Document Type : Research Paper
Author
Assistant Professor, Iranian Center of Archaeological Research
Abstract
Some researchers believe that because of the severe earthquake and tsunami in the fourth century H., a large part of Siraf submerged by the Persian Gulf water fluctuations. Based on the available evidence and also by the archaeological survey of the Siraf coastal surrounding areas, the author argues that despite the devastating earthquake occurred to destroy much of the coastal architectural structures of the city the main destruction has been made by the steady sea water waves striking the coastal wall through time. The earthquake, however, has caused erosion in the historic port but the gentle slopes and shallow beach of city shows that there has been no possible reversal of the port structures into the deep water. This result is obtained by the observation made by the study of intact pottery kiln and the beach wall found through the excavations and by the underwater archaeology carried out in the sea sides of the ancient Siraf city.
Keywords
1- مقدمه
مردمان بینالنهرین شامل آشوریان، بابلیان، سومریان و اکدیان با سواحل بینالنهرین در رفتوآمد بوده و فینیقیان در خلیج فارس و سواحل آن حضوری مؤثر داشتهاند (Whitehouse, 1968:39-62) . خلیج فارس و سواحل آن از دیرباز مورد توجه مراکز قدرت بوده و مهمترین راههای تجاری به ویژه راه دریایی موسوم به جادۀ ابریشم از این منطقه عبور میکرده است . در متون کهن بینالنهرین از هزارۀ سوم ق.م نامهایی دیده میشود که بر سرزمینهایی دورتر از بینالنهرین کنونی دلالت دارد. نامهایی مانند دیلمون، مکن و ملوخ که هر یک به سرزمینهایی چون درۀ سند در پاکستان و یا سرزمینهای جنوب شرقی ایران مانند کرمان و هرمز اشاره دارد. از این مکانها، نخستینبار در گلنبشتههای تصویری دورۀ آغاز ادبیات (اوروک چهار)، نام برده شده است که در نزدیکی زیگورات اوروک بهدست آمدهاند Nissen, 1986:337) ). در متون بعد از آن نیز، نامهایی از این دست، از ارتباطات گستردۀ فرهنگی، تجاری و اقتصادی از طریق خلیج فارس و دریای عمان خبر میدهد (Pates, 1983:15 و عبدی، 1370: 27) .
در سواحل شمالی خلیج فارس که از شرایط مناسبتری برای ایجاد و توسعۀ بنادر و تجارت دریایی برخوردار بوده است تنها اشاراتی اندک به بنادر پیش از تاریخی و به ویژه دورۀ عبید شده است. بررسیهای هیئت مشترک ایران و دانشگاه دورهام انگلستان در سواحل بوشهر که به سرپرستی نگارنده و کارتر در پائیز سال 2004 م. انجام گرفت، به کشف یکی از محوطههای پیش از تاریخ بهنام «محوطۀ چهار روستایی» که همزمان با دورۀ عبید در بینالنهرین در هزارۀ پنجم و ششم ق.م در سواحل خلیج فارس میباشد، انجامید (Careter et al. 2004:63-103). ویت کامب و وایت هاوس اشاره کردهاند که به احتمال فراوان، در حلیله بقایایی از آثار پیشازتاریخ وجود دارد (Whithcomb, 1987:311 وWhitehouse, 1973:29-4). مهمترین محوطۀ پیش از تاریخ شبهجزیرۀ بوشهر، محوطۀ تل پی تل یا تل سبز است که دارای آثاری از پیشازتاریخ و دورۀ عیلامی است. محوطۀ تل پی تل (تل سبز) و محوطۀ ریشهر را موریس پزار در 1913 میلادی مورد گمانهزنی قرار داده است. محوطۀ ریشهر، همچنین دارای آثاری از دورۀ ساسانی، به ویژه یک قلعۀ بزرگ از این دوره است (پزار، 1384: 129-133).
در دورۀ ساسانی نیز بازرگانی در خلیج فارس برقرار بوده است. سبب این برقراری و رونق رفتوآمد در درجۀ اول، سیاست فرمانروایان ساسانی بود. اردشیر بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی بنادری در سواحل خلیج فارس و در کنار رودخانههایی که به خلیج فارس میریخت احداث کرد. در قرون سوم و چهارم اسلامی نیز تجارت در خلیج فارس به بالاترین درجۀ پیشرفت خود رسیده بود. در این شاهراه تجاری دریایی، ادویه و پارچههای ابریشمی و کالاهای لوکس برای عرضه به بازارهای شرق نزدیک و اروپا وارد بنادر خلیج فارس شده و کالاهایی مانند عنبر، سنگهایی قیمتی، چوب بامبو، عاج، چوب آبنوس، کاغذ، چوب صندل، انواع عطریات از آنها خارج و صادر میشد (استخری، 1961: 113، ابن حوقل، 1345: 79، مقدسی، 1361: 52، یاقوت حموی، 1382: 135 و ویلیامسون ،151:1351-142).
در میان بنادر ساسانی'اسلامی خلیج فارس مانند مهرویان، سینیز، گناوه، ریگ، ریشهر، هزارمردان، نجیرم (بطانه)، نای بند و هاله، هیچکدام از اهمیت و جایگاه تأثیرگذار سیراف برخوردار نبودهاند. بعد از سالها کاوش باستانشناختی در سیراف توسط باستانشناسان خارجی همچون اشتاین (Stein, 1936:112-225 و (Whitehouse, 1968, 1970-72, 1974 و باستانشناسان ایرانی چون بختیاری (بختیاری، 1353)، معصومی (معصومی، 1383)، زارعی (زارعی، 1384) و اسمعیلی جلودار (اسمعیلی، 1385 و 1388) و در بخش باستانشناسی زیر آب، میراسکندری و توفیقیان (توفیقیان، 1391: 10)، اطلاعات با ارزشی در خصوص ساختار شهری و معماری ساسانی اسلامی این بندر مهم بهدست آمده است؛ اما در خصوص ابعاد واقعی سیراف و تخریبهای ایجاد شده در اثر زلزلههای حادث شده، اختلافنظر بسیاری بین محققین وجود دارد. عدهای معتقدند زلزله بخش مهمی از سیراف را به درون آب واژگون کرده است (مانیا، 1385: 34 و مظفری، 1375: 22). و برخی دیگر از محققین نیز معتقدند بر اثر زلزلۀ اشاره شده، سونامی عظیمی شکل گرفته و بخش اعظم شهر را به زیر آب فرو برده است. (راستی دوست، 1387: 22) (تصویر 1).
به دلیل اهمیت موضوع و با هدف شناخت بهتر محدودۀ بندر تاریخی سیراف و تعیین تخریبهای احتمالی ایجاد شده در آن، پژوهشکدۀ باستانشناسی، برنامۀ پژوهشی بررسی باستانشناسی زیر آب سواحل سیراف را در تیرماه 1391 به انجام رسانده است. در این برنامه که با مشارکت تنی چند از باستانشناسان زیر آب خارج از کشور صورت گرفت، بررسی دقیقتری در خصوص سازههای ساحلی سیراف و شواهد موجود از هرگونه تخریب احتمالی، انجام شد. در بخش دیگری از این پژوهش میدانی و در طی عملیات غواصی، سواحل سیراف از خط ساحلی تا عمق سی متری مورد بررسی و شناسایی زیر آب قرار گرفت. نتایج حاصل شده، نشاندهندۀ تخریب تدریجی سازههای ساحلی در ابعاد محدود، در اثر امواج دریا بود. علاوه بر دلایل و شواهد قابل استناد در سازۀ ساحلی، بررسیهای زیر آب نیز نشاندهندۀ عدم تخریب بناهای بندر تاریخی سیراف در ابعاد وسیع در درون آب بود. حتی مطالعۀ توپوگرافی کف دریا و عمق زیاد آبهای مجاور سیراف نیز تأیید کنندۀ این مطلب بود (توفیقیان، 1391: 20-3 و Khakzad, 2012:1-) (تصویر 2).
2- پیشینۀ پژوهشهای سیراف
نخستین گزارش در خصوص سیراف را جیمز موریه در 1808 و 1809 میلادی منتشر کرد. وی، محل قرارگیری سیراف را بندر طاهری معرفی نمود (سمسار، بی تا: 331). سر آرنولد ویلسون که در 1911 میلادی از سیراف دیدن نمود، کاپیتان کمپتورن، عضو بحریۀ هندوستان را اولین کسی میداند که در 1835 از سیراف دیدن کرده است (ویلسون، 1384: 62). پزارد، باستانشناس فرانسوی در 1912 میلادی از سیراف دیدن نموده است. وی ضمن انتقال سنگ قبری با تاریخ 527 هجری قمری به موزه لوور که دارای خط کوفی و تزئینات گل و بوته بود، کتابی با عنوان «هیئت اکتشافی در بندر بوشهر» به رشتۀ تحریر درآورده و به مسجد، قبرستان و بقایای معماری سیراف اشاراتی داشته است (پزارد، 1384: 129-133). سراورل اشتاین در 1933 میلادی از سیراف بازدید کرد و در این خصوص کتابی با عنوان «بازدیدهای مقدماتی باستانشناسی در شمال غرب هند و جنوب شرقی ایران» نوشت (Stein, :54 ).
وایت هاوس، نخستین کاوشهای باستانشناسی سیراف را به مدت هفت فصل از 1966 لغایت 1973 میلادی انجام داد و نتایج حاصل از کاوش را در مجله ایران (IRAN) در لندن منتشر کرد (Whitehouse, 1968, 1970-72, 1974). بعد از وایت هاوس، بختیاری در سال 1975 میلادی (بختیاری، 1353) و معصومی در 1382 هجری شمسی (معصومی، 1383) کاوشهای باستانشناسی سیراف را انجام دادند. هریک از نامبردگان نیز نتایج کاوش را در کتابی با عنوان «سیراف» منتشر نمودند. دیگر باستانشناسانی که در سیراف به کاوش یا گمانهزنی اقدام نمودند، عبارتند از: حمید زارعی (زارعی، 1384)، علیاکبر سرفراز (سرفراز، 1383) و اسمعیلی جلودار در سالهای 1385 و 1388 (اسمعیلی، 1388).
از دیگر فعالیتهای مطالعاتی در این بندر، انجام بررسیهای باستانشناسی زیر آب بود که در سال 1382 به سرپرستی میراسکندری و با حضور نگارنده و سپس در 1388 به سرپرستی نگارنده انجام گرفت. آخرین بررسی باستانشناسی زیر آب در تابستان 1390 به سرپرستی مشترک نگارنده و سرنا خاکزاد و با حضور چند تن از باستانشناسان زیر آب آمریکایی صورت پذیرفت که مقالۀ حاضر نتیجۀ این پژوهش میدانی است. (توفیقیان، 1391: 20-3 و Khakzad, 2012:1-8)
3- تحلیل معماری ساحلی سیراف بر اساس مطالعات باستان شناسی زیر آب
در تحقیق حاضر، با استناد به شواهد و آثار موجود تلاش خواهد شد تا تأثیر زلزلۀ سیراف بر روی آثار ساحلی این بندر مورد بحث قرار گیرد. به استناد این شواهد، زلزلۀ سیراف در قرن چهارم هـ.ق تأثیر زیادی بر زوال سیراف نداشته و با وجود ایجاد تخریبهای گسترده در این بندر تاریخی، باعث متروکه شدن آن نشده است. همچنین تخریبهای ایجاد شده در سازههای ساحلی، به وسیلۀ امواج دریا و به مرور زمان بوده است. با توجه به مطالعات میدانی انجام شده، هیچگونه تخریب گستردهای در سازههای ساحلی و واژگونی بخش بزرگی از بندر به درون دریا مشاهده نشده و اندک تخریبها که به موازات خط ساحلی دیده میشود به دلیل برخورد امواج به هنگام طوفان است. محققین، نظرات متفاوتی را دربارۀ تأثیر زلزلۀ سیراف در تخریب بخش بزرگی از آن ارایه دادهاند. برخی تاریخپژوهان و باستانشناسان معتقدند که زلزله باعث تخریب سیراف و واژگونی آن به درون آب شده است (مانیا، 1385: 34 و مظفری، 1375: 22 و راستی دوست، 1387: 22).
ناحیۀ سیراف به دلیل قرارگیری در نزدیکی گسلهای فعال در ردیف مناطق با درصد لرزهخیزی بالاست. گسل کازرون- قطر که از 143 کیلومتری شیراز عبور میکند، از گسل دنا در شمال شروع و تا سواحل خلیج فارس ادامه دارد و از آنجا به قطر در جنوب میرسد. این گسل، بر اثر برخورد صفحۀ عربستان با صفحۀ ایران ایجاد شده و در اثر حرکت صفحهای سبب بروز زمینلرزهای با مرکز کانونی خشکی و دریا در محدودۀ سیراف شده است (بربریان 1355: 32). ناحیۀ سیراف با واقعشدن در زون ساختمانی رسوبی زاگرس (از جنس سنگهای کنگلومرا و ماسهسنگ پلیوسن به ارتفاع 200 متر) و نیز قرارگیری آن در جوار گسلهای فعال از خطر لرزهخیزی نسبتاً بالایی برخوردار است (جعفری و دیگران، 1384 :389-371). از میان زلزلههای ثبت شده برای سیراف، یکی در 978م. و دیگری 1008م. (در بهار 398 هـ.ق) از اهمیت و شدت بیشتری برخوردارند. زمینلرزۀ نخست با شدت 3/5 ریشتر که مرکز آن در خشکی بوده باعث شده است تا مردمان سیراف به دریا پناه ببرند، چون دریا فاقد موج بوده است (بربریان: 1355: 33). اما زمینلرزۀ دوم که قدرتی به شدت 5/6 ریشتر داشته و دارای مرکز کانونی دریا بوده، موجب ایجاد امواج و غرق شدن کشتیها در بندر سیراف شده است (جعفری و دیگران، 1384 : 389-371). از منابع تاریخی نیز چنین برمیآید که این زمینلرزه باعث درهم شکستن بسیاری از کشتیها و به احتمال قوی، تخریب اسکلههای بندر تاریخی سیراف شده است (السبوطی، 1971: 56). ابن الجوزی در این خصوص چنین مینویسد: «موجی در دریا پدید آمد و شماری کشتی را غرق کرد، که از آنها کسی جان سالم به در نبرد» (ابن الجوزی، 1992: 187).
همانگونه که اشاره شد، زلزلههای بسیاری که در خلیج فارس و در محدودۀ سیراف رخ داده است (جعفری و دیگران، 1384 : 389-371)، هیچیک قادر به ایجاد سونامی نبوده و تخریب چندانی از سوی دریا در سازههای ساحلی سیراف ایجاد نشده است (آمبرسز،1370: 45). در کنار فقدان مدارک تاریخی در جهت تأیید سونامی و زلزله از سوی دریا، عمق اندک آب در خلیج فارس از مهمترین دلایل نبود سونامی و امواج بلند در زلزلههای حادث شده در سیراف است. آن چنانکه یاقوت حموی در قرن هفتم هـ. به فقدان لنگرگاه برای کشتیها در سیراف اشاره میکند (یاقوت حموی،1382: 174). میتوان چنین نتیجه گرفت که زلزلۀ 1008 م، اگرچه باعث ایجاد سونامی و تخریب سیراف به وسیلۀ امواج بلند دریا نگردید، اسکله و خلیج مجاور سیراف که محل لنگرانداختن کشتیها و تخلیۀ امتعه و کالاهای تجاری از دورۀ ساسانی تا قرن چهارم هـ.ق. بود، به وسیلۀ همین زلزله و هجوم آب دریا مسدود شده و بعد از آن تاریخ دیگر قابل لنگرانداختن نبوده است. برای اثبات این نظریه شواهد و دلایلی وجود دارد که به آنها پرداخته میشود.
3-1- بررسی و شناسایی زیر آب سواحل سیراف
مطالعات باستانشناسی زیر آب برای تعیین تأثیر زلزله بر روی بندر تاریخی سیراف بر دو بخش خشکی و دریا متمرکز بود (توفیقیان، 1391: 20-1). بخش نخست، به بررسی سازههای معماری ساحلی و دیوار ساحلی پرداخته و تأثیرات دریا و تخریبهای ایجاد شده را ارزیابی مینمود. در بخش دوم، گروه باستانشناسان غواص با استفاده از تجهیزات جستجو و غواصی در زیر آب، به بررسی و شناسایی زیر آب اقدام نموده و تلاش نمود تا ضمن ثبت و ضبط آثار احتمالی موجود، ارتباط بین دریا و ساحل و تخریبهای احتمالی بندر تاریخی سیراف در درون آب را از خط ساحلی تا عمق پانزده متری و در مواردی تا سی متری ارزیابی کند. عملیات غواصی در آبهای سیراف در طی دو فصل تاکنون انجام شده است. در فصل نخست، که با حضور اعضای گروه باستانشناسی زیر آب پژوهشکدۀ باستانشناسی و نگارنده در زمستان سال 1382 در طی دو هفته صورت گرفت، آبهای سیراف تا عمق سی متری بررسی گردید. در این پژوهش میدانی که به کمک غوّاصان حرفهای از بخش خصوصی انجام شد، هیچگونه آثار و بقایای معماری منسجم و مرتبط با سازههای معماری ساحلی شناسایی نشد. البته، در فصل نخست به دلیل فقدان تجهیزات ثبت و ضبط در زیر آب مثل دوربین تصویربرداری و عکاسی زیر آب و دیگر تجهیزات، مراحل بررسی مستندسازی نشده و تنها به تهیۀ گزارشی مختصر بسنده شد (توفیقیان 1385). در فصل دوم که در تابستان سال 1391 و با حضور باستانشناسان زیر آب آمریکایی و به سرپرستی نگارنده و همکاری خانم خاکزاد به عنوان دانشجوی خارج از کشور و علاقمند به مطالعات باستان شناسی زیر آب ایران انجام شد، ابتدا تحقیقات در سازههای ساحلی و بافت معماری موجود سیراف در خشکی آغاز شد و در مرحلۀ بعد با پژوهشهای میدانی در بخش دریایی ادامه یافت. در بخش مطالعات باستانشناسی زیر آب، ابتدا با استفاده از دستگاه فیش فایندر (Fish Finder)(1) که بر روی یک قایق کوچک محلی نصب شده بود، سواحل سیراف مورد بررسی قرار گرفته و تمامی عوارض بستر دریا که ممکن بود به عوارض مصنوعی و معماری غرق شده در کف آب مربوط باشد، ثبت و ضبط شد. اطلاعات بهدست آمده از دستگاه سنجنشگر مورد اشاره، نقشهای از پراکندگی آثار و عوارض احتمالی بستر دریا را در اختیار گروه قرار داد تا بر اساس آن و با استفاده از دستگاه تعیین موقعیت جهانی GPS، هر یک از نقاط ثبت شده را از نزدیک و با عملیات غوّاصی به طور مستقیم بررسی نماید. در نتیجۀ عملیات غواصی و بررسی و شناسایی زیر آب، بستر دریا به دقت بررسی شده و هر نوع شواهد و آثار احتمالی مربوط به معماری سیراف کهن، ثبت و ضبط گردید. کلیۀ مراحل عملیات جستجو در دریا به وسیلۀ دوربین مخصوص زیر آب، تصویر برداری شد. هر یک از عوارض معماری و آثار سنگی شناسایی شده در بستر دریا با استفاده از علائم مخصوص نشانهگذاری و شمارهگذاری شده و روی نقشه ترسیم گردید. در مواردی که بستر دریا پوشیده از ماسه بود، با استفاده از یک قطعه فلز تلاش شد تا آثار احتمالی مدفون در زیر ماسهها، بررسی شده و ثبت گردد. در بخشهای دیگری از بستر دریا نیز پوشش گیاهی متراکم مانع بررسی و جستجوی دقیق میگردید؛ اما در نهایت، تعدادی سنگ آهکی و قابل مقایسه با سنگهای بهکار رفته در بناهای سیراف، شناسایی و ثبت گردید. حتی قطعاتی از لنگرهای سنگی که نمونههای قابلمقایسۀ آنها در جایجای ساحل قابل مشاهده است، شناسایی گردید. در کلیۀ مراحل بررسی در زیر آب، دو غوّاص به بررسی در زیر آب پرداخته و دو نفر در ساحل و یا به فراخور دوری و نزدیکی از خط ساحل، در درون قایق به صورت آماده و هماهنگ با گروه غوّاصی بودند.
آنچه از عملیات غوّاصی در زیر آب و بررسی و شناسایی باستانشناسی زیر آب حاصل شد، پراکندگی قطعات کوچک و متوسط سنگهای آهکی و گاهی لنگرهای سنگی بود که بدون هیچگونه انسجام و ارتباط منطقی با یکدیگر در بستر دریا و به فاصلههای مختلف به چشم میخورد. در نتیجه، این پژوهش میدانی زیر آب هیچگونه معماری یکپارچه یا آوار معماری که نشاندهندۀ غرق شدن بخشهایی از سیراف و واژگونی آن به دلیل وقوع زلزله و یا سونامی یا دیگر عوامل مخرب طبیعی باشد به چشم نخورد. پراکندگی اندک قطعات سنگهای آهکی، بر اثر امواج دریا و بعد از تخریب سازههای ساحلی و تکّهتکّه شدن آنها به دلیل برخورد امواج سهمگین اتفاق افتاده بود. بعد از انجام دو فصل بررسیهای زیر آب، نگارنده بر این باور است که هیچ نوع اثر معماری در داخل آب وجود ندارد و فرضیه گستردگی سیراف تا آبهای اطراف و واژگونی و تخریب بخش بزرگی از سیراف به وسیلۀ امواج و زلزله قابل اثبات نمیباشد؛ چنانکه مطالعات خشکی نیز اثباتکنندۀ این فرضیه نیست (تصاویر 3 تا 8).
3-2- دیوار ساحلی سیراف
طراحان و سازندگان سیراف برای مقابله با امواج مخرّب طوفانهای خلیج فارس و حفظ سازههای ساحلی این بندر تاریخی، به طراحی و ساخت یک دیوارۀ ساحلی اقدام نمودهاند. بستر سنگی سیراف که بر اثر امواج فرسایش یافته، در بررسی میدانی در بخشهایی از دیوار ساحلی قابل مشاهده است. این بستر حدود دو متر در هنگام مدّ بالاتر از سطح آب دریا قرار میگیرد. به هنگام طوفان امواج به شدت به سازههای ساحلی برخورد نموده و به دریا برمیگردد. برخورد این امواج باعث تخریب آرام و مداوم معماری ساحلی سیراف شده است. برای جلوگیری از تخریب مداوم آثار معماری یک دیوارۀ ساحلی با استفاده از مصالح سنگهای آهکی و ساروج و با ضخامتی مناسب و اندکی شیب به داخل به خاطر استحکام بیشتر، در سرتاسر خط ساحلی این بندر ساخته شده است و در بعضی قسمتها دارای پشتیبانهایی برای پایداری بیشتر در برابر دریاست. سراورل اشتاین، از بازماندۀ دیواری حجیم یاد میکند که 400 متر از آن همچنان در بخشی از ساحل پابرجا بوده است (اشتاین، 1936: 112). با توجه به فشار مداوم امواج و برای استحکام بیشتر دیوارۀ ساحلی، ابتدا یک سری دیوارهای عمود بر دریا و به موزات هم، (به استثناء محدودۀ مسجد جامع که دیوارها به دلیل رعایت جهت قبله به صورت اریب است و به عنوان انبار یا محلی برای طهارت استفاده میشد ( Whitehouse, 1969: 45). در سرتاسر خط ساحلی و در حدّفاصل شهر و خط ساحل ایجاد شده است. سپس این دیوارها با یک دیوارۀ سرتاسری که تمامی خط ساحلی را طیّ میکند، به هم متصل شده است. در واقع، دیوارهای عمود بر دریا که امروزه بخشهایی از آن در سواحل غربی سیراف مشاهده میشود، به عنوان پشتیبان دیوارۀ طولی کنار ساحل عمل کرده و با چفت و بست این اجزاء با هم، یک سازۀ بسیار استوار در برابر فشار امواج دریا ایجاد شده است. دیوارهای موازی که عمود بر دیوار ساحلی هستند دارای دو عملکرد میباشند؛ نخست، به عنوان پشتیبان و دوم، به عنوان فضاهای معماری. وجود کفسازیهای متعدد در فضاهای اشاره شده، تأییدکنندۀ این مطلب است. البته در بعضی قسمتها که نیازمند دسترسی مستقیم به دریا بود در دیوارۀ ساحلی پنجرههایی ایجاد میشد، نمونۀ قابل اشاره در این خصوص در دیوارۀ ساحلی مجاور مسجد جامع قابل مشاهده است. همچنین پشتیبانهایی در سوی دریا برای استحکام بیشتر دیواۀ ساحلی در این بخش ایجاد شده است. البته در بعضی نقاطِ خطّ ساحلی به مرور زمان پایههای دیوار تضعیف و لایههای بیرونی دیوارۀ ساحلی فرو ریخته است. با توجه به اینکه گسترش سیراف در خط ساحلی بر اساس شکل توپوگرافی ساحل بوده، دیوارۀ ساحلی هم، در بخشهایی جلو آمده و در بخشهایی از خط ساحل فاصله داشته و دارای پیچ و خم بسیار است؛ و این شرایط باعث شده تا در سواحل شرقیتر، دیوارۀ ساحلی سالمتر باقی بماند و در سواحل غربیتر به میزان بیشتری تخریب بشود.
در کاوشهای باستانشناسی انجام شده در سالهای اخیر، ترانشهها در بخشهای فاقد دیوار ساحلی تعیین و کاوش شدهاند (زارعی، 1382: 119 و اسمعیلی جلودار، 1388: 233-137) و به منظور پیگیری ساختار دیوار ساحلی، ضروریست در جایی که دیوار ساحلی تخریب نشده است کاوش انجام گردد. هرچند، بخشهای بزرگی از دیوار ساحلی فرو ریخته و تخریب شده است، در مجاور مسجد جامع و در بخشهای غربیتر ساحل میتوان دیوار ساحلی تخریب نشده را پیگیری نمود. دیوارۀ ساحلی با ارتفاعی بیش از پنج تا شش متر و با شیبی ملایم، عملکردی کامل و بینقص در خصوص محافظت از شهر در برابر دریا داشته است. (زارعی، پیشین: 11) در قسمتهایی از سیراف امروزی با فشار مداوم امواج، بخشهایی از دیوار ساحلی تخریب و اجزاء داخلی سازۀ تدافعی هویدا شده است. در واقع، میتوان این دیوار ساحلی را محدودۀ بندر تاریخی سیراف در جبهۀ جنوبی و مشرف به دریا دانست. روند تخریب نه تنها در طول چند صد سال گذشته، بلکه در طول دهههای اخیر و سالهای گذشته ادامه پیدا کرده و امروزه نیز هر از چند گاهی قطعهای از دیواره و سازههای ساحلی جدا شده و به درون دریا کشیده میشود. امروزه، تکههای بزرگی از دیوار ساحلی مجاور مسجد از بدنۀ اصلی جدا شده و در حال تخریب در درون دریاست. این تکههای بزرگ سنگ و ساروج ابتدا با ضربۀ امواج دریا به قطعات کوچکتر شکسته شده و در نهایت به وسیلۀ موجهای برگشتی به درون دریا کشیده میشود.
با توجه به شواهد باستانشناسی موجود، بندر سیراف وسعتی بیش از آنچه امروز دیده میشود نداشته است و به مرور زمان و بر اثر برخورد امواج سهمگین بخشهایی از بندر از بدنه اصلی جدا شده و اندکاندک وارد دریا شده است (تصاویر 9 تا 11).
3-3- مطالعه کورههای سفالگری مشرف به دریا
مجموعۀ صنعتی و کورههای سفالگری در حاشیۀ شهر و مشرف به دریا قرار گرفته است، و این خود از دلایل اصلی ردّ این فرضیه است که بخش بزرگی از سیراف به داخل آب دریا واژگون شده باشد. بدیهی است که هر کورۀ سفالگری، به خاک رس برای تهیۀ خمیر سفالگری، سوخت برای ایجاد حرارت موردنیاز، ساختمان کوره و در نهایت، وزش باد به عنوان مهمترین عامل سفالگری به جهت دستیابی به حرارت موردنیاز برای پخت خمیرۀ سفال، یعنی حدود هزار درجۀ سانتیگراد نیازمند است. دسترسی نداشتن به هریک از عوامل ذکر شده، مانع تولید سفال به عنوان یکی از مهمترین دستساختههای بشر است. در مجموعۀ صنعتی و کورههای سفالگری سیراف نیز همۀ عوامل موردنیاز در اختیار صنعتگران سیرافی بوده است تا بهترین و مرغوبترین سفالهای سدههای نخستین اسلامی را تولید و حتی به بنادر مقصد صادر نمایند. در اینجا بحث کورههای سفالگری و ساختار آنها نیست؛ بلکه آنچه طرح این مجموعۀ صنعتی را در این مقاله ضروری نموده است، بحث وزش باد موردنیاز کورهها از سوی دریا، خاک و آب موردنیاز آنهاست.
بادهای خلیج فارس را میتوان به سه دستۀ عمده تقسیم کرد: نخست بادهای موسمی که از شمال یا جنوب به طرف مرکز خلیج فارس جریان دارد و درجه حرارت آن بالاتر از کوهستانهای ایران یا صحرای عربی است. دوم، بادهای محلی که عمدهترین آنها عبارت است از باد شمال که در زمستان از شمال غرب شروع شده و به مدت نه ماه در تمام کرانهها ادامه مییابد و باد شمال شرق که در زمستان به طرف ساحل ایران و به ویژه به سمت تنگۀ هرمز جریان دارد و رطوبت قابلملاحظهای به همراه دارد. سوم، باد سهیلی که از بادهای اتفاقی و گاهبهگاه است و با خود توفان شن میآورد و از جنوب شرق وزیدن میگیرد (وثوقی، 1384: 16- 14 و مجتهد زاده، 1379) (تصویر 12).
در خصوص کورههای سفالگری سیراف و موقعیت قرارگیری آنها، وایت هاووس چنین مینویسد:
«کارگاه تولید سفال نزدیک حاشیۀ سیراف و بلافاصله بالای خط ساحل واقع شده است. یک زمین (محل قرارگیری کورهها) در حاشیه شهر و دور افتاده، ارزانتر بوده و از لحاظ خطر آتش قابل قبولتر از مرکز شهر بود. سوخت و خاک رس مناسب میتوانست از زمینهای ساحلی حمل شود بدون اینکه از شهر آورده شود.
ظروف سفالی انتخاب شده برای بازارهای خارجی میتوانست مستقیماً به داخل قایقها ارسال شود. ما این سایت را در1966 کشف کردیم... مجموعه روی یک بستر خاک رس سفت ساخته شده بود، که شاید یک انگیزۀ مضاعف برای ساخت کارگاه در این نقطه بود. ابعاد کارگاه حداقل 45 در 42 متر بود. کارگاه به صورت یک بلوک کامل در جهت شمالی جنوبی و شرقی غربی ایجاد شده بود و در شمال و شرق به وسیلۀ یک خیابان محصور شده بود. در زاویۀ شمال شرقی هم حیاط شامل کارگاه ، کوره و اجاق برای آماده کردن گل رس (سفال) بود. به طرف شمال ساختمان یک معبر تنگ بود.
در این مجموعه ساختمان کارگاه اصلی با بقایای چرخهای سفالگری و نیمکت و حیاطهای پیرامون این ساختمان به چشم میخورد. همچنین کورهها، چاهها و آبانبارهای مستطیل شکل، زبالهدانها و سطحی برای آماده کردن گل رس دیده میشد. همچنین انبوهی از ماسه دیده میشد. شاید حیاطها برای خشک کردن ظروف سفالی قبل از انتقال به کوره برای پختن بوده است و یا برای ذخیره سوخت یا محصولات تولید شده بوده است. چاهها دارای 5 متر عمق هستند. در کنار چاهها، آبانبارهایی دیده میشود که به وسیلۀ یک زهکش بهم مرتبط میشوند. کورهها شامل دو نوع هستند که در نوع اول دو فضای مجزا برای آتش و محلی برای قرار دادن ظروف سفالی دیده میشود. در نوع دوم، تنها یک فضا دیده میشود که محل آتش و ظروف سفالی در یکجا تعبیه شده است. آتش در یک فضای بیضیشکل و یا مدور قرار میگرفت در فضای بالایی که محل قرار دادن ظروف سفالی بود یک کف همسطح زمین بود که از رس یا سنگ ساخته شده است. در یک نمونه کف به وسیله لولهها (مجاری) و خشت خام ساخته شده بود. در بزرگترین کوره، کف به وسیلۀ یک ستون مرکزی حمایت شده بود. این کورهها همیشه با تعداد زیادی دودکش تکمیل میشدند. چیزی از فضای بالایی کوره باقی نمانده است اما فکر میکنیم از گل رس و خردهسنگ بوده است. نمونههای دیگر کوره کوچکترند و دارای فضای گردند که در قسمت پایین دارای یک چاله احتمالا برای آتش هستند. اطراف کوره با تعداد زیادی سوراخ کامل میشد» (Whitehouse, 1971:1-20)
با توجه به قرارگیری کورهها در لبۀ دیوارۀ ساحلی و مشرف به دریا، امکان وزش باد مناسب برای بالا بردن حرارت کورهها از سوی دریا میسر بود. از سوی دیگر، قرارگیری این مجموعه در حاشیۀ بندر تاریخی سیراف باعث خروج دود حاصل از کورهها به سوی دریا شده و مانع آلودگی هوای بندر میگردید. آزمایشهای میکروسکوپی نشان داده است که سفالهای سادۀ بهدستآمده با لعاب سبزرنگ در نهشتههای ساسانی پایینی مسجد جامع سیراف از خاک محل ساخته شده است. البته آنالیز سایر سفالها از جمله سفالهای براق قرمزرنگ و سفال با لعاب سبزرنگ، نشان میدهد که جامعۀ ساسانی سیراف سفالهایی را از گجرات یا سند و شاید از میناب یا عراق وارد میکرده است (Whitehouse, 1979: 881; Mason and Keal, 1991:51-66). با توجه به دلایل مطرح شده، محل دقیق قرارگیری مجموعۀ صنعتی سفالگری سیراف در حاشیۀ شهر و بر لبۀ دیوارۀ ساحلی بوده و حدّ و مرز جنوبی بندر سیراف همین مجموعۀ صنعتی و دیوارۀ ساحلی میباشد و این شهر در جبهۀ جنوبی و در حاشیۀ دریا از ابعاد بزرگتری برخوردار نبوده است. حال اگر فرضیۀ برخی از محققین (مانیا، 1385: 34 و مظفری، 1375: 22 و راستی دوست، 1387: 22) دالّ بر تخریب بخش بزرگی از سیراف و واژگونی آن به درون دریا به وسیلۀ زلزله را بپذیریم، موقعیت قرارگیری مجموعۀ صنعتی و کورههای سفالگری را میبایست در میان بافت شهری سیراف در نظر گرفت. در صورت واقع شدن کورهها در بخشهای میانی بندر سیراف، امکان وزش باد به درون کورهها وجود نداشت. به عبارت دیگر، ساختمانهای مجاور کورهها، مانع دسترسی کورهها به بادهایی میشد که از سوی دریا میوزید. در کنار کورههای سفالگری، یک چاه به چشم میخورد که آب موردنیاز مجموعۀ صنعتی را تهیه میکرده است. امروزه هم چاههای آب بسیاری در جایجای ساحل دریا دیده میشود که آب آنها قابل شرب نبوده و تنها مناسب کشاورزی است. البته مجموعه چاههای درۀ لیر و بخشهای درونی سیراف مخصوص آشامیدن بوده است.
3-4- مقایسۀ وضعیت فعلی سازههای معماری ساحلی با وضعیت آنها در دهههای اخیر
با توجه به شواهد و آثار موجود در سازههای ساحلی سیراف و با عنایت به بررسیهای زیر آب سواحل، تخریبهای موجود در بخش ساحلی سیراف به مرور زمان ایجاد شده و محدود به خط ساحلی بوده و بر اثر برخورد امواج سهمگین دریا به هنگام طوفان به وجود آمده است. این تخریبها ارتباطی به زلزلۀ قرن چهارم هـ.ق و یا سونامی و دیگر عوامل طبیعی ندارد. یکی دیگر از دلایل و شواهد اثبات تخریب تدریجی در سیراف، مقایسۀ وضعیت امروزی معماری ساحلی آن (مانند مسجد جامع) با وضعیت این سازهها در زمان کاوشهای وایتهاووسدردهۀپنجاههجریشمسیاست.بامقایسۀتصاویرموجودازمسجدجامعو دیگر فضاهای معماری حاشیۀ دریا که توسط وایت هاووس گرفته شده و تعدادی از این تصاویر را بختیاری منتشر نموده است (بختیاری، 1355: 34)، با تصاویر امروزی مسجد جامع، متوجه تخریب بخشی از این معماری در طی چهل سال گذشته میشویم. تخریب تدریجی سازههای ساحلی سیراف تنها محدود به تخریبهای سدهها و دهههای گذشته نبوده و طی سالهای اخیر نیز روند این تخریب تدریجی و مداوم قابل تشخیص است. امروزه نیز در جایجای خط ساحل، امواج طوفانی قطعات بزرگ و کوچکی از سازههای معماری ساحلی سیراف را از بدنۀ اصلی جدا کرده و اندکاندک به قطعات کوچکتر تقسیم نموده و وارد دریا میکند. با سست شدن دیوارۀ ساحلی سیراف و واژگونی اندکاندک آن، امواج به بخشهای داخلی دیوار ساحلی رسیده و تخریب همچنان ادامه دارد. امروزه قطعات بزرگی از معماری جبهۀ جنوبی مسجد جامع از بدنۀ اصلی جدا شده و بزودی روی خط ساحلی واژگون گردیده و روند تخریب تدریجی آن ادامه خواهد یافت. امید است با روشهای علمی و دقیق بتوان جلوی تخریب بیشتر معماری ساحلی سیراف را گرفته و این مجموعه منحصر به فرد و ارزشمند را محافظت نمود (تصویر 13).
3-5-توپوگرافی ساحل و فقدان آثار معماری در زیر آب
در کنار شواهد موجود در سازههای معماری ساحلی سیراف و بررسی بستر دریا، دقتنظر در خصوص توپوگرافی سواحل سیراف، کمک شایانی به درک بهتر ما از خط ساحلی سیراف در گذشته خواهد نمود. با توجه به ارتفاع بستر سنگی و بقایای معماری بر روی آن و سطح آب دریا در هنگام مدّ، و با دقت در توپوگرافی بستر دریا و شیب تند ساحل، این فرضیه قوت میگیرد که معماری سیراف هیچگونه پیشرفتگی داخل دریا نداشته است. خلیج روبهروی سیراف در خط ساحلی دارای عمق اندکی است. اما به فاصله کمی از خط ساحلی به آبهای عمیقتر متصل میشود. اگر بپذیریم که آثار معماری سیراف در خط ساحلی تنها چند ده متر بیشتر از حدّوحدود امروزی بوده است، بنابراین مجبوریم سطح آب خلیج فارس را چندین متر پایینتر از سطح امروزی تصور کنیم؛ و این مسئله با واقعیتهای علمی در خصوص سطح آب خلیج فارس در طی هزارههای اخیر در تضاد است. سطح آب خلیج فارس در 6000 سال قبل حدود دو و نیم متر بالاتر از سطح امروزی بوده است. از آن زمان تا به امروز، هر ساله حدود 40 سانتیمتر از آن کاسته شده و در هزار سال اخیر نیز این کاهش بسیار ناچیز بوده است (Lamberk, 1996:43-57). در نتیجه بررسی باستانشناسی زیر آب سواحل سیراف نهتنها آثار معماری مشاهده نشد بلکه وجود چند لنگر سنگی نشاندهندۀ وجود لنگرگاه باستانی در این سواحل بود.
4. نتیجه
در طی شش فصل کاوش باستانشناسی که وایت هاووس به انجام رساند، اطلاعات با ارزشی در خصوص معماری بندر تاریخی سیراف بهدست آمد. وی با انتخاب کارگاههای کاوش در نقاط مختلف سیراف توانست انواع مختلفی از معماری اعیانی، منازل اهالی سیراف، حمام، بازار، کارگاههای صنعتی مانند کورههای سفالگری و بناهای مذهبی را معرفی نماید؛ اما آنچه تقریبا مغفول مانده و کمتر بدان پرداخته شده، سازههای ساحلی، دیوار ساحلی و محافظ شهر و آثار احتمالی درون آب دریاست. با توجه به فقدان اطلاعات قابل اتکاء در این خصوص، در طی دو فصل نگارنده تلاش نمود تا با مطالعۀ سازههای ساحلی از یکسو و انجام بررسیهای باستانشناسی زیر آب از سوی دیگر، نکات مبهم موجود در این زمینه را پاسخ دهد.
مطالعه بر روی دیوارۀ ساحلی که نقش محافظ شهر در برابر امواج دریا را ایفا میکرده است، نشان داد که این دیوار آخرین بخش شهر قبل از دریا بوده و گسترش شهر به طرف دریا منطقی به نظر نمیرسد.
با مطالعۀ معماری خط ساحلی سیراف، متوجه وجود بخشهای صنعتی و کورههای سفالگری و دیگر اجزاء شهر مانند مسجد جامع در حاشیۀ شهر و در درون دیوار ساحلی میشویم. البته بخشهایی از دیوار ساحلی مانند محدودۀ مسجد جامع، از میان رفته و امروز نیز در حال تخریب بیشتر است و در بخشهای دیگری دیوار ساحلیکاملاً دستنخورده باقیمانده است. مکانگزینی مجموعۀ صنعتی به دلیل نیاز مبرم کورههای سفالگری به وزش تند بادهای دریایی و خروج دود حاصله، در لبۀ دیوارۀ ساحلی بیدلیل نبوده و نشاندهندۀ این مسئله است که دیوارۀ ساحلی آخرین بخش بندر سیراف قبل از دریا بوده و شهر بعد از این سازه ادامه نداشته است.
در پژوهشهای باستانشناسی زیر آب، دسترسی نداشتن به آثار معماری، نشاندهندۀ گسترش نداشتن سیراف در درون دریا بود. قطعات پراکندۀ سنگهای آهکی و مرجانی که از بدنۀ سازههای ساحلی جدا شده و به فواصل مختلف در بستر دریا جای گرفته است، حاصل تخریب تدریجی دیوارۀ ساحلی به وسیله امواج و ورود آن به دریاست. در میان یافتههای پراکنده درون آب، قطعاتی از لنگرهای سنگی، سنگ آسیاب و سنگهای بهکار رفته در معماری سیراف جلب توجه مینماید. در کنار شواهد موجود در سازههای معماری و بستر دریا، توپوگرافی بستر دریا نیز نشاندهندۀ گسترش نیافتن شهر به طرف دریاست. در نتیجۀ مطالعۀ شواهد باستانشناسی موجود میتوان چنین استنباط نمود که بندر تاریخی سیراف دارای ابعادی مانند امروز بوده و تنها در خط ساحلی تخریبهایی در دیوارۀ ساحلی به خصوص در بخشهای غربیتر و تخریبهای بیشتری در سواحل شرقی به ویژه پیرامون مسجد جامع صورت گرفته که به مرور زمان و بر اثر امواج طوفانی و نه زلزله و یا سونامی ایجاد شده است. این تخریب تدریجی در دهههای اخیر همچنان ادامه داشته است و با مقایسۀ وضعیت موجود مسجد جامع و معماری پیرامون آن با وضعیت آن در زمان کاوشهای وایت هاووس در دهۀ پنجاه هجری شمسی متوجه این تخریب خواهیم شد. امروزه نیز با تضعیف پایههای دیوار ساحلی بر اثر امواج سهمگین دریا، بخشهایی از سازههای ساحلی به صورت قطعات نسبتاً بزرگ از بدنه اصلی جدا شده و سپس به وسیلۀ امواج به قطعات کوچکتر خرد شده و وارد دریا میشود.
در پایان این بحث میتوان به اختصار چنین گفت:
- در درون دریا و سواحل سیراف هیچگونه معماری مسنجم و مرتبطی با این بندر تاریخی وجود ندارد و سیراف در جهت دریا گسترش نیافته است.
- تخریب ایجاد شده در سازههای ساحلی سیراف در اثر امواج دریا ایجاد شده و این تخریب تدریجی تا به امروز نیز ادامه داشته است.
- تخریب دیوارۀ ساحلی سیراف به موازات ساحل و به مرور زمان ایجاد شده که میزان این تخریب در جاهای مختلف ساحل متفاوت است.
- گسترۀ سیراف در جبهۀ جنوبی، در محدودۀ امروزی آن بوده و فرضیۀ واژگونی بخشی از سیراف به وسیلۀ زلزله به درون دریا با توجه به دلایل و شواهد ارایه شده، قابلقبول نمیباشد.
- در حدّفاصل بندر تاریخی سیراف و دریا، یک سازه و دیوارۀ ساحلی ایجاد شده که شهر را از امواج دریا حفاظت میکرده است.
پینوشت
1. دستگاه فیش فایندر، مجموعهای از سختافزار و نرمافزار است که بر روی قایق نصب شده و به وسیلۀ ارسال امواج صوتی و دریافت آن، برای اسکن بستر دریا در اعماق کم و شناسایی عوارض موجود بهکار می رود. در برخی موارد ماهیگیران برای پیدا کردن دستههای بزرگ ماهی از این ابزار بهره میبرند و شاید نام دستگاه نیز از همین کاربرد ثانوی آن گرفته شده باشد. البته امروزه دستگاههای پیشرفتهتر مانند دستگاه ساب اسکن پروفایلر قادر است علاوه بر سطح دریا، تصاویری از زیر بستر دریا در اختیار پژوهشگران قرار دهد. این دستگاهها بر روی کشتیهای تحقیقاتی نصب شده و خروجی آن بر روی مونیتور قابل نمایش است.
ضمائم
تصویر 1- تصویر ماهوارهای خلیج فارس و موقعیت سیراف (تصویر از گوگل )
تصویر 2- نقشۀ بندر سیراف و محدودۀ بررسی در خشکی و دریا
زرد: محدودۀ بررسی در خشکی، خطوط آبی: رودخانه، خط قهوهای: دیوار ساحلی با بقایای معماری،
آبی: محدودۀ بررسی در دریا (خاکزاد،2012: 6، شکل 2)
تصویر 3- عملیات جستجو بستر دریا از سطح و بر روی قایق با استفاده از دستگاه فیش فایندر (تصویر از نگارنده)
تصویر 4- آمادگی نگارنده برای آغاز عملیات غواصی ساحل به دریا برای بررسی باستانشناسی زیر آب (تصویر از نگارنده)
تصویر5- بررسی در زیر آب و ثبت مشاهدات بر روی صفحات مخصوص (تصویر از نگارنده)
تصویر 6- بستر ماسهای دریا و جستجو به وسیلۀ میله آهنی(تصویر از نگارنده)
تصویر 7- کشف قطعاتی از لنگر سنگی در بستر دریا در سواحل سیراف (تصویر از نگارنده)
تصویر 8-دشواری بررسی در سواحل سیراف به خاطر پوشش گیاهی یا انباشت ماسه(تصویر از نگارنده)
تصویر9- بخشهایی از دیوارۀ ساحلی و چیدمان سنگهایی هندسی
در لایۀ بیرونی آنبا ملاط ساروج(تصویر از نگارنده)
تصویر 10-معماری بخشهای غربی خط ساحلی سیراف، دیوار ساحلی
در این قسمت فرو ریخته است. (تصویر از نگارنده)
تصویر 11- قطعات بزرگی از دیوارهای مجاور مسجد در حال جدا شدن از بدنه هستند (تصویر از نگارنده)
تصویر12- یک کورۀ سفالگری بر لبۀ دیوارۀ ساحلی و مشرف به دریا (تصویر از نگارنده)
تصویر13- تصویر ماهوارهای مسجد جامع سیراف و میزان تخریب ایجاد شده در دهههای اخیر
(جهت دیوار ساحلی در مجاورت مسجد به سبب رعایت قبله با سایر بخشهای دیوار متفاوت است)
(تصویر از گوگل)