفت با آن برخاست و مردم را از قربانی کردن فرزندانشان بازداشت.

برخی از شاهان بنی­اسرائیل نیز در رواج آیین کنعانیان مؤثر بودند؛ چنان­که در ایام حکومت منسی (حک: 698 ق. م، فو: 642 ق.م) که بر خلاف پدر خویش، حزقیا، بعل­پرستی را ترویج می‌کرد، دیگربار تقدیم قربانی به آتش رونق گرفت و اشعیا که مردم را از این کار بازمی­داشت، به قتل رسید. منسی معابدی برای بعل­های گوناگون برپاداشت و پسر خود را به عنوان قربانی برای فرونشاندن عطش کودک­خواری مولوخ یا بعل در توفت به آتش تقدیم کرد (دوم پادشاهان،21: 9ـ2؛ ارمیا، 19: 6، 12ـ14)، اما اندک­اندک این آیین که با تسلط آشوریان رواج یافته بود، با کاهش قدرت این امپراتوری و زوال آن رو به افول نهاد؛ چنان­که اصلاح دینی بزرگی در عصر نوۀ منسی، یوشیا (حک: 639ـ 609 ق.م) پدید آمد؛ از همین­ رو، سنت قربانی در بلندی‌های باماه به شدت منع شد و این آیین تنها در معبد یهوه مورد پذیرش قرارمی­گرفت.

                       

بنا بر کتاب دوم پادشاهان، یوشیا مکان‌های بلند نواحی حکومت خود، به­ویژه قربانگاه­های سنگی «توفت را که در وادی بنی هنّوم بود، نجس ساخت تا دیگر کسی پسر یا دختر خود را برای مولوخ از آتش نگذراند» (23:10). با این همه، کوشش‌های یوشیا سبب محو کامل بعل­پرستی و قربانی آتش نشد (Hastings, 1979: 12/388)؛ چه، بنی­اسرائیل اندکی بعد در زمان پیامبر دیگر خویش، ارمیا (ح586 ق.م) نیز بدین کار مبادرت ورزیدند و او نیز چون اشعیا به مبارزه با این آیین برخاست و وادی توفت را به کنایه «وادی قتل» خواند (ارمیا، 7:32).

 به نظر می‌رسد دستور منع قربانی فرزندان در تورات مربوط به پس از اسارت باشد؛ چنان­که در کتاب لاویان کسانی که فرزندان خود را به مولوخ یا بعل تقدیم می‌کنند، به مجازات مرگ محکوم شده‌اند (25:20) و یا در سرودی، قربانی فرزندان نکوهش شده و این عمل را عاملی برای نجس کردن سرزمین مقدس ذکر کرده است (آشتیانی، 1364: 295). با این حال، آیین قربانی انسانی و سوزاندن در آتش ظاهراً در برخی نواحی چون آمون و موآب ادامه یافت و در توفت نیز تا سدۀ دوم ق.م وجود داشته است Hastings,1979: 12/388)­).

  1. 5.    معابد و آیین‌ها

به رغم طرح‌های بازسازیِ پیشنهاد شده­ای که از آثار بسیار کهن وادی قدرون در برخی تحقیقات جدید وجود دارد (روبرتس، 1996 :164­­ـ 165)، آگاهی ما از شکل دقیق معماری قربانگاه­های درۀ توفت و محل سوزاندن اجساد انسانی به سبب ویرانی آنها بسیار اندک و تنها مبتنی بر کتاب مقدس است. با اجرای کاوش‌های باستان­شناسی در 1921م در منطقۀ پونی کارتاژ که به قربانگاه­های آتش تعلق دارد، هزاران خمرة حاوی استخوان‌های آهک­اندود کودکان خردسال و پرنده‌ها و حیوانات کوچک جثه یافت شده است. سنگ گورهای کوچک که در محل‌های دفن این خمره‌ها نصب شده‌اند، اغلب به «تانیت» یا «­پنه بعل­» و بعل حمّون اَهدا شده است (وارنر، 1386: 210 ـ 211 و تصاویر 4-2). برای نکوداشت بعل ظروفی از طلا و نقره می­ساخته و در معابد می‌نهاده‌اند (دوم پادشاهان، 23 :­4). بنا بر آنچه در کتاب مقدس آمده است، درون هر یک از  معابد نخستین، مذبحی مسین برای سوزاندن قربانی‌ها وجود داشته است (کتاب اول پادشاهان: 640 و Smith, 1927: 378)­. بقایای یکی از این معابد که در کاوش‌های باستان­شناسی فلسطین به دست آمده است، محوطه­ای را نشان می‌دهد که در وسط آن دو مذبح برای سوزاندن هدایا وجود دارد (­Keller, 1975: 268). به نظر می‌رسد بناهای درۀ توفت نیز در دورۀ آحاز به مانند بلندی‌های مقدس باماه در دورۀ سلیمان از سنگ ساخته شده و آتشدان آن نیز سنگی بوده است (Smith, 1927: 388-485, 487). بنا بر کتاب دوم پادشاهان (16:6) آحاز قربانگاه خود را به شیوۀ قربانگاه دمشق ساخت که سکویی سنگی بود (Ibid: 485).

در منابع قرون نخستین اسلامی و پس از آن، از آرامگاه‌ها، کنیسه‌ها و صومعه­های وادی ساهره یا وادی جهنم بسیار سخن گفته شده است (ابن فقیه، 1988­: 92؛ مقدسی، 1987 :147؛ ادریسی، 1989 :362؛ هروی، 1953­: 28؛ عمری، 1985: 137؛ سیوطی، 1982: 1/129؛ ابن بطوطه، 1370: 1/96). بنا بر توصیف ناصرخسرو که در 438 هـ..ق از شهر بیت‌المقدس دیدن کرده است، بین جامع و دشت ساهره وادی­ای عظیم و عمیق با بناهایی بزرگ و گنبدی سترگ وجود داشته که به «خانة فرعون» مشهور بوده و موجب شگفتی هر بیننده­ای می‌شده است (1356: 37). به نوشتۀ او این وادی در عهد خلافت خلیفۀ دوم به «وادی جهنم» شهرت یافته است که به نظر درست نمی‌نماید. مقدسی نیز در توصیف خود از وادی جهنم به وجود چند کلیسا در آن، از جمله کلیسایی بر گور منسوب به حضرت مریم و گورستان و چند صومعه یاد می‌کند (مقدسی، 1987: 172).

  1. 6.       نتیجه

قربانگاه­های انسانی بیت‌المقدس در بخش جنوب شرقی وادی عمیق هنوم (واقع در جنوب و غرب بیت‌المقدس کهن) به نام توفت قرارداشته است. این منطقه در زمان کنعانیان جنگل‌ها و بوستان‌هایی داشته که در زمرۀ مکان‌های مقدس به شمار می‌رفته است. به منطقۀ توفت برای نخستین­بار در کتاب دوم پادشاهان و کتاب ارمیاء نبی در تقبیح آیین بعل­پرستی اشاره شده است. پیشینۀ قربانی و آیین‌های آن نزد قوم یهود به زمانی باز می­گردد که اسباط اسراییل به رهبری یوشع سرزمین کنعان را در وادی اردن (فو: 1426ق. م) تصرف کردند.

تأثیر و نفوذ تدریجی آیین کنعانی و پرستش بعل در کنار یهوه سبب شد که از زمان پادشاهی سلیمان، آیینی تازه در میان بنی­اسرائیل پدیدار شود. بنا بر باورهای کنعانیان هر قطعه زمین، بعلی به عنوان حامی داشت و حاصلخیزی آن مدیون حضور آن بعل بود. عبرانیان به تقلید از کنعانیان برای موفقیت در کاشت و برداشت و افزایش محصول از خدایان و الهه­های بومی آن سرزمین یاری می‌جستند و با حفظ ایمان به یهوه، خدای بنی­اسرائیل، در جشن‌های بهاره و پاییز کنعانیان شرکت می‌کردند. به نظر می‌رسد خاستگاه قربانی نخستین­زاده و نثار آن به آتش، مربوط به درهم آمیختگی نژادی دوره­ای از تاریخ یهود و نفوذ آیین بعل­پرستی کنعانیان در دوره­های پیش از اسارت (اسارت اول در 597 ق. م) باشد. همچنین به نظر می‌رسد دستور منع قربانی فرزندان در تورات نیز مربوط به پس از اسارت باشد؛ چنان­که در کتاب لاو یان کسانی که فرزندان خود را به مولوخ یا بعل تقدیم می‌کنند، به مجازات مرگ محکوم شده‌اند و یا در سرودی قربانی فرزندان نکوهش شده است و این عمل را سبب نجس کردن سرزمین مقدس می­داند.

آگاهی ما از شکل دقیق معماری قربانگاه­های درۀ توفت و محل سوزاندن اجساد انسانی به سبب ویرانی آنها بسیار اندک و تنها مبتنی بر کتاب مقدس است. بنا بر آنچه در کتاب مقدس آمده، درون هر یک از معابد نخستین، مذبحی مسین برای سوزاندن قربانی‌ها وجود داشته است. بقایای یکی از این معابد که در کاوش‌های باستان­شناسی فلسطین به دست آمده است، محوطه­ای را نشان می‌دهد که در وسط آن دو مذبح برای سوزاندن هدایا وجود دارد. به نظر می‌رسد بناهای درۀ توفت نیز در دورۀ آحاز به مانند بلندی‌های مقدس باماه در دورۀ سلیمان از سنگ ساخته شده و آتشدان آن نیز سنگی بوده است. بنا بر کتاب دوم پادشاهان، آحاز قربانگاه خود را به شیوۀ قربانگاه دمشق ساخت که سکویی سنگی بود.

در منابع قرون نخستین اسلامی و پس از آن، از آرامگاه‌ها، کنیسه‌ها و صومعه­های وادی ساهره یا وادی جهنم بسیار سخن گفته شده است. بنا بر توصیف ناصرخسرو که در 438 هـ..ق از شهر بیت‌المقدس دیدن کرده است، بین جامع و دشت ساهره وادی­ای عظیم و عمیق با بناهایی بزرگ و گنبدی سترگ وجود داشته که به خانة فرعون مشهور بوده است.

پی­نوشت

1. دربارۀ وادی‌های یاد شده (­نک :­Ottosson, 1988: 237; Kenyon, 1974: 36-38 )­.

2 برای نام‌های دیگر این وادی (­نک: مقدسی، 1987: 147؛ ناصرخسرو، 1356: 37؛ عمری، 1985: 137­).

3 برای کاوش‌های باستان­شناسی (نک: Stern,1992: 498- 502 ­).

4. دربارۀ وی )نک­: ­Judaica, 1972: 2/455   .­(Encyclopedia of

5 دربارۀ مولوخ (­نک: سفرلاو یان، 18: 21؛ اول پادشاهان، 11:5). بنا بر تحقیقات اخیر، ایزد مولوخ، اصطلاحی برای قربانی اطفال در دین فنیقی ـ کنعانی بوده است (وارنر، 1386: 210).

 

نقشۀ مکان­یابی درۀ توفت با حرم شریف بیت‌المقدس (مأخذ:www.mmdtkw.org)

 

 

تصویر 1ـ منطقۀ امروزی توفت (مأخذ:www.mmdtkw.org)

 

تصویر 2ـ استل­های به دست آمده در کاوش‌های باستان­شناسی

(مأخذ:www.Direct .com)

 

 

 

تصویر 3ـ استل­های به دست آمده در کاوش‌های باستان­شناسی

(مأخذ: www.Direct .com)

 

            تصویر 4ـ استل­های به دست آمده در کاوش‌های باستان­شناسی (مأخذ:www.mmdtkw.org)

آشتیانی، جلال‌الدین (1364)، تحقیقی در دین یهود، تهران، نگارش.
ابن بطوطه (1370)، سفرنامه، ترجمۀ محمدعلی موحد، تهران، طرح نو.
ابن فقیه (1988­)، مختصر کتاب البلدان، بیروت، دارالصادر.
ادریسی، محمدبن محمد (­1989­)­، نزهة المشتاق، بیروت، عالم الکتب.
روبرتس، دیوید (1996)، الاراضی المقدسه، طرابلس، جروس برس.
سوسه، احمدنسیم (1993)­، العرب و الیهود فی التاریخ، دمشق،العربی للاعان والنشر والطباعه.
سیوطی، محمد (1982­)­، اتحاف الاخصا بفضائل المسجد الاقصی، به کوشش احمد رمضان، قاهره، الهیئة المصریة العامة لکتاب.
عبودی، هنری (­1991)، معجم الحضارات السامیه، طرابلس، جروس برس.
عمری، ابن فضل­الله (1985)­، مسالک الابصار، به کوشش ایمن فواد سید، قاهره، المعهد الفرنسی.
کتاب مقدس، عهد عتیق، فارسی، کتاب مقدس اورشلیم (1380)، ترجمه پیروزسیار، چاپ اول، تهران، نشرنی.
فروید، زیگموند (1362­)، توتم و تابو، ترجمۀ باقر ایرج­پور، تهران، طهوری.
فنتر، محمدحسین (1981)، «من فلسطین و ارض کنعان الی قرطاج»، دراسات فی تاریخ و آثار فلسطین، به کوشش شوقی شعث، حلب، مرکز الاثار الفلسطینیة.
مصطفوی، علی­اصغر (­1369­)­، اسطوره قربانی، تهران، بامداد.
مقدسی، محمد (1987­)­، احسن التقاسیم، به کوشش محمد محزوم، بیروت، مکتبةالمثنی.
ناصر خسرو (1356­)­، سفرنامه، به کوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، زوار.
وارنر، رکس (1386)، دانشنامۀ اساطیر جهان، ترجمة ابوالقاسم اسماعیل­پور، تهران، پژوهشگاه میراث فرهنگی.
وهبه بباوی، ولیم (1990)، دایرة‌المعارف الکتابیه، قاهره، دارالثقافه.
هاکس، جیمز (1928)، قاموس کتاب مقدس، بیروت، مطبعه آمریکائی.
هروی، علی (1953­)­، کتاب الاشارات الی معرفه الزیارات، به کوشش جانین سورویل، دمشق، المعهد الفرنسی.
Hastings, J, 1979. Encyclopedia of religion and ethics, New York, Scribner.
Encyclopedia of Judaica, 1972. New York, Macmillan.
Keller, W., 1975. The Bible as history, (trans. by Neil, W.), London, W. Morrow.
Kenyon, K., 1974. Digging up Jerusalem, London, E. Benn.
Gwendolyn, L., 1991. A dictionary of ancient Near Eastern mythology, London, Routledge.
Le Strange, G., 1965. Palestine under the Moslems, New York, Khayats.
Miller, S., and Miller, J.L., Harper, S., 1973. Bible dictionary, USA Webster's.
Ephyaim, S., 1992. The new Encyclopedia of archaeological excavation in the Holy Land, New York, Carta.
Noss, D.S.A., and Noss, J.B., 1990. A history of the world ́s religion, New York, Macmillan.
Ottosson, M., 1988. Topography and eighty planning of the Extent of Jerusalem in: studies in the history and archaeology of Palestine, vol. III, Damascus, Fondations pieuses en movement.
Roux, G., 1964. Ancient Iraq, London, G. Allen & Unwin.
Smith, W.R., 1927. Lectures on the religion of the Semites, Stanly A. Cook (ed.), London, Black.
Widengren, G., 1969. Israelite- Jewish religion, Historia Religionum, Leiden, Beril.