دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
4
2
2013
02
19
سنت سفالگری ناحیۀ خداآفرین و نظریۀ پویایی فرهنگی عصر آهن
1
12
FA
بهرام
آجورلو
استادیار دانشگاه هنر اسلامی تبریز
وحید
عسکرپور
استادیار دانشگاه هنر اسلامی تبریز
10.22059/jarcs.2013.32114
بر مبنای نظریۀ پویایی فرهنگی عصر آهن فلات ایران، پیدایش و گسترش سنت سفالگری خاکستری- سیاه رنگ در اواخر هزارۀ دوم ق. م نشانۀ مهاجرت مردمانی تازه وارد است که از فراسوی کوهستان قفقاز بزرگ آمده و با گذر از رود ارس در پیرامون دریاچۀ ارومیه و دیگر صفحات فلات ایران ساکن شدهاند؛ بنابراین، در تأیید صحت و سقم نظریۀ پویایی فرهنگی در عصر آهن فلات ایران بسیار لازم مینماید که شواهد و قرائن باستانشناختی قرابتهای فرهنگی و نیز پیوستگی سنتهای بازتاب یافته در فرهنگ مادی این مهاجران در فراسوی فلات ایران و به خصوص در قفقاز و آسیای میانه بررسی و تحلیل شود. موضوع نوشتار حاضر، بررسی توصیفی- تطبیقی گزیدهای از سفالینههای شاخص یافته از گورپشتۀ عصر آهن روستای حمیدان در ناحیۀ خداآفرین است؛ که مطالعۀ آنها در ارتباط با سنن سفالگری مناطق نخجوان و حوزۀ دریاچۀ ارومیه و جنوب قفقاز میکوشد تا بدین سئوال جواب دهد که آیا گورخفتگان عصر آهن ناحیۀ خداآفرین مردمانی بومی بودهاند؛ و یا مهاجرانی شمالی از فراسوی قفقاز؟
سنت سفالگری یافته از گورپشتۀ عصر آهن روستای حمیدان در ناحیۀ خداآفرین به رغم شماری از تشابهات با سنتهای سفالگری عصر آهن شمال غربی فلات ایران و پهنۀ فرهنگی نخجوان، دارای ویژگیهای بومی و محلی بوده و نمیشود آن را در افق فرهنگی عصر آهن شمال غربی فلات ایران طبقهبندی کرد؛ بلکه باید با سنت سفالگری عصر آهن قرهباغ در قفقاز جنوبی مقایسه شود؛ که بر مبنای همین قیاس، قدمت حدود 900 سال ق. م برای آثار فرهنگی عصر آهن ناحیۀ خداآفرین قابل پیشنهاد است. شواهد باستانشناختی تا به امروز نشان داده است که سنتهای عصر آهن پیرامون دریاچۀ ارومیه نه تنها درونزا بوده، بلکه به سوی شمال، از منطقۀ نخجوان فراتر نرفته است؛ کما این که سنت قرهباغ نیز تا کنون از نواحی قفقاز بزرگ و قفقاز شمالی تا کنون گزارش نشده و به نظر میرسد که سنت قرهباغ همانند سنتهای پیرامون دریاچۀ ارومیه منشأ و مبدأ درونزا داشته است.
عصر آهن,شمال غربی فلات ایران,درۀ رود ارس,قفقاز جنوبی,گور پشته,سنت قرهباغ
https://jarcs.ut.ac.ir/article_32114.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_32114_9999cc42a8741722b64103a1f2a4a491.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
4
2
2013
02
19
بازشناسی جایگاه بندر باستانی مهروبان در خلیج فارس و گاهنگاری اولیه آن بر پایه کاوش باستان شناختی و مطالعات متون نوشتاری
13
31
FA
محمد اسماعیل
اسمعیلی جلودار
استادیار گروه باستان شناسی دانشگاه تهران
jarcs18@ut.ac.ir
محمد
مرتضایی
عضو هیئت علمی پژوهشکده باستان شناسی
jarcs45@ut.ac.ir
10.22059/jarcs.2013.32117
<span lang="FA" dir="RTL">مدارک باستان شناختی در دوره اسلامی نشان از ارتباطات تجاری و رونق بازرگانی در خلیج فارس دارد. این ارتباطات بدون شک بر پایه ساختارهایی است که از دوره ساسانیان در منطقه وجود داشته است. یکی از مهمترین بنادر خلیج فارس که دارای ارتباطات بازرگانی گستردهای با بنادر همجوار از قبیل بصره، سی نیز و گناوه از یک سو و شهرهای پسکرانهای خلیج فارس در مرز ایران از قبیل ارجان در منطقه بهبهان از دیگر سو بوده، بندر ماهروبان است. اطلاعات از این بندر تا پیش از کاوش در منطقه منحصر به نوشتههای مورخین صدر اسلام و برخی از اشارات محققان متأخر از قبیل شوارتس و راولینسون بوده است. نظر به اهمیت این بندر باستانی در شناخت بازرگانی دریایی ایرانیان در دوره ساسانیان و بهویژه صدر اسلام برنامه کاوش باستان شناختی با هدف شناخت توالی فرهنگی در آن و شناخت نشانههای تجارت دریایی از طریق مطالعه مواد باستانشناختی انجام گرفت. مقاله حاضر، حاصل نتایج اولیه بدست آمده از کاوش در ترانشه </span><span>B</span><span lang="FA" dir="RTL"> مهروبان و تلفیق آن با متون نوشتاری است جهت شناخت جایگاه امروزی آن و نقش آن در مبادلات بازرگانی خلیج فارس. مطالعات اولیه نشان میدهد که یافتههای سفالی بدست آمده در آن قابل مقایسه با بنادر باستانی صحار در عمان، رأس الخیمه در امارات متحده عربی، قلعه آت بحرین و مراکزی چون شوش در خوزستان و سیراف در بوشهر است. با تطبیق یافته های باستان شناسی با متون نوشتاری صدر اسلام تعیین جایگاه امروزی آن در نزدیکی بندر دیلم امروزی بحث و تحلیل و در نهایت پیشنهاد گردید.</span>
بندر,خلیج فارس,تجارت و بازرگانی دریایی,سفال,ماهروبان,بندر دیلم,ساسانی,و صدر اسلام
https://jarcs.ut.ac.ir/article_32117.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_32117_e462bc544b40e9394805049b2185f05d.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
4
2
2013
02
19
گونهشناسی و معرفی سفال های عصر آهن کورگان های جعفرآباد خداآفرین (فصل اوّل کاوش)
33
50
FA
فرشید
ایروانی قدیم
استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه هنر اصفهان
سلیمان
ممی زاده گیگلو
دانش آموخته کارشناس ارشد باستانشناسی دانشگاه هنر اصفهان
10.22059/jarcs.2013.32118
مقاله حاضر، پژوهشی در باب طبقهبندی و مطالعه سفالهای بدست آمده از حفریات علمی کورگانهای جعفرآباد میباشد. کورگانها از جمله تدفینهایی هستند که در ایران ناشناخته ماندهاند و کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. با تحقیق و تفحص بر روی سفالهای به دست آمده از این قبور، میتوان گوشهای از فرهنگ و تفکر، باورها، اعتقادات و نحوه زندگی روزمره مردمان و اقوام مرتبط با آنها را روشن ساخت.<br /> هنر سفالگری به دلیل فراوانی و عمومیت و مردمی بودن آن، در هرمنطقه ویژگیهای اقلیمی، تاریخی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و هنری کسانی را نشان میدهد که در آن منطقه میزیستهاند. فرمها و اشکال، رنگها، نقوش، تزئینات، تکنیک ساخت، شیوه پخت و ... که بر روی این ظروف سفالی ایجاد شده، دربرگیرنده مفاهیمی بسیار با ارزش از شرایط مختلف زندگی اقوام متعلق به آنها و زبان گویایی است که پس از هزاران سال ما را با شیوهی تفکر و قدرت تخیل سازندگان آن آشنا میسازد. دادههای سفالی کورگانهای جعفرآباد، هرچند که تعداد انگشتشماری از کورگانهای جعفرآباد مورد کاوش قرار گرفته، شیوه زندگی کوچروی را نشان میدهد. هدف اصلی این پژوهش، معرفی فرهنگ کورگان، گونهشناسی سفالها وگاهنگاری نسبی آنها بر طبق مجموعه سفالهای به دست آمده ازکورگانهای جعفرآباد است که از فراوانترین دادههای این قبور و یکی از مهمترین شواهد و مدارک باستانشناسی است.
سفال,کورگان,جعفرآباد,عصرآهن,خدا آفرین
https://jarcs.ut.ac.ir/article_32118.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_32118_11dea9e878ce7ce7fd53ba3e2e4360c8.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
4
2
2013
02
19
درجستجوی سلطانآباد چمچمال: مقایسه در منابع تاریخی با یافتههای باستانشناختی تپه هلهبگ
51
61
FA
محمد
اقبال چهری
دانشجوی دکترای باستانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
زاهد
گراوند
دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشگاه تهران
10.22059/jarcs.2013.32119
بر طبق منابع تاریخی، در زمان پادشاهی اولجایتو شهری به نام سلطانآباد چمچمال در پای کوه بیستون ساخته شده که در دوره ایلخانیان، مرکزیت سیاسی منطقه را برعهده داشته است. با وجود مطالعات و تحقیقات باستانشناسی که در منطقه انجام گرفته، تاکنون محل دقیق این شهر مهم در پردهای از ابهام باقی مانده و هنوزبحث مکانیابی سلطانآباد چمچمال به عنوان یکی از مشکلات مطرح شده در باستانشناسی منطقه وجود دارد. در این مقاله، نخست با بهرهگیری از منابع مکتوب تاریخی، موقعیت مکانی سلطانآباد چمچمال مشخص شده است. سپس ما با استفاده از بررسیهای دقیق باستانشناسی و اطلاعات زبانشناسی منطقه (در رابطة با وجه تسمیه محوطهها) و تحلیل مجموع دادههای به دست آمده، مشخص نمودیم که تپه هلهبگ، در پای کوه بیستون، در واقع همان سلطانآباد چمچمال است که تاکنون از چشم سایر محققان دور مانده بود.
سطانآباد چمچمال,تپه هلهبگ,دشت چمچمال,دوره ایلخانی
https://jarcs.ut.ac.ir/article_32119.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_32119_c6e091fed479d0202b8f70a09354d02d.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
4
2
2013
02
19
حضور پارتیان در مناطق جنوبی خلیج فارس (شرق و جنوب شرق شبه جزیرۀ عربستان) بر اساس مدارک باستان شناختی به دست آمده از محوطه های پارتی سواحل جنوبی خلیج فارس
63
81
FA
علیرضا
خسرو زاده
استادیار گروه باستان¬شناسی، دانشکده¬ی علوم انسانی، دانشگاه شهرکرد
10.22059/jarcs.2013.32120
هرچند ارتباط بین شرق و جنوب شرق عربستان با مناطق مختلف ایران پیش از دورهی ساسانی به خوبی دانسته نمیشود و مدارک نوشتاری اندکی از این دوره باقی مانده، اما شمار فراوان مدارک باستانشناختی به دست آمده از این منطقه و شمار اندک مدارک نوشتاری باقی مانده نشان میدهد که این ناحیه در این دوره ارتباطات بسیار نزدیکی با ایران داشته و تحت کنترل قانونی و رسمی پارتیان بوده است.هدف اصلی این تحقیق مطالعهی مواد فرهنگی باستانشناختی به دست آمده از محوطههای اشکانی شرق و جنوب شرق عربستان است که این ارتباط نزدیک را ثابت میکنند. با مطالعهی این مواد دانش ما از برهمکنشهای بین این منطقه و سواحل شمالی خلیج فارس در این دوران بیشتر میشود.<br /> سفال از جمله مهمترین مواد فرهنگی است که ارتباط تنگاتنگ بین محوطههای سواحل جنوبی با سواحل شمالی خلیج فارس را نشان میدهد. سفال فراوانترین مدرکی است که ارتباط بین سواحل جنوبی خلیج فارس و مناطق مختلف ایران را در دورهی پارت و ساسانی نشان میدهد، به خصوص نمونههای شاخصی که مشابه آنها را به راحتی میتوان از ایران معرفی کرد. از جمله میتوان به سفال گونهی لعابدار، منقوش یک رنگ و دو رنگ، لوندو، پوست تخم مرغی، لوندو و سیاه خشن اشاره کرد.<br /> به غیر از سفال، مواد فرهنگی دیگری مانند سکه، اشیای فلزی، شیشه، پیکره و معماری و کتیبههای به خط آرامی که نشان دهندهی ارتباط نزدیک بین سواحل جنوبی و شمالی خلیج فارس است از شماری از محوطههای اشکانی شرق و جنوب شرق عربستان به دست آمده است.
پارت,شرق و جنوب شرق عربستان,خلیج فارس,سواحل جنوبی خلیج فارس
https://jarcs.ut.ac.ir/article_32120.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_32120_8810aeb42495de0ced441d90ad864428.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
4
2
2013
02
19
توسعه فرهنگی جوامع شمال فارس در دوره باکون: تپه مهرعلی
83
101
FA
علیرضا
هژبری نوبری
دانشیار گروه باستان¬شناسی دانشگاه تربیت مدرس
jarcs46@ut.ac.ir
علیرضا
سرداری
دانشجوی دکتری باستان شناسی دانشگاه تربیت مدرس
حسن
فاضلی نشلی
0000-0002-6397-5855
دانشجوی دکتری باستان شناسی دانشگاه تربیت مدرس
hassanfazelinashli@gmail.com
حمید
خطیب شهیدی
استادیار گروه باستان¬شناسی دانشگاه تربیت مدرس
jarcs48@ut.ac.ir
10.22059/jarcs.2013.32121
دوره باکون یکی از مهمترین فرهنگهای عصر مسسنگی ایران، مرحله مهمی در زمینه تغییرات اجتماعی- اقتصادی جوامع پیش از تاریخ ایران در فارس محسوب میشود. با توجه به پژوهشهای باستانشناسی، اطلاعات مفیدی از این دوره فراهم شده است که بیانگر گسترش یک فرهنگ نسبتاً همگون با پراکنش سفال نخودی منقوش در سراسر فارس و استانهای همجوار آن است. شمال فارس یکی از مناطق حاشیهای و سرحد، برهم کشهای فرهنگی با مناطق مرکزی حوضه رود کر و حوضههای همجوار آن در دورههای باکون داشته است. کاوشهای باستانشناختی تپه مهرعلی در شهرستان اقلید، در سالهای 1385 و 1387 مدارک قابلتوجهی در این مورد با فرهنگ باکون آشکار ساخت که بررسی آنها، موضوع این مقاله است. این مدارک چنین ارتباطات و توسعههای فرهنگی را در دوره باکون تقویت مینماید و توالی استقراری فرهنگ باکون را تا حدودی روشنتر میسازد.
باکون,تپه مهرعلی,کاوش¬ باستان¬شناسی,شمال فارس
https://jarcs.ut.ac.ir/article_32121.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_32121_d8e3dcdc84706e233102992a4428af23.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
4
2
2013
02
19
بررسی شیوه های تدفین دوره اشکانی در گورستان ولیران دماوند
103
121
FA
محمدرضا
نعمتی
کارشناس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران
علی
صدرایی
عضو هیأت علمی پژوهشکده باستان شناسی
10.22059/jarcs.2013.32122
دوره اشکانی به دلیل دوران طولانی امپراطوری ،گستردگی وسعت زیاد قلمرو حکومتی و وجود مذاهب مختلف ، شیوههای متنوعی جهت دفن اجساد وجود داشته است. تاکنون گورستانهای متعدی از این دوره با شیوههای متفاوت تدفین از قبیل :قبور خمرهای ، سردابهای ، گور معبد ، تابوتی ، چاهی ، مکعب مستطیل ، گودالهای ساده و سنگ چین در نقاط مختلف داخل و خارج ایران کشف و حفاری شده است. در بخش شمال شرق فلات مرکزی ایران و بخصوص در استان تهران به دلیل عدم انجام بررسیهای علمی و کاوشهای باستان شناسی ، هیچ گونه اطلاعی از وضعیت تاریخی و باستان شناسی این بخش از فلات مرکزی ایران وبخصوص شیوههای تدفین در دوره اشکانی وجود نداشت.با انجام دو فصل کاوش در محوطه ولیران در شرق استان تهران گورستانی با تعدادی گور و شیوه های مختلف تدفین کشف و شناسایی گردید که با مطالعه اولیه آنها ،اطلاعات مفید و ارزشمندی در خصوص شیوههای تدفین و نگرش مذهبی اشکانیان در منطقه دماوند حاصل آمد که در این مقاله به شرح آنها خواهیم پرداخت.
گورستان,باستانشناسی اشکان,تدفین,ولیران دماوند
https://jarcs.ut.ac.ir/article_32122.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_32122_b59b62c7d5982941310643e0d7f9c306.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
4
2
2013
02
19
تحلیل باستان شناختی محوطه های ساسانی شهرستان خمین
123
140
FA
سید مهدی
موسوی نیا
دانشجوی دکتری باستان¬شناسی دانشگاه تهران
10.22059/jarcs.2013.32123
شهرستان خمین در استان مرکزی و حد فاصل مرکز فلات ایران و زاگرس مرکزی واقع شده است. این موقعیت خاص جغرافیایی، خمین را به منطقهای گذرگاهی بین دو حوزۀ فرهنگی فوق تبدیل کرده است. عبور شاخهای از جاده ابریشم از شهرستان خمین، به همراه آثار و یادمانهایی از دو دورۀ اشکانی و ساسانی در داخل و پیرامون این شهرستان، همچون معبد خورهه، آتشکده آتشکوه، میل ملیون، سنگنوشتههای پهلوی درۀ غرقاب و ...، کمابیش بر نقش و جایگاه این شهرستان و اهمیت آن در سیر تاریخ فرهنگی ایران گواهی میدهد. با این وجود، اطلاعات خاصی از کم و کیف باستانشناسی این منطقه از ایران در دست نیست؛ لذا در نوشتۀ حاضر سعی میشود بر اساس دادههای باستانشناسی به دست آمده از دو فصل بررسی باستانشناسی این شهرستان، ضمن توصیف باستانشناسی منطقه در دورۀ ساسانی، الگوهای مؤثر در شکلگیری و پراکندگی محوطههای ساسانی منطقه شناسایی و بازسازی گردد. در این راستا با استفاده از نرم افزار GIS اطلاعات باستانشناسی ساسانی شهرستان خمین در بافت محیطی منطقه قرار میگیرد تا الگوهای محیطی مؤثر در شکلگیری و پراکندگی محوطهها شناسایی و بازسازی گردد. از متون تاریخی نیز در راستای درک بهتر این پراکندگیها استفاده گردیده است.
استقراری,شهرستان خمین,ساسانیان,بررسی باستانشناسی
https://jarcs.ut.ac.ir/article_32123.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_32123_93a96db7d165da14df8e25286637f71c.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
4
2
2013
02
19
بررسی باستان شناختی قلاع قهستان
141
158
FA
فیروز
مهجور
استادیار گروه باستان¬شناسی دانشگاه تهران
vahidgolshan@yahoo.com
ستار
خالدیان
دانشجوی دکتری باستان¬شناسی دانشگاه تهران
10.22059/jarcs.2013.32124
قهستان منطقهای است در جنوب شرقی خراسان، شامل شهرستانهای کاشمر، طبس، فردوس، بیرجند، قاین، تربت حیدریه، خواف، گناباد و تایباد که از جانب شمال به نیشابور و سبزوار، از غرب به بیابان مرکزی، از جنوب به سیستان و کرمان و از طرف شرق به دشت ناامید در افغانستان کنونی محدود است. آنچه این ناحیه را از سایر نقاط ایران جدا میکند، غیر از ویژگیهای جغرافیایی و اقلیمی، وجود تعداد زیادی قلعه است. در این مقاله از یک طرف، جهت شناخت پهنه فرهنگی قهستان و قلاع موجود در آن، با استفاده از متون، اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی تاریخی آن مورد مطالعه قرار گرفته و از طرف دیگر، به منظور فهم حوزه کارکرد قلاع، به عنوان پایگاههای مهم نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به بررسی میدانی قلاع و تحلیل موقعیت قرارگیری و پراکنش آنها در ارتباط با محیط پیرامونشان پرداخته شده است.
قهستان,خراسان,قلعه,اسماعیلیان,راه
https://jarcs.ut.ac.ir/article_32124.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_32124_41d1828f9a12ed860c148e62a7615b72.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
4
2
2013
02
19
تصحیح پلان به همراه مستندنگاری پلکان کاخ ویران شده اردشیر سوم
در تخت جمشید
159
178
FA
افشین
یزدانی
دکترای باستان شناسی دوران تاریخی
10.22059/jarcs.2013.32125
<span lang="FA" dir="RTL">بر روی بلندترین بخش محوطه تختگاه شهر پارسه (تخت جمشید) در حدود نیمۀ قرن چهارم پیش از میلاد کاخی ساخته شد که دارای ایوان و پلکانی گسترده رو به حیاط کاخ موسوم به «هدیش» بود که البته امروزه جز آثار شکسته و پراکندهای از بخشهایی از پلکان آن، نشانۀ دیگری از آن باقی نمانده است و همین پراکندگی قطعههای پلکان بنا بود که بهانهای شد تا در سال 1384 خورشیدی و در جریان یک برنامه ساماندهی و مستندنگاری دقیق که با همکاری بنیاد پژوهشی پارسه پاسارگاد انجام شد، شواهدی مسلم بدست آید که ثابت میکرد که طرح نخستین ارائه شده برای پلکان آن نیازمند تغییراتی است که در نوشتار حاضر به طور مفصل به همراه دلایل و مستندات لازم به آن پرداخته شده است. </span>
تخت جمشید,پارسه,فراهخامنشی,اردشیر سوم,کاخ G,کاخ H
https://jarcs.ut.ac.ir/article_32125.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_32125_1924ccdf6a5a761f752ccae1b668950d.pdf