Document Type : Research Paper

Authors

1 Ph.D. Candidate, Department of Archaeology, University of Tehran

2 Assistant Professor, Department of Archaeology, University of Tehran

Abstract

Celadon as one of the oldest potteries originated at China during the Shang Period (3500 B.C (in Zhejiang province. From the Han dynasty (206-221 A.D), true celadon ware started to appear and these advances would be followed by various kilns in northern and southern china until 17th century. The main aims of this study include: determining the date of first arrival of celadon pottery to Iran and its distribution in the various parts of Iran in early Islamic periods.
Our study mainly is based of the use of historical written sources of China and Iran alongside the comparative survey of the data which found out from archeological studies in coastal regions of Persian Gulf and Oman Sea and main interior sites of Iran in early Islamic Period.
We found that at the first time the Yue Ware were appeared in Siraf in the late 9th century and lasted there about 12 th centaury. The Yue Wares not only in Siraf but have been seen from the same horizons of Kish, Hormuz, Nishabur and even from the southern coastal sites of the Persian Gulf. It seems that after this time because of the changes occurred in the Yue Wares production kilns the wares were replaced by the Longquan Celadon pottery techniques. Regard the large quantities of Yue wares in the [1]coastal regions of Persian Gulf and Oman Sea it seems that instead the interior regions, the Yue wares were just common in the coastal areas may due to the proximity to the sea trade routes



[1]

Keywords

1. مقدمه

سفال و چینی برای قرون متمادی یکی از مهم­ترین کالاهای تولیدی در ایران و چین به شمار رفته و نقش مهمی در عرصۀ اقتصاد، فرهنگ، صنعت و هنر این کشورها ایفا کرده است. اهمیت سفال به عنوان مادۀ تجاری در اقتصاد هر دو کشور، سبب رقابت­های تنگاتنگ و آمیختگی شدید سنت­های سفال­گری شده است، بهصورتیکهدربرخیبرهه­هایتاریخیاینارتباط­هاوبرهم­کنش­هادرزمینۀ سفالگری، به اوج خود می­رسد. در این میان، سفال سلادن به عنوان قدیمی­ترین چینی تولید شده در چین، یکی از شناخته­شده­ترین سفال­ها نه تنها در خاورمیانه، بلکه در جهان به شمار می­رود. این سفال برای قرون متمادی و تقریباً بدون وقفه از چین به کشورهای جنوب شرق آسیا، خاورمیانه و آفریقا صادر شده است. ایران نیز به عنوان یکی از کشورهای خاورمیانه، برای یازده قرن مقصد سفال­های سلادنی می­باشد که چه برای مصرف در داخل ایران و چه به جهت صدور به سایر کشورهای جهان اسلام از طریق ایران، در چین تولید می­شدند.

نخستین سلادن­ها، در 3500­پ.م در ایالت چگینگ واقع در چین جنوبی تولید شدند (Chen, 2000:3) و از آن پس تا قرن 16­م، تولید آنها به صورت مداوم در مناطق مختلف چین شمالی و جنوبی ادامه یافت (Valnstein, 1988:203). گذشت زمان، تغییر سلیقه، تفاوت­های جغرافیایی محل کوره­های تولیدکننده و تحولات سیاسی و اقتصادی در طی این روند طولانی، گونه­های مختلفی از سفال­های سلادن را به وجود آورده است.

تقسیم­بندی سلادن­ها معمولاً به دو صورت زمانی و مکانی صورت گرفته است. تقسیم­بندی زمانی یا تاریخی بر اساس سلسله­ها (6:Chen, 2000) صورت گرفته و منظور از تقسیم­بندی جغرافیایی یا مکانی، تقسیم­بندی سلادن­های چین شمالی و چین جنوبی (Garner, 1959:26) است.  بر اساس هر کدام از این دو شیوۀ تقسیم­بندی، قرن سوم تا قرن دوازدهم میلادی، نقطۀعطفی در سیر تاریخی سلادن به شمار می­رود Chen, 2000:26) ،2007:12 Fuqua, ،Yun, 2005:12). در این دوره، دشت نینگ'شائوکینگ             (Ning-Shaxoing) در بخش شرقی چکینگ، به تولید سلادن­های بسیار معروفی با نام «یوئه» پرداخت         (­Chen, 2000:6). یوئه، کوتاه­شدۀ نام شهر یوئه زو (Yuezhou) است و در حالت کلی، به کوره­های تولیدکنندۀ سلادن لعاب زیتونی اطلاق می­شود که در اطراف دریاچۀ یوئه زو پراکنده بودند (2007:12 Fuqua,).

این ظروف از قرن 9­م به­بعد برای تجارت به بندر نزدیک نینگ بو فرستاده می­شد و بعدها این گونه سفال به فاصلۀ 5000 مایل از خاستگاه خود از طریق راه دریایی به شرق افریقا و خاورمیانه صادر می­شد         (Yun, 2005:40).

 در دورۀ تانگ (618-907 م)، در پی کشف راه­های دریایی و بازارهای جدید در طول اقیانوس هند، تجارت خارجیباجهانغربرونقگرفت،کهمهم­ترینکالاهایصادراتیچای،نمکوسفالبود(100 Tampeo, 1989:). گواه این امر، قطعات سفال­ها و چینی­های مربوط به دورۀ تانگ است که در بسیاری از ممالک مانند کره (Won-Bok, 2009:200)، ژاپن (Yun, 2005:40)، فیلیپین (­(Ibid، ایران، عراق و مصر ((Whitehouse,1968:17 به دست آمده است. در ایران قطعات فراوان سلادن در بنادر مختلف خلیج­ فارس و دریای عمان نظیر سیراف، کیش، هرمز و سایر مناطق داخلی مانند سیرجان، شوش، نیشابور و گرگان کشف شده است. سلادن در میان چینی­های وارداتی به جهان اسلام از اهمیت والایی برخوردار بوده است، چرا که از مهم­ترین چینی­های صادراتی به شمار می­رفته و از تنوع گونه­ای جالب­توجهی برخوردار بوده است. از این رو این پژوهش بر آن است که علاوه بر روشن­کردن ورود نخستین سفال­های سلادن چینی به ایران، به بررسی گونه­های وارداتی و تبیین الگوی پراکندگی آنها در محوطه­های باستانی قرون اولیۀ اسلامی ایران بپردازد.

 

2. سلادن

عنوان سلادن، به ظروف سفالین با خمیر، سنگی (Stoneware) و یا چینی (Procelain) اطلاق می­شود، که به دلیلوجودآهندرلعابدرطیعملیاتپختبه طیف رنگ­های سبز، سبزآبی و سبز خاکستری تبدیل می­شود. البته برخی مواقع بر اثر اکسیداسیون، رنگ لعاب به قهوه­ای و یا خاکستری روشن نیز می­گراید (Garner, 1959:362) (تصویر 1). خاک سلادن­ها از جنس خاک چینی، شامل کائولین (Kaolinite) است که در واقع سیلیکات آلومینیوم هیدارته شده با ترکیب شیمیایی OH4) ) AL2 si2 o5است. با افزودن آب به خاک چینی، چسپندگی آن بسیار فراوان و قابلیت شکل­دهی آن بالا می­رود (Zakin, 2011:12-13). حداقل حرارت لازم در کورهبرای تولید یک سلادن مرغوب، 1260­­درجۀ سانتیگراد یا 2300­درجۀ فارنهایت است ((Dewar, 2002:43.

لعاب سلادن بدون افزودن مواد رنگی، شفاف و بی­رنگ است ولی با افزودن مقادیر مختلف اکسید آهن، به رنگ­های مختلف در می­آید. در واقع، رنگ لعاب سلادن، بسته به میزان اکسید آهن آن می­باشد (Britt, 2007:67). با افزودن از  3/. درصد تا 3 درصد اکسید آهن، رنگ لعاب از سبز آبی تا سبز متفاوت است و افزودن 4 درصد اکسید آهن سبب ایجاد رنگ زیتونی لعاب می­شود (Ibid:68). در واقع، رنگ خاکستری و یا سبز لعاب، نتیجۀ تبدیل محتویات آهن سه­ظرفیتی (Ferric) به فروس یا آهن دو­ظرفیتی (Ferrous)، یعنی ترکیب (Fe2O3 → FeO) در جریان پخت است ((Dewar,2002:43.

به­طور­­کلی، رنگ­ سلادن­ها عموما شامل زیتونی، زرد، عسلی یا کهربایی، سبز، آبی و یا آبی آسمانی است (Ibid).

 

3. خاستگاه سلادن

نخستین سلادن­ها به صورت پروتو-پروسلین در 3500­پ.­م تولید شد و در طی سلسلۀ شانگ (1600-1046­پ .م) به اوج خود رسید (تصویر 1) (Chen, 2000:3). در دورۀ هان (206-221م) برای نخستین­بار سلادن­هایی از جنس چینی ساخته شد. این نوع سلادن­ها در دورۀ سونگ (960-1279م) از نظر مهارت در تکنیک و تزیین، به منتها درجۀ ظرافت و زیبایی رسید. لذا بسیاری، از این دوران به عنوان دوران بلوغ سلادن یاد کرده­اند (Ibid) (تصویر 2). با آن که در دورۀ یوآن (1271 - 1368م) و دورۀ مینگ (1368-1644م) سلادن همچنان تولید می­شد، اما این دوره­ها به عنوان دوران افول سلادن قلمداد می­شوند (Deng, 2011:49) (تصویر 3). توضیح آن که در دوران مینگ  (1368-1644م) نیز با رواج ظروف آبی و سفید، کوره­های سلادن، تولید خود را متوقف کردند و آن دسته از کوره­هایی هم که در اواخر این دوره همچنان به تولید ادامه دادند، تنها به تولید سلادن خشن و معمولی با کاربرد روزمره پرداختند (Valnstein, 1988:203).

 

 

4. کوره­های تولیدکنندۀ سلادن از 3500 پ.م تا دورۀ تانگ

نخستین کوره­های تولیدکنندۀ سلادن در 3500 پ.م در چین جنوبی و در ایالت چگینگ واقع شده­اند (1987:5 Tregear,). از مهم­ترین کوره­های چگینگ، می­توان به کوره­های شائو هسینگ ( 1987:5 Tregear,) و کوره­های متعددی در کرانۀ رودخانۀ نینگ بو ( 1956:1 ,Lee) اشاره کرد. در دورۀ هان (206-221م-) نیز  کوره­های شانگ (واقع در شمال چگینگ) از مهم­ترین کوره­های تولیدکنندۀ سلادن به شمار می­رفتند ,Tregear, 1987:5) Chen, 2000: 3). این ایالت تا سلسله­های وی (Wei) (220- 265م)، جین (­Jin)       (265- 420م)، سلسله­های شمالی و جنوبی (420- 589م) و سلسلۀ تانگ (618–907م) همچنان به تولید سلادن می­پرداخت (Chen, 2000: 3). مهم­ترین کوره­های تولید سلادن در سلسلۀ تانگ در دشت نینگ-شائوکینگ در بخش شرقی چکینگ واقع شده ­است (­Yun, 2005:12).  این کوره­ها به دلیل ظهور بسیاری از کوره­های قابل­توجه در شمال و همچنین کوره­های نظیر لانگ چوان در چکینگ جنوبی به تدریج رو به افول نهادند و در نهایت به صورت کلی، کوره­های سونگ، جایگزین آنها شد (Chen, 2000: 5-6).

نخستین کوره­های سلادن در چین شمالی به صورت محدود در اوایل سلسلۀ تانگ شامل کوره­های یائوجو واقع در حدود 75 مایلی شمال چانگ ' ان (Ch'ang-an) بود. به این دسته سلادن­ها به دلیل قرارگیری در چین شمالی، عنوان سلادن شمالی اطلاق گردید (Lee, 1956:12). به طور کلی، سفال سلادن در دورۀ سونگ به اوج خود رسید. در این دوره، کوره­های منطقۀ لانگ­چوآن در بخش جنوبی چگینگ، به ساخت سلادن­های بسیار زیبا پرداختند. علاوه بر این کوره­ها، کوره­های متعددی در خارج چگینگ و در مناطق مختلف شمالی و جنوبی چین احداث شد، که برخی از آنها نظیر کوره­های کوون تا دورۀ مینگ و برخی نظیر کوره­های یائوجو تا دورۀ یوآن به حیات خود ادامه دادندMeldley, 1974:84)  (.

 

5. ورود سلادن گونۀ یوئه به ایران

قدیمی­ترین سلادن وارد شده به ایران بر اساس کاوش­های وایت­هاوس، سلادن­های گونۀ یوئه در سیراف است که در مرحلۀ 2A(1) به دست آمده و متعلق به اواخر قرن 3 هـ.ق/9م است (تصویر4) (Whitehouse, 1968:17). در کاوش­های سال 1389­هـ.ش نیز در سیراف (اسماعیلی، 1389) در ترانشۀ B سلادن گونۀ یوئه به همراه   گونه­های دیگر سلادن به­دست آمده که به قرن 3 هـ.ق/9م تاریخ­گذاری شده­اند (اسماعیلی، 1389 :202).

 تاکنون، با توجه به گزارش­ کاوش­ها و بررسی­های باستان­شناسی در مناطق خلیج فارس و دریای عمان و نیز مناطق داخلی ایران، هیچ­گونه مدرکی دالّ بر وجود سفال­های سلادن در ایران قبل از دوران اسلامی به دست نیامده یا لااقل گزارش نشده است. در مسالک و ممالک ابن خردادبه از منابع جغرافیای تاریخی قرن 3 هـ.ق/9م از سفال سبزرنگ به عنوان یکی از کالاهای وارداتی از چین یاد شده است (ابن خردادبه، 52:1370 ). علاوه ­بر این، بر اساس­ مطالعات جان گای (John Guy) که بیشتر بر مبنای مطالعۀ منابع مکتوب چینی صورت­گرفته است، قبل از قرن اول هجری قمری، حجم تجارت خارجی چین بسیار اندک بوده، ولی در دورۀ تانگ قرن (906 – 618 م) تجارت گیاهان معطر خاورمیانه و ادویه­جات جنوب شرق آسیا با چین رونق می­گیرد و در قرن 3هـ.ق/ 9­م از سفال برای اولین­بار به عنوان مادۀ تجاری استفاده می­شود (71 Kennet, 2004: Guy,1986:76,). علاوه بر مطالعات گای، پژوهش­های باستان­شناسان نیز نشان می­دهد که صادرات سفال و چینی­جات به خاورمیانه پیش از قرن 3­هـ.ق/9م رونق نیافته است(Rougeulle, 1990:3; Kennet, 2004, 71; Watson, 2004: 455). در میان چینی­های وارداتی، سلادنی را که در این دوره دولت چین صادر می­نمود، سلادن گونۀ یوئه (تصویر 5 و 6) بوده است، که علاوه بر ایران، در عراق و مصر ((Whitehouse, 1968:17 نیز به دست آمده است. در کره نیز وضعیت به همین صورت بوده است چرا که نخستین چینی­ها در پی افزایش صادارت خارجی چین در اواخر قرن 9­م تا اوایل قرن 10م به این کشور وارد می­شود (Whitfield and Chan, 2009:200). در این دوره سلادن­های یوئه به کره صادر می­شود و از آن پس مورد تقلید هنرمندان کره­ای قرار می­گیرد (Won-bok, 2009:16). در مسیر ارتباط دریایی ایران و چین، قدیمی­ترین مرکزی که سلادن در آن به دست آمده شانگا در ساحل شرقی آفریقا است، که در آن سلادن یوئه در لایه­های فازهای 4 و 15 و در ترانشه­های 6-10 مربوط به میانۀ قرن 3 تا 6 هـ.ق /9 تا 12م به­دست آمده است (47 Kennet, 2004:). پس از شانگا، سیراف و صحار از قدیمی­ترین مراکزی هستند که در آنها سلادن­های هم­دوره­ یعنی اواخر قرن 3هـ.ق (گونۀ یوئه)  به دست آمده است (2).

 

6. سلادن گونۀ یوئه

جنس این نوع ظروف از خمیرۀ سنگی بسیار ظریف با بافتی متراکم است. رنگ خمیرۀ این ظروف در هنگام پخت از نخودی تا خاکستری روشن و خاکستری تیره متغیر است. معمولا خمیرۀ سفال­های زمخت در طیف رنگ­های روشن همچون خاکستری روشن است؛ در حالی­که خمیرۀ ظروف یوئۀ ظریف، معمولا به رنگ خاکستری متوسط (نه روشن و نه تیره) می­باشد (52 Tampeo, 1989:). در برخی از کاسه­های سلادن گونۀ یوئه که دارای لبۀ ظریف و بدنۀ زمخت هستند، رنگ لعاب در نزدیکی­های لبه به علت پخت سریع، مایل به خاکستری است در حالی که قسمت ضخیم ظرف به دلیل پخت اندک، نخودی و یا نخودی صورتی رنگ است (Ibid).

بیشتر ظروف یوئه، ساده و بدون تزیین هستند (تصاویر 6 و 5)؛ اما پس از میانۀ دورۀ تانگ، سلادن­های یوئه با کنده­کاری­های زیبایی تزیین شده­اند (تصویر 7) که اغلب کنده­کاری­ها شامل گل­های لوتوس، پرنده، پروانه و چشم­انداز­های مختلف است 12):2007 ( Fuqua,. برخی دیگر از کنده­کاری­ها نیز منقوش به ماهی، اژدها و گل می­باشد. همچنین علاوه بر کنده­کاری، تزیینات استامپی نیز در این نوع ظروف به چشم می­خورد  (Gompertz, 1963:25). تقریبا تمام کوره­های یوئه در دورۀ سونگ شمالی نیز به تولید سلادن­هایی با    طرح­های برجسته و کنده و همراه با جزییات حکاکی شده می­پرداختند (Fang, 2011:40) (تصویر 8).

 متداول­ترین فرم­های یوئه شامل کوزه، خلط­دان، ظروف شراب­خوری نظیر فنجان و نیز بخوردان، کاسه، کوزه، قلمدان، جعبه، بشقاب، دیگ، کاسه­های تخت (نعلبکی)، سینی و همچنین اسباب­بازی­های بچه­ها از قبیل سگ، اسب کوتاه و جوجه است (Ibid:40). فرم اغلب سلادن­های یوئه که در خارج از چین و در مناطق مختلف جهان اسلام به دست آمده شامل کاسه، کوزه و آفتابه است (52 Tampeo, 1989:) .

زیبایی ظروف یوئه بیشتر به دلیل لعاب این ظروف است؛ که اغلب سبز خاکستری، سبز روشن، زیتونی، قهوه­ای، سبز مایل به قهوه­ای و در برخی مواقع به دلیل وجود آهن زیاد، به صورت سبز با لکه­های قهوه­ای جلوه‌گر شده است (Ibid).

به طور کلی، سلادن­های یوئه، ظروفی با بدنۀ متراکم و پخت بالا، لعاب شیشه­ای، ترک­دار و به رنگ خاکستری تا خاکستری مایل به سفید می­باشند که مواد اصلی آنها را مخلوطی از کائولین، فلدسپات، میکا، کوارتز و برخی موادی دیگر تشکیل می­دهد. در مجموع مواد ارگانیک این نوع خاک، بسیار اندک است. لعاب آن نیز قلیایی و شبیه به شیشه است و در صورت ضخامت زیاد نیز به شفافیت جید و بسیار جلادار است و به رنگ­های سبز خاکستری، سبز زیتونی، سبز قهوه­ای می­باشد (Fang, 2011:40)­.

پس از دورۀ میانی سلسلۀ سونگ شمالی، سلادن یوئه به دلیل ظهور کوره­های قابل­توجه بسیار در شمال و همچنین کوره­هایی نظیر لانگ چوان در چکینگ جنوبی، به تدریج رو به افول نهاد و در نهایت به طور کلی، کوره­های لانگ چوآن، جایگزین آن شد (Chen, 2000: 5-6) (تصویر 9). به نظر می­رسد دلیل اصلی افول ظروف یوئه به­خصوص پس از قرن 11م، نازک بودن نسبی لعاب آنها می­باشد(Lee, 1956:43) .

 

7. سیراف نخستین مرکز واردات سلادن گونۀ یوئه در ایران

نخستین نمونۀ سلادن­های وارداتی به ایران متعلق به اواخر قرن 3­هـ.ق­/9م است، که از بندر سیراف و در مرحلۀ 2A مصادف با دوران شکوه سیراف به دست آمده است (Whitehouse, 1968:17). این ظروف تا اواخر دورۀ 2C یعنی اواخر قرن 5 هـ.ق/ 11­م تداوم دارند و در اواخر این دوره، سلادن­های گونۀ لانگ ظهور می­کنند (Ibid:21). به بیان کلی، سلادن­های گونۀ یوئه در اواخر قرن 3­هـ.ق/9­م به سیراف وارد می­شوند و تا اوایل قرن 5­هـ.ق/11م تداوم می­یابند. در این دوره به آرامی شروع به ناپدید شدن می­کنند، اما این روند آرام تا اواخر نیمۀ دوم 5­هـ.ق /11­م و به احتمال قوی تا اوایل قرن 6هـ.ق /12م به طول می­انجامد (.(Tampeo, 1989: 65

 

8. ویژگی سلادن­های مکشوف از سیراف

بیشترین اطلاعات مربوط به سلادن­های گونۀ یوئه در ایران را می­توان از کاوش­های سیراف به دست آورد؛ زیرا علاوه بر حجم فراوان یافته­های سلادنی، توصیف­های دقیقی از آنها توسط وایت­هاوس (Whitehouse 1968) و تامپئو ( (Tampeo, 1989 صورت گرفته است (تصویر 4).

سلادن­های سیراف به دو دستۀ کلی گونۀ یوئه و گونۀ لانگ چوآن تقسیم­بندی می­شوند. سلادن­های گونۀ یوئه، از اواخر قرن 3 هـ.ق­­/ قرن­9­م تا قرن 5 هـ.ق /11­م یا اوایل قرن 6 هـ.ق /12­م در سیراف تداوم داشته، سپس سلادن­های گونۀ لانگ­چوآن متداول می­شوند (Whitehouse, 1968:17; Tampeo, 1989:64).

به طور کلی، سلادن­های یوئه مکشوف از سیراف، سفال­هایی با خمیرۀ سنگی و تمپر شن هستند. رنگ خمیرۀ این سفال­ها از خاکستری روشن تا خاکستری تیره بوده و لعاب آنها به رنگ­های خاکستری ' سبز تا قهوه­ای (متداول­ترین رنگ زیتونی و سبز خاکستری) مات می­باشد. نمونه­های اندکی نیز دارای لعاب سبزرنگ ضخیم و شفافی هستند که سطح­شان پوشیده از ترک­های ریز است. اغلب نمونه­ها ساده  است (طرح 1) و فقط تعداد اندکی دارای طرح­های کنده به شکل برگ­های لوتوس می­باشند. فرم متداول، کاسه­های کم­عمق با پایۀ حلقوی و لبۀ صاف و یا برگشته؛ همچنین کاسه­هایی با دهانۀ واریخته، آفتابه و کوزه می­باشند. (Whitehouse, 1968:17).

تامپئو، سلادن­های سیراف را به دو دسته تقسیم می­کند: یوئه­های معمولی (طرح­های 2-4) و یوئه­های پیشرفته (طرح­های 5 - 6) ((Tampeo, 1989:64.

سلادن­های یوئۀ معمولی شامل کاسه­های لبه برگشته با کف حلقوی بزرگ است. پایه­های این گونه از سلادن­ها نیز بر دو نوع است: 1. سلادن­هایی با پایۀ عریض که اکثر نمونه­های اولیه را شامل می­شود (طرح­های 2­- 3). 2. سلادن­هایی با پایه­های باریک ((Ibid (طرح 4).

گونۀ یوئه پیشرفته نیز شامل کاسه­های ساده با لبۀ ظریف و پایۀ کنده­کاری می­باشد (طرح­های 5 -6). علاوه بر آن، برخی نمونه­ها نیز لبه­هایی به فرم گلبرگ و پایه­های قوسی شکل­ دارند ((Ibid.

ظروف یوئه پیشرفته در کوره­های یه'یائو، یه'وانگ، میائو و شانگ'­لین هو و در کوره­های شرقی­تر در نینگ بو و ینگ' کیان در دهانۀ رودخانه یانگتز واقع در شمال چکینگ، تولید می­شدند (Ibid: 64). به نظر می­رسد که گونۀ یوئه استانی همزمان با گونۀ یوئه پیشرفته در همان کوره­ها اما با کیفیتی نازل­تر تولید شده است (Ibid).

 

9. سلادن­های لانگ­چوآن مکشوف از سیراف

پس از توقف سلادن گونۀ یوئه، با وجود فراوانی تنوع گونه­های سلادن در چین (­انواع گونه­های سلادن شمالی و جنوبی)، تنها سلادن­های جنوبی لانگ­چوآن در سیراف به دست آمده است. از سوی دیگر، از آن جایی که سیراف در دورۀ 4­و5 در مرحلۀ زوال بوده و فعالیت­های تجاری آن، در حال انتقال به بندری دیگر بود؛ بنابراین سلادن­های لانگ چوآن یافت شده از آنجا بسیار اندک است (Ibid: 65).

سلادن­های لانگ­چوآن سیراف به دو دسته تقسیم می­شوند: الف- سلادن­های مربوط به اوایل دورۀ سونگ (1127-960م). این سفال­ها دارای خمیرۀ سنگی، ظریف و به رنگ خاکستری کم­رنگ است و رنگ لعاب آنها سبز آبی است. از این نمونه بسیار کم در بندر سیراف به دست آمده است (Ibid).

ب. ظروف اوایل یوآن قرن 7هـ.ق/13م و اوایل مینگ قرن 8.هـ.ق/14م: این ظروف، کاسه­های عمیق­ با تزیین­های شیاردار قالبی در بیرون ظرف و یا دارای تزیین­های استامپی به شکل گل­های صد تومانی (گل­های هزار پر) در کف ظرف­اند (Ibid). لازم به ذکر است که نمونۀ مشابه این ظروف در کیش نیز به دست آمده است (طرح 8).

9'1' ماهروبان

در طی کاوش­ها و بررسی­های باستان­شناختی صورت گرفته در ماهروبان (اسماعیلی، 1389)، سفال سلادن در ترانشۀ  A­در دورۀ  IIb(3) به دست آمده است که متعلق به قرن 3 هـ.ق/ 9م است(4). تعدادی سلادن نیز از سطح کشف شده که متعلق به قرن 6هـ.ق/ 12م است (اسماعیلی، 315:1389).

9'2' کیش

وایت هاوس، بر اساس بررسی خود از جزیرۀ کیش، میزان سفال لعاب­دار وارداتی به کیش در طول قرون 5 تا 8هـ.ق /11 تا 14­م را بسیار بیشتر از سفال­های لعاب­دار وارداتی به سیراف در طول قرن 3 تا 5 هـ.ق / 9 تا 11­م می­داند. به نظر وی، بیشتر چینی­های خاور دور متعلق به دوران اوج کیش یعنی 692­هـ.ق/1292­م و 731 هـ.ق/ 1330م می­باشد (Whitehouse, 1976: 147). موسوی، کاوشگر کیش نیز به­طور مستقیم به تاریخ­گذاری سلادن­های مکشوف از این بندر نمی­پردازد، بلکه نمونه­های به­دست آمده را در کنار سایر نمونه­ها متعلق به قرون 5 تا10­هـ.ق /11 تا 16م می­داند (موسوی، 222:1376).

با آن که وایت­ هاوس در بررسی­های کیش از سلادن گونۀ لانگ­چوآن به عنوان گونۀ غالب سلادن این منطقه یاد می­کند و از گونۀ یوئه نامی نمی­برد (Whitehouse, 1976: 147)؛ مورگان، از گونۀ یوئه به عنوان سلادن متداول در جزیرۀ کیش و دشت میناب یاد می­کند (Morgan, 1991 :70). در کاوش­های صورت گرفته در کیش در سال 1376­هـ.ش نیز هیچ اشاره­ای به گونۀ یوئه نشده و تمامی سلادن­های گزارش­شده، مشابه سلادن­های مکشوف از هرمز است. در عین حال، وایت‌هاوس اشاره می‌کند که از نوع سفال­های متعلق به قرون اولیۀ اسلامی تا قرن 6هـ.ق/ 12م که در سیراف و سیرجان به دست آمده، نمونه‌های فراوانی نیز در کیش کشف شده است و از آنجایی که نمونه­های یوئه در سیراف و سیرجان از گونۀ سفال­های رایج می­باشند، به احتمال زیاد سلادن یوئه نیز در کیش متداول بوده است ولی به علت ناشناخته ماندن در زمرۀ سلادن­های دوران میانه مطالعه شده است.

شکل غالب سلادن­های کیش، کاسه و قدح­های بزرگ با لعاب سبزرنگ است، که با روش­های تزیینی نظیر نقاشی، نقش­برجسته، حکاکی و نیز نوشته­هایی به زبان چینی آرایش شده ­است (موسوی، 222:1376) (طرح­های 7-8).  این ظروف هیچ­گونه شباهتی به  کاسه­های کم­عمق گونۀ یوئه ندارند. از نظر تزیین نیز سلادن­های گونه­ی یوئۀ سیراف، اغلب ساده و برخی مزین به کنده­کاری­اند، در حالی که گونۀ سلادن مکشوف از کیش عمدتا دارای تزیین نقاشی، نقش­برجسته، حکاکی و کتیبه­اند. مشخصات خمیره، تمپر و رنگ دقیق سلادن­های کیش به خوبی سیراف ثبت و ضبط نشده است؛ اما براساس فرم و نوع تزیین ظروف، شباهت بیشتری میان ظروف سلادن کیش و هرمز به چشم می­خورد تا ظروف مکشوف از کیش و سیراف (مقایسه کنید طرح­های 7 -9).

9'3' هرمز

ظاهرا سلادن گونۀ یوئه از متداول­ترین گونه­های سفالی در دشت میناب به شمار می­رود. در بررسی­های ویلیامسون، در ده محوطه از دشت میناب سلادن­های نوع یوئه به­دست آمده است(Williamson, 1987:11) Morgan, 1991: 70)). مورگان، آغاز استقرار در این محوطه­ها را بر اساس ظروف چینی شانگشا، سفال­های سخت کرمی­رنگ و سلادن­های گونۀ یوئه، پیش از قرن 6 هـ.ق /12م می­داند (Morgan, 1991:70).

در یکی از محوطه­های دشت میناب به نام  K103، 1998 عدد سفال و چینی خاور دور یافت شده که بیشترین میزان در میان آن محوطه­ها محسوب می­شود. اما در میان چینی­های مذکور، تنها یک قطعه سلادن یوئه به­ دست آمده، در حالی که سلادن­های لانگ چوآن گونۀ رایج این محوطه را تشکیل می­دهند (طرح 9) (Ibid:78). تاریخ­گذاری این محوطه براساس مجموعۀ چینی­های خاور دور، از اواخر قرن 6هـ.ق /12م و یا آغاز قرن 7هـ.ق /13­م تا قبل از قرن 8هـ.­ق یا به طور مشخص سال1350م است (Ibid:71). در محوطۀ بعدی که به نام محوطۀ K107 شناخته شده است و محوطۀ جایگزین­ K103 به شمار می­رود (همان:78)، هیچ­گونه سلادن گونۀ یوئه­ به دست نیامده، بلکه تمامی سلادن­های یافت شده از آنجا، متعلق به دورّۀ مینگ یعنی قرن 11هـ.ق /17­م است (Ibid:71).

10. مناطق داخلی ایران

به طور کلی، بیشترین اطلاعات از پراکندگی سلادن­های گونۀ یوئه در مناطق داخلی ایران از بررسی­های ویلیامسون به دست آمده است. در بررسی­های وی، سلادن گونۀ یوئه در 27 محوطۀ تاریخی در ایران و مناطق هم­جوار به دست آمده است (Williamson, 1987:11). از محوطه­های مربوط به قرون اولیۀ اسلامی در داخل ایران می­توان به کرمان، سیرجان، استخر، ری، گرگان (Ibid:12) و نیشابور ((Wilkinson, 1973:255 اشاره کرد. از وجود سلادن­های دورۀ تانگ در شوش نیز گزارش شده، اما در خصوص ویژگی­های آن اطلاعاتی ارائه نشده است (.(Koechlin, 1928:7 به طور کلی از سلادن­های گونۀ یوئه در محوطه­های داخل ایران اطلاعات چندانی در دست نیست و نمونه­های ارائه شده بسیار اندکند. در نیشابور نخستین نمونه­های سفال­های چینی وارداتی، شامل گونۀ یوئه متعلق به قرن 3 هـ.ق /9م ((Wilkinson, 1973:255 یعنی مصادف با سیراف است. سلادن­های یوئۀ نیشابور شامل کاسه­های لعاب زیتونی با پایۀ حلقوی­اند (طرح 11)  ((Ibid.

 

11. بنادر و محوطه­های غیر ایرانی

در بنادر غیر ایرانی خلیج فارس نیز سلادن­های گونۀ یوئه متعلق به قرون 3­هـ.ق تا 6­هـ.ق /9 تا 12م دست آمده­ است، به عنوان مثال، در صحار که هم­افق با سیراف است، به میزان فراوان سلادن گونۀ یوئه متعلق به اواخر قرن 3 هـ.ق/9م به دست آمده است (Kennet, 2004:61).

در کاوش­های محوطۀ کوش در منطقۀ رأس­الخیمه در ساحل خلیج­فارس، که تاریخ آن از دورۀ ساسانی تا قرن 8هـ.ق /14م است، تنها سه نمونه از سلادن­های گونۀ یوئه از بافت (Context) 1414­به دست آمده است. البته این بافت بسیار به هم­ریخته است، به صورتی که حاوی سفال­های پس­ماندۀ دورۀ I ­و II یعنی اواخر دورۀ ساسانی و اوایل دورۀ اسلامی است. در این بافت، تعداد بسیار معدودی سلادن نیز از قرن 6 هـ.ق /12­م به بعد به دست آمده است (Ibid).

سلادن گونۀ لانگ چوآن در کوش از قرن 7 هـ.ق/ 13­م به­بعد ظهور یافت و در محوطۀ المتف که مربوط به قرون 8 تا 10هـ.ق / 14 تا 16­م است، هیچ­گونه سلادن گونۀ یوئه به دست نیامده است؛ در حالی که 211 قطعه سلادن گونۀ لانگ­چوآن متعلق به قرون 8 و 9هـ.ق /14 و 15­م به همراه سایر گونه­های سلادن­های دورۀ میانی در این محوطه یافت شده است (Ibid).

از دیگر محوطه­های خارج از ایران که سلادن­های گونۀ یوئه در آنها کشف شده است، می­توان به بصره، کوفه، واسط، سامرا در بین­النهرین، جمیرا در امارات متحدۀ عربی و برهمن­آباد در سند اشاره کرد (Ibid)

 

12. نتیجه­

سفال سلادن نسبت به سایر سفال­های چین، از دو منظر حائز اهمیت است:

الف. استمرار واردات آن به ایران به ­صورت کمابیش مداوم، گستره­ای زمانی در حدود هشت سده را دربر می­گیرد.

ب. در طی این هشت قرن، گونه­های متعددی از این نوع سفال به ایران وارد می­شوند که هر یک در  دوره­ای رواج می­یابد و سپس گونۀ دیگری جایگزین آن می­گردد. البته در مواردی نیز چند گونه به موازات هم به ایران وارد می­شود و استفاده از آنها رونق می­یابد. از این رو، در بررسی منحنی واردات سلادن به ایران    می­توان جنبه­هایی از استمرار صنعتی و فرهنگی را در روابط میان ایران و چین شناسایی و بازسازی نمود.

در دورۀ تانگ (618 –906م) که جهت بهبود وضعیت اقتصادی کشور، تجارت خارجی مورد حمایت دولت چین قرار می­گیرد؛ برای نخستین­بار در قرن 3­هـ.ق/9­م، سفال به عنوان یک محصول صادراتی در اقتصاد این کشور مورد توجه قرار می­گیرد. لازم به توضیح است که پیش از این تاریخ، سفال نه به­طور مستقل بلکه به عنوان ظرف حاوی برخی مواد، صادر می­شده است. برخی منابع مکتوب این دوره (قرن 3­هـ.ق/9م) نظیر المسالک و الممالک ابن خردادبه نیز به صادرات سفال چین حتی سلادن­(5) اشاره می­کنند. به هر حال، قرن 3هـ.ق/9­م در صنعت سفالگری بسیاری از کشورهای مقصد تجارت چین، نظیر کره، فیلیپین، ژاپن، ایران، عراق و مصر نقطۀ­عطفی به شمار می­رود، چرا که سفال­های وارداتی چین تاثیر فراوانی بر صنعت سفالگری کشورهای مقصد داشته­ است.

در صنعت سفالگری دورۀ تانگ، دو گونه سفالینه، یا دو شیوه در سراسر چین رواج داشت: الف. صنعت سفال­های سفید شمال. ب. سفال­های سلادن سبزرنگ گونۀ یوئه که در جنوب آن کشور، منطقۀ یوئه­زو در ایالت چگینگ تولید می­شدند. هر دوی این گونه سفال­ها در حجم انبوه در قرن 3­هـ.ق/9­م از طریق بندر جنوبی کانتون به جنوب شرق آسیا و خاورمیانه صادر می­شدند. در ایران، اولین سلادن­ها از طریق بندر سیراف در اواخر قرن 3 هـ.ق/9­م وارد این بندر می­شود و در همان زمان در سایر مناطق هم­جوار نیز رواج می­یابد. در صحار نیز سلادن­های وارداتی هم­زمان با سیراف به دست آمده است، اما حجم یافته­های سیراف بسیار بیشتر است. سلادن­های مکشوف از سیراف از گونۀ یوئه هستند که از اواخر قرن 3 هـ.­ق/9­م تا اواخر 5­هـ.­ق / 11م در سیراف تداوم داشتند و پس از این تاریخ به­تدریج تا اوایل قرن 6هـ.ق/ 12­م به کلی ناپدید می­شوند و    سلادن­های گونۀ لانگ چوآن جای آن را می­گیرند. در کیش در اواسط قرن 5 هـ.ق/11م سلادن گونۀ یوئه به میزان اندک به دست آمده است ولی برعکس سلادن لانگ چوآن، گونۀ غالب منطقه به شمار می­رود. همچنین در ده محوطۀ دشت میناب، تعدادی سفال گونۀ یوئه به دست آمده که همگی متعلق به پیش از قرن 6 هـ.ق/ 12­م است. در این دشت در محوطۀK103  ، متعلق به قرن 7 هـ.ق/ 13م تنها یک نمونه سلادن یوئه به دست آمده و در محوطۀ K107  متعلق به میانۀ قرن 8 هـ.ق/ 14­م هیچ نمونه­ای از سلادن یوئه یافت نشده است. بیشترین میزان واردات سفال­های خاور دور به دشت میناب را سلادن­های گونۀ لانگ چوآن تشکیل می­دهند که 59 درصد کل ظروف وارداتی چین به این محوطه است.  

بنابراین با توجه به:

 1- کشف نخستین سلادن­های گونۀ یوئه از سیراف متعلق به اواخر قرن 3 هـ.ق/ 9م و سیر تطوری آن در مراحل مختلف این محوطه تا اوایل قرن 6 هـ.ق/12­م

2- وجود نمونه­های فراوان لانگ­چوآن در کیش متعلق به سده­های 7 و 8 هـ.ق/13 و 14­م

3- به دست آمدن سلادن یوئه در ده محوطۀ دشت میناب که همگی متعلق به پیش از قرن 6 هـ.ق /12م است و نیز عدم وجود یافته­های یوئه در K108 (قرن 8هـ.ق/14م) و فراوانی سلادن­های گونۀ لانگ­چوآن

 4- شباهت بسیار زیاد نمونه­های کیش و هرمز  و تفاوت اساسی آنها از لحاظ رنگ خمیره، رنگ لعاب، فرم و تزیین با نمونه­های یوئه در سیراف،

 به نظر می­رسد که به احتمال فراوان سلادن یوئه نخستین گونۀ سفال سلادن است که در قرن 3 هـ.ق /9م از طریق تجارت دریایی در حجم انبوهی به سیراف وارد شده و تا قرن 6 هـ.ق /12م در مناطق ساحلی و داخلی ایران تداوم داشته است. پس از قرن 6هـ.ق/ 12م سلادن­های یوئه از مناطق ساحلی و داخلی ایران ناپدید و سلادن­های لانگ چوآن جایگزین آن می­شود.

به احتمال قوی دلیل این امر، تنزل و افول کوره­های یوئه در چین و در نهایت توقف صادرات آنها بوده است؛ چرا که در قرن 6 هـ.ق /12م پس از دورۀ میانی سلسلۀ سونگ شمالی، سلادن یوئه به دلیل ظهور   کوره­های قابل­توجه بسیار در شمال و همچنین کوره­هایی نظیر لانگ چوان در چکینگ جنوبی، به تدریج رو به افول نهاده و در نهایت کوره­های سونگ، جایگزین آنها می­شوند. به نظر می­رسد که یکی از عوامل اصلی افول ظروف یوئه، به ویژه پس از قرن 11م، نازک بودن نسبی لعاب آنها و کیفیت و تزیینات زیبای سلادن­های گونۀ لانگ چوآن می­باشد(Lee, 1956:43) .

همچنین با توجه به موارد زیر:

 1- فراوانی یافته­های سلادن یوئه در سیراف، صحار، و ده محوطه در دشت میناب (هم­زمان با سیراف) و 22 محوطۀ دیگر در سواحل و در اطراف دریای عمان،

 2- پراکنش آنها در مناطق داخلی­تر نظیر سیرجان، استخر و شوش،

 3- کشف نمونه­های اندک سلادن در ری، نیشابور و گرگان،

 و نیز نظر ویلیامسون Williamson,1987))، به احتمال زیاد، این گونه سفال از یک توزیع ساحلی برخوردار بوده و در مناطق داخلی رواجی چندانی نداشته است. در کاوش­ها و بررسی­های جدید باستان­شناسی نیز در محوطه­های قرون اولیۀ اسلامی سلادن گونۀ یوئه گزارش نشده است. به عنوان مثال، در نه فصل کاوش­ در شهر اسلامی سیمره (لک­­پور، 1389)، که به کشف مجموعه­ای بی­نظیر از سفال­های دوران صدر اسلام مانند نمونه­های سیراف، سامرا و بصره و حتی سفال­های سفید تولید چین انجامید، حتی یک نمونه سلادن یوئه به دست نیامده است. در کاوش­های کلایس در کاروان­سرای قدیمی بیستون (کلایس و دیگران، 1389) نیز که مجموعه­ای از سفال­های اواخر ساسانی و اوایل اسلامی کشف شد، هیچ نمونه­ای از سلادن یوئه مشاهده   نمی­شود. برخلاف سیرجان (از مراکز نزدیک به خلیج فارس) که تعداد زیادی سلادن گونۀ یوئه از آن به­دست آمده، این گونه سفال در مناطق داخلی به­خصوص در مناطق غربی ایران رواج چندانی نیافته است.

 

13. پی­نوشت

1. دوره­های سیراف به 5 مرحله تقسیم شده است؛ قدیمی­ترین لایه، لایۀ 1 سیراف است در اوایل قرن3 هـ.ق/9م، لایۀ بعدی، لایۀ 2 می­باشد که به سه فاز تقسیم شده است:  فاز 2A ­اواخر قرن 3 هـ.ق/ 9­م، فاز 2B قرن 4 هـ.ق/10­م و اوایل 5 هـ.ق/ 11م و فاز 2C اواخر قرن 5 هـ.ق/ 11م. لایۀ 3 متعلق به قرن 6 هـ.ق/12­م و اوایل 7 هـ.ق /13­م است.  لایۀ بعدی لایۀ 4 مربوط به اواخر قرن 7 هـ.ق/13م، و لایۀ 5 نیز متعلق به قرن 8 هـ.ق/14م است.

2. به احتمال زیاد تاریخ سلادن­های شانگا، سیراف و صحار یکی باشد.

3. ترانشۀA  در ماهروبان به دو دورۀI  وII  تقسیم شده و دورۀ II نیز به دوفاز a II و IIb تفکیک گردیده است. (اسماعیلی، 315:1389).

4. گونۀ این سفال شناسایی نشده است.

5. با عبارت سفال سبز رنگ.

14. تصاویر

 

 

 

 

                      

 

 

 

 

تصویر 1: کوزه پروتو- پروسلین، فاقد نقش، چین، سلسلۀ شانگ  (Chen, 2000:6)

 

 

 

 

 

                                                        

 

 

 

 

 


تصویر2: کوزه سلادن، با تزیین کنده، چین، سونگ شمالی  .(Chen, 2000:18)

 

تصویر 3: بشقاب سلادن با طرح دو اژدها در وسط، تزیین قالب­زده، چین، سلسلۀ یوآن

75)Medley, 1974:)

 

تصویر 4: سلادن­های گونۀ یوئه، چین، مکشوف از سیراف، قرن 3 هـ.ق (Whitehouse, 1971: pl.IXa)

                                         

 

 

تصویر 5: بشقاب سلادن، گونۀ یوئه، چین، سلسلۀ تانگ (Chen, 2000:15)

 

تصویر 6: بشقاب سلادن، گونۀ یوئه، چین، سلسلۀ تانگ   (Takahito, 1988:26)

 

 

تصویر 7: بدنۀ یک ظرف سلادن، گونۀ یوئه، چین،سلسلۀ سونگ (Takahito,1988:25)

 

تصویر 8: بدنۀ یک ظرف سلادن، گونۀ یوئه، چین، سلسلۀ سونگ (Takahito, 1988:24)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تصویر 9: گلدان سلادن گونۀ لانگ چوآن ، چین، سلسلۀ سونگ  (2011:46 Fang, )

 

 

طرح 1­: سلادن گونه یوئه استانی، چین، مکشوف از سیراف، قرن 3 هـ.ق (64 Tampeo, 1989:)

 

 

طرح 2: سلادن گونه یوئۀ معمولی، چین، مکشوف از سیراف، قرن 3 هـ.ق (64 Tampeo, 1989:).

 

 

طرح 3: سلادن گونه یوئۀ معمولی، چین، مکشوف از سیراف، قرن 3 هـ.ق (64 Tampeo, 1989:).

 

 

 

طرح 4: سلادن نوع یوئه معمولی، چین، مکشوف از سیراف،3 هـ.ق (64 Tampeo, 1989:)

 

 

 

طرح 5: سلادن نوع یوئۀ پیشرفته، چین، مکشوف از سیراف، اواخر قرن 5هـ.ق (313 Tampeo, 1989:)

 

 

 

طرح6: سلادن نوع یوئۀ پیشرفته، چین، مکشوف از سیراف، اواخر قرن 5 هـ.ق (313 Tampeo, 1989:)

 

 

طرح 7: قدح بزرگ سلادن گونۀ لانگ­چوآن (گونۀ این سلادن را نگارندگان شناسایی نموده‌اند)، چین، مکشوف از کیش (موسوی،232:1376)

 

 

طرح 8: کاسه سلادن، چین، مکشوف از کیش (موسوی، 232:1376)

 

 

 

 

طرح 9 : سلادن لانگ چوآن با تزیین کنده، چین، مکشوف از محوطۀK103 دشت میناب

(Morgan, 1991 :73)

 

 

طرح 10: کاسۀ سلادن گونۀ یوئه، مکشوف از تپه سبز پوشان نیشابور، ارتفاع:5.5 سانتی­متر ((Wilkinson,1973:255

15. منابع
ابن­خردادبه، ابوالقاسم عبید الله بن عبدالله (1370)، المسالک و الممالک، ترجمۀ حسین قره چانلو، مترجم، تهران.
 اسمعیلی جلودار، محمد اسماعیل(1389)، « ارتباط تجاری بنادر باستانی شمالی و جنوبی خلیج فارس در دورۀ اسلامی تا قرن 5 هجری (براساس بررسی­ها و کاوش­های سواحل مرکزی بخش شمالی خلیج فارس)»، پایان­نامه دکتری باستان­شناسی (گرایش اسلامی)، دانشگاه تهران (منتشر نشده).
حاتمی، ابوالقاسم (1374)، «بررسی تحلیلی باستان شناسی سیرجان قدیم از اوائل اسلام تا دوره تیموری»، پایان­نامه کارشناسی ارشد باستان­شناسی، دانشگاه تربیت مدرس (منتشر نشده).
کلایس، ولفرام و کالمایر، پتر (1385)، بیستون، کاوش­ها و تحقیقات سال­های 1963-1967، ترجمۀ فرامرز نجد سمیعی، انتشارات سازمان میراث فرهنگی کشور، تهران.
لک­پور، سیمین (1389)، کاوش­ها و پژوهش­های باستان­شناسی دره­شهر (سیمره)، نشر پازینه، تهران.
موسوی، محمود (1376) «کاوش­های باستان­شناسی در شهر تاریخی حریره جزیرۀ کیش»، گزارش­های باستان­شناسی­1، تهران، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، پژوهشکدۀ باستان­شناسی، صص 238-205.
Britt, J., 2007. The complete guide to high-fire glazes: glazing and firing, New York, Sterling Publishing Company.
Campbell, G., 2006. The Grove Encyclopedia of Decorative Arts, Volume 2, London, Oxford University Press.
Chen, K., 2000. Chinese porcelain: art, elegance and appreciation, San Francisco, Long River Press.
Deng, Y., 2011. Ancient Chinese invention, Cambridge, Cambridge University Press.
Dewar, R., 2002. Stoneware, Pennsylvania, University Pennsylvania Press.
Fang. L., 2011. Chinese ceramics, Cambridge,Cambridge University Press.
Fuqua, J.A., 2007. The essence of tea: the effects of Lu yus " Chu' Ching" on the extent of changes, in tea drinking and the material cultural of Yue ware in Tang China after 78. AD, Nacogdoches, Stephen F. Austin State University.
Garner, H.M., 1959. Chinese Celadon Wares. The Burlington Magazine, Vol.101, No. 678/679 pp. 64-67.
Gompertz, G. M., 1963. Korean Celadon, London, Faber and Faber.
Guy, J. 1986. Oriental trade ceramics in South-East Asia, ninth to sixteenth centuries: with a catalogue of Chinese, Vietnamese and Thai wares in Australian collections. Oxford, Oxford University Press.
Kennet, D., 2004. Sasanian and Islamic pottery from Ras al- Khaimeh. classification, chronology and analysis of trade in the western Indian Ocean. Oxford, BAR Int. Ser. 1248.
Koechlin, R., 1928. Les ceramiques musulmanes de Suse au Musee du Louvre. MAP, 19.
Lee, E., 1956. The Celadon tradition. The Bulletin of the Cleveland Museum of Art, Vol.43, No. 3 pp. 46-52.
Medley, M., 1974. Yuan Porcelain and stoneware. London, Faber and Faber.
Morgan, P., 1991. New thought on Old Hormuz: Chinese ceramics in the Hormuz region in the thirteenth and fourteenth century. Iran, Journal of the British Institute of Persian Studies,Vol 29, 67-84.
 Rougeulle, A., 1990. Les importation de ceramique chinoise dans le golf arabo-persique (VIII- X siècles). Archeologie Islamique 2, 5-46.
Takahito, M., 1988. Cultural and economic relations between East and West: sea routes,Wiesbaden, Ott Harrassowitz Verlag.
Tampeo, M., 1989. Maritime trade between China and west: an archeological study of the ceramics from Siraf (Persian Gulf) 8 to 15th century A.D. Oakville, David Brown Book Company.
Tregear, M., 1987. Chinese ceramics in the Ashmolean Museum: an illustrated handbook to the collections, Oxford, Ashmolean Museum.
Valenstein, S., 1988. A hand book of Chinese ceramics, New York, Metropolitan Museum of Art.
Watson, O., 2004. Chinese-Iranian relations: mutual influence of Chinese and Persian ceramics. Encyclopaedia Iranica, Vol. V, Fasc. 5, pp. 455-457.
Whitehouse, D., 1968. Excavations at Siraf: first interim report. Iran, Journal of the British Institute of Persian Studies, 6, 1-22.
Whitehouse, D., 1971. Excavation at Siraf: frouth interim report. Iran, Journal of the British Institute of Persian Studies, 9, 1-17.
Whitehouse, D.,1976. Kish. Iran, Journal of the British Institute of Persian Studies, 14, 146-147.
Whitfield, R., and Chan, T., 2009. National Museum of Korea, Seoul, National Museum of Korea.
Wilkinson, Ch. K., 1973. Nishabur: pottery of the early Islamic period, New York, Metropolitan Museum of Art.
Williamson, A., 1970. Islamic trade routes in southern Iran, Journal of the British Institute of Persian Studies, 8, 177.
Williamson, A., 1987. Regional distribution of medieval Persian pottery in the light of recent investigations, Oxford, Studies in Islamic Art 4: 11-12
Won-Bok, L. 2009. Royal ceramics of Goryeo Dynasty, Seoul, National Museum of Korea.
Yun, Y., 2005. The Gompertz and other collection in the Fitzwilliam Museum. Cambridge, Cambridge University Press.
Zakin, R., 2011. Ceramics- mastering the craft. Wisconsin, Krause Publication.