دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهرانمطالعات باستان شناسی2251-92974120120822Classification and typological study of Sasanian-Islamic potteries of Bishapour,Case study: materials from the 9th season of excavation.طبقهبندی و گونهشناسی سفالیهای ساسانی- اسلامی بیشاپور
مطالعه موردی: سفالهای فصل نهم کاوش1323537410.22059/jarcs.2012.35374FAمصیبامیریدانشجوی دکتری باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس، تهرانسید مهدیموسوی کوهپراستادیار گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس، تهران0001-9532-3002فرهنگخادمی ندوشندانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس، تهرانJournal Article20111004Archaeological excavations at Bishapour have begun in 1921 by Asian department of Louver museum and then continued by Iranian archaeologists till 2009. The 9<sup>th</sup> season of excavation at Bishapour was carried out by Mosayyeb Amiri in summer 2011 which have resulted most informative finds. As an important characteristic of the recent work was considering a new approach for documentation and reordering of data. The recent work was conducted on the part of the site known as monarchy citadel located in the south of mosaic hall. So, due to the importance of shard gathered from the last excavation, this paper will focus on classification and typological study of shards of the site.
کاوشهای باستان شناختی شهر تاریخی بیشاپور از سال 1319 خورشیدی به همت بخش آسیایی موزه لوور آغاز شد و از آن به بعد به دست هیئتهای ایرانی ادامه پیدا کرد. در دهه اخیر نیز طی دو فصل کاری در سالهای 1383 و 1388 این کاوشها ادامه یافت. فصل نهم کاوش شهر تاریخی بیشاپور در خرداد ماه و تیرماه 1390 خورشیدی به سرپرستی مصیب امیری انجام شد که یافتههای بسیار مهمی به دست آمد. از ویژگیهای این کاوش میتوان به رویکردی نوین در ساماندهی و مستند نگاری مواد فرهنگی حاصله از این کاوشها اشاره کرد. کاوش این فصل در ارگ شاهی و در جنوب ایوان موزاییک انجام شد. مقاله حاضر به اهمیت سفال و طبقهبندی قطعات سفالینه به دست آمده از نهمین فصل کاوش شهر تاریخی بیشاپور، میپردازد.
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهرانمطالعات باستان شناسی2251-92974120120822An Introduction to caves and rock shelters of Sonqor,
Kermanshah Province, Iranگزارش بررسی غارها و پناهگاههای صخرهای شهرستان سنقر، استان کرمانشاه
(مرداد ماه 1388 )33583537510.22059/jarcs.2012.35375FAامیربشکنیدانشجوی دکتری باستانشناسی پیش از تاریخ دانشگاه تهران و دانشگاه پاریس 10، فرانسهمژگانجایزدکتری باستانشناسی پیش از تاریخ، دانشگاه تربیت مدرسمریمدهقاندانشآموخته کارشناسی ارشد باستانشناسی، دانشگاه تهرانماناجامی الاحمدیدانشجوی دکتری باستانشناسی پیش از تاریخ دانشگاه تهران و دانشگاه پاریس 10، فرانسهیداللهحیدریدانشآموخته کارشناسی ارشد باستانشناسی، دانشگاه تهرانJournal Article20111013The research layout of surveying Sonqor’s caves and rock shelters has been presented according to the region’s importance in archeological studies, lack of documented data, and necessity of registering most monuments which have been less considered as a result of uneasy access. The need of this project is characterized with regard to former surveys which just considered registering the region’s plains. Sonqor’s caves and rock shelters were specified in this study in assisting of Kermanshah Cultural heritage organization, and necessary actions were taken to document its data.
A total of 32 caves, rock shelters and 2 Paleolithic open sites have been acquired in this survey but only 13 of them had cultural material dispersion in front of the entrance. The registered caves and shelters can be divided in to three main groups:
- Those caves and shelters, due to the quality and quantity of the collected artifacts, which, assessing their chronological periods is not possible.
- Those caves and shelters which we can propose a likely chronology for them, based upon the collected artifacts.
- And finally the caves and shelters which are dated partially according to the quality and quantity of their artifacts. Their importance will be more prominent because of the existence of cultural Paleolithic deposits in these sites.
Anyhow, this study tries to consider the following aspects as well as aforesaid most important executive goals.
1- Studying and presenting the chronological identified sites in comparison.
2- Presenting the identified sites’ dispersion plan.
چکیده
در بررسی شهرستان سنقر، 32 غار و پناهگاه صخرهای شناسایی شد که از این میان، 13 عدد از آنها دارای پراکندگی مواد فرهنگی بر سطح و دامنه جلوی دهانه بودند. اگر چه هدف این بررسی شناسایی محوطههای باز نبود؛ اما در جریان این پیمایش، 2 محوطه باز هم شناسایی شد. دیگر غارهای شناسایی شده (19 عدد)، فاقد پراکندگی مواد فرهنگی بودند. غارها و پناهگاههای ثبت شده را میتوان در سه گروه جای داد؛ نخست، شماری که بر اساس یافتههای سطحیشان، اکنون گاهنگاریشان ممکن نیست. دوم، غارهایی که بر مبنای یافتههایشان میتوان برای آنها گاهنگاری احتمالی در نظر گرفت و سوم، غارهایی که با توجه به وجود شناساگرها در مجموعه یافتههایشان، گاهنگاری آنها مشخص است؛ اما تحلیل کاربری و دیگر مسایل آنها، باید با توجه با کاوشهای آتی صورت بگیرد. این مقاله، به توانمندی غارها و پناهگاههای صخرهای شهرستان سنقر، در پاسخگویی به چالشهای باستانشناختی، از جمله پارینه سنگی منطقه میپردازد. دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهرانمطالعات باستان شناسی2251-92974120120822Explaining Iranian north-west Kurgan's culture based on Nir Boyni Yoghun Castle excavationتبیین وگاهنگاری فرهنگ کورگانهای شرق شمال غرب ایران؛ براساس بررسی و کاوش در قلعه بوینی یوغون نیر59813537610.22059/jarcs.2012.35376FAاکبرپورفرجاستادیار دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20101030One of the most important archeological remains in the eastern part of north-west Iran is the existence of thousands of kurgan graves with a complex structure. Despite the lack of concurrent residential sites, it can be concluded from the structure and contents of safely discovered graves that there was a kind of society with chiefdom structure which were able to build such magnificent mausoleums. Their identity has not been illustrated up to now and their secrets have been obscured through the passing time. This paper explains the findings from one the kurgans in Nir Boyni Yoghun castle and analyzes them through comparisons with some similar sites.
یکی از مهمترین بقایای باستانشناسی شرق شمال غرب ایران، وجود هزاران کورگان با ساختار و معماری بسیار پیشرفتهای است که در ایجاد آنها متخصصانی خبره و تمام وقت دخالت داشته و با وجود نبود محوطههای استقراری همزمان، میتوان از روی ساختار و محتویات برخی از قبور سالم کاوش شده، وجود نوعی جامعه با ساختار حاکم نشین را استنباط کرد که قادر به ایجاد چنین آرامگاههای با عظمتی شدهاند؛ ولی تا به حال هویت آنها به درستی تبیین نشده و اسرارشان در گذرگاه زمان مهآلود شده است.
این مقاله، یکی از این کورگانها را در قلعه بوینی یوغون نیر، شرح داده و با سایر محوطههای همزمان، موردمقایسه وتحلیل قرار داده است.
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهرانمطالعات باستان شناسی2251-92974120120822Islamic pottery of ancient city of Jiroftسفالینههای دوران اسلامی- شهرکهن جیرفت831123537710.22059/jarcs.2012.35377FAحمیدهچوبکسرپرست کاوش محوطه باستانی شهر دقیانوس و استادیار پژوهشکده باستانشناسیJournal Article20101116The limit and definition of the cultural zone of Jazmurian in the southeastern Iran is identical with the geographical boundarise of Jazmurian basin and in geographical setting. The cultural zone of Jazmurian could be identified with the ancient Makan of Akadian period, Gedrosia and Achofadjia of historical period. The remains of ancient city of Jiroft during Islamic period at the Archeaological site of Shahre –e- Daqyanus with more than 12 sq. km have been identified.
The city was a metropolitan with various quarters, squares, streets, four gates, market, mosque, different public bathes, mint, industrial quarter and workshops, kilns of pottery and cemetry. There is mass production of different types of Islamic Ceramics in Jiroft from 7<sup>th</sup> – 13<sup>th</sup> centuries. These types of ceramics have connection & similarity with other contemporary types in other cultural centers such as China, Oman and inside Iran Such as Nishapur, Suse, Kashan, Rey and Jurjan
The prosperous and wealthy city of Jiroft was destroyed by the continoues attacks of Ghoz and finally was abandoned in the 7<sup>th</sup> century (13<sup>th</sup> A.D).
حوزه فرهنگی جازموریان منطبق و همسان با تعریف حوضه آبریز جازموریان است که منطبق بامکن دوران آکاد در هزاره سوم وگدروزیا- اکوفاجیا- ومکران دوره تاریخی است.
شهر قدیم جیرفت، مرکز و کرسی حوزه فرهنگی جازموریان در دوران اسلامی در محوطه باستانی «شهر دقیانوس» جیرفت با بیش از 12 کیلومتر مربع بوده است.
بافت کلان شهر جیرفت در دوران اسلامی، تمام ویژگیهای بافت شهری دوران اسلامی مانند بارو، شارستان؛ محلهها، مسجد ،گرمابه، بازار ،ضرابخانه و گورستان و بخشی صنعتی داشته و نمونه بسیار مناسبی برای درک بهینه شکل گیری و در نظر گرفتن کلیه عناصر شهری و شناخت روند تحول بافت شهری است. ویژگی فنآوری سفالگری این شهر با گونههای شاخص، با تولید انبوه مشخصه این منطقه بوده است که از سدههای اول تا هفتم ه.ق تداوم داشته است و با دیگر مراکز تمدنی همزمان خود در برون چون چین- هند- عمان و درون سرزمین مانند نیشابور- ری- کاشان پیوند و همسانی داشته است. شهر ثروتمند جیرفت در اثر یورشهای مداوم غزها ویران و در سده هفتم ه.ق متروک میگردد.
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهرانمطالعات باستان شناسی2251-92974120120822Introducing the large Chamber or Kurgans graves of Ardabil Provinceمطالعه و گونه شناسی قبور کلان سنگی و تپهای (کورگان) استان اردبیل1131303537810.22059/jarcs.2012.35378FAمرتضیحصاریاستادیار گروه باستانشناسی دانشگاه هنر اصفهاناحمدعلی¬یاریکارشناس ارشد موسسه باستانشناسیJournal Article20110510This paper examines some of the results of the archaeological survey conducted in Ardabil Province in summer 2001. Ardabil Province is situated in northwest Iran and in the neighborhood of of Azerbaijan Republic. The survey of the surrounding area gives an account of the different graves. The greaves are characterized by simple grave; Megalithic graves with and without Stele and Kurgan mound. The large Megalithic are a form of graves with large stone structure, such as Gale Khosro and Shahrieri. The burial mounds or Kurgans are a form of monumental architecture found throughout Ardabil Province, in Meshkinshar, Idier and Gozalou near Parsabad. Most of the graves in Ardabil Province are dated to the late Chalcolithic -early Bronze Age to Iron Age.
استان اردبیل در شمال غرب ایران یکی از استانهایی است که اطلاعات باستانشناسی آن برخلاف غنای فرهنگی نهفته در آن کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. در این مقاله قسمتی از مواد فرهنگی جمع آوری شده از بررسیهای باستانشناسی که از سال 1379 در حاشیه رود ارس و مشکین شهر در استان اردبیل آغاز گردید، ارایه میگردد. همچنین گونه جدید قبرها از استان اردبیل، یعنی قبر تپهها (کورگانها) و نیز نمونههای جدید قبرها از نوع قبور صندوقی و افراشته مورد مطالعه قرار میگیرند. قبر تپهها یا کورگونها احتمالاً از دوره مس- سنگ تا اواخر عصر آهن که در یک محدوده جغرافیایی گسترده از کوههای آلتایی تا اروپای غربی بهدست آمدهاند، جهت تدفین مردهگان نیز استفاده میشدهاند. این قبرها توسط مردمانی که در استقرارگاههای نیمه دایم در داخل حوزه جغرافیایی دشتهای استپی، مراتع وسیع، علفزارها و جنگلها زندگی میکردهاند، جهت تدفین مردهگان با درجه بالای اجتماعی ساخته میشدند. نمونههای صندوقی و برافراشته (سنگهای یادبودی) در ارتفاعات و سراشیبی کوهها تا نزدیکی رودخانههای اطراف قلعه بنا شدهاند. مواد فرهنگی ارایه شده در این مقاله از پارس آباد ( دشت مغان)، مشکین شهر و نزدیک به شهر اردبیل میباشند و بعد از مطالعه، شناخت و گونه شناسی آنان تفاوتها و شباهتهای این گونه قبرها با محوطههای کشورهای همجوار تا اروپای غربی مورد بحث قرار خواهند گرفت.
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهرانمطالعات باستان شناسی2251-92974120120822Early villages and prehistoric sites in the Abharroud Basin, North West of Iranian central plateauروستاهای آغازین و استقرارهای پیش از تاریخی کهن درحوضه آبریز ابهر رود، شرق استان زنجان1311543537910.22059/jarcs.2012.35379FAشکوهخسرویدانشجوی دکتری باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرسحمیدخطیب شهیدیاستادیار گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرسحامدوحدتی نسباستادیار گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرسسجادعلی بیگیدانشجوی دکتری باستانشناسی دانشگاه تهرانابوالفضلعالیسازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان زنجانJournal Article20100727The Abharroud basin is an important region in the archeological studies of northwestern outskirts of the central plateau, and west and northwest of Iran. Considering its environmental capabilities and geographical location, studying the region can leads us to a better understanding of regional relations and also inter-regional interaction between the mentioned cultural-geographical regions. However, archeological studies in the region have not been taken into consideration satisfactorily and we know very little about the early settlements and their nature in the region. The archeological survey in the Abharroud basin was carried out in two seasons in 2003 and 2005. During the survey 257 archeological sites and monuments were discovered, dating from lower Paleolithic to recent ages. Of these, 34 sites contained prehistoric remains. The study results indicate that most of the prehistoric settlements belong to the Chalcolithic period and, in contrary, the least show the Paleolithic and Neolithic evidence. Most of the identified sites are the remains of villages scattered in different areas of the basin, on the plain and also impassable heights. A preliminary study on the surface finds of these settlements suggests a close cultural relation between these settlements and the prehistoric cultures of the central plateau, west and northwest of Iran, from Neolithic to Bronze Age.
حوضه آبریز رودخانه ابهر، منطقهای مهم در مطالعات باستانشناسی حاشیه شمال غربی فلات مرکزی، غرب و شمال غربی ایران به شمار میرود. مطالعه و شناخت این منطقه، با توجه به قابلیتهای زیست محیطی و موقعیت جغرافیاییاش، در درک روابط منطقهای و بر همکنشهای فرامنطقهای میان مناطق جغرافیایی - فرهنگی یاد شده، بسیار مهم و درخور توجه است. با این وجود، تاکنون توجه چندانی به مطالعات باستانشناسی منطقه نشده و دانش ما از وضعیت استقرارهای کهن و ماهیت استقرارهای آن بسیار اندک و ناقص است. بررسی باستانشناختی حوضه آبریز ابهر رود، در دو فصل در سالهای 1382 و 1384 به انجام رسید. در این بررسی، 257 محوطه و اثر باستانی، از دوره پارینه سنگی قدیم تا دوره معاصر شناسایی و مورد مطالعه مقدماتی قرار گرفت. از این تعداد، 34 محوطه با بقایای دوران پیش از تاریخ شناسایی شد. بر اساس نتایج بررسی، بیشترین شمار استقرارها مربوط به دوره مس و سنگ و کمترین شمار آنها، مربوط به دوره پارینهسنگی و نوسنگی است. بیشتر محوطههای شناخته شده، به احتمال زیاد بقایای روستاهای پیش از تاریخی بزرگ و کوچکی است که در بخشهای مختلف حوضه، در دشت تا ارتفاعات صعبالعبور پراکندهاند. مطالعه مقدماتی یافتههای سطحی این استقرارها، نشان دهنده ارتباطات فرهنگی نزدیکی با فرهنگهای پیش از تاریخی فلات مرکزی، غرب و شمال غرب ایران، در دوره نوسنگی تا عصر مفرغ متأخر است. نگارندگان در این نوشتار، به مطالعه و بررسی این استقرارها پرداختهاند.
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهرانمطالعات باستان شناسی2251-92974120120822Large stone graves of Azerbaijan, according to new result of Zrdkhaneh studyنگرشی نو به گورهای کلان سنگی آذربایجان شرقی براساس یافتههای محوطه زردخانه1551743538010.22059/jarcs.2012.35380FAمهدیکاظم پوردانشجوی دکتری دانشگاه محقق اردبیلی اردبیل0000-0001-9734-6961بهروزعمرانیعضو هیات علمی سازمان میراث فرهنگی و گردشگریرضارضالواستادیار دانشگاه محقق اردبیلیJournal Article20110422The most important characteristics of the occupants of the second millennium BC in northern Iran and its adjacent regions such as the provinces of East Azerbaijan, Ardabil, Azerbaijan Republic, Armenia and southern Russia, is the settlements containing castles with defense walls and huge stone graves as well using bronze artifacts and production of gray and buff polished pottery. The presence of a large number of Kurgan graves distributed on the wider areas of East Azerbaijan to southern Russia which often lack residential areas, have been the fundamental problems concerning architectural patterns of their culture. In this paper it is attempted through comparative study to represent the main features of the second millennium BC in Eastern Azerbaijan on the basis of zard khaneh excavation and nearby regions.
میزان گسترش قبور نوع کورگانی در محدوده وسیعی از آناتولی تا جنوب لوانت در طی هزارههای چهارم تا هزاره اول ق.م موضوعی بحث بر انگیز و گسترده است. بسیاری از محققان به دلیل گسترده نبودن مطالعات، برای توضیح این پدیده، در مناطق درون مرزی خصوصاً در استانهای اردبیل و آذربایجان شرقی، ترکیبی از چند شاخصه از جمله مهاجرت اقوام، انتشار و تقلید سبکهای خارجی را پیشنهاد کردهاند. محوطه زردخانه به دلیل قرارگیری در میان چندین قلعه اقماری کوچک که شواهدی از قبور نوع کورگانی، متعلق به دوره مفرغ تا آهن را ارائه میدهند و در حال حاضر ناشناخته ماندهاند از اهمیت خاصی برخوردار بوده و احتمالاً در مرکزیت آنها قرار داشته است. شواهدی از قبیل میزان پراکندگی اشیاء در کنار قبور، قرارگیری آن در کنار جاده مهم ارتباطی، وجود معادن غنی فلز و سنگ در اطراف آن، تغییر در ابعاد و همچنین موقعیت مکانی قبور نشان دهنده وجود نوعی سیستم اجتماعی پیشرفته و طبقه حاکمه در این منطقه است که طی برهه زمانی خاصی(هزاره دوم ق.م) ارتباط فرهنگی زیادی را با مناطق اطراف داشته و به نوعی برتری سیاسی و نظامی خود را بر آنها اعمال میکرده است.
قبور این محوطه همگونیهایی با قبور نوع کورگانی متعلق به هزاره دوم ق.م، استانهای اردبیل و آذربایجان شرقی و در مناطق برون مرزی با گورهای کلان سنگی ارمنستان، جمهوری آذربایجان، گرجستان، جنوب روسیه و آناتولی نشان میدهند.
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهرانمطالعات باستان شناسی2251-92974120120822Eco-political interactions between Nishapour and its hinterlands during Sassanian periodبرهمکنشهای سیاسی- اقتصادی شهر نیشابور با زیستگاههای اقماری¬اش در دورة ساسانی1752023538110.22059/jarcs.2012.35381FAمیثملباف¬خانیکیدانشجوی دکتری باستان¬شناسی دانشگاه تهران0000-0001-5498-8980Journal Article20100902In the face of strategic and geopolitical importance of Nishapur, this city was not much taken into consideration by the archeologists of the historic period. The analysis of the new findings of the ancient castle of Sasanian Nishapur as well as the identification of some Sasanian settlements in the plain of Nishapur can make it possible to re-configure the eco-political structures of the communities that populated this area of Iran to a large extent.
This paper assesses how the the interaction occurred between Nishapur and its hinterland by ceramic analysis in the framework of the quantitative models such as regression analysis and rank-size model.
According to the historical records and archeological analysis, the magnitude of Nishapur's influence on its hinterland brings it to mind that the pattern of eco-political interaction in Nishapur's hinterland at the time of Sasaninas have resembled the core-periphery model.
نیشابور، علیرغم دارابودن اهمیت استراتژیک و ژئوپلتیک در دورة ساسانی، کمتر مورد توجه باستانشناسان دوران تاریخی قرار گرفته است. تحلیل نویافتههای باستان شناختی از کهندژ شهر ساسانی نیشابور و شناسایی استقرارهای ساسانی در پهنة دشت نیشابور، میتواند تا حدود زیادی بازسازی سازمان اقتصادی-سیاسی جوامع مستقر در این منطقه از ایران را میسر سازد. در این مقاله سعی شده با تحلیل دادههای سفالی در قالب مدلهای کمی همچون تحلیل رگرسیون و مطالعة الگوی استقرارهای پراکنده در دشت نیشابور با بهره گیری از ابزارهای نظری همچون تحلیل رتبه-اندازه به گمانه زنی دربارة کیفیت تعامل نیشابور با زیستگاههای اقماریاش پرداخته شود. میزان نفوذ مرکز نیشابور بر اقمارش با تکیه بر متون تاریخی و تحلیل دادههای باستان شناختی، در نهایت، این فرضیه را به ذهن متبادر میسازد که الگوی حاکم بر تعاملات سیاسی-اقتصادی سکونتگاههای نیشابور در دورة ساسانی قرابت زیادی با الگوی هسته-پیرامون داشته است.
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهرانمطالعات باستان شناسی2251-92974120120822An archeoseismology approach for identifying historical earthquakes in Sialk Kashan, Iranجستجوی زمینلرزههای تاریخی در تپه باستانی سیلک، با استفاده از باستانشناسی لرزهای2032203538210.22059/jarcs.2012.35382FAمسعودمجربدانشجوی دوره دکتری دانشکده مهندسی معدن دانشگاه تهرانحسینمعماریاناستاد دانشکده مهندسی معدن دانشگاه تهرانمهدیزارعدانشیار پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزلهJournal Article20110511Historical earthquakes play a notable role in engineering seismology. The historical Kashan-Sialk region, 3 Km south of Kashan, was surveyed in the viewpoint of historical earthquakes events. Several devastating historical earthquakes, occurred in the BC time, identified based on archaeological studies and evidences gathered from field study. In this respect a variety of information, namely time of settlement evacuation due to a natural disaster, walls and roofs collapses, unusual positions of skeletons, cracks and fractures on bones and earth were investigated. Signs of destructions and archeoseismology evidences suggested that an earthquake, with a magnitude of about 7, completely destroyed the Sialk hill. Kashan fault was introduced as an active and causative fault for this event. Effective distance from source (mezoseismic radius of Ambraseys), was used for the events which no evidences were available for their estimation. An empirical magnitude-radius relation was calculated, using regression on Ambraseys historical earthquakes catalogue to assign minimum magnitude to historical seismic events. Finally, a seismicity catalogue for Sialk ancient region and the neighboring area was prepared.
زمینلرزههای تاریخی، از اهمیت ویژهای در زلزله شناسی مهندسی برخوردارند و همواره مورد توجه بودهاند. زمینلرزههای مخرب قدیمی، سکونتگاههای باستانی مهمی را از بین بردهاند. توجه به این امر ضرورت انجام بررسیهایی از این دست در کشور را ضروری میسازد. به این منظور، منطقه باستانی کاشان- سیلک، در 3 کیلومتری جنوب کاشان، به لحاظ رخداد زمینلرزههای تاریخی مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس مطالعات باستانشناسی و شواهدی که در بازدید میدانی از محل بهدست آمد، چندین زلزله مخرب که قبل از میلاد مسیح رخ داده بودند شناسایی شد. در این بررسی، برای برخی از رویدادها اطلاعات کاملی، همچون زمان ترک سکونتگاه بهعلت یک حادثه طبیعی، فروریختن دیوارها و سقف، حالت غیر متعارف اسکلتها، ترک و شکستگی روی استخوانها و ترک و شکاف در زمین به دست آمد. مطالعه آثار خرابی و شواهد باستانشناسی لرزهای نشان داد که زلزلهای در 5500 سال پیش، با بزرگای 7، تپه سیلک را به کلی ویران کرده است. در این بررسی، گسل کاشان بهعنوان یک گسل فعال و مسبب معرفی شد. همچنین، برای رویدادهایی که شواهدی برای تخمین شدت آنها دردسترس نبود، از فاصله تأثیر از چشمه یا به بیان ن.امبرسیز، شعاع کلانلرزهای، جهت نسبت دادن شدت استفاده شد. با رگرسیونگیری روی کاتالوگ زلزلههای تاریخی امبرسیز، رابطه تجربی بزرگای شعاع کلانلرزهای 3500 ب به دست آمد. بدین ترتیب با استفاده از این رابطه، یک حداقل بزرگا بهرویدادهای لرزهای تاریخی نسبت داده شد. در انتها، کاتالوگ لرزهخیزی برای منطقه باستانی سیلک و محدوده اطراف آن تدوین و ارایه شد.
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهرانمطالعات باستان شناسی2251-92974120120822A study on the historical shrine of Emamzadeh Aghil of Yasokand, Bijarمطالعه و بررسی بنای تاریخی امامزاده عقیل (یاسوکند بیجار)2212373538310.22059/jarcs.2012.35383FAمریممحمدیدانشجوی دکتری باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرسجوادنیستانیاستادیار گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرسعلیرضاهژبری¬نوبریدانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20101210During the first Islamic centuries, Kurdistan is one of areas that there has been little information on architectural and monumental structure of this area. In such a situation, Imamzadeh Aghil monument can provide a valuable insight into the architectural patterns of the perion in the area. This monument is located in the middle of a major archaeological site and its architectural style and archaeological evidence wittneses that it may be built in the Seljuk period and is Comparable with Gonbad Alavian in Hamadan, Red Gonbad in Maragheh and the tomb of Pierre in Takestan. Despite of the destructions happened, this monument especially in terms of the construction and decoration still remains an important one although the information on grave owner is not revealed but according to the comparable monuments of this period it is possible to assign it to have been for a local rulers.
استان کردستان از مناطقی است که در طی سدههای نخستین اسلامی اطلاعات اندکی از آن در دست داریم و به تبع در خصوص معماری و بناهای تاریخی و نادر این دوره نیز شناخت کافی وجود ندارد. در چنین وضعیتی بنای تاریخی امامزاده عقیل میتواند اطلاعات ذیقیمتی فراهم آورد. این بنا در میان محوطه باستانی بزرگی از دوره سلجوقی و ایلخانی قرار گرفته و با توجه به سبکشناسی معماری و دادههای باستانشناسی، از ساختههای ارزشمند دوره سلجوقی و قرن 6هجری به شمار میآید و با بناهای گنبد علویان همدان، گنبد سرخ مراغه و بقعه پیر تاکستان قابل مقایسه بوده و علیرغم آسیبهای زیادی که متحمل شده، از نظر ساخت و بویژه تزیینات آجرکاری و کتیبهنگاری، حائز کمال اهمیت است. در خصوص صاحب مدفن اطلاعات مستندی در دست نیست، با این حال، این احتمال وجود دارد که علیرغم انتساب آن به امامزاده عقیل، همانند نمونههای مشابه و همزمان، آرامگاه یکی از حکام محلی بوده باشد.
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهرانمطالعات باستان شناسی2251-92974120120822Review and analysis of the banquet scene in the Elymais reliefs with the introduction of newly found relief of Sang-e Mahi Andyka – Masjedsoleymanبررسی و تحلیل صحنه بزم در نقوش برجسته الیمایی با معرفی نقش برجسته نویافته
سنگ ماهی در اندیکا- مسجد سلیمان2392563538410.22059/jarcs.2012.35384FAیعقوبمحمدی فردانشیار گروه باستان شناسی دانشگاه بوعلی سینا همدانافراسیابگراونددانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی ابهرعباسمترجماستادیار گروه باستان شناسی دانشگاه بوعلی سینا همدان0000-0001-5521-0767Journal Article20111226Elymais regions include the elevated plains and valleys of Bakhtiary Mountains in east of Karun River and in fact it is the northeast of Khozestan province. Although the exact determining of the region extend is difficult but during its life the extend has changed in terms of the new conquests of parthians and some more or less important parts of Elymais were dominated by small neighboring states. In the Seleucids era and especially during the parthians era the regions which are now located in Ize, Shoshtar, Dezful, Ahvaz and even Susa were completely under influences of Elymaises. So far in the Elymais region some reliefs are discovered and introduced and every few years one or more samples are added to this category such as Sang-e Mahi relief in Andika region. The subject of this sample displays the war scene like other reliefs. So far the war scenes are not specially addressed, while the effect of this issue is absolutely obvious in the Elymais reliefs and Sasanian period. This issue is pointed in literature, poetries and stories. Besides introducing the new relief of Sang-e Mahi, some other reliefs displaying the war scenes of Elymais part are examined and the Elymais artistic relationship with Sasanian art will be discussed in this paper.
منطقه الیمایی شامل جلگههای مرتفع و درههای کوههای بختیاری در شرق رود کارون و در حقیقت همان شمال شرقی خوزستان است. هرچند تعیین حدود دقیق این منطقه بسیار دشوار است ولی وسعت این منطقه در طول حیات آن بر حسب کشور گشاییهای جدید اشکانیان، کاملاً تغییر مییافته و یا دولتهای کوچک همسایه، بخشهای کم بیش مهمی از الیمایی را تسخیر میکردند. در عصر سلوکیان و به ویژه در دوره اشکانی، بخشهایی که اکنون در ایذه مالمیر، شوشتر، دزفول و اهواز واقع است و حتی در دورانی معین، شوش نیز متعلق به الیمایی بود. در این منطقه تا کنون تعدادی نقش برجسته کشف و معرفی شده است و هر چند سال یک یا چند اثر به این مجموعه اضافه میشود. نقش برجسته سنگ ماهی در منطقه اندیکا از جمله این آثار است. موضوع این اثر نیز همانند چند نقش برجسته دیگر این دوران نمایانگر صحنه بزم است. تا کنون به طور اخص به صحنههای بزمی پرداخته نشده است در حالیکه تأثیر و جایگاه این موضوع در نقوش برجسته الیمایی و پس از آن در دوره ساسانی کاملاً مشهود است. در ادبیات و خصوصاً در اشعار و داستانها نیز به این موضوع اشارات فراوانی گردیده است. در این مقاله ضمن معرفی نقش برجسته نویافته سنگ ماهی، سایر نقوش برجسته با صحنه بزمی درالیمایی مورد بررسی قرار میگیرد و به ارتباط هنری الیمایی با هنر ساسانی نیز اشاره خواهد شد.