Document Type : Research Paper
Authors
1 Ph. D, Department of Archaeology, Tehran Science and Research Branch, Islamic Azad University
2 Professor, Department of Art, University of Tarbiat Modares
3 Assistant Professor, Department of Archaeology, University of Tehran
4 Associate Professor, Department of Archaeology, University of Tarbiat Modares
Abstract
Ghorban Tower as an architectural monument is one of the outstanding resting- place of Islamic era in Hamadan city which has not been studied properly. Previous studies on the Tower concerning its architectural features or its historical background showed that the Tower may be a place where a dignified religious man named Khajeh Hafez Abol'ala Hamadani berried inside in Saljuk era and afterward the Dome itself was built on his grave by Ilkhanids. Our comparative study indicated that the Tower is only work survived from a large complex including school, monastery, library, tomb etc. It has been built by the power of Ilkhanids probably due to guard the name and memory of a religious leader in one of the regions of Hamadan called Sarbarzeh and Bab-Al-Asad which was referred to in the historical texts of the Islamic middle age.
Keywords
مقدمه
در ایران دوران اسلامی، بناهای آرامگاهی پس از مساجد در شمار پرتعدادترین آثار معماری قرار دارد. ساخت این بناها که از آنها با اسامی مختلفی از قبیل «قبه»، «مدفن»، «مزار»، «روضه»، «مشهد»، «مقام»، «مقبره»، «بقعه»، «آستانه»، «گنبد»، «قصر» و «امامزاده» نیز یاد میشود، از سدة چهارم هجری بهبعد و با پدیدآیی سلسلههای مختلف محلی در شرق و شمال ایران که همزمان با تضعیف خلافت عباسی بود، رواج یافت (گرابار، 1375: 16). به خصوص در زمان تسلط حکومتهای شیعهمذهب علویان (316- 250 ق) و آلبویه (447- 320 ق) و به سبب قدرت سیاسی آنها، ساخت این نوع بناها - به ویژه آرامگاههای مذهبی و بقاع متبرکه- به طور گستردهای انجام پذیرفت و تا دوران بعد نیز تداوم یافت. بخش عمدهای از مقابر دوران اسلامی را آرامگاههای برجی تشکیل میدهد. مقابر برجی با اشکال متنوعی از قبیل مدور و چندوجهی، دارای ویژگیهای مشترکی چون گنبد بلند خارجی و تأکید بر بلندای ساختمان نسبت به عرض آن است. گرچه برخی از محققان، منشأ و ریشة این نوع بناها را به خیمههای ترکی، معابد صابئین، برجهای نگهبانی چینی و برج آرامگاههای تدمری نسبت میدهند ولی باید گفت که پیرامون خاستگاه و منشأ اولیه این نوع بناها هالهای از ابهام و عدم قطعیت وجود دارد (هیلن براند، 1383: 280). سرآغاز این نوع بناها «گنبد قابوس» با قدمت 397 هـ.ق. است، بنای قرص و محکمی که قدرت بیچون و چرای خود را بیشازپیش جلوه میدهد و در واقع، به عنوان الگویی برای سایر مقابر برجیشکل بهشمار رفته و از لحاظ مقیاس و ارتفاع، هیچیک از مقابر برجی بعدی با آن برابری نمیکند (همانجا). روند تکاملی این نوع برجهای آرامگاهی در ادوار بعد، از قبیل سلجوقی، ایلخانی و تیموری نیز ادامه مییابد.
در استان همدان در غرب کشور نیز تعداد پنج برج مقبره از دوران مختلف اسلامی به یادگار مانده است که در این مقاله به معرفی و تحلیل ویژگیهای معماری و باستانشناختی یک نمونه از آنها به نام «برج قربان» خواهیم پرداخت(1). روش تحقیق در این نوشته توصیفی'تاریخی و تحلیلی است که بر بنیاد بررسیهای میدانی و مطالعات متون تاریخی'جغرافیایی قرون میانۀ اسلامی و سفرنامهها انجام گرفته است.
موقعیت مکانی
بنای موسوم به برج قربان که در تاریخ 28/03/1354 و به شمارة 1078/3 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت تاریخی رسیده است، در شرق شهر همدان و در داخل بافت کهن و تاریخی شهر قرار گرفته است. این بنا به فاصله اندکی از حاشیة جنوبی تپة تاریخی مصلی، در یکی از محلههای قدیمی همدان که در گذشته به «بابالاسد» و «سربرزه» مشهور بوده، در حدّ فاصل خیابانهای مدنی و طالقانی، قرار دارد (تصویر1).
پیشینة تحقیق
نخستینبار، «مصطفوی» آرامگاه برجی «قربان» را معرفی و به توصیف برخی ویژگیهای معماری آن پرداخته است (مصطفوی، 1332:194- 187). «کلایس» نیز از جمله پژوهشگرانی است که بنا را به طور مختصر مطالعه و معرفی کرده است (Kleiss, 1975: 245). «عندلیبزاده» و «صابری» هم، دربارة مباحث مزارشناختی و نسبشناسی فرد مدفون در مزار مطالعاتی انجام دادهاند (صابری، 1375: 215). در برخی از کتب مربوط به فهرست بناهای تاریخی ایران (کیانی، 1379: 103؛ غروی: 1376: 383) و دایرةالمعارفها (ملازاده و محمدی، 1378: 239؛ (Mousavi, 2003: 614 نیز، به این بنا اشاره شده است. همچنین از این اثر، در تعدادی از سفرنامههای دوران متأخر اسلامی نام به میان آمده ولی در متون تاریخی و جغرافیایی دوران اسلامی به بنایی با نام«قربان» در همدان اشارهای نشده است. «حمدالله مستوفی» در کتاب خود «نزهةالقلوب» در معرفی شهر همدان، پس از بیان تاریخچة ساخت شهر مینویسد: «... و درو مزارات متبرکه مثل قبر خواجه حافظ ابوالعلای همدانی و باباطاهر و عینالقضات و... بسیار است...» (مستوفی، 1378: 115). «جکسن» سیاح و مستشرق آمریکایی که در عهد قاجاریه (1906 م) به همدان آمده، در سفرنامة خود به بنای برج قربان اشاره کرده و در این خصوص چنین نوشته: «در نزدیکی مجسمة شیر سنگی و در قسمت جنوب شرقی، ساختمان برجآسایی است که مردم معمولاً آن را «برج قربان» میخوانند، اما میرزا ضحاک از ایرانیان هوشمند، مرا متوجه این نکته کرد که این برج منسوب به زرتشتیان و به عبارت دیگر از آتشکده های زرتشتی است» (جکسن، پیشین: 183). او در ادامه به توصیف برخی از ویژگیهای بنا پرداخته و مینویسد: «این برج ساختمان ده ترکی است که از آجرهای معمولی ایرانی ساخته شده و نه از خشتهایی که در ری و اصفهان دیده میشود» (همان: 184). جالب آن که، جکسن در توصیف معماری بنا، دچار اشتباه شده و بنا را ده ضلعی دانسته، حال آن که ساختمان برج با نقشۀ دوازده ضلعی ساخته شده است. ایشان در بخش دیگری از سفرنامۀ خویش مینویسد:
«ظاهر این برج، ساختمانِ برجآسای دیگری را به یاد من آورد که در قسمت شمالی شهر دیده بودم و گنبد علویان خوانده میشد. دیدن برج قربان، همان تأثیر گنبد علویان را به من بخشید، یعنی به این نتیجه رسیدم که تاریخ بنای این دو ساختمان نباید از قرن سیزدهم میلادی (قرن هفتم هجری) یعنی دورۀ تسلط مغول، قدیمتر باشد. در قسمت خارج برج، چیز خاصی ندیدم که به خصوص حاکی از تأثیر کیش زردشتی باشد و در قسمت فوقانی برج، چهار روزنه قرار دارد که نور کافی به درون برج میپراکند. قابهای چوبی پیرامون این روزنهها تا حدی سوخته است... قسمت داخلی برج خالی بود و تنها مدخلی که در کف زمین دیده میشد، پلکان نامرتبی بود که شاید روزگاری به مقبره زیرزمین منتهی شده است» (همان جا).
«گروته» نیز در سفرنامۀ خود، فقط از این بنا نام برده است (گروته، 1369: 199). «ماتیسون» نیز از این بنا، دیدن کرده و ساخت آن را همانند جکسن به سدۀ سیزدهم میلادی منسوب کرده است (ماتیسون، 1380: 484).
توصیف کلی بنا
بنا از نوع مقابر برجی با نقشۀ دوازده ضلعی بیرونی و داخلی با گنبد دو پوستة هرمی دوازده وجهی بیرونی و گنبد نیمدایرهای داخلی و به ارتفاع 16متر است. مقبره، به طور کلی از سه طبقة سرداب، بدنه و گنبد تشکیل شده است. ورودی بنا در ضلع شرقی و در داخل یکی از اضلاع دوازدهگانة آن قرار گرفته است. ساختمان برج تا چندی پیش، در داخل بافتِ کهن و فرسوده با معابر تنگ و پیچدرپیچ بخش شرقی شهر جای داشت و حتی قسمتی از آن در داخل منازل مسکونی مجاور برج قرار گرفته بود که از این حیث صدمات فراوانی به بنا وارد شده بود (تصویر2). خوشبختانه با اقدامات سازمان میراث فرهنگی استان در راستای فضاسازی بهینه در اطراف برج و آزادسازی آن از حیطة ساختمانهای مسکونی مجاور، تمامی این ساختمانها به تملک قانونی میراث فرهنگی درآمده و سپس تخریب شدهاست (تصویر3). هم اکنون بنا به کلی از هر سو آزاد بوده و با مرمتهای انجام گرفته در آن، از وضعیت مطلوبی برخوردار است (تصاویر 4 و 5).
تاریخچة بنا
بنا فاقد کتیبة تاریخی ساختمان و نام بانی است. با این وجود، بر روی سنگ قبری که در داخل ساختمان قرار دارد، کتیبهای مشاهده میشود که این نوشته، قدیمیترین و در عین حال تنها کتیبة تاریخی موجود در بنا است. نوشتههای زیر در شش سطر بر روی سنگ قبر مذکور مشاهده میشود:
«یا غفارالذنوب- هذا قبر المرحوم المغفور الواصل الی رحمةالله تعالی محمد فی شهر ذیحجهالحرام غفرله سنة1090». البته تاریخ مذکور ممکن است 1009 ق. هم باشد و به هر صورت مربوط به دورة صفوی است و ارتباطی با زمان ساخت بنا ندارد. بنای مورد نظر، تاکنون چندینبار مرمت و بازسازی شده و از خطراتی که آن را تهدید میکرده، رهایی یافته است. نخستین مرحله از مرمتهای انجام گرفته در این یادمان، مربوط به سال 1328 خورشیدی است که در این سال، برای بازسازی گنبد فروریختة بنا به شکل اولیه اقدام شد. سپس در سال 1329، پس از تکمیل مرمت و بازسازی گنبد، ازارة سنگی بیرونی و همچنین بخشهای مختلف داخل بنا و سرداب، مرمت و بازسازی شد. در سال 1364، تعمیراتی روی بدنة برج انجام گرفت و در سال 1376 نیز جهت رطوبتزدایی، کانال گربهرویی در اطراف آن تعبیه گردید و تا شعاعی که فضای اطراف اجازه میداد سنگ فرش شد. از آنجا که بنای مذکور، تا چندی پیش در مجاورت بافت مسکونی و حتی در داخل محوطة برخی منازل مسکونی قرار گرفته بود و از همین حیث صدمات فراوانی به بنا وارد شده بود، سازمان میراث فرهنگی استان، در طی چند مرحله، به خریداری منازل مسکونی مذکور و سپس تخریب آنها اقدام نمود که در نتیجه فضای اطراف «برج قربان» تا شعاع چندین متری از محاصرة هرگونه بنای دیگری رها و آزاد شده است(2).
دربارة وجه تسمیه بنا نیز نگرهها و اقوال چندی مطرح است. نخست آن که گفته میشود در فتنة افغان، شخصی قربان نام، برج را سنگر قرار داده و با یاری دیگر مردم به مقابله با افغانها پرداخته، لذا این بنا، برج قربان نام گرفته است (خانزاده، 1362: 33). دیگر اینکه، گفته شده در داخل برج، اهالی در موارد معینی، شتری را قربانی میکنند و ازاینرو، این برج را برج قربان نامیدهاند (جکسن، 1387: 184). برخی دیگر نیز احتمال دادهاند که «قربان» نام بنّا یا معماری بوده که برج را ساخته و یا اینکه به تعمیر و بازسازی آن اقدام کرده است (جهانپور، 1379: 251).
انگارههای مزارشناختی
دربارة شناخت هویت و نسب فرد مدفون در بنا و شناسایی فردی که برج مقبره برای او ساخته شده،
میبایست اشاره کنیم که اولاً؛ سنگ مزار کنونی موجود در داخل بنا به تاریخ 1009 یا 1090 ق. که شرح نوشتههای آن پیشتر ذکر شد، هیچ ارتباطی با تاریخ و دورة ساخت بنا که بر اساس مطالعات باستانشناختی و مقایسههای سبکشناختی به قرون هفت یا هشت هجری مربوط میشود، ندارد و در دورة صفوی در داخل بنا قرار گرفته است.
ثانیاً، پیشنهاد میشود که مطابق با نگرههای برخی محققان، این بنا را مدفن و مزار «شیخالاسلام امام قطبالدین حسن بن احمد عطار همدانی حافظ ابوالعلا» (569- 488 ق)، مقری محدّث و از جمله مفاخر و بزرگان نیکنام همدان بدانیم. وی در باب علوم قرآنی حدود پنجاه کتاب تألیف کرده و از احترام و جایگاه علمی و دینی فراوانی در دورۀ حیات خود برخوردار بوده است. «یاقوت حموی» سلسله نسب «حافظ ابوالعلاء» را چنین نوشته است: «ابوالعلاء حسـن بن احمـد بن حسـن بن احمـد بن محمـد بن سهل بن سلمه بن عشکل بن حنبل بن اسحاق» و افزوده است که «عشکـل» عرب بوده است. «عندلیبزاده» نیز در این خصوص معتقد است که «عشکل» که جد اعلی حافظ بوده، عرب است ولی او و اعضای دیگر خاندانش ایرانی و از همدان بودهاند و در «بابالاسد» میزیستهاند. اطراف مسجد و بقعه سابقاً محوطۀ محصور وسیعی بوده که گویا تا چندی پیش آثاری از دیوارهای آن باقی بوده است(3) (مصطفوی، پیشین: 192).
تنی چند از شاعران بزرگ نیز، نظر به مقام و جایگاه علمی و دینی ایشان، در مدحش اشعاری سرودهاند که از جمله مهمترین آنان میتوان به «ابوعبداله مغربی»، «علامه افضلالدین ابوعمرو کرخی» و «خاقانی شروانی» اشاره نمود. خاقانی در کتاب «تحفةالعراقین» خود که حاصل سیر و گشت او در مسیر بازگشت از حج، در عراق عرب و عجم بوده، اشعاری را در مدح ایشان سروده است(4).
«حمداله مستوفی» مورخ و جغرافیانگار نامدار سدۀ هشتم هجری در دو کتاب خود به نامهای «نزهةالقلوب» و «تاریخ گزیده» از خواجه حافظ ابوالعلاء، نام برده و به صراحت درگذشت او را در همدان تأیید مینماید. در کتاب «تاریخ گزیده» آمده: «شیخ حافظ ابوالعلاء حسن بن عطار همدانی در سنه 569 ق. به عهد خلیفه «مستنجد» به همدان درگذشت و به محلهای در «بابالاسد» مدفون است»(5) (مستوفی، 1362: 666).
عدهای از محققان با تکیه بر مطالب برخی کتب تاریخی به ویژه «راحةالصدور» معتقدند که در جوار مزار مزبور (مقبرۀ خواجه حافظ ابوالعلاء) جمعی از امرا و سلاطین سلاجقه نیز مدفون میباشند (مصطفوی، پیشین: 190). شواهد مکتوب تاریخی نشان میدهد، دو تن از سلاطین سلاجقۀ عراق عجم (جبال) در همدان در داخل یکی از مدارس معروف آن روزگار به خاک سپرده شدهاند. طبق روایت راوندی، «سلطان مسعود سلجوقی» در سال 547 ق در همدان درگذشته است (راوندی، 1364: 245). وی در این باره مینویسد: «سلطان مسعود در شب غرّه رجب به رحمت خدای تعالی انتقال کرد، در کوشکی که در میان میدان ساخته بود و هم در آن شب او را به همدان بردند و به مدرسه «سربرزه» دفن کردند» (همانجا). یادآور میشویم که «سربرزه» نام محلهای بوده که مدرسة مذکور در آن قرار داشته است. همچنین، ایشان از دفن یکی دیگر از امرای سلجوقی جبال به نام «طغرل بن محمد» در همان مدرسه خبر میدهد. با توجه به این که «خواجه حافظ ابوالعلا» از رجال دینی مشهور و صاحبنام همدان بوده و در مدرسهای که خود ریاست آن را بر عهده داشته به تدریس علوم دینی مشغول بوده، به نظر میرسد با موجود بودن چنین مدرسهای، اگر قرار بوده امرای بزرگ سلجوقی را در مدرسهای به خاک سپارند، به احتمال قریببهیقین، نخست، مدرسه ابوالعلاء را انتخاب میکردند. از برخی نکات که به اشاره از تاریخنگاران بازمانده است، چنین برمیآید که به جز مدرسة مذکور که محل وعظ و درس خواجه ابوالعلاء بوده، بناهای دیگری همچون مسجد، کتابخانه، خانقاه و مقبره به صورت مجموعة بزرگی در جوار مدرسه مذکور وجود داشته که از اهمیت شایان توجهی برخوردار بوده است. تنی چند از محققان، برج را همان مسجد ابوالعلاء میدانند، ولی میبایست اشاره کرد که این بنا هیچگونه تشابهی به معماری مساجد ندارد و صرفاً کارکرد تدفینی داشته است. به احتمال فراوان، برج قربان کنونی در جوار مجموعه بناهای پیشگفته قرار داشته که هماکنون به عنوان تنها بنای بازمانده از آن مجموعة بزرگ، خودنمایی میکند.
مصالح
بنا تماماً از آجر با ملات ساروج ساخته شده است. در برخی از قسمتهای داخل و همچنین گنبد بیرونی از آجرهای جدید با مصالح گچ و خاک استفاده شده که این مصالح مربوط به مرمتهای جدید میباشد. ازارة اطراف بنا تا ارتفاع 50 سانتیمتری از سطح زمینهای اطراف با سنگهای تراشدار جدید ساخته شده است.
تحلیل معماری
الف) نقشه
ساختمان برج با نقشة دوازده ضلعی، به قطر داخلی 90/4 متر و قطر بیرونی 20/6 متر ساخته شده است. ضخامت دیوارها تقریباً 30/1 متر است. ورودی و درگاه بنا به عرض 80 و عمق 50 سانتی متر و ارتفاع 2 متر در ضلع شرقی واقع شده است. اضلاع دوازدهگانة بیرونی بنا، هریک به عرض 2 متر است که در داخل هریک از آنها نغولهایی مستطیلشکل با طاقنمایی بلند با قوس جناغی به ارتفاع 6متر قرار گرفته است. نقشة داخل بنا نیز دوازده ضلعی بوده که در هر ضلع آن، طاقنمایی تعبیه شده است (نقشة 1).
ب) نماها
ب-1) نما و تزیینات بیرونی
نمای بیرونی بنا از دو قسمت بدنه و گنبد بیرونی تشکیل شده است (تصویر 6، طرحهای 1 و 2). بدنۀ بیرونی بنا به صورت دوازده ضلعی ساخته شده و سرتاسر ازارة بیرونی بنا تا ارتفاع 50 سانتیمتری، با سنگهای تراشدار مکعبیشکل ساخته شده است. به عبارت دیگر، بدنة آجری بنا بر روی همین پی سنگی قرار گرفته است (تصویر 7). هریک از اضلاع دوازدهگانة برج به عرض 2 متر است که در سطوح داخلی هریک از اضلاع مذکور، طاقنماهایی به ابعاد، عرض 25/1، عمق 15سانتیمتر و ارتفاع 6 متر وجود دارد که طاقنماهای مذکور هریک، در داخل نغولها یا قابهای مستطیلی قرار گرفتهاست. ورودی بنا در جهت شرق و در داخل یکی از اضلاع دوازدهگانۀ بنا تعبیه شده است. ابعاد درگاه ورودی، به عرض 80 سانتیمتر، عمق 50 سانتیمتر و ارتفاع 2 متر است. به فاصله 20/1 متر بالاتر از مدخل بنا، دریچهای به ابعاد، عرض 40، ارتفاع 50 و عمق 90 سانتیمتر وجود دارد که به صورت مشبک آجری ساخته شده است. به جز دریچة مذکور، سه دریچة دیگر با همین ابعاد و به صورت قرینه در چهار سمت بنا تعبیه گردیده که این دریچهها یا نورگیرها بخشی از روشنایی و نور داخل برج مقبره را تأمین میکند. بدنة دوازده ضلعی بنا تا ارتفاع هشت متری امتداد مییابد و سپس به وسیلۀ قسمت انتقالی به ارتفاع 50 سانتیمتر که بدون هیچگونه تزیین خاصی است، گنبد هرمی بنا بر روی بدنه ایجاد شده است. ارتفاع گنبد 8 متر است که آن نیز تماماً آجری و ساده ساخته شده است. به طور کلی، به جز موارد ذکر شده، هیچگونه تزیینی در نمای بیرونی مشاهده نمیشود و ساختمان بنا بسیار ساده و بدون کتیبه، گچبری و دیگر تزیینات و با آجرکاری ساده ساخته شده است. گنبد بیرونی به صورت رک و چند وجهی (12 ضلعی) و گنبد داخلی نیز به صورت نیمکروی یا نیمدایرهای است. فاصلة بین دو پوسته گنبد، تقریباً 6 متر است.
ب-2) نما و تزیینات داخلی
بدنة داخلی بنا نیز به مانند نمای بیرونی آن دوازده ضلعی است که در هر ضلع آن طاقنمایی قرار گرفته است (تصویر 8). طاقنماهای مذکور در ارتفاع 60 سانتیمتری از کف مقبره قرار گرفتهاست. ابعاد این طاقنماها به عرض 90 سانتیمتر، عمق 20 سانتیمتر و ارتفاع تقریبی 80/3 متر است که با قوس جناغی پوشش یافتهاست. این طاقنماها در قسمت فوقانی به وسیله 24 طاقنمای کوچک به پوستة داخل گنبد پیوند خورده که با کاربست این فن، گنبد نیمکروی داخلی بر روی بدنه دوازده ضلعی ایجاد شده است (تصویر 9؛ طرحهای 3 و 4). طاقنماهای داخل بنا نیز به مانند طاقنماهای بیرون، تماماً با آجرکاری ساده و بدون هیچگونه تزیین خاصی ساخته شدهاست. در داخل چهار طاقنما از مجموع دوازده طاقنمای بیرونی و داخلی، چهار دریچه یا نورگیر مشبک آجری تعبیه شده که این نورگیرها از داخل با قابهای چوبی سادهای پوشش یافتهاست. «جکسن» در سفرنامة خود، به این قابهای چوبی که گویا در آن زمان بر اثر آتشسوزی آسیب دیده بوده، اشاره کرده است. کف مقبره با آجر پوشیده شده که مربوط به مرمتهای سالهای اخیر است. سنگ قبری نیز در سطح کف بنا به ابعاد 50 × 25/1 سانتیمتر وجود دارد که بر روی طاق سرداب قرار گرفته است. همان طور که پیشتر نیز اشاره شد بر روی این سنگ مزار، نوشتههایی به صورت برجسته در شش سطر و با تاریخ 1009ق. مشاهده میشود که گویا (مطابق با نوشتههای سنگ مزار) این سنگ قبر متعلق به فردی به نام «محمد» بوده است. تاریخ ذکر شده، بر روی سنگ قبر مؤید دورة صفویه است و ارتباطی با زمان ساخت برج که مربوط به ادوار پیش از صفوی است، ندارد. دربارة «محمد» نامی که در سنگ مزار مزبور به آن اشاره شده، میتوان احتمال داد که او یکی از علما، روحانیون یا از کارگزاران عالی رتبة دورة صفویه در همدان بوده که پس از مرگ در این برج مدفون شده است. ارتفاع داخل برج از کف آن تا زیر سقف گنبد نیمکرهای داخلی 80/7 متر است. در طبقة زیرین برج، سرداب قرار گرفته که مدخل آن در سمت شمال غربی بیرون بنا است. مدخل سرداب در سال 1329 خورشیدی و ضمن انجام تعمیرات و مرمتهای بنا، یافته شد. سقف سرداب به صورت طاق ضربی آجری ساخته شده است و هیچگونه تزیینی در آن جا مشاهده نمیشود.
نتیجه
یادمان موسوم به برج قربان فاقد کتیبة تاریخ ساختمان، نام بانی و تبار شخص مدفون است. با مطالعة متون تاریخی و بررسیهای باستانشناختی دانسته شد که بنا، مدفن و خاکجای «شیخالاسلام حافظ ابوالعلاء» محدث، قاری و عالم دینی نامدار قرون پنجم و ششم هجری است. بنا، به طور کامل با آجر ساخته شده و تزیین و آرایۀ خاصی از قبیل گچبری، کاشیکاری و آجرکاری با طرحهای مختلف تزیینی در آن به کار نرفته است. معمار از نقشۀ دوازده ضلعی در طراحی ساختمان استفاده کرده است(6). کاربست این نوع نقشه، بر مرکزیت بنا تأکید داشته و ضمن مطرحنمودن خود در محیط به عنوان مرکز، با قرارگرفتن هر شیئی در میان بنا (قبر و ضریح)، تأکیدی دو چندان به آن میدهد.
بناهایی همچون؛ برج مقبرة موسوم به «بابا حسین» در ملایر (دورة ایلخانی) (نقشۀ 2) (نظریارشد، 1392: 204-194)، برج مقبرة موسوم به «امامزاده هود» در درجزین همدان (دورة ایلخانی) (نقشۀ 3) (ویلبر، 1365: 204؛ نظریارشد، پیشین: 247- 237؛107: 1971 ,Kleiss)، برج مقبرة «خواجه اصیلالدین» قم (دورة ایلخانی) (نقشۀ 4) (عرب، 1376: 256؛ همو، 1381: 153؛ ملازاده و محمدی، 1378: 321)، برج مقبرة «خواجه علی صفی» قم (دورة ایلخانی) (نقشۀ 5) (عرب، 1375: 602؛ همو، 1381: 153؛ عرب و موسوی: 1386: 125) از لحاظ نقشه با بنای برج قربان همدان مشابهت فراوانی دارد.
با توجه به مسئلۀ آبوهوا و بارندگی، در ساخت بنا از گنبد دوپوش استفاده شده است. پوشش بیرونی جهت محافظت ساخته شده و با این شیوه گنبد داخلی از رطوبت محفوظ میماند و در ارتفاع کمتری قرار میگیرد تا بیشتر در معرض دید باشد. معمولاً گنبدهای بیرونی، بلند و مرتفع ساخته میشود تا از فاصلههای دور به خوبی دیده شود. این شیوۀ معماری، خود، حالت دینی و احترام بیشتری برای مقابر کسب کرده است (حاتم، 1379: 103).
گنبد بیرونی بنا نیز از نوع گنبدهای هرمی دوازده وجهی است. بناهایی با گنبدهای کثیرالاضلاع در نقاط مختلف ایران در معماری دوران اسلامی وجود دارد. ساختمانهایی با گنبدهای هشت وجهی متعلق به دوران ایلخانی و تیموری در قم و مازندران وجود دارد. همچنین نمونههایی از گنبدهای دوازده وجهی همانند گنبد برج قربان همدان، در آرامگاههایی همچون؛ امامزاده یحیی در ساری (قرن نهم) (نیستانی، 1383: 256؛ ویلبر و گلمبک، 1374: 634)، بقعه شاه رکنالدین در دزفول (تیموری؟) (اقتداری، 1375: 564)، بقعه ابولؤلو در کاشان (پیش از دورة صفوی) (ملازاده و محمدی، پیشیـن: 252)، امامزاده بابا رکنالدین در مزارستان تخت فولاد اصفهان از دورة صفوی (فقیه میرزایی،1371: 13)، امامزاده عبدالقهار دورة صفوی در کیلومتر 17 جادۀ کرج به قزوین (ملازاده و محمدی، پیشین: 181) و... مشاهده میشود. بیشتر این گنبدها بر روی منطقة انتقالی بلندی قرار گرفتهاست، حال آنکه گنبد بیرونی برج قربان، به طور مستقیم بر روی بدنۀ بنا قرار دارد. از ویژگیهای تزیینی بنا تأکید بر عنصر معماری به عنوان عنصر تزیینی است، بدینترتیب نغولها، طاقنماها، دریچههای نورگیر و... هریک به گونهای ماهرانه و استادانه نقش اصلی تزیین را با ترتیبی هماهنگ و متقارن و با سادگی کامل در سطوح بنا به وجود آوردهاست. ویژگیهایی که برای بنای برج قربان از لحاظ نقشه، نما و گنبد ذکر شد، بیشتر در بناهای دورة ایلخانی دیده میشود. با توجه به این مشخصات، بهاحتمالفراوان، ساختمان برج قربان در دورة ایلخانی (اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم ق.) احداث شده است.
پینوشت
1. نگارندۀ اول مقاله برآیند مطالعات خود، در خصوص بناهای آرامگاهی استان همدان را در قالب دو کتاب با عناوین «بناهای آرامگاهی شهرستان همدان در دوران اسلامی» و «بررسی و تحلیل باستانشناختی مقابر برجی دوران اسلامی در استان همدان» آمادة چاپ کرده است که به زودی انتشار خواهند یافت.
2. یادآور میشود در سال 1364 خورشیدی و در جریان جنگ تحمیلی و بمباران هوایی همدان، خسارات فراوانی به بنا وارد شد که بلافاصله به وسیلۀ کارشناسان دفتر فنی سازمان حفاظت آثار تاریخی (سابق) نسبت به تعمیر و مرمت آسیبهای وارده به بنا، اقدام شد. برخی از این اقدامات که در گزارش مرمتهای بنا به آنها اشاره شده عبارتند از:
ترمیم شکافهای ایجاد شده در دیوارهای بنا، مرمت نمای داخلی و احیای بندهای فرسوده، برداشتن خاکهای اضافی موجود در حدّفاصل پوسته داخلی و بیرونی گنبد به مقدار هشت متر مکعب، تعویض و مرمت سنگهای تراشدار قسمت تحتانی در نمای بیرونی بنا و همچنین محوطهسازی و شیببندی خارج بنا به جهت دورنمودن آبهای سطحی از این بنا، خاکبرداری از فضای داخلی سرداب و لایهبرداری از سطوح داخلی بنا و نصب در ورودی مناسب در نمای بیرونی بنا، تسطیح و خاکبرداری زمینهای اطراف و کفسازی در داخل بنا با الگوی مناسب با مصالح قلوهسنگهای رودخانهای.
3. «حافظ ابوالعلاء» برای فراگرفتن نحو، لغت، علوم قرآنی و حدیث به بغداد، اصفهان و خراسان سفر کرده و اساتیدی چون؛ عبدالرحمن بن محمد دونی، ابوعبدالله حسین بن محمد بارع، ابوالقاسم ابن بیان و ابوعلی حسن بن احمد حداد... را درک و سپس به مسقطالرأس خود، همدان، مراجعه و تا پایان عمر، وقت خویش را به آموزش قرآن و حدیث صرف نمود (خانزاده، پیشین: 33). از نوشتههای برخی متون تاریخی چنین برمیآید که «حافظ ابوالعلاء» در منزل خود کتابخانه بسیار بزرگی داشته که مورد استفاده طلاب آن روزگار بوده است و بسیاری از همان کتابها نیز حاصل تحقیق و مطالعۀ خود او بودهاند (صابری، 1375: 162). از نوشتههای همین متون دانسته میشود که او با وجود نفوذی که در میان صاحبان قدرت داشت، هرگز بدیشان نزدیک نمیشد و کمک مالی آنها را قبول نمیکرد. یاقوت به نامهای احترامآمیز که خلیفه «مقتفی» (555- 530 ق.) بدو نوشته، اشاره کرده است (پاکتچی، 1373: 26).
4. خاقانی در این باره چنین سروده است: «در مدح قدوة المفسرین امامالدین حافظ ابوالعلاء»:
پیـــرایة شـــرع امــــام حافــظ تلقیـــن دِه اصمعـــی و جاحـــظ
در مدرســــش از پـــی بیــــانی بو عمـــر کمینه، عشـــر خوانــی
جبریـــل امیــن بلـــوح ایمـــان بر حافـظ حفـــظ کـــرده قـــرآن
پیشــش ز بــرای درس تنزیــــل طفلــی متعلــــم اســت جبریــل
این قصــه به خلـــد باز گفتنـــد حـــوران ز ســــر نیـــاز گفتنــد
کین حافــظ کیست؟ گفت رضوان پیــــریست خزانــــه دار قــــرآن
بالای جنـــان قــــرارِ جاهــــش شهــــر همــــدان قرارگاهـــــش
با وحـی به جـــان گــرفت پیونـد باشــد سخنــــان وحــی ماننـــد
دین پایگـــه از پنــــاه او یافـــت زو جاه عـــلاء دیـــن علـــو یافـت
هر جا کـه نـه اوســت حارس دین مـــدروس بـــود مـــدارس دیــن
5. یادآور میشود با توجه به قرارگیری مجسمه شیرسنگی بازمانده از دوران پیش از اسلام در دروازۀ شرقی همدان، این دروازه و منطقهای که این دروازه در آن جای گرفته در متون دوران اسلامی به «بابالاسد» نامبردار شده است. در حال حاضر نیز مجسمه شیرسنگی تا برج قربان فاصلۀ چندانی ندارد و انتساب این منطقه به «بابالاسد» و «سربرزه» در متون دوران اسلامی با مکانگزینی امروزین، مطابقت دارد.
6. بعضی از پژوهشگران، در شمارش عناصر معماری، مانند دوازده ضلعی بودن مقابر، آن را نشانه دوازده امام شیعیان و یا علائم بروج دوازدهگانه میدانند (ویلبر و گلمبک، پیشین: 279). برخی دیگر در درستی چنین انگارههایی، تردید دارند (هیلن براند، 1383: 268).
|
|||||
(نقشۀ 1) پلان برج قربان مأخذ: (سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان همدان)
|
(نقشۀ 2) پلان برج مقبره باباحسین، ملایر مأخذ:(سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان همدان)
|
||||
|
|||||
(نقشۀ 3) پلان برج مقبره امامزاده هود، درجزین مأخذ: (سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان همدان) |
(نقشۀ 4) پلان برج مقبره خواجه اصیل الدین، قم مأخذ: (عرب، 1373: 96)
|
||||
|
|||||
(نقشۀ 5) پلان برج مقبره خواجه علی صفی، قم مأخذ: (عرب، 1373: 126).
|
(طرح 1) پرسپکتیو برج قربان مأخذ: (سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان همدان) |
||||
(طرح 2) نمای شرقی بنا مأخذ: (سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان همدان)
|
(طرح 3) برش الف- الف ساختمان مقبره مأخذ: (سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان همدان)
|
||||
(طرح 4) برش و نمای ساختمان مقبره مأخذ: (سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان همدان)
|
(تصویر 1) عکس ماهوارهای موقعیت مکانی برج قربان مأخذ: (Google Earth: 2013)
|
||||
(تصویر 2) بنای برج قربان در داخل بافت مسکونی مأخذ: (سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان همدان،1376) |
(تصویر 3) موقعیت بنا پس از تخریب ساختمانهای مجاور مأخذ: (سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان همدان، 1380) |
||||
|
|
||||
|
(تصویر 4) اقدامات حفاظتی و مرمتی در بنا مأخذ: (سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان همدان،1376)
|
(تصویر 5) نمای کلی بنا، دید رو به غرب مأخذ: (نگارندگان، 1392)
|
|
||
|
|
||||
|
(تصویر 6) نمای بیرونی بنا، بدنه و گنبد مأخذ: (نگارندگان، 1392)
|
(تصویر 7) سنگهای تراشدار مکعبیشکل در پی بنا مأخذ: (نگارندگان،1392)
|
|
||
|
|
||||
|
(تصویر 8) مدخل بنا و طاقنماهای تزیینی داخل ساختمان مأخذ: (نگارندگان، 1392) |
(تصویر 9) گنبد عرقچین و آهیانة داخل بنا مأخذ: (نگارندگان، 1392) |
|
||