Document Type : Research Paper

Authors

1 Assistant Professor, Department of Archaeology, University of Tehran

2 MA in Archaeology, Department of Archaeology, University of Tehran

3 Ph. D Student, Department of Archaeology, Bu Ali Sina University of Hamedan

Abstract

In February and March 2005, the archaeological survey of Righ Saray desert in the northern part of Varzaneh was conducted. Ancient Rigsray is an area which has been buried by the sandy dunes at the western margin of the marsh Gavkhoni. During this project nearly 100 archaeological sites were identified and recorded. One of the most important sites identified by the survey is Saba 9 which is the subject of present paper.
Comparative study on the pottery collection of the site suggests for the site a third millennium B.C. date. The abundance of surface scatters including pottery and especially beads is remarkable and higher density of beads and pendants made from stone, bone and ivory in addition to the finished and unfinished examples on the surface suggest that Saba 9 may have been a manufacturing site for these items.
In this article we have tried to determine the relative chronology of the site through the study of pottery and beads by comparing them with well known sites resulted in to conclude the possible interaction of Saba 9 with the contemporary sites of surrounding areas.

Keywords

1-   مقدمه         

منطقۀ باستانی ریگ‌سرای یا شهر تاریخی سبا، در واقع نامی است که ساکنان شهر وَرزَنِه (Varzane) و روستاهای اطراف آن به محوطۀ کویر ورزنه داده‌اند. ریگ‌سرای منطقه‌ای قدیمی است که در زیر تپه‌های شنی در حاشیة غربی تالاب گاوخونی مدفون شده است و با شهر ورزنه از سمت جنوب حدوداً 7 کیلومتر فاصله دارد. نزدیک‌ترین و مهم‌ترین منبع آبی به این محوطه‌ها رودخانة زاینده‌رود است که امروزه نزدیک‌ترین محوطه بدان در حدود 7 کیلومتری قرار گرفته است. با توجه به آثار به­جای­مانده از شهر سبا، مردم منطقه ابراز می­دارند که این شهر گاه‌گاهی با جابه­جایی ماسه‌ها توسط باد، پدیدار می‌شود. برخی معتقدند در زیر این شن‌های روان، شهری به نام سبا مدفون است. در بیشتر نوشته‌های پژوهشگران که در آن نامی از ورزنه یا گاوخونی آمده، به این مسئله اشاره شده است (نجاری، 1379: 59-61) (تصویر1).

تالاب گاوخونی به صورت دریاچۀ کوچک دائمی در منطقه‌ای کویری است که اطراف آن را ناهمواری‌ها، تپه‌های شنی، گستره‌های نمکی و کویری و جنگل‌زار احاطه کرده است. وسعت آن در حدود 47 هزار هکتار برآورد می‌شود که البته این وسعت بر پایۀ میزان آب ورودی به تالاب متغیر است. تالاب در فاصلۀ 140 کیلومتری جنوب شرقی اصفهان و 30 کیلومتری شرق ورزنه (نزدیک‌ترین شهر به تالاب) قرار دارد. بلندی متوسط آن از سطح دریا 1470 متر است و به حالت مثلثی­شکل دیده می‌شود. وسعت تپه­های شنی مجاور تالاب حدود 174 کیلومتر مربع برابر با 17 هزار و 395 هکتار است که از نزدیکی شهر ورزنه آغاز شده و تا چند کیلومتری جنوب شرقی روستای خارا به طول 84 کیلومتر امتداد دارد. بلندی تپه‌های یاد شده در نقاط مختلف آن متفاوت است و حداکثر آن در محلی به نام شهر سرای یا سبا به 62 متر می‌رسد. عرض این تپه‌ها در بخش‌های شمالی آن تا 15 کیلومتر می‌رسد، در حالی که در نواحی جنوبی بیش از یک کیلومتر نیست. تالاب در منتها‌الیه رودخانه‌های زاینده­رود، زرچشمه و ایزدخواست قرار گرفته است (ذوفن، 1387: 12و 31-35). در حقیقت تالاب گاوخونی از تجمع آب رودخانه‌های سه‌گانة یاد شده در چالة گاوخونی به وجود آمده است.

رودخانۀ زاینده‌رود حوزۀ آبخیز زاینده‌رود را زهکشی و به تالاب گاوخونی وارد می‌کند. میزان آب زاینده‌رود در زمان ورود به تالاب بر حسب سال متغیر است. آب رودخانه از ایستگاه هیدرومتری ورزنه به طرف تالاب در سال­های پرآبی (1372-1373) بالغ بر 198 میلیون متر‌ مکعب و در سال‌های کم­آبی حدود 70 میلیون متر مکعب اندازه‌گیری شده است. رودخانۀ زرچشمه از دیگر منابع آبی تالاب است. این رودخانه شاخۀ اصلی حوضۀ آبریز گاوخونی است که از کوه‌های جنوبی شهررضا وارد دشت جَرقویِه می­شود و به موازات زاینده‌رود این دشت را طی می‌کند و در اراضی روستای حسن­آباد به حاشیۀ غربی تالاب گاوخونی وارد می‌شود. رودخانه از نوع فصلی است و آب‌های اضافی آن فقط در مواقع بارندگی شدید و سیلابی به تالاب وارد می‌شود. رودخانة ایزدخواست هم یکی دیگر از شاخه‌های اصلی حوضۀ آبریز باتلاق گاوخونی است که از ارتفاعات مروارید و کوه گردو واقع در استان فارس سرچشمه می­گیرد. حدود پنج میلیون متر مکعب از رودخانۀ ایزدخواست در فصول غیر زراعی به دشت اسفندران – دستجرد وارد می‌شود که پس از تغذیه و مشروب کردن قنوات روستاهای رامشه، مبارکه، مشی­آباد و چاه­قلی، حدود دو میلیون متر مکعب آب این رودخانه به تالاب گاوخونی وارد می‌شده است (ذوفن، 1387: 6-12).

طی فصل نخستِ بررسی انجام شده، 95 محوطه شناسایی شد که از نظر آماری 4 محوطه به عصر فراپارینه­سنگی، 8 محوطه به نوسنگی، 11 محوطه به دورة مس و سنگ، 19 محوطه به عصر مفرغ یا ایلامی، 18 محوطه به دوران تاریخی و 19 محوطه به دورة اسلامی منسوب شد. در این بین 28 محوطه فاقد سفال‌های شاخص برای تاریخ­گذاری بودند (اسماعیلی، 1385: 261-269). محوطۀ سبای 9 از جمله محوطه‌هایی است که دارای پراکندگی سفال، ابزار سنگی و یافته‌های فرهنگی دیگر، نظیر مهره است که موضوع اصلی مورد بحث در این پژوهش است.

 

2-  پیشینۀ مطالعات باستان­شناسی محوطۀ ریگ­سرای

کاوش‌های باستان‌شناسی استان اصفهان به سه بخش قابل تقسیم­بندی است: 1- کاوش سیلک در دهۀ 20 شمسی؛ 2- کاوش‌های مسجد جامع اصفهان در دهۀ پنجاه شمسی و 3- کاوش‌های پس از انقلاب1. با توجه به گاهنگاری اولیۀ محوطۀ سبای 9 که به دوران پیش ­­از­ ­تاریخ قابل انتساب است، ضمن اشاره به چشم‌انداز مطالعاتپیشازتاریخیمنطقهدردوبخشکاوشو بررسی، پیشینۀمطالعاتباستان‌شناسیآنبیانخواهدشد.

از جمله فعالیت­های پیش از تاریخی در منطقۀ اصفهان، می‌توان به کاوش گیرشمن بین سال‌های 1934 تا 1936میلادی در تپة سیلک کاشان، طرح ملک شهمیرزادی برای بازنگری سیلک و مجدداً کاوش مشترک ایران و انگلیس به سرپرستی فاضلی و کانینگهام اشاره کرد (گیرشمن، 1379: 23-45؛ ملک شهمیرزادی، 1381، 1383 و 1384­؛ فاضلی، 1384). همچنین کاوش‌های باستان‌شناسی مشترک ایران و آلمان در محوطۀ اریسمان در حومۀ شهرستان نطنز (ملک شهمیرزادی، 1382: 351؛ Chegini, 2000; 282؛ طلایی، 1385: 9؛ فهیمی و هلوینگ، 1383)، گمانه­زنی محسن جاوری به منظور تعیین حریم در محوطة قلعه‌دار در 43 کیلومتری جنوب غرب نایین در مسیر نایین به ورزنه (1383: 6)، مطالعة اسد میرزا آقاجانی در تپة آشنا در شهرستان چادگان اصفهان در کنار زاینده­رود (1386) و کاوش فریبا سعیدی انارکی در تپة کپنده (1388) از دیگر پژوهش­های پیش از تاریخی در منطقة اصفهان است. بررسی در منطقۀ پاکوه نایین، شهرستان سمیرم، فریدون شهر، تیران و کرون نیز بخشی از برنامه‌های باستان‌شناسی انجام شده در منطقۀ اصفهان است (حاجی محمد علیان و ظهوری، 1391: 33-42)  

محوطۀ ریگ­سرای یا شهر سبا تا پیش از اینکه اسمعیلی جلودار فصل نخست برنامة خود را برای بررسی و شناسایی محوطه‌های باستانی آن آغاز کند، تنها به­ صورت محدود مورد بازدید باستان‌شناسانی، از جمله محسن جاوری شهرضا، حسن رضوانی، صالحی کاخکی و احتمالاً چند تن دیگر قرار گرفته بود. در سال 1384 محمداسماعیل اسمعیلی جلودار برنامۀ بررسی و شناسایی محوطۀ ریگ‌سرای یا شهر سبا را آغاز و در طی آن حدود صد محوطۀ باستانی را­ شناسایی کرد که بخشی از نتایج آن نیز تاکنون منتشر شده است (اسماعیلی، 1386؛ 2008 و 1391).

 

3-  محوطۀ سبای 9

سبای 9 در حدود 12 کیلومتری جنوب شرقی شهر ورزنه و با فاصلۀ تقریبی 82/2 کیلومتری غرب جادۀ اصلی ورزنه به حسن‌آباد قرار گرفته و در بین تپه‌های شنی محصور است (تصویر3). این محوطه در موقعیت جغرافیایی «8/44 ‘40 °52 E:»، «3/43 ‘18 °32 N:» و در ارتفاع 1470 متری از سطح دریا قرار گرفته است. هر چند به خاطر ریگ‌های روان تشخیص ابعاد محوطه بسیار سخت است، بنا به پراکندگی مواد فرهنگی در محوطه، ابعاد 50×250 متر قابل تشخیص است. در شرق محوطه مجموعه تپه‌های شنی ریگ‌سرای و در غرب آن دشت خشک بین ورزنه و حسن­آباد قرار دارد.

پراکنش مواد فرهنگی در بخش شمالی محوطه است. شوره‌زار بودن محوطه آسیب‌های جدی به مواد فرهنگی سطحی، به­ویژه سفال‌ها وارد کرده که دلیل آن تغییرات ناگهانی دما در شبانه­روز و جریان آب به همراه املاح و نمک به سمت بالا و باقی ماندن بقایای املاح پس از خشک شدن آن، بر سطح مواد فرهنگی است. روش نمونه­برداری مواد فرهنگی به صورت تصادفی2 انجام شد. لذا به منظور پایین آوردن درصد اشتباه در نمونه­برداری، کار گردآوری نمونه‌ها را همۀ اعضای هیئت انجام می‌دادند تا مواد فرهنگی بدون تبعیض و تمایلات فردی گرد‌آوری شود. یافته‌های به دست آمده از سطح محوطه شامل تکه سفال، مصنوعات سنگی، تکه­سنگ‌های بازالت، تکه فلز، استخوان، تعداد زیادی مهره، آویز و بقایای حیوانی شامل صدف‌های حلزونی است.

نکتۀ جالب­­توجه در این محوطه و البته در سطحی بزرگ‌تر در کل ریگ‌سرای، وجود بقایای زیست محیطی شامل گراول‌های رودخانه‌ای، بقایای حلزون و باروها بود. بر سطح محوطه اثر کانال­مانندی قابل مشاهده است که به­ صورت عرضی، محوطه را قطع کرده است. پس از بررسی دقیق بر روی نهشتة رسوبی شنیِ سطح محوطه، بقایایی از سه گونه حلزون قابل تشخیص است که مطالعة اولیة انجام شده بر روی آن، نشان از وجود گونه‌های پلانورب (Planorb)، فوزوس (Fpusus) و لیمنا (Limna sp) دارد. دو گونۀ نخست، حلزون‌های خاص آب شیرین یا رودخانۀ زاینده­رود هستند و گونۀ سوم نیز خاص محیط باتلاقی کنار رودخانه‌هاست. این مسئله نشان می­دهد آب زاینده­رود در کانال یا شعبه‌هایی از رودخانه در کنار محوطه‌ها جریان داشته است. علاوه بر این نشان زیست­ـمحیطی، همچنین می‌توان به آثار بارو (Borow) در سطح محوطه‌های ریگ‌سرای اشاره کرد که نشان از وجود محیط باتلاقی در محوطه دارد. باروها در واقع بقایای شنِ ریزی است که به مرور زمان بر روی نیزارها و ریشۀ گیاهان شکل گرفته است و در طی سالیان دراز با از دست ­دادن رطوبت، بر روی بقایای گیاهی شکل می‌گیرد3 (تصویر4).

 

4-  سفال‌های سبای 9

بر سطح این محوطه سه طیف سفالی شامل طیف‌های نخودی، خاکستری و قهوه‌ای به ­دست آمد که در مادة چسبانندۀ همگی آن­ها دانه‌های سفیدرنگ مشاهده می‌شود. طبقه­بندی طیفی سفال‌ها به شرح ذیل قابل واکاوی است:

4-1- سفال نخودی: این‌گونه در طیف‌های نخودی روشن و تیره تا نخودی نارنجی و نخودی قهوه‌ای به دست آمد. خمیرۀ تعدادی از سفال‌های نخودی‌ تیره، خاکستری­­رنگ است. مادة چسبانندۀ این نوع سفال، ماسه به همراه کاه و در تعداد کمی نیز فقط ماسه است. پوشش‌های آن­ها به رنگ‌های قهوه‌ای، قهوه‌ای ‌قرمز، نخودی و نارنجی در داخل و خارج است (شکل 1: 1،2،5،6،8،9؛ شکل 2: 7،10،13).

4-2- سفال قهوه‌ای: این دسته از سفال‌ها در طیف‌های قهوه‌ای روشن تا قهوه‌ای قرمز، نارنجی قهوه‌ای و قرمز مشاهده می‌شود. خمیرۀ بعضی از سفال‌ها، خاکستری­رنگ است. مادة چسبانندۀ آن، ماسه به همراه مواد گیاهی است. این گونه سفال دارای پوشش گِلی قهوه‌ای، نارنجی یا نخودی است (شکل 1: 3،4،7؛ شکل 2: 5،6،8،9،12،14).

4-3- سفال خاکستری: این گونه سفال در طیف‌های خاکستری روشن تا خاکستری تیره مشاهده می‌شود. مادة چسبانندۀ آن، ماسه است. به غیر از سفال‌هایی که در قسمت داخل و خارج لبه و زیرشان، صیقلیِ نرمی دارند، هیچ­گونه تزئین خاصی در آن­ها مشاهده نشد(شکل 2: 1 الی 4).

تمامی سفال‌های خاکستری از نوع خمره هستند که لبۀ آنها به بیرون برگشته است. در این گونه سفال­ها انواع دسته­دار (شکل 2: 1) و بی‌دسته (شکل 2: 2 الی 4) مشاهده می‌شود. این نوع سفال از نظر شکل و جنس با لایه‌های 13-17 محدودة کاوش A و لایه­های 24-27 محدودة کاوش B محوطة فرخ­آباد شباهت زیادی دارد Wright, 1981, fig:66: a, p, q)) که به دورۀ جمدت‌نصر تعلق دارند (Wright 1981, Table 2).

بیشتر خمره‌های به دست آمده دارای لبه­های به بیرون برگشته‌اند (شکل 2). یکی از گونه‌ها، خمره‌ای است که لبۀ آن به بیرون برگشته و دور بیرون لبه، نوار فشاری یا کنده وجود دارد (شکل 2: 14). این گونه سفال برای دورۀ اروک تا جمدت‌نصر فرخ‌آباد دهلران معرفی شده است(Wright 1981: fig.51:k,g,d,e & fig. 44: b, c, d, h, i ). علاوه بر آن، از دورۀ بانش حوزۀ رود کر نیز به دست آمده است (Alden 1979, fig. 41: 1, 3,8; pp. 264 & fig. 43: 2, pp. 266; Sumner 1985, fig. 3: B,C,D).

از دیگر گونه‌های مطالعه شده، خمره‌های گردن‌دار هستند که نوک لبة آن­ها به بیرون برگشته است (شکل1: 8). این گونه سفال از نظر شکل و تزئین، بیشترین شباهت را با دورۀ جمدت‌نصر فرخ‌آباد دهلران (Wright 1981: fig.56:p) دارد که به لایۀ 22 ترانشه B فرخ‌آباد و دورۀ جمدت‌نصر تپة نیپور(Wilson 1986, fig. 7: 14,15)  مربوط است و از لایه­های 12 الی 14 به دست آمده است. از دیگر محوطه‌هایی که می‌توان این گونه سفال را از نظر شکل با آن مقایسه کرد، دورۀ شوش III شهر شاهی (آغاز ایلامی) در تپۀ شوش است .(Carter 1980, fig.50:11)

گونۀ دیگر مطالعه شده، کوزۀ لوله‌دار، معروف به اروکیـبانشی است (حصاری و اکبری، 1386: 175)(شکل1:1). نمونه‌هایی از این گونه، با سفال‌های دورۀ بانش حوزۀ رود کر Alden 1979, fig. 47:11. PP 270)) و نیز لایۀ 7 محوطة گوبا (Guba) در منطقۀ حمرین حوزۀ دیالۀ سفلی Moon 1986, fig. 2: 5)) که مربوط به دورۀ جمدت‌نصر است و تپۀ سفالین (حصاری و اکبری 1386: لوح4: د12) قابل مقایسه است.

از دیگر گونه‌ها می‌توان به کاسه‌هایی با لبۀ عمود (شکل1: 2 - 4) و پیاله (شکل 1: 5) اشاره کرد. تنها     نقش­مایه‌ای که در سفال‌های به دست آمده مشخص است، مثلث‌های هاشورخورده‌ای است که رأس آن­ها از نوار آویزان بوده و زیر آن­ها رنگ شده است. این نقش­مایه بر روی کوزۀ لوله‌دار (شکل1: 1)، کاسه با لبة عمود (شکل 1: 3)، پیاله (شکل1: 5) و قطعة سفالی با شکل نامشخص (شکل1: 7) قابل تشخیص است. این نقش‌مایه با دورۀ بانش جدید (آغاز ایلامی) در تپۀ ملیان قابل­مقایسه است (Sumner 1985, fig. 3: B,I,O).

از مطالعۀ مقایسات تطبیقی سفال‌های جمع­آوری شده از سطح محوطۀ سبای 9 چنین به نظر می‌رسد که محوطۀ مذکور تک­دوره‌ای بوده و احتمالاً متعلق به اوایل هزارۀ سوم ق.‌م. است.

5- آویز و مهره‌ها

بر اساس مدارک باستان­شناختی، مهره و آویز احتمالاً دارای کارکردهای زینتی، آیینی یا حتی در مواقعی نمادی از سطح یا رتبۀ اجتماعی شخص استفاده کننده بوده است و از این منظر، این مادۀ فرهنگی در  باستان­شناسی اهمیت فراوانی دارد. از طرفی مهره­ها به جهت مادۀ خامی که در فرآیند تولید آن­ها از آن استفاده شده است، بسیار قابل­­توجه­اند و این خود می­تواند نشان­­دهندۀ ارتباطات فرهنگی محلی یا بومی، منطقه­ای یا فرامنطقه­ای باشد؛ لذا با مطالعة آن­ها می‌‌توان برهم‌کنش‌های فرهنگی و فعالیت‌های اقتصادی و فرهنگی جوامع گذشته را بررسی و تحلیل کرد. در تعریف مهره چنین آمده است که مهره قطعه­ای از سنگ، فلز، استخوان، چوب یا شیشه و جز آن­هاست (معین، 1389: 1263). مهره­ها در اغلب محوطه­ها به دست می­آیند، اما گاهی چندان مورد توجه واقع نمی­شوند. در برخی از گزارش­های حفاری منتشر شده، بخش­هایی به مهره­ها اختصاص داده شده است که از جمله می­توان به محوطۀ اریسمان (Vatandoust and Ect, 2011)، محوطۀ هفتوان (Edwards, 1983)، تپۀ گوران (Thrane, 2001)، محوطۀ حصار  (Schmidt, 1937)و شهر سوخته اشاره کرد (سید سجادی؛ 1385: 28). تعداد مهره­های حصار بسیار زیاد است. در محوطۀ حصار آزمایش­هایی به منظور تعیین اجزای تشکیل­ دهندۀ مهره­ها صورت گرفته است (Schmidt, 1937.358). در هفتوان در طی چهار فصل حفاری، در لایۀ 6، 63 مهرۀ ساخته شده از فریت، سنگ، سفال و عقیق جگری به دست آمده است  .(Edwards, 1983.296)مهره­ها گاهی در کنار اشیا تدفینی دیگر در داخل قبور قرار داده شده­اند؛ مانند قبور حصار )­(Schmidt, 1937، گوران (Thrane, 2001) و شهر سوخته (سید سجادی؛ 1385، 28).

در طی بررسی در سبای 9 دو عدد آویز (شکل 3: شمارۀ 10و 11) و تعداد فراوانی مهره از جنس استخوان، سنگ آهک و با کمی تردید، عاج در بخش شمالی محوطه به دست آمده4 که طبقه‌بندی و توصیف اولیة آن به شرح زیر است:

5-1- مهره

مهره‌های به دست آمده از محوطۀ سبا شامل مهره­های کامل، مهره­های نیمه­ساخته یا آمادۀ ساخت است و تعدادی نیز هنوز از سطح اولیه یا مادة خام خود جدا نشده و تنها نقش­اندازی (طرح­اندازی) شده­اند. از طرفی مواد خام آماده به کار که مهره‌‌ها از آن تولید شده بودند، به همراه دورریزهای مواد تولیدی نیز به دست آمده است (تصویر 4). نکتۀ بسیار جالب دربارة مهره‌ها این است که تمام این آثار به صورت تیره و روشن، رنگ‌بندی و تولید شده‌‌اند (تصویر 4، 5، 6). چنین ترکیب رنگی در بین مهره‌های اریسمان (Helwing, 2001c, 274) و سیلک (Ghirshman, 1938, l30.1) نیز دیده می­شود.

مهره­های به­دست­آمده از سبای 9 بر اساس شکل هندسی و سوراخ نخ­گذاری به شش گروه­ تقسیم شده است:

5-1-1- مهره‌های مدور

      الف- مهرۀ مدور با یک سوراخ نخ­گذاری در مرکز: با توجه به داده‌های حاصل از بررسی، میانگین اندازۀ این مهره‌ها 34/2×5/2 میلی‌متر است (شکل 3:­1؛ تصویر 5). مشابه این مهره­ها از اریسمان به ­دست آمده است .(Helwing, 2011c, 327, 487)

ب- مهره‌های مدور با نقوش متحدالمرکز و دو سوراخ نخ‌گذاری در جهت طولی: میانگین اندازۀ این آثار هم 3×6 میلی‌متر است (شکل 3: 2).

5-1-2- مهره‌های مربع­شکل با یک سوراخ نخ‌گذاری در مرکز: میانگین اندازۀ این مهره‌ها نیز 4×4  میلی‌متر است (تصویر 6).

5-1-3- مهره‌های مستطیل

الف- مهره­های مستطیل­شکل با یک سوراخ نخ‌گذاری در جهت طولی: میانگین اندازۀ این آثار 5/4×5 میلی‌متر است (شکل 3: 3).

ب- مهره‌های مستطیل­شکل با دو سوراخ نخ‌گذاری در جهت طولی: میانگین اندازة این مهره­ها 4×5/5 میلی‌متر است (شکل 3: 4).

5-1-4- مهره‌های لوزی­شکل با دو سوراخ ‌نخ­گذاری: این مهره‌ها به هنگام آویزان شدن از نخ به حالت لوزی‌هایی در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند. اندازۀ متوسط این مهره‌ها 5/4×5 میلی‌متر و ترکیب رنگی آنها تیره و روشن است (شکل3: 5). مهره‌های لوزی­شکل با چنین ترکیب رنگی در محوطۀ اریسمان نیز دیده می‌شود (Helwing, 2011c, 274).

5-1-5- مهره‌های استوانه‌ای

الف- مهره­های استوانه­ای ساده: اندازۀ متوسط این مهره­ها 6×4 میلی‌متر است و هیچ­گونه تزیینی ندارند (شکل 3: 6).

ب- مهره‌های استوانه‌ای با نقش­های حکاکی شده: در بررسی سبای 9 سه عدد مهرۀ استوانه‌ای حکاکی شده به­دست آمد. دو نمونه از مهره‌ها کاملاً شبیه هم بودند و تنها تفاوت آن­ها در اندازۀ این آثار است؛ به طوری که یکی بزرگ‌تر (5/11×5/3 میلی‌متر) و دیگری کمی کوچک­تر (10×3 میلی متر) است. نقوش این مهره‌ها شامل چهار ردیف خط است که به صورت افقی قسمت بالا و پایین مهره‌ها را تقسیم می­کند و در قسمت میانی مثلث‌هایی به صورت وارونه مهره را تزئین می‌کنند (شکل 3: 8). نمونۀ بسیار مشابه آن­ها از دورۀ آغاز ایلامی در تل ملیان (Sumner, 1976, fig5.J) به دست آمده که ویلیام سامنر آن­ها را به عنوان مهرة استوانه‌ای معرفی کرده است. از آنجا که دو نمونة همانند هم از این محوطه پیدا شده و از طرفی از نظر جنس و ساختار همانند مهره‌هاست، بعید به نظر می‌رسد که کاربری مهرة استوانه‌ای را داشته باشند؛ بنابراین، در این پژوهش این دو اثر به عنوان مهره‌های استوانه‌ای در نظر گرفته شده است. مهرۀ سوم دارای نقوش نردبانی است که به صورت دو نقش اریب کشیده شده است. اندازۀ این اثر 5/12×5 میلی‌متر است (شکل 3: 9) که قسمتی از آن شکسته شده است. به احتمال قوی این اثر کاربرد مهرة استوانه‌ای داشته است که به نظر نگارندگان باید با تردید به آن نگریست؛ زیرا از نظر جنس و ساختار همانند دیگر مهره‌ها، از جمله دو مهرة استوانه‌ای منقوش است که به آن­ها اشاره شد؛ لذا در این پژوهش به عنوان مهرة استوانه‌ای منقوش در نظر گرفته شده است.

5-1-6- مهره با سوراخ نخ­گذاری و نقوش خطی افقی: یک مهرۀ شکسته در بین آثار قابل مشاهده است که نقوش به صورت خطوط افقی با عمق قابل­ملاحظه دور مهره رسم شده و سوراخ نخ­گذاری آن نیز در جهت افقی است. اندازۀ این اثر 1×7 میلی‌متر است (شکل 3: 7).

5-2- آویز

در سبای 9 دو آویز به­دست آمده است؛ یک نمونة آن به شکل لوزیِ تخت با سوراخ نخ­گذاری افقی است که با دوایر متحدالمرکز به صورت نقش حکاکی شده تزئین شده است (شکل 3: 10) و یک نمونۀ دیگر، به شکل سگ ساخته شده که با دایرۀ متحدالمرکز با حکاکی تزئین شده است. سوراخ­گذاری آن به صورت عمودی، از پشت گردن تا زیر گردن سگ قرار دارد (شکل 3: 11).

وجود تعداد زیاد و انواع مختلف مهره و آویز بر سطح محوطۀ سبای 9 بسیار قابل­توجه است. به احتمال زیاد با کاوش در این محوطه، انواع بیشتری از این قبیل آثار به­ دست می­آید. از طرفی آثار نیمه­کاره و مواد خام آماده به کار، نشان از ساخت مهره‌ها در خود محوطه دارد (تصویر 4). مطالعة مهره‌های سبای 9 نشان   می­دهد که این مهره­ها بیشترین شباهت را با دورۀ آغاز ایلامی اریسمان دارند. نکتۀ بسیار جالب این است که با اینکه مهره‌های سبای 9 از سطح محوطه جمع­آوری شده‌اند، از مهره‌های محوطۀ اریسمان که از کاوش گسترده به دست آمده‌اند، تنوع بیشتری دارند.

 

6- نتیجه

مقایسه­های تطبیقی سفال‌های جمع­آوری شده از سطح محوطة سبای 9 گاهنگاری نسبی آن را اوایل هزارۀ سوم قبل از میلاد نشان می­دهد. سفال‌ها از نظر شکل و جنس، بیشترین شباهت را با حوزۀ جنوب غرب ایران در دورۀ جمدت ­نصر و آغاز ایلامی دارند، اما به نظر می‌رسد بیشترین شباهت با فرهنگ جمدت نصر فرخ‌آباد دهلران است. سفال‌های سبای 9 از نظر شکل، با دورۀ بانش حوزۀ فارس اختلافات زیادی دارند، اما به نظر می­رسد نقش­مایة مثلث‌های هاشورخورده‌ای که رأس آن­ها از نوار آویزان و زیر آن­ها رنگ شده است، از فرهنگ بانش به سنت سفالی این منطقه وارد شده است. هرچند محوطه‌های فلات مرکزی مانند اریسمان و سیلک، فاصلۀ زیادی با این محوطه ندارند، با سفال‌های سطحی جمع­آوری شده از سبای 9 اختلافات زیادی  دارند.

بر اساس مطالعاتی که بر روی یافته­های سطحی بخش چنارود شمالی شهرستان چادگان، واقع در جنوب شرقی اصفهان صورت گرفته است و بنا بر دو قطعه سفال لبه­واریختة به­دست­آمده از سطح یکی از محوطه­های آن (صالحی کاخکی 1386، شکل 4- 30: 2،3) و سفال سینی بانشی، ظرف لوله­دار و نیز برخی از شکل­های به­ دست آمده از محوطة دیگر آن منطقه که تا حدودی شبیه به سفال‌های شوش III هستند (صالحی کاخکی 1386: شکل 4-13)، آن مجموعه را به فرهنگ آغاز ایلامی نسبت داد­ه­اند (شهیدی و دیگران 1386: 39 - 41؛ صالحی کاخکی، 1386: 134، 135 و 154). هرچند سفال‌های به­دست­آمده از محوطۀ سبای 9 با فرهنگ جمدت نصر در منطقۀ فرخ­آباد دهلران نزدیکی بیشتری دارند، تا زمانی که در این منطقه کاوش صورت نگیرد، نمی­توان دربارة سنت سفالی آن به درستی اظهار نظر کرد. به ­دست آمدن قطعات کوچکی از جوش کورة سفال از سطح سبای 9 احتمال تولید حداقل بخشی از سفال‌ها را در این محوطه مطرح می­کند.

همان­گونه که قبلاً گفته شد، دو عدد از مهره‌های استوانه‌ای به­ دست آمده از سبای 9 از نظر نقش همانند مهرة استوانه‌ای به­ دست آمده از دورۀ آغاز ایلامی تپۀ ملیان است، اما اکثر مهره‌ها بیشترین شباهت را با دورۀ آغاز ایلامی اریسمان دارند. اریسمان نزدیک­ترین محوطه به سبای 9 است که نتایج مطالعات دربارة مهره‌های آن منتشر شده است. مهره‌های مدور و لوزی سبای 9 از نظر شکل هندسی شبیه مهره‌های اریسمان است. در اریسمان به استثنای یافته­های اتفاقی پراکنده، مهره­ها منحصراً از مجموعه قبرهای مربوط به هزارۀ سوم ق.م به دست آمده است (Helwing, 2011c, 273). هلوینگ اظهار می‌دارد که هیچ مدرکی از تولید مهره در مجموعة اریسمان به دست نیامده است؛ لذا در این منطقه به عنوان محصولی تمام شده به آن دسترسی داشته‌اند .(Helwing, 2011c, 273) اما مهره‌های به دست آمده از محوطۀ سبای 9 به صورت نیمه­کامل و کامل به همراه مواد خام آن­ها به دست آمده است و تعدادی هنوز از سطح اولیه جدا نشده‌اند. به دست آمدن آثار نیمه­تمام و مواد خام آماده برای کار نشان از ساخت مهره‌ها در خود محوطه دارد (تصویر4). با توجه به انبوه مهره‌های کامل و نیمه­ساخته در سطح، به نظر می‌رسد سبای 9 مکانی برای تولید مهره بوده است.

پرسش اصلی در این زمینه این است که آیا محوطه‌های موجود در منطقة ریگ‌سرای می‌توانسته مکانی برای تولید و صادرات مهره به سایر محوطه‌ها، از جمله اریسمان بوده باشد؟ نتایج بررسی نشان از وجود مهره­ در برخی مجموعه­ها دارد، اما از نظر فراوانی و نیز نوع مواد خام قابل­مقایسه با سبای 9 نیست. از طرفی، مواد به دست آمده از بررسی سطحی هستند؛ بنابراین نمی­توان دربارة آن به طور قطعی اظهارنظر کرد، اما به عنوان فرضیه­ای قابل طرح است. از طرفی دیگر، سفال‌ها و مهره‌های به دست آمده از محوطۀ سبای 9 احتمالاً نشان از برهم‌کنش‌های فرهنگی و اقتصادی با فرهنگ‌های جمدت نصر، شوش III (آغاز ایلامی)، بانش (آغاز ایلامی) و فلات مرکزی در دورۀ آغاز ایلامی دارد. به نظر نگارندگان با اندکی تردید می‌توان این فرضیه‌ها را پذیرفت یا با کاوش، به این پرسش‌ها پاسخ مناسبی داد.

 

تشکّر و قدردانی

مقالۀ حاضر برگرفته از پژوهشی میدانی به سرپرستی نگارنده (اسمعیلی جلودار) و همیاری اعضای هیئت آقایان دکتر جاوری (معاون هیئت و استادیار گروه باستان­شناسی دانشگاه کاشان)، دکتر رضا نوری شادمهانی (استادیار گروه باستان­شناسی دانشگاه کاشان)، عباسعلی رضایی­نیا (عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی)، بابر نره­ای، رحمت نادری (مطالعات بخش سنگ)، دکتر ابراهیم یزدی (استاد دانشگاه صنعتی اصفهان) و سرکار خانم بنفشه ملازاده است که از زحمات و همکاری ایشان سپاسگزاری می­کنیم.

از استاد عزیز دکتر عباس علیزاده و دوست گرامی­­ دکتر کوروش روستایی صمیمانه سپاسگزاریم. از آقایان دکتر طه هاشمی و جلیل گلشن به جهت حمایت از اجرای طرح قدردانی می­شود. پروژۀ باستان­شناسیِ فصلِ نخستِ بررسی و شناسایی آثار باستانی ریگ­سرای ورزنه (شهر سبا)، به ویژه با حمایت زنده­یاد استاد مسعود آذرنوش به بار نشست که ضمن گرامیداشت حضور وی در ورزنه، به روان پاکش درود می­فرستیم. روحش شاد و راهش پر رهرو باد!

 

پی­نوشت

1. برای اطلاع از پیشینۀ باستان­شناختی استان اصفهان نک: حاجی محمد علیان و ظهوری، 1391: 33-42.

2- Random sampling

3. مطالعات زیستـمحیطی فصل اول شناسایی آثار شهر سبا یا ریگ­سرای را استاد ارجمند دکتر یزدی از دانشگاه صنعتی اصفهان انجام داد که از ایشان سپاسگزاریم. 

4. بررسی اولیة تعیین جنس را سرکار خانم دکتر محاسب پس از دیدن مواد یاد شده در مؤسسۀ باستان­شناسی دانشگاه تهران در اسفند 1392 انجام داد. ایشان ضمن تأیید استفاده از سه گروه مادة خام یاد شده، تعیین دقیق آن را به مطالعات آزمایشگاهی منوط دانستند که از ایشان نیز سپاسگزاریم.

 

ضمائم

 

نقشۀ 1؛ موقعیت  اصفهان و شهر ورزنه در نقشۀ ایران

 

نقشۀ 2؛ عکس ماهواره­ای از گاوخونی، محوطۀ ریگ­سرای (کادر بیضی بزرگ) و محدودۀ مورد بررسی در فصل اول

 

نقشۀ 3: عکس هوایی از چشم­انداز عمومی شمالِ محوطة ریگ­سرای، زاینده­رود و باتلاق گاوخونی و موقعیت سبای 9

 

کاتالوگ شکل 1 : طرح سفال­های شاخص به دست آمده از سبای 9

 

کاتالوگ جدول 1: جدول مشخصات و مقایسه­های شکل 1

   شماره

توصیف سفال

منبع

1

نخودی قهوه­ای تا نخودی نارنجی با مغز قهوه‌ای روشن؛ ماسه و مواد گیاهی؛ پوشش نخودی در خارج و نارنجی در داخل؛ نقش به رنگ قهوه­ای

Alden 1979, fig. 47:11

Moon 1986, fig. 2: 5

حصاری و اکبری 1386؛، لوح2: ک7؛ لوح4: د12

Sumner 1985, fig. 3: B,I,O

2

نخودی با مغز خاکستری روشن؛ ماسه و مواد گیاهی؛ پوشش قهوه‌ای قرمز در داخل و خارج

 

3

نارنجی با مغز سیاه؛ مواد گیاهی و ماسه؛ پوشش نخودی در خارج و قهوه­ای قرمز در داخل، نقش به رنگ قهوه ای

Sumner 1985, fig. 3: B,I,O

4

قهوه‌ای قرمز؛ ماسه، مواد گیاهی؛ پوشش قهوه‌ای در خارج و قهوه‌ای قرمز در داخل؛ رنگ نقش قهوه‌ای که بسیار کم­رنگ شده

 

5

نخودی قهوه­ای تا نخودی نارنجی با مغز قهوه‌ای روشن؛ ماسه و مواد گیاهی، پوشش نخودی در خارج و قهوه‌ای در داخل، رنگ نقش قهوه‌ای

Sumner 1985, fig. 3: B,I,O

6

نخودی؛ ماسه و مواد گیاهی؛ پوشش نخودی در خارج و قهوه‌ای در داخل؛ رنگ نقش قهوه­ای

 

7

قهوه­ای قرمز؛ ماسه و مواد گیاهی؛ پوشش نخودی در خارج و نخودی قهوه‌ای در داخل؛ رنگ نقش قهوه ای

Sumner 1985, fig. 3: B,I,O

8

نخودی قهوه­ای؛ ماسه، پوشش بیرون سیاه و داخل از بین رفته

Wright 1981: fig.56:p;53:a,h

Wilson 1986, fig. 7: 14, 15

Carter 1980, fig.50:11

9

نخودی؛ ماسه، پوشش از بین رفته

 

 

شکل 2: سفال‌های به دست آمده از سبای 9

 

جدول 2: مشخصات و مقایسه­های شکل 2

شماره

توصیف سفال

منبع

1

خاکستری؛ شن؛ در خارج و زیر لبة سفال صیقلی نرم

Wright 1981: fig.66 Q, P

2

خاکستری تیره؛ شن؛ در خارج و زیر لبة سفال صیقلی نرم

Wright 1981: fig.66 a

3

خاکستری روشن؛ شن؛ در خارج و زیر لبة سفال صیقلی نرم

Wright 1981: fig.66 a

4

خاکستری؛ شن؛ خارج و داخل لبه صیقلی نرم

Wright 1981: fig.66 a

5

نارنجی قهوه­ای با مغز سیاه؛ ماسه و مواد گیاهی؛ پوشش قهوه‌ای در داخل و خارج

Wright 1981: fig.43K,L

Carter 1980, fig.15: 10

6

قهوه­ای روشن؛ ماسه و مواد گیاهی؛ پوشش قهوه‌ای در داخل و خارج

Wright 1981: fig.43k

Carter 1980, fig.15: 10

7

نخودی با مغز خاکستری؛ ماسه و مواد گیاهی؛ پوشش از بین رفته

Wright 1981: fig.43K

Carter 1980, fig.15: 10

8

قهوه­ای قرمز با مغز خاکستری قهوه­ای؛ ماسه و مواد گیاهی؛ پوشش قهوه‌ای قرمز در داخل و خارج

Wright 1981: fig.43L

Carter 1980, fig.15:9, 10

حصاری و اکبری  1386؛، لوح5: ز3؛

9

قرمز؛ ماسه و مواد گیاهی؛ پوشش خارج قهوه­ای و داخل از بین رفته

Wright 1981: fig.43k

Carter 1980, fig.15: 10

10

نخودی با مغز قهوه‌ای خاکستری؛ ماسه و مواد گیاهی؛ پوشش از بین رفته

Weeks et al. 2006, fig. 3.107:TNP525

Petrie et al. 2006, fig. 4.36: TS 1660

11

خاکستری روشن با مغز نارنجی؛ ماسه و مواد گیاهی؛ پوشش نارنجی در داخل و خارج

Wilson 1986, fig. 7: 13

Carter 1980, fig.34: 7

لوبرن 1376، شکل 36: 1

Helwing 2011b, 25: 119

12

قرمز؛ ماسه؛ پوشش نخودی در داخل و خارج؛ خارج زیر لبه و داخل روی لبه صیقل نرم

Carter 1980, fig.34: 7

Petrie et al. 2006, fig. 4.64: TS 1765

Boroffka&Parzinger 2011, fig.21: 47

13

نخودی؛ ماسه و مواد گیاهی؛ پوشش از بین رفته

Wright 1981: fig.49c,d,h

14

قرمز با مغز خاکستری؛ ماسه و مواد گیاهی؛ روی لبة نخودی رقیق و بقیة قسمت­ها خورده شده

Sumner 1985, fig. 4: B, C, D

Alden 1979, fig. 41: 1,3,8; fig. 43: 2

Wright 1981: fig.44D, 51k

 

 

 

شکل 3: آویز و مهره­های به دست آمده از سبای 9

 

 

 

 

 

 

 

       تصویر 1:  چشم­انداز  عمومی  از محوطۀ ریگ­سرای                                تصویر 4: روند تولید مهره در محوطۀ سبای 9

    

تصویر 2: محل انباشت مهره­ها در محوطۀ سبای 9                    تصویر 5: انواع مهره­های استخوانی و سنگی مدور                 

 

 

 

تصویر ­3: انباشت انواع حلزون­ها در  نهشته­های  سطحیسبای ­9


تصویر 6: انواع مهره­های مربع­شکل سالم و نیمه سالم (شامل قطعات خام، طرح­اندازی، دورریز و مهره­)

اسمعیلی جلودار، محمد اسماعیل (1386)، «گزارش بررسی و شناسایی باستان­شناختی محوطۀ ریگ­سرای (شهر سبا) ورزنه (باتلاق گاوخونی) اصفهان»، تهران، پژوهشکده باستان­شناسی.
اسمعیلی جلودار، محمد اسماعیل (1391)، «چشم­انداز باستان­شناختى ساحل شرقى باتلاق گاوخونی»، نامورنامه (مقاله­هایی در پاسداشت یاد مسعود آذرنوش)، به کوشش حمید فهیمی و کریم علیزاده، تهران، ایران­نگار، 189- 206.
حصاری، مرتضی و دیگران (1386)، «گزارش لایه­نگاری و تعیین حریم در محوطۀ باستانی شغالی پیشوا»، گزارش­های باستان­شناسی (7)، جلد اول، مجموعه مقالات نهمین گردهمایی سالانۀ باستان­شناسی ایران، 130- 164.
حصاری، مرتضی و حسن اکبری (1386)، «گزارش مقدماتی کاوش محوطۀ باستانی سفالین پیشوا»، گزارش­های        باستان ­شناسی (7)، جلد اول، مجموعه مقالات نهمین گردهمایی سالانۀ باستان­شناسی ایران، 200- 1165.
 جاوری، محسن (1383)، گزارش حفاری پل خواجو اصفهان، آرشیو سازمان میراث فرهنگی اصفهان.
ذوفن، جعفر و نوروزی، قدرت­الله (1387) «تالاب گاوخونی»، وزارت کشور، استانداری و فرمانداری اصفهان.
سعیدی انارکی، فریبا (1388)، «تبیین و بررسی ارتباطات منطقه­ای و فرامنطقه­ای عصر مفرغ (3000-1600 ق.م) اصفهان بر اساس حفاری و گمانه­زنی تپۀ باستانی کپنده»، پایان­نامۀ دکتری باستان­شناسی، دانشگاه تهران، منتشر نشده.
سید سجادی، منصور (1385)، شهر سوخته آزمایشگاهی بزرگ در بیابانی کوچک، چاپ اول، پایگاه میراث فرهنگی و گردشگری شهر سوخته.
شهیدی، خطیب و دیگران (1386)، «نظر اجمالی به محوطه­های باستانی بخش چنارود شمالی چادگان در حوضۀ زاینده­رود، از دورۀ کالکولیتیک تا پایان عصر آهن سوم»، مجلۀ علمی - پژوهشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، دورۀ دوم، شمارۀ چهل و هشتم، 27-57.
صالحی کاخکی، احمد (1386)، «بررسی باستان­شناختی بخش­های چنارود و بن­رود در حوضۀ آبخیز زاینده­رود»، پایان­نامۀ دکتری باستان­شناسی، دانشگاه تربیت مدرس، منتشر نشده.
علیزاده، عباس (1380)، تئوری و عمل در باستان­شناسی (با فصل­هایی در زیست­شناسی تحولی و معرفت­شناسی)، تهران، پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی.
حاجی محمد علیان، علمدار و مجید منتظر ظهوری (1391)، «تاریخچۀ باستان­شناختی استان اصفهان»، مجموعه مقالات هشتاد سال باستان­شناسی ایران، به کوشش یوسف حسن­زاده و سیما میری، تهران، موزۀ ملی ایران.
فاضلی نشلی، حسن، 1388، گزارش حفاری سیلک، اصفهان، آرشیو سازمان میراث فرهنگی (منتشر نشده).
گیرشمن، رومن (1370)، سیلک کاشان، ترجمۀ اصغر کریمی، جلد اول، تهران، پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی.
لوبرن، آلن (1376)، «شوش، کارگاه کاوش آکروپل I»، شوش و جنوب غرب ایران، ترجمۀ هایده اقبال، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، صص65-49.
معین، محمد (1389)، فرهنگ فارسی معین، به اهتمام عزیزالله علیزاده، چاپ اول، تهران، میلاد.
میرزا آقاجانی، اسدالله (1383)، «گزارش کاوش در تپۀ آشنا»، تهران، پژوهشکدۀ باستان­شناسی، گزارش منتشر نشده.
ملک شهمیرزادی. صادق 1381، 1383 و 1384. گزارش طرح بازنگری سیلک، تهران، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ـ پژوهشکده باستان­شناسی.
نوکنده، جبرئیل (1383)، دومین فصل کاوش در بخش صنعتی (فلزکاری) سیلک جنوبی، در «سفالگران سیلک» به کوشش صادق ملک شهمیرزادی، تهران، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری- پژوهشکده باستان­شناسی، 41- 53.
نجاری، حبیب­الله (بی تا) «تالاب بین المللی گاوخونی» انتشارات سازمان حفاظت محیط زیست.
Alden, J., 1979, Regional economic organization in Banesh Period Iran, PH.D. Thesis, University of Michigan.
Boroffka, R., and Parzinger, H., 2011, Sialk III pottery from area B (description, classification, typology); in, A. Vatandous, T. H., Parzinger, B., Helwing, (eds.), early mining and metallurgy on the Western Central Iranian Plateau, the first five years of work, Arisman. Archäologie in Iran und Turan 9, Mainz.
Carter, E., 1980, Excavation in Ville Royale I at Susa: The third millennium B.C. occupation, Cahiers de la Delegation archeologique Francaise en Iran, (DAFI 11), 11, 7-134.
Edwards, M., 1983, Excavations in Azarbaijan (North-Western Iran), Haftavan Period VI, BAR International Series 182.
Esmaeili Jelodar, M.E., 2008, Archaeological survey in Varzaneh area (Gaav Khuni marshland), East of Isfahan, in, Proceedings of the 6 international congress on the archaeology of the ancient Near East, Rome, 29-30.
Ghirshman. R., 1938, Fouilles de Sialk pres de Kashan, Vol.1, Paris.
Helwing, B., 2011b, Proto-Elamite pottery from areas A, C, D, and E in, A. Vatandoust, H. Parzinger, B. Helwing, (eds.), early mining and metallurgy on the Western central plateau, the first five years of work, Arisman. Archäologie in Iran und Turan 9, Mainz, 196-253.
Helwing, B., 2011c, The small finds from Arisman, in, A. Vatandoust, H. Parzinger, B. Helwing, (eds.), early mining and metallurgy on the Western central plateau, the first five years of work, 254-327.
Moon; J., 1986, The lower Diyala and the Hamrin basin: ceramic relations during the early third millennium: Jamdat Nasr period or regional style? in, Finkbeiner, Uwe and Rӧlling, Wolfgang (eds.), Ğamdat Nasr, period or regional style? Papers given at a symposium held in Tubingen, November 1983, Wiesbaden: Reichert, 112- 120.
Petrie C.A., Asgari Chaverdi A., Seyedin M., 2006, Excavations at Tol-e Spid, in the Mamasani archaeological project: a report on the first two seasons of the ICAR- University of Sydney expedition to the Mamasani district, Fars province, Iran, Iranian Center for Archaeological Research, 89-134.
Sumner. W. M., 1976, Excavation at Tall-I Malyan (Anshan) 1974, Iran, 14, 103-115.
Sumner, W. M., 1985, The Proto-Elamite city wall at Tal-i Malyan, Iran, 23, 153-161.
Schmidt. E.R., 1937, Excavation at Tepe Hissar Damghan, University Museum, University of Pennsylvania Museum Press.
Thrane, H., 2001, Excavations at Tepe Guran in Luristan, the Bronze Age and Iron Age period, Jutland Archaeological Society.
Wilson, K.L., 1986, Nippur: the definition of a Mesopotamian Ğamdat Nasr assemblage, in, Finkbeiner, Uwe and Rӧlling, Wolfgang (eds.), Ğamdat Nasr, period or regional style? Papers given at a symposium held in Tubingen, November 1983, Wiesbaden: Reichert, 1986, 57-90.
Wright, H.T., 1981, An early town on the Deh Luran plain: Excavations at tepe Farukhabad. Memoirs of the Museum of Anthropology 13, Ann Arbor, University of Michigan.
Weeks, L.R.; Alizadeh, K.S.; Niakan, L.; Alamdari K., 2006, Excavations at Tol-e Nurabad (Trench A), in, The Mamasani archaeological project: a report on the first two seasons of the ICAR- University of Sydney expedition to the Mamasani district, Fars province, Iran; Iranian Center for Archaeological Research, 31-88.