Document Type : Research Paper
Authors
1 Statistical Study of the Achaemenid, Parthian and Sassanid Silver Coins Using Elemental Analysis by PIXE Technique
2 Professor, Faculty of Physics and Energy Engineering - Amirkabir University of Technology
3 Research Assistant in Physics and Accelerator Research School
Abstract
In this study, 27 Achaemenid coins, 62 Parthian coins, 66 Sassanid coins, have been analyzed. The Achaemenid coins as well as 20 Parthian coins belong to the National Museum of Iran and the other 42 Parthian coins are kept in Tamashagah-e Pool Museum. Sasanid coins belong to private collectors. Using PIXE analysis, the element concentrations of the coins were measured. By using statistical analysis on the concentration of the elements, the samples were analyzed using factor analysis method. Statistical analysis shows that the coins belonging to the Achaemenid and Sassanid periods can be identified and separated based on the changes of Cu/Ag, Pb/Ag and Au/Ag ratios. In particular the relative change in Cu/Ag ratio in the Achaemenid period is very low, whereas it is high for the Parthian Coins.
Keywords
1ـ مقدمه
از مطالعه و بررسی سکههای قدیمی میتوان اطلاعات مفیدی در زمینۀ ثبات اقتصادی و وضعیت سیاسی و همچنین نوع فناوری مورد استفاده در استخراج و ضرب سکه در حکومتهای مختلف بهدست آورد. در دورة هخامنشی سکههای طلا و نقره ضرب میشد. سکههای اشکانیان فقط از نقره یا مس بوده و در زمان آنها پول و طلا تنها از راه تجارت به ایران وارد میشده است (وثیق، 1387،32). سکههای ساسانی از طلا، نقره، برنز و آلیاژی از قلع و سرب ضرب میشدهاند؛ بنابراین، در این پژوهش سکههای نقره ملاک مقایسه قرار گرفتند؛ زیرا در هر سه دورة تاریخی سکة نقره ضرب میشده است.
بر اساس اسناد تاریخی در دوران مختلف پادشاهی، حکومتهای مرکزی و همچنین برخی حکمرانان و فرمانروایان محلی سکههای طلا و نقره ضرب میکردهاند. همچنین وضعیت اقتصادی کشور متناسب با شرایط اقلیمی و قدرت سیاسی حکمرانان متغیر بوده و درآمد هر حکومت با قدرت سیاسی ارتباط داشته است؛ بنابراین، به نظر میرسد عیار سکههای ضرب شده با قدرت سیاسی و اقتصادی حکمرانان مرکزی و فرمانروایان محلی ارتباط داشته باشد. با مطالعه دربارة عیار سکههای ضرب شده در حکومتهای مختلف، میتوان به صورت جامعتری به وضعیت مالی و قدرت یا ضعف حکومتها پی برد.
بررسی سکههای قدیمی ایرانی همواره مورد توجه پژوهشگران و باستانشناسان داخلی و خارجی بوده است. پژوهشگران خارجی نخستین تحقیقات را دربارة عیار سکههای هخامنشی، اشکانی و ساسانی انجام دادهاند (Caley, 1955; Gordus, 1972). در ایران در گذشته و سالهای اخیر تحقیقات گستردهای بر روی سکههای نقرۀ ساسانی، اشکانی و ایلخانی انجام شده است (Masjedi Khak et al. 2013; Sodaei et al. 2013(a); Neyestani et al. 2014).
در پژوهشی که اولیایی و همکاران با استفاده از آنالیز پیکسی بر روی سکههای اشکانی انجام دادهاند، مشخص شده است که مقدار تغییر عیار سکههای نقره متناسب با شرایط سیاسی و اقتصادی هر پادشاه بوده است (Oliaiy,1999). در تحقیق دیگری که حاجی ولیئی و همکاران بر روی سی سکۀ نقرۀ ساسانی مربوط به دوران حکومت خسرو پرویز با استفاده از روش آنالیز پیکسی انجام دادهاند، به این نتیجه رسیدهاند که کیفیت و عیار سکهها متناسب با موقعیت سیاسی زمان ضرب سکهها و مکان جغرافیایی آن تغییر کرده است (Hagivalie, 2008). همچنین خادمی و همکاران با استفاده از روش آنالیز XRF ترکیبات شیمیایی سکههای نقرة دوران اشکانی را مطالعه و معادن و کارگاههای مورد استفاده در ضرب سکهها را شناسایی کرده و نتیجه گرفتهاند که نسبت طلا به نقره معرف خوبی برای فناوری استخراج سنگ نقره است. همچنین از این نسبت میتوان به عنوان عاملی برای شناسایی معادن نقره استفاده کرد (خادمی ندوشن،1390،87). سودایی و دیگران نیز دربارة آنالیز عنصری سکههای نقرة ساسانی به روش XRF و همچنین آنالیز سکههای اشکانی به روش پیکسی تحقیقاتی انجام دادهاند (Sodaei et al. 2013 (b,c)). مرور و بررسی پژوهشهای پیشین نشان میدهد که تقریباً کلیة این پژوهشها بر آنالیز عنصری یک دورۀ خاص تأکید داشتهاند و تاکنون تحقیقات اساسی و مدونی برای مقایسة دورههای مختلف تاریخی به صورت گسترده انجام نشده است.
روشهای آنالیز عنصری مختلفی برای اندازهگیری غلظت عناصر موجود در نمونههای باستانی استفاده میشود. برخی از این روشها مانند1XRF، 2NAA، 3 SEMو 4PIXE غیر مخرب هستند که برای نمونههای باستانی، با توجه به اهمیت حفظ اصالت نمونه، کاربرد بسیار زیادی دارند و همچنین روشهایی مانند تجزیة شیمیایی که روشهای مخربی برای نمونهها هستند، در برخی از موارد استفاده میشوند. روشهای مکمل مانند متالوگرافی (Metallography)و5XRD نیز برای بررسی روشهای ساخت و بررسی ساختار فیزیکی به کار میروند.
در این کار پژوهشی آنالیز عنصری نمونهها با استفاده از روش پیکسی با استفاده از شتابدهندة واندوگراف پژوهشکدۀ فیزیک و شتابگرها انجام شده است. پیکسی یا گسیل پرتو X بر اثر تابش پروتون، روشی بسیار توانمند برای آنالیز نمونههای باستانشناسی است؛ زیرا روشی غیر مخرب است و در مدتزمان بسیار کوتاهی (3 تا 5 دقیقه) میتوان تمام عناصر جدول تناوبی بالاتر از سدیم را در نمونة مورد آنالیز اندازهگیری کرد (7-17 Johansson, 1995,). در این روش آنالیز، نمونۀ مورد بررسی تحت تابش پروتون قرار میگیرد. در اثر برخورد پروتون با الکترونهای اتمهای هدف، پرتو X مشخصهای گسیل میشود که انرژی پرتو X، نوع عنصر حاضر در نمونه و تعداد پرتوهای X با انرژی معین، غلظت عنصر موجود در نمونه را مشخص میکند. دقت و حساسیت این روش آنالیز بنا بر نوع عنصر ppm 100-10 است.
2ـ هدف تحقیق
هدف از این پژوهش این است که نحوه و میزان ارتباط ضرب سکههای نقره را با شرایط اقتصادی و سیاسی در دوران مختلف روشن کند. بر این اساس، با استفاده از آنالیز عنصری و تحلیل آماری، ارتباط بین عیار و خلوص سکههای نقرة دوران مختلف هخامنشی، اشکانی و ساسانی را با شرایط اقتصادی و فرهنگی جستجو کردهایم.
3ـ مشخصات نمونهها
مشخصات نمونهها و دورههای مورد بررسی در جدول 1 ارائه شده است.
جدول 1- مشخصات نمونهها و دورههای مورد مطالعه
مشخصات نمونه
دورة تاریخی |
تعدادنمونه
|
تاریخ ضرب
|
وزن(گرم)
|
هخامنشی |
27 |
522 -486 ق.م |
75/10-4/5 |
اشکانی |
62 |
247 ق.م تا 224 ب.م |
3/6-4 |
ساسانی |
66 |
224 تا 651 ب.م |
94/3-65/3 |
همچنین اطلاعات مربوط به دورۀ ضرب سکه و پادشاهان مربوط، در جدول 2 آمده است. در جدول 2 موزۀ ملی ایران اطلاعات خاصی دربارة پادشاهان مربوط به سکههای هخامنشی نداده است. در این پژوهش سکههای هخامنشیِ مورد آزمایش، کسری از سیگلس بودند که تنها تصویر سر کماندار پارسی بر روی سکهها درج شده بود و بنا بر اعتقاد برخی از کارشناسان تفاوت ظاهری در چهرۀ کماندار را نمیتوان ملاک دقیقی برای تعیین نام پادشاه و سال ضرب سکهها دانست. از سوی دیگر، گروهی از کارشناسان اعتقاد دارند سکههای کامل هخامنشی را بر پایۀ چگونگی به تصویر کشیدن کماندار پارسی میتوان به چهار نوع تقسیم کرد، ولی در تخصیص هر گروه به شاهان نیز اختلافنظر وجود دارد (رضایی باغبیدی، 1391،6).
جدول 2- اطلاعات مربوط به نام پادشاه و تعداد سکههای ضرب شده بر حسب دورۀ تاریخی
دورۀتاریخی |
نامپادشاه |
تعدادسکهها |
هخامنشی |
نامشخص |
27 |
|
ارشک اول |
3 |
|
ارشک دوم |
1 |
|
فریاپت |
1 |
|
مهرداد اول |
5 |
|
فرهاد دوم |
6 |
|
اردوان اول |
3 |
|
مهرداد دوم |
5 |
اشکانی |
مهرداد سوم |
4 |
|
فرهاد چهارم |
8 |
|
تیرداد اول |
1 |
|
فرهاد پنجم |
8 |
|
وردان |
1 |
|
بلاش اول |
3 |
|
پاکورس دوم |
1 |
|
مهرداد چهارم |
1 |
|
بلاش پنجم |
2 |
|
ارد دوم |
10 |
|
پیروز |
12 |
|
بلاش |
1 |
|
قباد |
8 |
|
خسرو |
33 |
ساسانی |
خسرو دوم |
8 |
|
هرمز چهارم |
1 |
|
اردشیر سوم |
2 |
|
یزدگرد سوم |
1 |
در این مطالعه تعداد 27 سکۀ نقره دورۀ هخامنشی، 62 سکۀ نقرۀ دورۀ اشکانی، 66 سکۀ نقرۀ دورۀ ساسانی برای اندازهگیری غلظت عنصری با استفاده از روش آنالیز پیکسی انتخاب شده است. سکههای نقرۀ هخامنشی و بیست سکة اشکانی متعلق به موزۀ ملی ایران، 46 سکۀ اشکانی متعلق به موزۀ تماشاگه پول و سکههای ساسانی به مجموعهدار خصوصی تعلق دارند.
تصاویر برخی از نمونههای آنالیز شده از هر دورۀ تاریخی در شکل 1 نشان داده شده است.
هخامنشی |
اشکانی |
ساسانی |
شکل 1- تصاویر مربوط به پشت و روی سکههای هخامنشی، اشکانی و ساسانی
4ـ روش آزمایش
ابتدا سکهها را با الکل و استون تمیز کردیم و سپس درون اتاقک آزمایش قرار دادیم. این اتاقک به کمک دو پمپ مکانیکی و دیفیوژن به خلأ Torr 5-10 ×2 میرسد. برای اندازهگیری غلظت عنصری نمونهها از باریکة پروتون با انرژی MeV 2 و جریان حدود 2-3 نانوآمپر استفاده شد. باریکة پروتون مورد نیاز توسط شتابدهندۀ واندوگرافMV 3 موجود در پژوهشکدۀ فیزیک و شتابگرها تولید شده است. انرژیپرتوهای ایکس، با آشکارساز Si(Li) اندازهگیری شدند که در زاویة 135 درجه نسبت به باریکة فرودی قرارگرفته بود و سپس سیستم چند کانالی، طیف به دست آمده را نمایش داد. قدرت تفکیک آشکارساز Si(Li) ،170 الکترون ولت برای Fe(Ka) بود. برای اندازهگیری کمّی عناصر تشکیل دهندۀ نمونهها از نرمافزار GUPIX استفاده شد.(Maxwell,1989) برای کاهش تعداد پرتوهای ایکس کمانرژی حاصل از عناصر سبک، به منظور آشکار شدن بهتر عناصر سنگین، از یک فانی فیلتر (فیلتر خندان) از جنس مایلار و با ضخامت 175 میکرون استفاده شد. همچنین برای کالیبراسیون اندازهگیری غلظت عناصر موجود، از یک سکة یورو (€)، به عنوان نمونة استاندارد استفاده شد که دارای 8/24% نیکل، 59/74% مس، 27/0% منگنز و 09/0% آهن و همچنین شامل 05/0% کلسیم و 19/0% کلر بود که از آلودگی سطحی سکه ناشی میشد. خطای اندازهگیری روش پیکسی به طور متوسط حدود 5% است.
5ـ تحلیل آماری
با استفاده از آنالیز پیکسی میتوان غلظت عناصر Ag, Au, Pb, Zn, Al ,S, Cl, Ca, Ti , Mn, Fe و Cu را در سکهها با دقت چند ppm اندازهگیری کرد. اگرچه با بررسی ساده، شاید بتوان نمونههایی را که از لحاظ ترکیب عنصری تفاوت فاحشی با یکدیگر دارند تشخیص داد، با توجه به تعداد زیاد نمونههای مورد آنالیز، امکان بررسی و مقایسة کامل سکههای دورههای مختلف، بدوناستفادهازروشهایتحلیلآماریتقریباًناممکن است.
با استفاده از آزمون آماری مناسب میتوان نتایج به دست آمده از آنالیز عنصری نمونهها را تحلیل کرد. هدف از آنالیز آماری این دادهها بررسی و شناسایی گروههایی از نمونههاست که از لحاظ ترکیب عنصری شباهت زیادی با هم دارند؛ بنابراین، یکی از مهمترین روشهای آماری که در بررسی اشیاء باستانی مانند سکه، ابسیدین و شیشه از آن استفاده میشود، «آنالیز فاکتوری» است. یکی از شیوههای آنالیز فاکتوری، «آنالیز اجزای اصلی» است که به آن روش PCA گفته میشود(Jolliffee, 1986) . در این روش، نتایج حاصل از تحلیل آماری نمونهها، معمولاً در یک دستگاه مختصات دو یا سه بعدی رسم میشود که هر محور یکی از اجزای اصلی است که در آنالیز فاکتوری به دست آمده است. هر نقطه در این دستگاه مختصات متناظر با یک نمونه است که در تحلیل آماری شرکت داده شده است. میزان دوری و نزدیکی این نقاط نسبت به یکدیگر، شاخصی از شباهت یا عدم تشابه آنها با یکدیگر تلقی میشود. تحلیلهای آماری در این پژوهش با استفاده از نرمافزار SPSS انجام شده است.
6ـ بحث و بررسی نتایج
در این پژوهش تعداد 27 سکۀ نقرۀ دورۀ هخامنشی،62 سکه نقرۀ دورۀ اشکانی و 66 سکۀ نقرۀ دورۀ ساسانی برای اندازهگیری غلظت عنصری با استفاده از روش آنالیز پیکسی انتخاب شده است. با استفاده از این روش میتوان عناصر آلومینیوم (Al)، گوگرد (S)، کلر (Cl)، کلسیوم (Ca)، تیتانیوم (Ti)، منگنز (Mn)، آهن (Fe)، مس (Cu)، روی (Zn)، نقره (Ag)، سرب(Pb) و طلا(Au) را در سکهها اندازهگیری کرد.
با توجه به این که سکهها در مجاورت خاک قرار داشتهاند، عناصر غیرفلزی موجود در آنها از آلودگی سطحی و یا خوردگی سکهها ناشی میشود؛ بنابراین، برای آنالیز آماری سکههای متعلق به دورههای مختلف، در این پژوهش مقادیر غلظت عناصر فلزیAg ، Au، Pbو Cuاستفاده شده است. غلظت این عناصر بر حسب درصد به نرمافزار SPSS داده شد.
با توجه به فناوری ضرب سکهها و نوع کانی مورد استفاده و یا مکان ضرب آنها، نمونههای هر دورۀ تاریخی بر اساس ترکیبات شیمیایی سکهها، از نظر آماری بررسی شدند. فرض مورد استفاده در تفسیر نتایج آنالیز آماری نمونهها این است که نمونههای ضرب شده در یک مکان و با یک فناوری خاص، اصولاً باید دارای غلظت منحصربهفرد و تقریباً یکسانی باشد. در آنالیز فاکتوری، امتیاز هر یک از متغیرهای شرکت داده شده در آنالیز آماری، یکی از شاخصهای مهم استخراج هر یک از مؤلفههای اصلی است. هرچه امتیاز متغیرهای شرکت داده شده در تحلیل آماری بیشتر باشد، آن متغیر نقش مهمتری در تحلیل آماری دارد. امتیاز هر یک از متغیرهای شرکت داده شده در آنالیز فاکتوری، در جدول 3 آمده است. همانطور که در این جدول مشخص است، متغیر Cu/Ag و Pb/Ag مهمترین متغیرها در مؤلفه اصلی اول و Pb/Au و Au/Ag مهمترین متغیرها در مؤلفة اصلی دوم هستند.
جدول 3- نتایج مربوط به امتیاز هر یک از متغیرهای شرکت داده شده در آنالیز آماری برای هر یک از دو مؤلفة اصلی
متغیرهای شرکت کننده در تحلیل آماری |
مؤلفه اصلیاول(pc1) |
مؤلفه اصلیدوم (pc2)
|
Au/Ag |
218/0 |
567/0- |
Cu/Ag |
965/0 |
262/0- |
Pb/Ag |
698/0 |
150/0 |
Pb/Au |
272/0 |
962/0 |
در شکل 2 مقادیر دو مؤلفة اصلی 1 و 2PC1) برحسب (PC2که بیشترین اطلاعات آماری نمونههای شرکت داده شده را در تحلیل آماری با استفاده از نرمافزار SPSS دربر دارند، رسم شده است. همانگونه که در این شکل دیده میشود، تمام سکههای آنالیز شده در این تحقیق که مربوط به دورۀ هخامنشی هستند، کاملاً از سکههای دیگر جدا شده و در یک گروه قرار گرفتهاند.
شکل2: مقادیر دو مؤلفة اصلی 1 و2
همچنین سکههای مربوط به دورههای ساسانی تقریباً در گروه مستقلی قرار گرفتهاند و دارای پراکندگی بسیار کمی هستند. هر یک از این گروههای مستقل در شکل 2 با بیضی نشان داده شده است. نکتة قابلتوجه این است که سکههای دورۀ اشکانی در گروه واحدی توزیع نشدهاند، بلکه دارای پراکندگی زیادی هستند و با سکههای دورۀ ساسانی همپوشانی دارند.
باتوجهبه جدول3 و نمودار شکل2 کاملاً مشخص است که مهمترین عامل تفکیک و جدا شدن نمونههای دورههای هخامنشی و ساسانی، نسبت متغیرهای Cu/Ag، Pb/Ag و Pb/Au است. بررسیهای تاریخی نشان میدهد که نسبت مس به نقره (Cu/Ag) کاملاً با شرایط اقتصادی حکومتها ارتباط عکس دارد؛ بدینمعنی که هر قدر وضعیت اقتصادی حکومتها بهتر بوده، این نسبت در سکهها کمتر بوده است؛ بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که یکی از عوامل اصلی تفاوت سکههای دو دورۀ هخامنشی و ساسانی نسبت Cu/Ag است که با نگاهی به جدول 4 که در آن نسبت میانگین عناصر نشان داده شده است، کاملاً سازگار است و این نسبت برای سکههای هخامنشی کمتر از سکههای دورۀ ساسانی است. همچنین با نگاهی به اسناد تاریخی میتوان نتیجه گرفت شاخص دیگر که در بررسی فناوری ضرب سکهها مهم است، نسبت سرب به نقره (Pb/Ag) و سرب به طلا (Pb/Au) است که هر قدر مقدار این نسبت کمتر باشد، میتوان به این نتیجه رسید که فناوری بهتری برای جداسازی سرب از کانی مورد استفاده به کار گرفته میشده است. با توجه به شکل 2 اگرچه سکههای هخامنشی از سکههای ساسانی و اشکانی کاملاً جدا هستند، پراکندگی نسبتاً زیادی در سکههای هخامنشی دیده میشود که ناشی از تغییرات زیاد Pb/Auاست (جدول 4) و میتواند معرف وجود معادن گوناگون در استحصال نقره باشد یا این که فناوری به کار گرفته شده بهگونهای است که جداسازی سرب از سنگ معدن نقره به خوبی انجام نشده است؛ بنابراین، نتایج به دست آمده از آنالیز آماری انجام شده در این پژوهش کاملاً با نتایج منتشر شده در پژوهشهای پیشین که از نسبت عنصری مس به نقره (Cu/Ag) و سرب به نقره (Pb/Ag) در تفسیر نتایج خود استفاده کردهاند، تطابق و همخوانی دارد(Masjedi,Khak et al. 2013; Sodaei et al. 2013(c) ; Oliaiy et al. 1992; Hagivalie et al., 2008)
جدول 4- نسبت مقدار میانگین برخی از عناصر فلزی موجود در سکههای دورههای مختلف
Pb/Au |
Pb/Ag |
Cu/Ag |
دورۀ تاریخی |
56/3 |
006/0 |
022/0 |
هخامنشی |
80/0 |
005/0 |
075/0 |
اشکانی |
56/0 |
004/0 |
025/0 |
ساسانی |
شکل 3- تغییرات نسبت ناخالصی مس به نقره بر حسب نسبت ناخالصی طلا به نقره
شکل 4- تغییرات نسبت ناخالصی سرب به نقره بر حسب نسبت ناخالصی طلا به نقره
در شکل 3 و 4 میتوان مشاهده کرد که بر حسب میزان ناخالصی مس به نقره و سرب به نقره در مقایسه با ناخالصی طلا به نقرۀ سکههای مورد مطالعة دورههای هخامنشی و ساسانی در گروههای مجزا قرار گرفتهاند که با بیضی نشان داده شده است، همچنین سکههای دورۀ اشکانی کاملآ پراکنده و تنوع زیادی بر حسب میزان ناخالصی مس به نقره و سرب به نقره دارند. این نتایج کاملاً با نمودار به دست آمده از آنالیز آماری نشان داده شده در شکل 2 همخوانی دارد.
در شکل 3 کاملاً واضح است که میزان تغییرات مس به نقره برحسب تغییرات طلا به نقره در دورۀ هخامنشی بسیار اندک است. این حقیقت میتواند به این علت باشد که سکههای ضرب شده در این دوره از تأثیر هرگونه تغییر و تحولات شدید اقتصادی دور بودهاند. بر اساس اسناد تاریخی در شاهنشاهی هخامنشی ضرب سکههای طلا و نقره مخصوص ضرابخانههای سلطنتی بوده است و امرای محلی که مورد اعتماد حکومت بودند، فقط در هنگام ضرورت و در لشکرکشیهای محلی و بنا بر تشخیص حکومت مرکزی سکه ضرب میکردهاند؛ زیرا در دوران هخامنشی اگرچه سرزمین تحت سلطۀ آنان بسیار گسترده بوده است، حکمرانان همواره به دنبال تشکیلاتی بودند که قوانین متمرکز و یکپارچهای بر کشور حاکم باشد و سازماندهی صحیح و منظمی بر اقتصاد کل کشور وجود داشته باشد؛ بنابراین، در این دوره تغییرات بسیار اندک در عیار سکهها کاملاً قابلتوجیه است (ملکزاده بیانی، 1389، 67). همچنین در شکل 4 با توجه به این که میزان تغییرات سرب به نقره تقریباً برای اکثر نمونههای مورد آنالیز بسیار کم است، میتوان نتیجه گرفت که در این دورۀ کانی استفاده شده از یک مکان خاص استخراج شده است (رضایی باغبیدی، 1391، 4).
در سکههای دورۀ اشکانی تغییرات نسبت مس به نقره، سرب به نقره و همچنین طلا به نقره بسیار شدید است و نمونههای این دوره در نمودار شکلهای 3 و4 کاملاً پراکنده است. یکی از دلایل اصلی این پراکندگی، دوران طولانی نزدیک به 5 قرن حکومت اشکانی و وجود حکومتهای ایالتی مستقل است. در این دوران، ادارة کشور بر اساس حکمرانی ساتراپیها و فرمانرواییهای محلی انجام میگرفته و هر منطقه یا ساتراپی دستگاه مالی خاص داشته است و ساتراپها اختیار بیشتری در حوزۀ مالی خود داشتهاند؛ بنابراین، حیات اقتصادی کشور متناسب با شرایط اقلیمی هر منطقه یا ساتراپ متغیر بوده و هر منطقه طبق وضع خاصی اداره میشده است که با درآمد آن منطبق باشد. بر همین اساس، سکههای اولیة دوران اشکانی که درهم است، مرتب و به تناوب در ضرابخانههای مختلف و متعدد ضرب میشدهاند و هیچگونه تناسبی بین فلزات موجود در سکههای نقره در این دورة حکومتی وجود ندارد؛ در نتیجه، تنوع در عیار سکههای اندازهگیری شده و پراکندگی آنها کاملاً با وجود ضرابخانههای متعدد در کشور در حدود 5 قرن حکومت اشکانی همخوانی و تطابق دارد (ملکزاده بیانی، 1389، جلد دوم، 27).
دربارة سکههای ساسانی باید گفت که برای تعداد زیادی از سکهها تغییر نسبت مس به نقره در شکل 3 اندک است. بر این اساس میتوان نتیجهگرفت که در شاهنشاهی ساسانی نظارت مرکزی دقیقی بر ضرب سکه وجود داشته و دگرگونی سکهها به صورت یکنواخت انجام میگرفته است و این موضوع، با صرفنظر از چند استثناء که ناشی از جنگهای داخلی و رکود اقتصادی در برهههایی از سه دورۀ تاریخی ساسانیان است، تأثیر سازمان مرکزی ضرب سکه و کارایی حکومت ساسانی را نشان میدهد (پوپ، 1387).
در شکل 4 میزان تغییرات سرب به نقره تقریباً برای نمونههای مورد آنالیز بسیار کم است، ولی نسبت طلا به نقره تغییرات بیشتری دارد؛ بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که در دورۀ ساسانیان فناوری تقریباً یکسانی در معادن مختلف برای ضرب سکهها استفاده میشده است؛ زیرا بنا بر تحقیقات پیشین، میزان سرب موجود در نقره ارتباط مستقیمی با روش خالصسازی سنگ معدن مورد استفاده در استخراج نقره دارد. همچنین وجود عنصری مانند طلا، ارتباط مستقیمی با سنگ معدن مورد استفاده دارد.
جدول 5- مقدار میانگین عناصر فلزی موجود در سکههای دورههای مختلف
|
|
|
|
|
|
|
دورۀ تاریخی |
Fe |
Cu |
Ag |
Au |
Pb |
|
هخامنشی |
35/0 |
14/2 |
01/95 |
16/0 |
57/0 |
|
اشکانی |
21/0 |
64/6 |
85/87 |
61/0 |
49/0 |
|
ساسانی |
50/0 |
22/2 |
43/86 |
62/0 |
35/0 |
برای این که دربارة میزان ناخالصیهای هر یک از عناصر فلزی موجود در سکههای دورههای مختلف نیز بینشی کلی به دست آید، در جدول 5 مقادیر میانگین عناصر فلزی سکهها در دورههای مختلف برای مقایسه ارائه شده است. همانطور که در این جدول مشخص است، سکههای دورۀ هخامنشی بالاترین عیار نقره و کمترین میزان مس و سکههای دورۀ اشکانی بالاترین میزان مس را دارند که حدود سه برابر میزان مس سکههای هخامنشی است.
7ـ نتیجه
در این پژوهش غلظت عناصر فلزی سکههای دورۀ هخامنشی، اشکانی و ساسانی اندازهگیری و با استفاده از تحلیل آماری و بر اساس نسبت ناخالصیهای موجود در سکهها بررسی و مقایسه شدند. این بررسیها نشان میدهد که سکههای دورههای مختلف تاریخی بر اساس نسبت Cu/Ag، Pb/Ag و Au/Ag قابل شناسایی و تفکیک هستند. همچنین نشان میدهد که نسبت تغییرات Cu/Ag ارتباط مستقیمی با شرایط ثبات اقتصادی هر دورۀ تاریخی دارد؛ به طوری که این نسبت در دورۀ هخامنشی بسیار کم یا به عبارتی عیار نقرة سکههای دوره هخامنشی بسیار زیاد است (بیشتر از 95%). این نتایج با قوانین متمرکز و یکپارچهای که در دوران هخامنشی بر کشور و ضرب سکه حاکم بوده و سازماندهی صحیح و منظمی که بر اقتصاد کل کشور وجود داشته است، همخوانی و تطابق دارد. در مقابل از نسبت Cu/Agمیتوان به این نتیجه رسید که سکههای دورۀ اشکانی بالاترین میزان مس را دارند به طوری که حدود سه برابر میزان مس در دورۀ هخامنشی است. یکی از دلایل اصلی عیار کم سکههای اشکانی، وجود بیانظباطی حکومتهای محلی و سیر نزولی و انحطاطی است که در اثر اغتشاشات داخلی و نزاع بین شاهزادگان برای کسب قدرت در کشور روی داده است.
همچنین با توجه به نسبت ناخالصی سرب به نقره در دورههای مختلف میتوان نتیجه گرفت که فناوری خالصسازی نقره در دورۀ هخامنشی و ساسانیان بسیار پیشرفتهتر از دورۀ اشکانیان بوده است. علاوه بر این، با توجه به نسبت Au/Ag میتوان به این نتیجه رسید که در دورۀ هخامنشی سکههای مورد استفاده اغلب، در یک مکان و یا تحت قوانین یکپارچة حکومت مرکزی ضرب میشدهاند، در حالی که در دورۀ اشکانی بر اساس حکمرانی ساتراپیها و فرمانرواییهای محلی، ساتراپها اختیار بیشتری در حوزۀ مالی خود داشتهاند و ساتراپ هر منطقه بر اساس شرایط خاص خود سکه ضرب میکرده است؛ بنابراین، تنوع در عیار سکههای اندازهگیری شده و پراکندگی آنها کاملاً با وجود ضرابخانههای متعدد در کشور در حدود 5 قرن حکومت اشکانی همخوانی و تطابق دارد.
تشکّر و قدردانی
در پایان لازم است از جناب آقای دکتر محمد لامعی و همچنین سرکار خانم خدیجه باصری کارشناس موزۀ ملی ایران که سکههای هخامنشی را در اختیارمان قرار دادند، تشکر و سپاسگزاری کنیم.
پینوشت
1. X-Ray Fluorescence
2. Neutron Activation Analysis
3. Scanning Electron Microscopy
4. Proton Induced X-ray Emission
5. X-Ray Diffraction