Document Type : Research Paper
Authors
1 Associate Professor, Department of Archaeology, Bu-Ali Sina University, Hamadan
2 MA in Archaeology, Cultural Heritag Organization of Hamadan
3 Asistant Professor, Department of Archaeology, Bu-Ali Sina University, Hamadan
4 MA Student of Archaeology, University of Tehran
5 M.A Student of Archaeology, Bu-Ali Sina University, Hamedan
Abstract
Although many studies and excavations at Islamic sites have been done, and something position of Islamic pottery have been marked, but there is a lot of problem exist in this case like centers of pottery and stylistics diversity. Therefore archaeological excavationswith accurate studies can solve very of this problems. In this paper Il-Khanid pottery from three season archeological excavation at Arzanfood will be study, with hypothesis that they product at Hamedan. One of the important point of this study is that the situation of some Il-Khanid pottery at Hamadan, such”black under blue painted” and “Sultānabād pottery” from the point of view stylistic and production centers have been detected. whit this study ,Hamedan is another of the production centers of ”black under blue painted” pottery and“Sultānabād pottery” and Beside them, some new glazed pottery related to this period discovered and studied.
Keywords
1. مقدمه
دورۀ اسلامی یکی از دورههای درخشان سفالگری در ایران است. اگرچه در راستای شناخت سفالگری این دوره تاکنون مطالعات فراوانی صورت گرفته است، هنوز ابهامات فراوانی در این زمینه وجود دارد که از آن جمله میتوان به مشخص نبودن کامل مراکز ساخت غالب سفالهای این دوره مانند سفالهای سبک سلطانآباد، فیروزه قلم مشکی، سفالینههای معروف به چندرنگ زیر لعاب، زرینفام و...، میزان تأثیرپذیری مراکز سفالگری از یکدیگر، ابهامات دربارۀ تاریخ رواج برخی گونههای سفالی و وضعیت نامشخص سفالگری در برخی از مناطق اشاره نمود. از جمله نواحیای که تاکنون مطالعات دقیقی در آن صورت نگرفته و وضعیت سفالگری آن به ویژه در دورۀ اسلامی مشخص نیست، همدان است. در طی سه فصل کاوش باستانشناسی در محوطۀ زیرزمینی ارزانفود، تعدادی سفال شاخص لعابدار اسلامی، غالباً متعلّق به دورۀ ایلخانی بهدست آمد، که برای نخستینبار فرصتی برای مطالعۀ وضعیت سفالگری منطقۀ همدان در این دوره فراهم شد. در راستای مطالعۀسفالهای حاصل از کاوش و با توجه به نوع دادهها پرسشهایی بدین شرح مطرح است:
1. سفالهای فیروزه قلم مشکی بهدستآمده از ارزانفود وارداتی بوده، یا در همدان تولید شدهاند؟
2. بین سفالهای سبک سلطانآباد حاصل از کاوشهای ارزانفود و مناطق دیگر چه میزان مشابهت وجود دارد؟ آیا میتوان همدان را به عنوان یکی از مراکز تولید سفالینههای سبک سلطانآباد معرفی نمود؟
3. سفالینههای موسوم به چندرنگ زیرلعاب علاوه بر مناطق یاد شدهای مانند ری، سلطانآباد، ساوه و... در همدان نیز تولید میشده است؟
در راستای پرسشهای مذکور فرضیات ذیل را میتوان بیان نمود:
1. به نظر میرسد که سفالینۀ فیروزه قلم مشکی بهدستآمده از ارزانفود در همدان تولید شدهاند.
2. از لحاظ سبکی و تکنیکی بین سفالهای سبک سلطانآباد ارزانفود و مناطق دیگر اگرچه در برخی موارد مشابهتهایی وجود دارد، در عین حال در بیشترنمونهها تفاوتهایی مشاهده میگردد که با توجه به آن میتوان همدان را نیز به عنوان یکی از مراکز ساخت این نوع سفال قلمداد نمود.
3. سفالینههای معروف به «چندرنگ زیرلعاب» علاوه بر مناطق یاد شده، به احتمال بسیار زیاد در همدان نیز تولید میشدهاند.
اهمیت این پژوهش در آن است که علاوه بر مشخص شدن وضعیت برخی از سفالهای لعابدار دروه ایلخانی در همدان مانند فیروزه قلم مشکی، سفالینههای سبک سلطانآباد و چندرنگ زیرلعاب، چند گونۀ جدید سفال لعابدار برای نخستینبار کشف گردید که در ادامه به صورت کامل مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار خواهند گرفت.
2. پیشینۀ تحقیق
به جز سه فصل کاوش باستانشناسی صورت گرفته در بین سالهای 1389تا 1391به سرپرستی علی خاکسار، پژوهشهایی دیگری در این محوطه صورت نگرفته است. البته در خصوص سفالگری اسلامی تاکنون پژوهشهای زیادی انجام شده است که از مهمترین آنها میتوان به کارهای پوپ، اتینگهاوزن، لین، فهرواری، آلن و راجرز اشاره نمود. (Ettinghausen,1936a ; Ettinghausen,1936b; Lane , 1971 ; Fehervari , 1973 ; fehervari , 2000؛ آلن، 1383 ؛ راجرز ، 1374)
3. روش تحقیق
روش پژوهش در این مقاله مبتنی بر کاوشهای باستانشناسی، مطالعه کتابخانهای و اشیاء موزهای است. به منظور مطالعۀ صحیح و دقیقتردادهها، نقوش سفالینهها از لحاظ سبکی و نوع نقشمایهها به صورت کامل با دیگر مراکز تولید سفالگری مورد مقایسه و تحلیل قرار گرفته و در جداولی به صورت جداگانه شرح داده شده است. تعداد سفالهای شاخص مورد مطالعه در این پژوهش 36 قطعه میباشد.
4. معرفی محوطه
محوطۀ زیرزمینی ارزانفود، در دو کیلومتری جنوب غرب روستای ارزانفود، در جنوب شرقی شهرستان همدان و در حدود 25 کیلومتری سد اکباتان قرار دارد. این محوطه در سال 1389 حین استحصال سنگ معدن سیلیس به صورت اتفاقی کشف شد. در طی سه فصل کاوش بین سالهای 1389-1391 به سرپرستی علی خاکسار، مجموعهای از فضاهای معماری زیرزمینی دستکند که با راهروهایی به هم مرتبط بوده، پاکسازی و مورد کاوش قرار گرفت (نقشۀ 1و2). علاوه بر آن، سفالهایی از دورههای تاریخی و اسلامی بهدست آمد که بیشتر آنها اسلامی و متعلق به دورۀ ایلخانی است.
نقشههای 1 و 2. نمونۀ فضاهای زیرزمینی بهدستآمده از ارزانفود، سمت راست کاوش سال 1389،
سمت چپ کاوشهای سال 1390.
5. معرفی سفالهای بهدستآمده از کاوش
در طی دو فصل کاوش در محوطۀ زیرزمینی ارزانفود، سفالهای لعابدار اسلامی شامل فیروزه قلم مشکی،آبی سفید، سفالینههای سبک سلطانآباد، سفالهای لعابدار تکرنگ ساده، سفالهای معروف به «چندرنگ نقاشی زیر لعاب» سفالینههای لعاب تکرنگ با کتیبههای برجستۀ زیر لبه، چند پیسوز متعلق به قرون میانی اسلامی، سفال اسگرافیتو و نیز تعدادی سفال دورۀ تاریخی بهدست آمد که از بین آنها سفالهای شاخص دورۀ ایلخانی همچون فیروزه قلم مشکی، سفالهای سبک سلطانآباد، سفالهای لعابدار تکرنگ ساده، سفالهای لعابدار تکرنگ با نقوش برجسته و سفالهای معروف به چندرنگ منقوش زیر لعاب، مورد مطالعه قرار گرفت. پیش از بررسی کلی دادههای سفالی، در آغاز به منظور درک بهتر، گونهشناسی کاملی از سفالهای دورۀ ایلخانی ارائه خواهد شد، زیرا این سفالها در منابع گوناگون، به صورت یکجا مشاهده نمیشوند و به عبارت دیگر هر منبع تعدادی سفال خاص را مورد معرفی و مطالعه قرار داده است.
6. سفالهای دورۀ ایلخانی
1. سفالینههایی با تکنیک تزیین نقاشی زیر لعاب: که شامل فیروزه قلم مشکی، آبی سفید، سفالینههای معروف به سبک سلطانآباد (کریمی و کیانی، 1364: 44 و63 ) و سفالینههای منقوش چندرنگ زیرلعاب که نسبت به گونههای دیگر نسبتاً نادر است (دیماند، 1365: 188؛ pl 66 Hall,1934,).
2. سفالینههایی با تکنیک نقاشی روی لعاب که میتوان آنها را به سه گروه تقسیم کرد: زرینفام، سفالینههای معروف به لاجوردی و سفالهای مینایی (توحیدی، 1378: 273).
3. سفالینههای تکرنگ که به سه گروه قابل تقسیم هستند: سفالینههای تکرنگ ساده غالباً به رنگهایی فیروزهای، آبی و لاجوردی (خلیلی،1384: 161)، سفالینههای تکرنگ با نقوش برجسته و قالبی و سفالهای موسوم به سلادن (Hetijens Museum, 1973: 172; Fehervari, 1973 : 125).
7. مطالعۀ دادههای سفالی بهدستآمده از ارزانفود
در طی سه فصل کاوش باستانشناسی که بین سالهای 1389تا 1391 شمسی در محوطۀ ارزانفود انجام گرفت، چند گونه سفالینۀ شاخص شامل سفالینههای چندرنگ زیر لعاب، فیروزه قلم مشکی، سفالینههای تکرنگ ساده و... یافت شد که در ادامۀ بحث به معرفی و مطالعه آنها پرداخته خواهد شد.
8. سفالینههای چندرنگ زیر لعاب
سه قطعه سفال از نوع سفالینههای«چندرنگ زیرلعاب» در کاوشهای فصل اول و دوم به دست آمد. بدنۀ این ظروف از خمیرۀ سنگی و به صورت متخلخل ساخته شده و پخت آن ناکافی بوده، به نحوی که در اثر آن خمیرۀ سفال به رنگ قرمز درآمده است. طرحها با رنگهای سیاه، آبی و سبز، و گاهی لکههایی فیروزهای زیر لعاب شفاف نقاشی شده است. نقش مهم بر روی این گونه سفالینه نقش گوزن؟ است که در میان علفهای آبی به صورت مسبک تصویر شده است (جدول 1). سفالینههای مذکور از لحاظ نوع ساخت از کیفیت نازلی برخوردارند و در دورۀ ایلخانی نسبت به انواع دیگر کمتر رایج بودهاند. از شاخصههای مهم این نوع سفالها این است که نقشمایههای بهکاررفته در آنها شامل حیوانات در حال جستوخیز و یا پرندگان و حیوانات ایستاده در میان نقشمایههای گیاهی بوده و به صورت مسبک و ابتدایی در یک قاب مدور در کف ظرف ترسیم شده است. تعدادی سفال مشابه سفالهای ارزانفود با اندکی تفاوت از مناطق مختلف بهدستآمده که از آنجمله میتوان به نمونههای موجود در مجموعۀ ادوارد جکسن، موزۀ متروپولیتن، موزۀ ویکتوریا و آلبرت و گالری فریر اشاره نمود (جدول2).
مکان ساخت این نوع سفالینه به درستی مشخص نیست، با این حال، نمونههای بهدستآمده از آن را به مناطقی همچون؛ ری، سلطانیه، ساوه و سلطانآباد نسبت دادهاند (دیماند، 1365: 188). لین اعتقاد دارد که این سفالها تحتتأثیر سبک گرگان ساخته شدهاند (Grube, 1991). از سوی دیگر، برخی آن را شبیه به کارهای متأخر کاشان میدانند (Atil, 1973: 159). با توجه به شیوۀ ترسیم تصاویر به ویژه در مورد حیوانات منقوش که در نمونههای موجود کمی تفاوت دیده میشود، به احتمال قوی، این گونه سفالینه در چند مرکز دیگر از جمله همدان که نمونههایی از آن در این مکان یافت شده، ساخته شدهاند.
9. تاریخگذاری
هال و آتیل، سفالینههای چندرنگ زیرلعاب را متعلق به اواخر قرن 7 هـ..ق، دانسته و دیماند نیز آنها را متعلق به نیمۀ دوم قرن 13م / 7هـ.ق میداند (Atil,1973 : 59; Hall, 1934 :66 ؛ دیماند، 1365: تصویر 128). از سوی دیگر، با توجه به آنکه آرتور پوپ نمونۀ تاریخداری از این گونه سفالینهها را (672هـ.ق) معرفی میکند، بنابراین، ساخت این نوع سفالینه در نیمۀ دوم قرن هفتم هجری رایج بوده و تاریخی که دیماند بیان نموده است، یعنی نیمۀ دوم قرن 7هـ.ق، صحیحتر به نظر میرسد. بنابراین نمونههای بهدستآمده از ارزانفود را میتوان مربوط به همین تاریخ دانست.
جدول 1 . تصویر و طرح سفالینههای چندرنگ زیر لعاب بهدستآمده از ارزانفود
جدول 2. نمونه سفالهای با تکنیک چندرنگ زیر لعاب بهدستآمده از مناطق گوناگون
کاسۀ موجود در موزۀ متروپولیتن (دیماند، 1365، تصویر 128) |
سفالینه موجود در گالری فریر( Atil, 1973, pl 72) |
کاسۀ موجود در موزۀ ویکتوریا (Ettinghausen, 1935 :51) |
کاسۀ سفالی مجموعه ادوارد جکسن (Hall, 1934: 65)
|
10. فیروزه قلم مشکی
تعداد قابلتوجهی از دادههای حاصل از کاوشهای ارزانفود را سفالینههای معروف به فیروزه قلم مشکی تشکیل میدهند (جدول3). بدنۀ این سفالها از خمیرۀ سنگی ساخته شده و دارای بافت نیمهخشن و متخلخل است. نقوش به رنگ سیاه مستقیم بر روی بدنۀ ظروف ترسیم شده، ولی در یکی از نمونهها علاوه بر رنگ سیاه از رنگ سبز نیز در تزیین لبه استفاده شده است (جدول 3، شمارۀ 2). پس از آن سفال را با لعاب شفاف غالباً به رنگ فیروزهای و گاهی آبی پوشاندهاند. در برخی از نمونهها هر دو لعاب آبی و فیروزهای به صورت همزمان بر روی یک ظرف استفاده شده است ( جدول3، شمارۀ 1و2).
10'1' شکل بدنه:تمامی سفالهای بهدستآمده از این گروه کاسه و پیاله بوده که فرم غالب آنها شامل کاسههایی با بدنۀ زاویهدار، لبههای پهن برگشته به سمت داخل و خارج (T شکل) است.
10'2' مقایسۀ شکلها: شکل کاسههای بهدستآمده از این گونه، از لحاظ ظاهری با نمونههایی که از مراکز تولید سفال دورۀ ایلخانی مانندکاشان، بجنورد، سلطانآباد، سلطانیه و... به دست آمده، بهویژه سفالینههای سبک سلطانآباد، قابلمقایسه است، با اینکه اندکی تفاوت در شکل لبۀ آنها دیده میشود.
جدول 3 . سفالهای فیروزه قلم مشکی بهدستآمده از ارزانفود
ادامۀ جدول3: سفالهای فیروزه قلم مشکی بهدستآمده از رزانفود
11. مطالعة نقوش
نقوش موجود بر روی سفالینههای فیروزه قلم مشکی را میتوان به دو گروه تقسیم کرد:
الف. نقوش روی لبۀ ظرف، ب. نقوش روی بدنه
11'1' نقوش روی لبۀ ظرف: روی تمامی لبههای گونۀ فیروزه قلم مشکی بهدستآمده از ارزانفود منقوش است. نقاشی بر روی لبه یکی از شاخصههای سفال ایلخانی است، به طوری که بیشتر سفالهایی که دارای این نوع لبه بوده و با تکنیکهای گوناگون ساخته شدهاند، همچون سفالینههای سلطانآباد، زرینفام و فیروزه قلم مشکی، با نقوش گوناگون و متنوعی تزئین شدهاند.
نقوش روی لبهها به صورت نقشمایههای تکرار شونده است که معمولا بین دو حاشیۀ پهن موازی قرار گرفتهاند و آنها را میتوان به چهار دستۀ متمایز شامل: نقوش مارپیچ (جدول3، شمارۀ 3 و 4)، ماهی (جدول3، شمارۀ 1و 2)، دو نوار پهن موازی (جدول 3، شمارۀ 5 و 6) و نقوش مبهم (جدول3، شمارۀ 7 و 8) تقسیمبندی نمود. این نقشمایهها قابلمقایسه با سفالینههای زرینفام کاشان، سلطانآباد و یک نمونه هم قابل مقایسه با فیروزه قلم مشکیهای ساخت سوریه میباشد. از برخی نقشمایهها نمونۀ مشابه بهدست نیامده است (جدول3، شمارۀ 7و 8 ).
11'2' نقوش روی بدنه: نقشمایههای روی بدنه شامل نقوش حلزونی، انواع نقوش مسبک گیاهی، خطوط متقاطع و موازی، نقوش هندسی، طوماری، شبه کتیبه و نقشهای مسبک نامشخص است. غالب این نقوش مشابه نمونههای بهدستآمده از مناطق گوناگون ایران مانند ری، کاشان، سلطانآباد، تختسلیمان، ساوه، بجنورد، نطنز و نیز سوریه میباشند. به منظور بررسی دقیقتر، نقشمایههای موجود تفکیک و در یک جدول با مناطق گوناگون مقایسه شده است (جدول4). نکتۀ قابلتوجه آنکه گرچه از لحاظ نوع نقشمایهها شباهتهای بسیار زیادی بین ارزانفود با مناطق فوقالذکر وجود دارد، از لحاظ سبک و شیوۀ ترسیم نقوش (ترکیببندی)، بین نمونههای بهدستآمده از این مکان با موارد مشابه در مناطق دیگر تفاوتهای آشکاری مشاهده میشود. به طور کلی، فیروزه قلم مشکیهای بهدستآمده از محوطۀ ارزانفود را بر اساس سبک تزیین، میتوان به چهارگروه تقسیمبندی نمود:
11'3' سبک اول: سبک اول از لحاظ نوع و ترکیببندی نقوش کاملاً مشابه با کاشیها و ظروف زرینفام بهدستآمده از مناطق گوناگون ایران است (جدول3، شمارۀ 13) و به نظر میرسد هدف تقلید از نقوش این نوع سفالینهها بوده است (تصویر 1).
( Pope , 1977 , Pl 774 B ) تصویر1: بخشی از کاشی زرینفام ساخت کاشان قرن 8 هـ.ق
11'4' سبک دوم: در این سبک که در کف برخی از کاسهها اجرا شده است، داخل ظرف به صورت نامنظم با دو خط موازی به پنج قسمت تقسیم شده و فاصلۀ بین آنها با نقوش ریز مسبک رایج دورۀ ایلخانی که بیشتر بر روی ظروف زرینفام و لاجوردی دیده میشود، نقش شده است. نکتۀ قابلتوجه آنکه اگرچه تقسیم داخل ظرف به (4، 6، 8 و12) قسمت در دورۀ ایلخانی رایج بوده (توحیدی،1379: 338، 339 ،352)، در نمونۀ حاضر، برخلاف تقسیمبندیهای رایج این دوره، داخل ظرف به صورت نامنظم به پنج قسمت تقسیمبندی شده که در نوع خود جدید است (جدول 3، شمارۀ 14).
11'5' سبک سوم: این گروه شامل کاسههایی است که در قسمت زیر لبه دارای کتیبه یا شبهکتیبه میباشند. نمونههای مشابهی از این سبک ولی با کمی تفاوت در مناطقی از ایران مشاهده شده است (جدول3، شمارۀ 3-12).
11'6' سبک چهارم: این گروه شامل کاسههایی است که در زیر لبههای آن نقوش حلزونی و نقشهای ریز مسبک رایج در دورۀ ایلخانی ترسیم شده است. لازم به ذکر است که فقط بر روی لبۀ این گروه ردیف ماهیهای پشتسر هم دیده میشود ( جدول 3، شمارۀ 1و 2 ).
11'7' مراکز ساخت فیروزه قلم مشکی
مراکز تولید متعددی برای ساخت این گونه سفالینه ذکر شده است. به باور رایس (رایس، 1375: 76) مرکز عمدۀ ساخت این نوع سفال کاشان بوده، ولی در شهرهای سلطانآباد، ساوه و سلطانیه هم تولید میشده است. پوپ نیز کاشان و ری را به عنوان دو مرکز عمده ذکر کرده است، ولی به این موضوع اشاره دارد که علاوه بر آن، فیروزه قلم مشکی در ساوه، سلطانآباد و به احتمال زیاد در مراکز کماهمیت دیگری نیز تولید میشده است (Pope, 1977: 1840, 1845) .ازجرجان، نیشابور، سمرقند، آمل و ساری نیز به عنوان مراکز تولید این سفال نام برده شده است (کامبخشفرد، 1379: 469). علاوه بر ایران، بینالنهرین به خصوص رَقه نیز از مراکز مهم تولید فیروزه قلم مشکی بوده است (Hall, 1934:65).
دربارۀ مکان ساخت سفالینههای فیروزه قلم مشکی بهدستآمده از ارزانفود، به نظر میرسد از آنجایی که تفاوتهای زیادی از لحاظ سبکی و نیز برخی از نقوش بین سفالینههای موردنظر با مناطق شناخته شده دیگر همچون کاشان، ری، گرگان و... وجود دارد، به احتمال بسیار زیاد این سفالینهها در همدان تولید میشدهاند.
12. تاریخگذاری
آغاز ساخت سفالینههای موسوم به فیروزه قلم مشکی به قرن ششم باز میگردد (آلن 1387 :37؛ رایس، 1375: 76؛ پوپ 1387:1845)، ولی تولید این گونه سفالینه در دورة ایلخانی کاملاً رایج میشود. نمونۀ نقشمایههای بهدستِآمده بر روی سفالهای فیروزه قلم مشکی ارزانفود، غالباً مربوط به قرون 7 و 8 هجری بوده، که مشابه آنها از مناطق گوناگون بهدست آمده است (جدول 1). از سوی دیگر، با توجه به اینکه بیشتر فرم ظروف بهدست آمده از نوع فیروزه قلم مشکی را کاسههای با بدنه زاویهدار و لبۀ Tشکل تشکیل میدهند، و این فرمها در نیمۀ دوم قرن 7 و 8 هـ.ق رایج بوده است (خلیلی، 1384 :2- 161)، بنابراین سفالینههای فیروزه قلم مشکی بهدستآمده از ارزانفود را میتوان در نیمۀ دوم قرن 7 و 8 هـ.ق/13و 14م. تاریخگذاری نمود.
13. سفالینههای تکرنگ ساده
در بررسی و کاوش محوطۀ ارزانفود تعدادی سفالینه لعابدار ساده به رنگ فیروزهای بهدست آمد. خمیرۀ آنها قرمزرنگ بوده و از خاک رس معمولی ساخته شده است (جدول 5، شمارۀ 1- 3). شکل بیشتر این سفالینهها، کاسههایی با بدنۀ زاویهدار و لبههای Tشکل است. مانند نمونههای قبلی این نوع فرم از شاخصههای سفالهای دورۀ ایلخانی میباشد. لازم به یادآوری است که ساخت این شکل ظروف از اواخر قرن 12 شروع شده ولی رواج گستردۀ آن در دورۀ ایلخانی، نیمۀ دوم قرن 13 و 14م. بوده (همان: 161-162) که نمونههای فراوانی از آن در مناطق گوناگون مانند سلطانآباد، کاشان، سلطانیه، همدان، بجنورد و...، به ویژه ناحیۀ سلطانآباد بهدست آمده است. از لحاظ شکل لبه وکاسه نمونههای بهدست آمده از ارزانفود، شباهت فراوانی به نمونههای به دست آمده از مناطق ذکر شده دارد ولی در عین حال، تفاوتهای اندکی بین آنها دیده میشود که حاکی از مراکز متفاوت تولید آنهاست (جدول 5، شمارۀ 4-5).
جدول 4 . مقایسۀ نقشمایههای سفالهای فیروزه قلم مشکی بهدستآمده از ارزانفود با مناطق دیگر
14. کاسههای ساده با تزیینات کتیبهای به صورت برجسته
تعدادی ظرف از این گروه به دست آمد که جنس آنها از خمیرۀ سنگی، و کمی متخلخل میباشد. در زیر لبۀ آنها کتیبه یا شبهکتیبههایی به صورت برجسته نقش شده است (جدول 6). در نگاه اول این نقوش به صورت قالبی برجسته به نظر میآیند. ولی با بررسیهای دقیقی که بر روی آنها صورت گرفت مشخص شد که کتیبه با استفاده از اسلیپ به صورت برجسته به سبک گونۀ دوم سفالهای سلطانآباد بر روی بدنه ترسیم شده است. سپس کل ظرف را با یک لعاب فیروزهای شفاف پوشاندهاند. نمونۀ مشابهی از این سفال از مناطق دیگر بهدست آمده که از آنجمله میتوان به نمونههای بیستون اشاره نمود (لوشای- شمایسر، 1385: 275، تصویر 35).
15. تاریخگذاری
لوشای نمونههای بهدستآمده از بیستون را متعلق به اواخر قرن 7 و قرن 8 هـ.ق میداند (لوشای، همان: 275، تصویر35). از سوی دیگر، این فرم کاسهها و نوع لبه Tشکل مربوط به نیمۀ دوم قرن7 و اوایل قرن 8 هـ.ق. میباشد. شیوۀ تزیین به صورت برجسته به سبک سلطانآباد نیز این موضوع را تأیید مینماید. بنابراین با توجه به نوع لبه، شکل ظرف و نیز شیوۀ تزیین، به احتمال بسیار زیاد، این نوع سفالینهها را میتوان متعلق به نیمۀ دوم قرن 7 هـ.ق و اوایل قرن8 هـ.ق دانست.
جدول5 . سفالهای لعابدار تکرنگ ساده بهدستآمده از ارزانفود
جدول 6 . سفالهای لعابدار تکرنگ با کتیبۀ برجسته بهدستآمده از ارزانفود
16. سفالهای سبک سلطانآباد
از دیگر یافتههای سفالی ارزانفود، چند قطعه سفال معروف به «سبک سلطانآباد» است (جدول 7 و 8). سفالینههای موسوم به «سلطانآباد» نخستینبار در اطراف شهر سلطانآباد (اراک امروزی) کشف شده و با وجود مطالعاتی که بر روی آنها صورت گرفته است، هنوز مرکز ساخت آنها به درستی مشخص نیست. لین، تقسیمبندی دقیقی از لحاظ تکنیکی بر روی سفالینههای سبک سلطانآباد انجام داده که مورد پذیرش اکثر پژوهشگران نیز قرار گرفته است. وی «سفالهای سلطانآباد» را از لحاظ تکنیکی و نوع رنگهای به کار رفته در تزیین، به سه گروه عمده تقسیمبندی میکند:
گروه اول: شامل ظروفی که بدنۀ آنها از خمیرۀ سنگی ساخته شده است. نقوش مستقیماً بر روی بدنه ترسیم و با رنگ سیاه مایل به سبز قلمگیری شدهاند. پسزمینهها نیز با رنگ سیاه به صورت هاشور پر شده و علاوه بر رنگ سیاه از رنگهای آبی و نیز گاهی فیروزهای برای تزیین استفاده شده است.
گروه دوم: مانند گروه اول شامل سفالهای خشن و بدنه سفید (خمیرۀ سنگی) است که با یک اسلیپ خاکستری مایل به قهوهای یا سبز پوشانده شده است. طرحها با اسلیپ سفید به صورت برجسته بر روی آن ترسیم و با رنگ سیاه قلمگیری شدهاند. فضای بین نقوش نیز با خطوط سیاه به صورت هاشور یا نقطه تزیین شده است. گاهی اوقات رنگ آبی تیره به صورت لکه بهکار برده شده است، ولی رنگ فیروزهای در این گروه دیده نمیشود.
گروه سوم: این سفالها ظریفتر و متراکمتر از دو گونه قبلی بوده و از لحاظ شکل و تزیینات شبیه به سفالهای متأخر زرینفام کاشان است. بدنۀ این گروه از خمیرۀ سنگی است و نقوش روی آن با رنگهای سیاه، آبی و گاهی فیروزهای زیر لعاب شفاف ترسیم شده است (Lane, 1971:10-15). اما دربارۀ سفالهای سبک سلطانآباد که از این محوطه بهدست آمده است باید گفت که در برخی موارد، نمونهها از لحاظ تکنیکی مشابه سفالهای ناحیۀ سلطانآباد است؛ بنابراین، با تقسیمبندی لین همخوانی کاملی دارد، ولی در بیشتر نمونهها هرچند به لحاظ ظاهری شباهتهایی وجود دارد، تفاوتهایی بین نمونههای ارزانفود و نظرات لین مشاهده شده است که در گروهبندی وی قرار نمیگیرند. به طور کلی، سفالینههای سبک سلطانآباد را که از کاوشهای ارزانفود به دست آمده است، به لحاظ تکنیک و شیوۀ تزیین میتوان به شش گروه تقسیم کرد:
گروه اول: بدنۀ خمیرۀ سنگی و کمی متخلخل که با گِلابهای به رنگهای خاکستری مایل به سبز پوشانده شده است. نقوش با گِلابۀ سفید به صورت برجسته ترسیم و با رنگ سیاه قلمگیری شدهاند. این گروه کاملاً مشابه گونۀ دوم تقسیمبندی لین است (جدول7، شمارۀ 1و 7؛ جدول 8، شمارۀ 2).
گروه دوم: این گونه سفالینهها از لحاظ تکنیکی مشابه گروه دوم تقسیمبندی لین است، ولی دو تفاوت با آنها دارد: نخست، برخلاف سلطانآباد که از رنگ سیاه برای قلمگیری و تزیین سفالینهها استفاده شده، در نمونههای بهدستآمده از ارزانفود، از رنگ سبز بهجای سیاه استفاده شده است. البته در گونۀ اول لین به استفاده از رنگ سیاه مایل به سبز اشاره شده، در حالیکه در نمونههای ارزانفود از رنگ سبز استفاده شده است. تفاوت دوم در این است که در تقسیمبندی لین، رنگ فیروزهای حذف شده است، ولی در یکی از نمونههای بهدستآمده از ارزانفود برخی برگها با رنگ فیروزهای تزیین شدهاند. بنابراین نمونههای موردنظر متفاوت از تقسیمبندی لین بوده و در نوع خود جدید است (جدول7، شمارۀ 6 ؛ جدول 8، شمارۀ 3).
گروه سوم: از لحاظ تکنیکی تشابه زیادی با تقسیمبندی اول لین دارد، به این صورت که گِلابه حذف شده و نقوش مستقیماً بر روی بدنه ترسیم شده است، ولی دو تفاوت با گروه دوم لین دارد؛ نخست، از رنگ قهوهای به جای سیاه استفاده شده است؛ و دوم، در تقسیمبندی لین نقوش با رنگ سیاه قلمگیری شده و پسزمینهها با هاشور و نقطه پر شده است، ولی در نمونۀ بهدستآمده از ارزانفود، فاصلۀ بین نقوش کاملاً با رنگ قهوهای پر شده است، به صورتی که نقوش اصلی به صورت کنده دیده میشوند. این گونه نیز متفاوت از نمونههای لین بوده و جدید است (جدول7، شمارۀ 5).
گروه چهارم: از لحاظ تکنیکی کاملاً مشابه با گروه اول و سوم لین است که با دو رنگ آبی کبالت و سیاه بر روی بدنه، زیر لعاب شفاف، تزیین شده است. با توجه به آنکه قسمت پایینی ظرف به دست نیامده نمیتوان به طور دقیق مشخص نمود که متعلق به کدام گروه است. از سوی دیگر، تزیینات مشابه با نمونههای به دست آمده از ارزانفود (شبهکتیبههایی در زیر لبه در قسمتهای داخل و بیرون ظرف) بر روی کاسهای در موزۀ دوسلدروف نیز مشاهده میشود که با توجه به تزیینات داخل ظرف میتوان آن را در گروه سوم لین جای داد (جدول 8، شمارۀ 1، تصویر سمت چپ). بنابراین نمونههای موردنظر را به احتمال بسیار زیاد میتوان مربوط به گروه سوم لین دانست (جدول7، شمارۀ 2-4).
گروه پنجم: این گونه سفالینهها از لحاظ شیوۀ تزیین، مشابه سبک سوم تقسیمبندی لین است، به این صورت که داخل ظرف به صورت شعاعی به چند بخش تقسیمبندی شده است، ولی دو تفاوت بین آنها دیده میشود؛ نخست، در سبک سوم لین، بدنه، خمیرۀ سنگی و ظریف بوده در صورتی که در نمونۀ موردنظر بدنه از خاک رس معمولی ساخته شده و به رنگ نخودی است. دوم، در نمونۀ بهدستآمده از ارزانفود از گِلابه سفید استفاده شده، اما در گونۀ سوم لین نقوش مستقیماً بر روی بدنه ترسیم شده است. فهرواری نمونۀ مشابهی با بدنۀ نخودی و قرمز در کاوشهای غبیرا بهدست آورده که آن را به عنوان گونۀ دومی از تقسیمبندی سوم لین در نظر گرفته و اعتقاد وی بر این است که این گونه از سفالینهها در کرمان یا سیرجان تولید میشدهاند. ولی به صراحت به استفاده از گِلابه یا عدم استفاده از آن اشارهای ننموده است ( Fehervari, 1975: 404 ) (جدول 8، شمارۀ 1). بنابراین، نمونه مورد نظر را بر اساس تقسیمبندی فهرواری، میتوان به عنوان گونۀ دوم از سبک سوم لین محسوب نمود و در صورتی که نمونههای بهدست آمده از غبیرا فاقد گِلابه باشند، میتوان آنها را گونۀ سوم از تقسیمبندی لین دانست.
گروه ششم: هرچند که این گروه از سفالینههای سبک سلطانآباد، مشابه گونۀ دوم تقسیمبندی لین است، ولی تفاوتهای اندکی با آنها دارد؛ بدنۀ ظرف از خمیرۀ سنگی و با گِلابۀ سفید پوشیده شده است. برخلاف گونۀ دوم لین که نقوش با گِلابه به صورت برجسته ایجاد شده است، در نمونۀ موردنظر نقوش برجسته نیستند، ولی از رنگهای آبی و سیاه زیر لعاب شفاف استفاده شده است. تفاوت دیگر، در شیوۀ ترسیم نقوش است به این صورت که نقشمایهها را به گونهای طراحی و اجرا نمودهاند که پسزمینه کمی باقی بماند و در ضمن نوع نقشمایهها نیز متفاوت از سفالینه سبک سلطانآباد است (جدول 7، شمارۀ 8).
17. نقوش
بر روی ظروف نقوش حیوانی (شامل خرگوش و پرندگان (سیمرغ))، گیاهی (برگهای صد تومانی، گل لوتوس، نقوش قلبی شکل و نقوش نامشخص) و کتیبه یا شبهکتیبه ایجاد شده است (جدول 7، شمارۀ 2-4).
18. نقشمایهها و ترکیببندی نقوش
در سفالینههای ارزانفود، از لحاظ نوع نقوش و ترکیببندی دو سبک متفاوت دیده میشود. در سبک اول، بیشتر نقوش و ترکیببندی آنها مشابه نمونههای بهدستآمده از ناحیۀ سلطانآباد است، هرچند در برخی موارد تفاوتهایی جزئی دیده میشود (جدول7، شمارۀ 2-5، جدول8، شمارۀ 1-3 ، جدول 9، شمارۀ 1-4 ، 6 و 7، 9-11)، ولی در سبک دوم که چند نمونه از آن بهدست آمده، نوع نقوش و نیز شیوۀ اجرای کار متفاوت از سفالینههای ناحیۀ سلطانآباد است (جدول 7، شمارۀ 6-8، جدول 9، شمارۀ 5 و 8 ).
18. مراکز ساخت
مکان ساخت دقیق این نوع سفالها هنوز در پردهای از ابهام قرار دارد. بیشتر این سفالها برای نخستینبار از چندین روستا در فاصلۀ حدود 40 تا 60 کلیومتری سلطانآباد (اراک امروزی) به نامهای اسدانه، سسوک، شاهآباد، برزآباد، زلفآباد، مجدآباد و فیوم بهدست آمده است. به نظر پوپ، علاوه بر روستاهای ذکر شده امکان وجود مراکز کشف نشدۀ دیگری نیز در حوالی سلطانآباد وجود دارد. علاوه بر سلطانآباد، این سفال از اطراف ری (خوار) نیز به دست آمده است (پوپ، 1387: 1860). رایتلینگر، در این زمینه با پوپ همرأی بوده و بر این عقیدهاستکهاینسفالها در ناحیۀ سلطانآباد'و نه خود شهر' ساخته شدهاند (Fehervari , 2000 : 219 ). از دیگر پژوهشگرانی که مکان تولید این نوع سفال را سلطانآباد میدانند، میتوان به شیلا بلر، هابسن و رایس اشاره نمود Hobson ,1928: 93) ؛ بلر و بلوم ، 1380 : 50؛ رایس، همان : 137).
جدول 7 . نمونۀ سفالینههای ساختهشده به سبک سلطانآباد'ارزانفود
جدول 8 . نمونۀ سفالینههای ساختهشده به سبک سلطانآباد ' ارزانفود.
برخی نیز دو مرکز سلطانآباد و کاشان را مکان تولید این سفال ذکر نمودهاند (دیماند، 1365: 189). فهرواری، گونهای از این سفالها را از غبیرا بهدست آورده که مرکز ساخت آنها را کرمان یا سیرجان دانسته است 222):Fehervari, ibid).
در خارج از ایران در «سرای برکه خان» و «سرای باتو» در جنوب روسیه نیز نمونههایی همراه با کورههای ساخت آن بهدست آمده که از لحاظ تکنیک مشابه سفالینههای سلطانآباد بوده ولی از لحاظ فرم و تزیینات متفاوت است : 123) .(Fehervari, 1973علاوه بر آن از سوریه و مصر نیز به عنوان مراکز تولید نمونههای مشابه با سلطانآباد یاد شده است (Morgan, 2004). در خصوص نمونههای بهدستآمده از سوریه، برخی اعتقاد دارند که منشأ گونهای از سفالینههای سبک سلطانآباد سوریه بوده است (فهرواری، 1388 :58)، ولی پژوهشهای اخیر و نتایج تجزیۀ نمونهها این فرضیه را رد کرده است .(Jenkins, 1984: 119)
جدول9. نقشمایههای بهدست آمده از سفالینههای سبک سلطانآباد ارزانفود در مقایسه تطبیقی با نواحی دیگر
با توضیحات ذکر شده به نظر میرسد که این نوع از سفالینهها در چند مرکز مختلف تولید شده و مختص سلطانآباد نیست. دربارۀ نمونههای بهدست آمده از ارزانفود، با وجود مشابهت برخی نمونهها با سبک سلطانآباد، تفاوتهایی از لحاظ تکنیک و نوع نقوش دیده میشود که با توجه به آن، به احتمال بسیار زیاد سفالهای مذکور در همدان تولید شدهاند. دربارۀ تاریخ ساخت این گونه سفالینه با توجه به نمونههای تاریخدار موجود در موزۀ متروپولیتن که یکی از آنها تاریخ 672 هـ.ق و دیگری 677 هـ.ق را نشان میدهد، میتوان آغاز تولید آن را نیمۀ دوم قرن 13م./ 7هـ.ق در نظر گرفت، که در قرن هشتم کاملاً رایج میشوند 122): (Fehervari, 1973. بنابراین نمونههای بهدستآمده از ارزانفود را میتوان در نیمۀ دوم قرن 7 و اوایل قرن 8 هـ.قتاریخگذاری نمود.
19. نتیجه
درمقالۀحاضر،سفالهایلعابداراسلامی، فیروزه قلم مشکی، چندرنگ زیر لعاب، سلطانآباد، لعابدار تکرنگ ساده و سفال لعابدار تکرنگ با نقوش برجسته حاصل از سه فصل کاوش در ارزانفود مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار گرفت. با توجه به شواهد و نیز پژوهشهای تطبیقی صورتگرفته با نواحی دیگر مانند کاشان، سلطانیه، گرگان، سلطانآباد، تختسلیمان و...، میتوان سفالهای مذکور را به دورۀ ایلخانی (نیمۀ دوم قرن 7 و اوایل قرن 8 هـ..) نسبت داد. از نکات ارزشمند و جالبتوجه این پژوهش، کشف سه گونۀ جدید سفال متعلّق به دورۀ ایلخانی است، که آنها را اضافه بر تقسیمبندیهای سهگانۀ لین، میتوان در ردۀ سفالینههای سلطانآباد قرار داد.
دربارۀ نوع نقشمایههای بهکاررفته بر روی سفالهای مختلف، شامل فیروزه قلم مشکی، سفالینههای سبک سلطانآباد و چندرنگ زیر لعاب، اگرچه شباهتهای فراوانی بین این محوطه و مراکز دیگر سفالگری دورۀ ایلخانی مانند کاشان، تختسلیمان و... وجود دارد، از لحاظ ترکیببندی غالباً متفاوت بوده و از سبکی کاملاً متفاوت پیروی مینماید. از نکات قابل ذکر دیگر دربارۀ سفالهای فیروزه قلم مشکی، آن است که در بیشتر نمونههای بهدستآمده، تزیینات و نقوشی دیده میشود که خاص سفالینههای زرینفام و لاجوردی مناطقی مانند کاشان، تختسلیمان و سلطانآباد است و ظاهراً هدف، تقلید از این نوع سفالها به خصوص سفالینههای زرینفام بوده است.
در خصوص مراکز ساخت سفالهای مذکور، با توجه به مطالعات سبکشناسی صورتگرفته بر اساس فرم، نوع نقوش، ترکیببندی و نیز شیوۀ اجرا بر روی سفالهای بهدستآمده از کاوش و با توجه به پرسشها و فرضیات مطرح شده، میتوان چنین نتیجه گرفت که سفالینههای مذکور بر اساس شواهد و مدارک عنوان شده در متن مقاله به احتمال بسیار زیاد در منطقۀ همدان تولید شدهاند و هرچند که شواهدی از کورههای سفالگری در نزدیکی محوطه بهدست نیامده است، این ناحیه را میتوان به عنوان یکی دیگر از مراکز سفالگری در زمینه تولید سفالهای فیروزه قلم مشکی، سفالینههای سبک سلطانآباد، چندرنگ زیر لعاب و لعابدار تکرنگ ساده در دورۀ ایلخانی بهشمار آورد، به نحوی که فرضیههای مطرح شده در مقاله مبنی بر بومی بودن سفالینهها کاملاً مورد تأیید قرار میگیرند.