Document Type : Research Paper
Authors
Ph. D Student, Department of Archaeology, University of Tehran
Abstract
In the third season excavation of Lama Cemetery (Chal Shahin Lama), a cylindrical seal with inscription was found and because of its significance, it was introduced, compared and analyzed. Existence of this seal indicates the continuation of nomadic practices of the people of this cemetery in spite of change of material culture (for example, ceramic). The seal of Lama and its grave reflect the broad cultural communication with neighboring regions. Moreover, the prolonged use of Lama’s cylindrical seal emphasizes that caution be practiced in chronological studies based on one particular object or index. There is a huge gap in the time between the creation of the inscription and engraving of the animal. It is likely that the inscription of this seal belongs to the late Bronze Age/early Iron Age and the image of the ostrich dates to Iron Age III.
Keywords
1- مقدمه
گورستان لما در سال 1379 در طی ساخت جادة آسفالتة یاسوج – اصفهان و در حین خاکبرداری دامنههای پرشیب منطقهای به نام «چالشاهین» در نزدیکی روستای لما در استان کهگیلویه و بویراحمد (تصویر 1 و 2) شناسایی شد. در حین این عملیات تعدادی از گورها تخریب شد و سازمان میراث فرهنگی در پی آگاهی از این حادثه، بلافاصله هیئتی را از پژوهشکدۀ باستانشناسی به سرپرستی حسن رضوانی در محل گورستان مستقر کرد که این هیئت نیز بیدرنگ عملیات کاوش و نجاتبخشی گورهای باقیمانده را آغاز کرد. در طی شش ماه کاوش، 53 گور باستانی با ساختار سنگی از این محل کشف و مستندنگاری شد.
با توجه به لزوم گسترش عرصۀ این جاده و همچنین اهمیت مطالعة باستانشناختی آن، فصل دوم این کاوشها مجدداً به سرپرستی رضوانی در مرداد و شهریور 1385 از سرگرفته شد که طی آن، بخشهای شمالی گورستان مورد کاوش قرار گرفت و حدود هشت گور دیگر کشف و مستندنگاری شد. مطالعات و شواهد به دست آمده در طی دو فصل کاوش مذکور، بیانگر وسعت بسیار زیاد محدودة گورستان لما و پراکندگی ساختارهای تدفینی آن در محدودۀ جادة امروزی یاسوج به اصفهان بود (رضوانی، 1386: 15). ضرورت توسعۀ برنامههای عمرانی در این منطقه و مهمتر از آن، لزوم پژوهشهای علمی گسترده در این گورستان، از مهمترین دلایل در ارائة راهکارهایی برای برنامهریزی کاوشهای منظم در این گورستان بوده است.
فصل سوم کاوشهای گورستان لما با هدف نجاتبخشی آثاری که در حریم مسیر دوم جاده قرار داشت، از اردیبهشت تا اواخر خرداد سال 1387 به سرپرستی محمدجواد جعفری ادامه یافت (جعفری، 1387). در این فصل دوازده گور و یک ساختار نامشخص از ترانشة اصلی و گمانة آزمایشی شناسایی و کاوش شد. ترانشة اصلی (بزرگ) با جهت شمالی- جنوبی و در ضلع شمالی جادة آسفالت به طول 25 و عرض 10 متر انتخاب و کاوش شد. به علت ابعاد گستردۀ ترانشة اصلی، این ترانشه به چند قسمت کوچکتر A، B، C، D و E تقسیم شد. از بخش D و E که گور حاوی مهر استوانهای مورد بحث از آن به دست آمد، چهار قبر کاوش شد (جعفری 1393: 239) (تصویر 3). نوشتة حاضر بر اساس این فرضیه بحث میشود که اشیاء خاص در مباحثی چون گاهنگاری، شناخت ارتباطات، تداوم سنت و غیره حایز اهمیت هستند.
2- موقعیت جغرافیایی
استان کهگیلویه و بویراحمد در امتداد رشتهکوههای زاگرس قرار دارد. این رشتهکوهها در ادامۀ مسیر شمال غرب به جنوب شرق خود در نیمۀ غربی ایران، این استان را نیز دربر میگیرند. وسعت این استان بالغ بر 14 هزار و 261 کیلومتر مربع است. استان کهگیلویه و بویراحمد منطقهای کاملاً ناهموار است و فقط حدود یک پنجم آن را دشت تشکیل میدهد. استان مذکور از غرب به خوزستان، از شمال به چهارمحال و بختیاری، از شرق به شیراز و اصفهان و از جنوب به بوشهر محدود میشود. یکی از شهرستانهای استان که گورستان روستای لما در آن واقع شده است، شهرستان «دنا» نام دارد. این شهرستان در شمال استان کهگیلویه و بویراحمد واقع شده و دارای مساحتی بالغ بر 1821 کیلومتر مربع است. شهرستان دنا از شمال به سمیرم در استان اصفهان و شهرستان لردگان و از جنوب به شهرستان بویراحمد محدود میشود (تصویر 1) (مجیدی 1371: 17).
3- موقعیت گورستان روستای لما
گورستان در ضلع جنوبی روستایی به نام لمای بالا (علیا) و در 10 کیلومتری شمال بخش پاتاوه از توابع شهرستان دنا قرار دارد (تصویر 2). این گورستان در 31 درجه و 02 دقیقه و 696 ثانیه عرض شمالی و 51 درجه و 13 دقیقه و 018 ثانیه طول شرقی واقع شده است. ارتفاع آن از سطح دریاهای آزاد 1426 متر است و در کنار رودخانة بشار و در دامنۀ شرقی کوه دنا واقع شده است. این رودخانه از جنوب شرقی بویراحمد علیا و از کوههای اردکان و ممسنی در فارس سرچشمه میگیرد و به سوی شمال شرقی بویراحمد سفلی پیش میرود. سرچشمههای اصلی این رود، نهرهای گنجگون تیزآب و تنگسرخ است. این رود پس از عبور از شمال شرقی منطقه و ورود به رودخانة خِرسان، در دامنة شمالی دنا، از شمال مناطق بویراحمد سفلی و طیبی میگذرد و با نام بارز به رود کارون میپیوندد و به سوی خلیج فارس سرازیر میشود (زندهدل، بی تا: 48). گورستان لما در دامنۀ کوهی مسطح واقع شده که روستای لما روی آن قرار گرفته است. بافت ماسهای کوه موجب شده است در دامنه و روی گورستان ریزشهایی رخ دهد (تصاویر 2 و 3). بیشتر قبور در دامنۀ کمشیب تپه قرار گرفتهاند.
4- موقعیت مهر لما در گور
در طی این فصل از کاوش، چهار گور کوچک با یک مرحله تدفین و هشت گور بزرگ با بیش از یک تدفین شناسایی شد. تمامی گورهای کاوش شده دارای ساختار سنگی و اجزایی چون نشانه یا تاج گور، قلوهسنگها، شن و گِل سطح گور، پوشش خرسنگی هشتیشکل حفرة گور، حفرة تدفین، سنگچین دیوارة حفرة تدفین، درب ورودی حفرة تدفین و فضای جلوی درب ورودی حفرة تدفین بودند (جعفری، 1393: 240). در این گورها اشیایی چون ظروف سفالی، ظروف مفرغی، اشیاء تزئینی و جنگافزارهای مفرغی، اشیاء آهنی، اشیاء سنگی و نذورات جانوری قرار داده شده است (همان: 244).
گور شمارة 69 که یکی از بزرگترین گورهای کاوش شده است در ترانشة اصلی واقع شده بود (تصویر 4). ابعاد این گور 5/4 متر در جهت شمالی- جنوبی و عرض تقریبی 65 سانتیمتر در جهت شرقی- غربی و حدود 1 متر ارتفاع است. ساختار آن قلوهسنگی با ملاط گل است و قسمتهای مختلفی چون تاج، در و سقف خرپشتهای دارد (تصویر 5) و شبیه نمونههای لرستان در همین دوره است ( 63-66:Overlaet, 2003). یافتههای داخل آن را اشیاء بسیار زیادی به همراه جمجمههای ناقص و استخوانهای ریز و پودر شدهای تشکیل میداد که نشان از تدفینهای مجدد در این قبر است. جالبترین نکته دربارة اشیاء این گور، تغییر کامل در مواد فرهنگی آن نسبت به سایر گورهاست؛ به گونهای که برخلاف سایر قبور که دارای سنت سفالی منقوش بودند، سفالهای این قبر ساده و بدون نقوش رنگی است. این تغییرات به رنگ سفالها منحصر نیست و ابعاد آنها نیز تغییر و کوچکتر شده است. وجود چند عدد سفال خاکستری کوچک و نیز استفاده از آهن به صورت کاربردی (خنجر) از دیگر یافتههای جدید است.
سنت سفالهای منقوش که در همۀ گورها، به جز گور شمارۀ 69 شناسایی شد، از نوع فاز شغا/تیموران (بعد از 1600 ق.م و قبل از 1300 ق.م تا حدود 800- 700 ق.م) است (Overlaet, 1997: 20 Overlaet, 2007: 73; ). با توجه به پیدا شدن ساغری کاسی- ایلامی در مقابل در ورودی گور ترانشة آزمایشی (TT) و به دست آمدن تعداد بسیار زیادی اسکلت و اشیاء فراوانی مانند سفال منقوش، میتوان استفاده از این گورستان را در اواخر عصر مفرغ تا اواخر عصر آهن و یا ایلام میانة دوم و سوم و ایلام جدید اول (Jafari, 2013: 76)) دانست. وجود اشیاء با سبکهای مختلف (مناطق ایلام، فارس و احتمالاً فلات مرکزی ایران) در این گورستان، دال بر تعاملات گستردة مردمانِ به احتمال کوچرو است.
همانگونه که ذکر شد، یکی از اشیاء قابل توجه قبر شمارۀ 69، مهری استوانهایی در قسمت جنوبی گور است. این مهر در فاصلة 35 سانتیمتری از ضلع غربی و 231 سانتیمتری از ضلع شمالی و از عمق 50 سانتیمتری به دست آمد. این مهر در داخل یک النگو قرار داشت (تصاویر 6 و 7). طول و قطر این مهر به ترتیب 19 و 9 میلیمتر و قطر سوراخ آن 3 میلیمتر است (تصاویر 8 و 9).
5- کتیبه و جنس مهر
بر روی مهر لما، بخشهایی از یک کتیبه دیده میشود. این کتیبه از جهات مختلف آسیب دیده است. یکی از دلایل این آسیبها رطوبت زیاد گورستان لماست؛ به طوری که استخوانهای تدفینی و حتی بخشی از بدنۀ تعدادی از سفالها را به پشتهای از پودر تبدیل کرده است. علاوه بر آسیبهای داخل قبر، بر اساس اظهارات گری بکمن (Gary Beckman) از دانشگاه شیکاگو صحنة مهر بازتراشی و پاک شده است و بیشترین قسمت کتیبة چهار یا پنج سطری آن معدوم شده است. بر اساس اظهارات وی انتهای خطوط را میتوان پشت دست راست پیکره دید و شاید بتوان نشانههای شروع خط اول را از بالای قسمت فوقانی دست چپ فرد حدس زد. بکمن بر اساس شیوة حکاکی (ستون عمودی کتیبه) و نه بر اساس ترجمة خطوط، تاریخ نوع خط را به دورۀ کاسیها و نیمۀ دوم هزارۀ دوم ق.م نسبت داده است (تصویر 9). به احتمال قوی بقایای موجود کتیبه به این نحو است:
1. x x [ … ]-ib(?)
2. [ … ] x
3. [ … ]-ni(?)
4. [ … ]-ru(?)
5. [ … ] x(?)
از کتیبة اصلی متن و نشانههای چندانی باقی نمانده است تا تعیین تاریخ آن دقیق و مطمئن باشد، اما با وجود این و بر این مبنا که خطوط کتیبه به صورت عمود و همجهت با سوراخ طولی مهر حک شده است (شیوهای که در دورۀ کاسی مرسوم بود)، احتمالاً این مهر متعلق به دورۀ کاسی است ( Matthews, 1992: 123., No. 164 ; Collon, 1987: 59-61, no. 242).
نگهداری مهرها در طی سالهای مختلف در میان گذشتگان مرسوم بوده و بر این اساس، برخی بر این عقیدهاند که مهرها بنا به دلیل ارزش و اهمیت آنها و دستبهدست شدنشان در نسلهای مختلف، دادة قابل اطمینانی برای گاهنگاری نیستند و بنابراین، تنها تاریخ تقریبی آنها را میتوان استنتاج کرد (نگهبان،1372: 209). جنس این مهر به احتمال زیاد، از نوع بدل چینی (faience) است. از حدود 1500 تا 1200 ق.م استفاده از مواد ترکیبی در جنس مهر افزایش یافت. استفاده از بدل چینی از هزارۀ 5 ق.م آغاز شد، اما پیشرفت در صنعت شیشهگری در اواسط هزارۀ دوم ق.م جان تازهای به تولید آن داد. بدل چینی در حجم گستردهای تولید میشد، طرحهای آن ساده بود و تجارت دوردست در این دوره، آن را تا مناطق بسیار دور کشاند. در این دوره استفادة مجدد از مهرها رواج یافت و استفاده از مهرهای خانوادگی و ارثی مرسوم شد و ابعاد مهرها در جاهایی چون سوریه کاهش یافت (Collon, 1990: 40). چنین تغییراتی در ایران نیز دیده میشود (Saed Mucheshi and Talaʼi, 2012: 86).
6- توصیف نقوش
در این مهر، فردِ کمان به دستی در حال دویدن به سوی شترمرغی دیده میشود که سرش را به عقب برگردانده است و بر اساس نقش موجود، فرد دو دست خود را باز کرده و در یکی از دستان خود کمانی(؟) را به دست گرفته و در مقابل وی شترمرغی ایستاده است. بدن این شترمرغ رو به طرف فرد کماندار است و در عین حال سر خود را به طرف عقب برگردانده است. دستها و پاهای حکاکی شدة شترمرغ و فرد کماندار باز است و به احتمال قوی صحنة فرار در مقابل کماندار و در شکلی کلیتر صحنة شکار را نشان میدهد.
با وجود این که نقش موجود آسیب فراوانی دیده است، میتوان سبک پیشرفتۀ به کار رفته در شیوة پرداخت مهر را به خوبی مشاهده کرد. برخلاف سایر مهرهای فلات ایران که سبک سادهتری دارند، ظرافت به کار رفته در این مهر را در تصویر کماندار و شترمرغ میتوان مشاهده کرد،. مهرهای به دست آمده از محوطههای سیلک (Girshman, 1939)، حسنلو (Marcus, 1989)، تپۀ صرم در استان قم (پوربخشنده، 1382) و سگزآباد (ساعدموچشی، منتشر نشده) سبک سادهتری در نقوش خود دارند.
تصاویر شترمرغ بر روی مهرها در سرزمینهای مجاور، مانند آناتولی و بینالنهرین در دورههای آشور نو و اورارتو، افزایش چشمگیری دارد. در مهرهای به دست آمده از نیپور (Parker, 1962: fig 1) و موساسیر (Collon, 1994: pl. 4.1.1, 4.1.3) در تاریخ قرن هشتم ق.م این نقش دیده میشود.نقش شترمرغ در چندین مهر از مجموعة اکس کولول (Ex-Colville) وجود دارد که به دورۀ آشور نو در قرن هشتم ق.م تاریخگذاری شدهاند. در این مهرها فردی که در کنار شترمرغ تصویر شده است، کماندار است.
در مهر معبد نینورتای نمرود (ND 5379) (قرن هشتم ق.م) و نیز در مهر پاریس (Bibliothèque) (Collon, 1998, n.2) متعلق به قرن هشتم ق.م (بابل نو) مردِ حک شده دارای یک شلاق است. علاوه بر این، در مهر بریتیش موزیوم لندن (W.A 116147) (آشور نو)، مهر مجموعۀ ای. اس. هاردی (A.S.Hardy) و مهری دیگر از بریتیش موزیوم لندن (WA 141639) (بابل نو) که همگی به قرن هشتم ق.م (Collon 1998, p 28) تعلق دارند، فرد موجود دارای شلاق است.
علاوه بر موارد گفته شده در ظرفی از ارجان در شرق خوزستان، تعدادی نقش شترمرغ دیده میشود. این نقشها به صورت برجسته در بالای ساغری از جنس مفرغ به تصویر درآمده است. در این تصویر شش شترمرغ در حالتی شبیهِ راه رفتن به تصویر کشیده شدهاند. شکل ساغر مورد نظر، با ساغرهای نقشهای سنگی ضیافت آیینی کاخ دور شاروکین (خورسآباد) سارگون دوم (722-705 ق.م) مقایسه میشود که در آن بزرگان آشوری ساغر را در مقابل صورت خود نگه داشتهاند (Álvarez-Mon, 2008:127). در این مقایسه به نمونههایی از مهرهای حاوی نقش شترمرغ نیز استناد شده است (Ibid: 149).
در داخل فلات ایران مهرهای حاوی نقش شترمرغ بسیار کم هستند و در اینجا فقط میتوان به مهری از گورستان صرم در بخش کهک در استان قم اشاره کرد (پوربخشنده، 1382). برای تاریخگذاری مواد به دست آمده از این گورستان، طیف زمانی قرن 12 الی 9 ق.م مورد بحث قرار گرفته است (بحرانیپور، 1385: 116). تاریخگذاری صورت گرفته، بر اساس سفالهای به دست آمده از این گورستان است. در این مهر تصویر دو شترمرغ بال گشوده قرار دارد و بین آنها دو درخت کاج قرار گرفته است. دیگر اشیاء این قبر، مانند استفادة کاربردی از آهن و نیز وجود سفالهای خاکستری نیز بر همین تاریخ و یا دورههای جدیدتر تأکید دارد. تصویر شترمرغ در دورههای بعد نیز در ایران دیده میشود. در میان مهرهای هخامنشی، مهری با نقش فرد شلاق به دستی که گردن شترمرغی را در دست دارد، با مهر لما قابلمقایسه است. این مهر مشابه سبک عَموی داریوش، پرنکه (Parnaka) در 500 ق.م است (Root, 1999: fig 10).
7- نتیجه
وجود اشیائی با سبکهای مختلف در گورستان لما نشاندهندۀ ارتباط گستردۀ مردمان دفن شده در این گورستان است. همانگونه که در مطالب قبلی نیز اشاره شد، ارتباط با فرهنگ ایلام منحصر به مهر نیست و برای نمونه در یکی دیگر از قبرهای لما ساغرهای کاسی- ایلامی دورة ایلام میانه برابر با عصر آهن اول (حتی تا حدودی قدیمتر) به دست آمد که نشان از ارتباط مردمان به احتمال کوچنشین این گورستان با جنوب غرب ایران از زمان اولیۀ آن تا عصر آهن III دارد. همچنین سفالهای منقوش آن شباهت انکارناپذیری با فرهنگ شغا/تیموران در منطقۀ فارس دارد. از دیگر نتایج مهم دربارة مواد فرهنگی گورستان مذکور، تغییر در مواد فرهنگی از اواخر عصر مفرغ/ اوایل عصر آهن با مواد عصر آهن III و در عین حال، ادامة ارتباطات پیشین با مناطقی است که قبلاً با آنجا در ارتباط بودند؛ از این رو، در مواد فرهنگی تغییر ایجاد شده، اما شیوۀ کلی معیشت، تدفین و ارتباطات ثابت مانده است. یکی دیگر از نشانههای تداوم در سبک زندگی در این گورستان، مهر قبر شمارۀ 69 است. این مهر با استناد به کتیبۀ آن، متعلق به اواخر عصر مفرغ/ اوایل عصر آهن است که در عصر آهن III نقش دیگری روی آن حک شده است.
وجود مهر کتیبهدار گورستان لما بر احتیاط در گاهنگاری لایههای باستانشناختی بر اساس مواد فرهنگی ارزشمند و خاص اشاره دارد. این مهر در چند سده و به احتمال بسیار، در اواخر عصر مفرغ/ اوایل عصر آهن تولید شده و تا عصر آهن III از آن استفاده میشده است.
تشکّر و قدردانی
از راهنماییهای جناب آقای دکتر کامیار عبدی و نیز آقای گری بکمن نهایت تشکر و قدردانی را داریم.
ضمائم
تصویر 1- موقعیت استان کهگیلویه و بویراحمد و شهرستان سیسخت
تصویر 2: موقعیت گورستان لما
تصویر 3- توپوگرافی گورستان لما و موقعیت ترانشهها
تصویر 4: موقعیت گور شمارۀ 69
تصویر 5- نمایی کلی از کاوش فصل سوم (قبر شمارۀ 69)
تصاویر6 و 7: موقعیت مهر در میان گورآوندها (شمارۀ مهر 6907251) و تصویر مهر
تصویر 8- نمایی از فرد کماندار در سمت راست و نمای کتیبهدار آن در سمت چپ تصویر
تصویر 9- طرح مهر