دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
1
2
2010
02
20
پیدایش نهادهای پیشحکومتی در فلات مرکزی ایران؛
خانسالارهای آغاز ایلامی در تپه سفالین پیشوا
1
22
FA
مرتضی
حصاری
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی
jarcs39@ut.ac.ir
روح اله
یوسفی زشک
دانشجوی دکتری گروه باستان¬شناسی دانشگاه تهران
jarcs38@ut.ac.ir
در این مقاله، ساختار نظام اداری تپه سفالین در قالب فن مدیریت اداری مورد بررسی قرار میگیرد. دادههای بهدست آمده از کاوش تپه سفالین باعث افزایش بانک اطلاعاتی باستانشناسی دوران آغاز تاریخی با تمرکز بر پیدایش سیستمهای مدیریتی و اداری در فلات مرکزی ایران شده است. در دورة آغاز ایلامی، تغییرات اصلی در سیستم اقتصادی، همراه با تغییراتی از یک جامعه خویشاوندی به سوی جامعة طبقاتی دیده میشود که در افزایش میزان واحدهای اقتصادی و رشد سازماندهی نیروی کار نمود یافته است. تپه سفالین به منزلة یک مرکز تخصصی مدیریت اداری در شمال فلات مرکزی ایران است که توسط گروهی از نخبگان اقتصادی و اجتماعی که همان خانسالارهای آغاز ایلامی بودند، اداره میگردید؛ بر تولید و مبادلة کالا نظارت داشته و کلیة شاخصههای یک جامعه پیش حکومتی را در خود جای داده بودند. تپه سفالین باعث افزایش درک ما از نقش تجارت در توسعه و تحوّل جوامع پیچیده در فلات مرکزی ایران میشود. دادههای اداری و مدیریتی محوطه تپه سفالین نشان میدهد که سلسله مراتب قدرت در این جامعه که در رأس آن یک نخبه و یا گروهی از نخبگان اجتماعی قرار دارند، به هماهنگسازی تصمیمات گوناگون میپرداخته و به مرکزیت محوطه سفالین در دشت ری، سایر جوامع استقراری همزمان با آن را سازماندهی و مدیریت مینمودهاند. در این پژوهش سعی شده است با معرفی دادههای مدیریتی حاصل از 4 فصل کاوش در تپه سفالین، روند رشد و توسعه نهادهای پیش حکومتی در فلات مرکزی ایران و جایگاه اقتصادی و اجتماعی خانسالارهای آغاز ایلامی در اواخر هزارة چهارم و ابتدای هزارة سوم ق.م. بررسی شود.
تپه سفالین,جوامع خانسالار,دوره آغاز ایلامی,فن مدیریت,نهادهای پیشحکومتی
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28668.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28668_6ddb44dd917543d98d66216c122f1737.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
1
2
2010
02
20
بررسی معادن و محوطههای مربوط به ذوب فلز در شهرستان بردسیر
23
37
FA
علیرضا
خسروزاده
عضو هیئت علمی گروه باستان¬شناسی دانشگاه شهرکرد
jarcs55@ut.ac.ir
شهرستان بردسیر از نظر کانسارهای فلزی، به ویژه مس، از غنیترین مناطق شرق ایران است. بیشتر این کانسارها در منطقة غربی و جنوب غربی بردسیر در منطقة کوه پنج واقع شدهاند. برخی از این کانسارها از دورة پیش از تاریخ تا سدههای متأخّر اسلامی استحصال شدهاند. <br />اطّلاعاتی که در این مقاله ارائه میشود بررسی شماری از معادن باستانی و محوطههای ذوب فلز بخشهای غربی و جنوب غربی بردسیر است که طیّ بررسی و شناسایی فصل دوم که در تیر و مرداد 1383 انجام شد، ثبت شدهاند. طیّ این بررسی، 27 معدن باستانی و محوطه ذوب فلز، که بر سطح آنها تلنبار سرباره فلز و بقایای کوره وجود داشت، شناسایی شد. <br />بیشتر معادن، روباز و به شکل شیاری و افقی هستند. هرچند معادنی به شکل تونلهای عمودی و چاهی شکل نیز شناسایی شد. بر اساس مطالعات اوّلیّه روی مواد فرهنگی کم شمار به دست آمده از این معادن، بیشتر این معادن مربوط به دورة اسلامی هستند. از سطح محوطههای مربوط به ذوب فلز، شمار بیشتری تکّه سفال به دست آمد که بیشتر آنها مربوط به دورة اسلامی (عمدتاً صفویه)، اشکانی و ساسانی است. از سطح یکی از محوطهها نیز تکّه سفال شاخص مربوط به آغاز تاریخی به دست آمد. تعدادی از این محوطههای سربارهای چسبیده یا در نزدیکی محوطههای استقراری قرار داشتند که بر اساس این محوطههای استقراری میتوان این محوطههای سربارهای را نیز تاریخگذاری کرد. در کنار معادن و تعدادی از محوطههای ذوب فلز، بقایای سازههایی دیده میشود که با استفاده از سنگهای لاشه بدون ملاط ساخته شدهاند.
باستانشناسی,بررسی,کانسار,محوطه ذوب فلز,معدن
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28658.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28658_3a892240c5eb0c17a357060a8897c3fd.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
1
2
2010
02
20
جایگاه نذورات و پیشکش قربانی
39
47
FA
آرمان
شیشهگر
استادیار پژوهشکده باستانشناسی
jarcs54@ut.ac.ir
با پدید آمدن جوامع انسانی، نیاز روحی به ستودن خالق و نذر و پیشکش قربانی برای رسیدن به سلامتی و آرزوها باعث شد تا مکانهایی به شکل نیایشگاه با جایگاههایی ویژه برای پیشکش نذورات و قربانی در آنها، در میان اقوام و فرهنگهای گوناگون به وجود آید. این مقاله به اجمال به بررسی جایگاه نذورات از نظر واژهشناسی و ریشهیابی لغت، آئینها و آداب و رسوم و ساختار آن و نیز موادی که برای پیشکش به کار میرفته است ـ در دورهها و مکانهای مختلف در فلات ایران از حدود هزارة سوم ق.م. تا دوران اسلامی ـ میپردازد و اشارهای به ادامة سنّت پیشکش نذورات و قربانی تا روزگار حاضر دارد و نشان میدهد که این جایگاه و آیینهای مربوط به آن به یک زمان و مکان و یا یک دین و مذهب خاص منحصر نبوده است.
باستانشناسی,جایگاه نذورات,قربانی,نیایشگاه,هزاره سوم ق.م
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28659.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28659_e06dc46e32b298e8fac9ad8c09fbd149.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
1
2
2010
02
20
گلنبشتههای باروی تخت جمشید
(خطّ و نوع متنها )
49
62
FA
بهمن
فیروزمندی
استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه تهران
jarcs53@ut.ac.ir
لیلا
مکوندی
دانشجوی دکتری گروه باستانشناسی دانشگاه تهران
jarcs52@ut.ac.ir
در امپراتوری وسیع هخامنشی از خطّ و زبانهای متفاوتی در نقاط مختلف قلمرو هخامنشی برای انجام فعّالیّتهای اداری ـ اقتصادی در سیستمهای اداری استفاده میکردند. آرشیو باروی تخت جمشید در مرکز امپرتوری مربوط به سالهای 13 تا 28 سلطنت داریوش بزرگ را میتوان بزرگترین و مهمترین سازمان اداری چند زبانة هخامنشی دانست. اگرچه زبان قالب در گلنبشتههای آرشیو، ایلامی است ولی گلنبشتههایی به زبان آرامی و نمونههایی به خطّهای پارسی باستان، یونانی، بابلی، فریگیهای نیز شناسایی شده است. این چندزبانه بودن به نوعی، نمایشگر وضعیّت اجتماعی چند ملّیّتی تخت جمشید و نواحی اطراف آن است. اسناد چندزبانة بارو در ساختاری از مدارک پیچیده قرار دارند، البتّه متنهای آنها مربوط به فعّالیّتهای اداری مشابه است. در این مقاله سعی داریم به بررسی اهمّیّت این مدارک و طبقهبندیهای ارائه شده برای آنها بر اساس شکل، زبان و متن آنها بپردازیم.
آرشیو بارو,ایلامی,تخت جمشید,گلنبشته,لوح نوشته نشده,هخامنشی
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28660.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28660_644abac3ce6bc8413e79e570385802bb.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
1
2
2010
02
20
شهرهای «ویگل» و «هراسکان» در انتقال از عصر ساسانیان به دوران اسلامی
با اتکاء به دادههای باستانشناختی
63
83
FA
حسن
کریمیان
استادیار گروه باستان¬شناسی دانشگاه تهران
محسن
جاوری
دانشجوی دکتری باستانشناسی دوران اسلامی دانشگاه تهران
mohsen.javeri@yahoo.com
محوطة وسیع باستانی ویگل که در شمال شهرستان آران و بیدگل واقع شده است، در پاییز سال 1385 توسط نگارندگان، شناسایی و تحت بررسی روشمند باستانشناختی قرار گرفت که در نتیجه، بقایای دو شهر مستقل از هم با دو قلعه حکومتی مجزا شناسایی گردید. از آنجاییکه به غیر از قلعههای مذکور، سایر فضاهای شهری، آثار معماری و قطعات مواد فرهنگی در زیر شنهای روان مدفون شده بودند، بررسیهای باستانشناختی به دشواری انجام گرفت لیکن به جهت آنکه این شنها سبب حفاظت از این آثار نیز بودهاند، قطعات آثار فرهنگی در وضعیتی نسبتاً سالم به دست آمدند. <br />به هر حال، گروه توانست با کسب اجازه از پژوهشکدة باستانشناسی، محدودهای قریب به 100 هکتار از عرصه و حریم شهرهای مذکور را تحت بررسی قرار دهد. گاهنگاری دادههای سطحی روشن ساخت که این دو شهر از دوره ساسانی تا پایان حکمرانی سلاجقه بر ایران، یعنی اواخر قرن ششم هجری، مسکون بودهاند. <br />در مقالة حاضر تلاش گردیده تا پس از معرفی فشردة این دو شهر، با تحلیل نتایج دادههای حاصل از بررسیهای میدانی ادوار استقراری، فرم و عملکرد این دو شهر، مشخص و در حد امکان، دلایل انقراض آنها مورد تحلیل قرار گیرد.
شهر اسلامی,شهر ساسانی,فضاهای شهری,هراسکان,ویگل
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28661.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28661_7d42b163f2b14af564bef3b3cb3bbb4f.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
1
2
2010
02
20
نقش مهرهای تزئینی در معماری دورۀ ایلخانی
85
102
FA
آرش
لشکری
دانشجوی دکتری دانشگاه تربیت مدرس
jarcs49@ut.ac.ir
حمید
خطیب شهیدی
استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس
jarcs48@ut.ac.ir
جواد
نیستانی
استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس
jarcs47@ut.ac.ir
علیرضا
هژبری نوبری
دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس
jarcs46@ut.ac.ir
در معماری دوران اسلامی، معمار، همیشه سعی کردهاست که به نحوی فضای داخلی و خارجی را به طرق مختلف تزئین نماید. یکی از این تزئینات، آجرکاری است که در معماری دورة ایلخانی ـ قبل و بعد از آن ـ رواج داشته و به دو صورت بودهاست. <br />در این دوره، آجرهایی مورد استفاده بوده (پیش بر) که قبل از پختن به آن فرم میدادهاند و بسیار با محاسبه ساخته میشده است و چون تیشهخور نبودهاند فواصلی بین آنها ایجاد میشده و به غیر از ملاط این فواصل با تزئینات گچی و یا توپیهای آجری و مهرهای تزئینی مانند نقوش هندسی و گل و بتّه و اسماء متبرکه تزئین میگردیدهاست و این موارد در انواع بناهای دورههای سلجوقی و ایلخانی دیدهمیشود از جمله این بناها میتوان به مساجد، مقابر (امامزادهها)، برجها، کاروانسراها و مدارس اشاره کرد. در این مقاله به سوابق و خاستگاه مهرهای تزئینی ـ آجر در دورة ایلخانی و انواع آن در بناهای مختلف با ذکر بنا و مقایسة آنان با دوره قبل (سلجوقی) پرداخته شده است.
آجرکاری,ایلخانی,سلجوقی,معماری,مهرهای تزئینی
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28662.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28662_88cad0e8a55ab2a644ed46497f97e2aa.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
1
2
2010
02
20
پژوهشی باستانشناختی
پیرامون تعیین جایگاه شهر باستانی ویمه یا دیمه
103
120
FA
محمد
مرتضایی
استادیار پژوهشکده باستانشناسی
jarcs45@ut.ac.ir
علی
فرهانی
عضو هیئت علمی پژوهشکده باستانشناسی
jarcs44@ut.ac.ir
مورّخین و جغرافینویسان سدههای اوّلیّه و میانی اسلامی در نوشتههای خود از مکانی به نام «ویمه» یا «دیمه» یاد میکنند که ظاهراً از شهرهای مهم و آباد در قرون اوّلیّه و میانیِ اسلامی به شمار میرفته و از حیث شهرت و آبادانی، نام آن در کنار نام شهرهای بزرگ و مهمّ آن زمان مانند دماوند، خوار و شلنبه ذکر شده و از نظر وسعت از برخی از این شهرها بزرگتر به شمار آمده است. <br />حدود جغرافیاییِ این شهر بنابر اشارات مورّخین، ناحیهای میان ری و طبرستان و از ناحیت دماوند ذکر شده است. علیرغم این اشارات و تحقیقات صورت گرفته توسّط برخی محقّقین معاصر، محلّ دقیق این شهر تا به امروز مشخّص نشده و نظرات مطرح شده دربارة جایگاه کنونی شهر ویمه نیز خود پرسشی است که پاسخ به آن نیازمند مداقّة بیشتری میباشد. <br />نگارندگان در سال 1381هـ.ش. و در خلال انجام یک برنامة پژوهشی باستانشناسی در شهرستان فیروزکوه با این موضوع مواجه شده و درصدد برآمدند تا بررسی و مطالعة دقیقی در خصوص تعیین موقعیّت جغرافیایی شهر «ویمه» یا «دیمه» و جایگاه امروزی آن به عمل آورد. آنچه در این مقاله ارائه میشود نتایج حاصل از این تحقیقات و بررسیها است.
پیرکمر فیروزکوه,دنباوند/ دماوند,شهر اسلامی,متون تاریخی,ویمه/ دیمه
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28663.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28663_0213c1e43aab64b7c9c5a06b4033440d.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
1
2
2010
02
20
ارزیابی مجدّد گاهنگاری آثار زیویه
121
141
FA
امیر ساعد
موچشی
دانشجوی دکتری گروه باستانشناسی دانشگاه تهران
jarcs43@ut.ac.ir
باستانشناسانی که در رابطه با زیویه به تحقیق پرداختهاند، نظریات مختلفی دربارة سازندگان آثار و سبکهای هنری آن بیان نمودهاند. بیشتر آنان با تکیه بر یک شیء منفرد و خاص و با تجزیه و تحلیل نقوش آن و مقایسة آن با نمونههای مشابه از فرهنگها و یا محوطههای همجوار منشأ اشیاء و یا منشأ هنری و سبک آن را به ناحیة مورد نظر منتسب کرده و بر پایة همین مقایسهها، تمام مجموعه زیویه را تاریخگذاری کردهاند. از اشتباهات صورتگرفته در مورد سبکشناسی و تعیین قدمت اشیاء زیویه، همزمان پنداشتن تمامی مجموعه به دست آمده از زیویه، است. شاید یکی از دلایل این امر پیدا شدن اکثر آثار گنجینه در تابوت برنزی بوده است. در این مقاله سعی شده تا تمامی سبکهای موجود در زیویه مورد توجّه قرار گیرد تا بتوان تاریخگذاریِ مطمئنتری را که بتواند تمامی سبکهای مورد نظر و نیز تمامی مواد فرهنگی به دست آمده را شامل شود، ارائه کرد. گاهنگاری پیشنهاد شده، اواخر عصر آهن2 تا دورة ماد را در بر میگیرد.
اسناد آشوری و گاهنگاری,زیویه,سبکهای هنری,سفال,معماری
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28664.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28664_7c7de536b19f80e14575589272bf17a1.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
1
2
2010
02
20
ایران، خاستگاه سفالینۀ گونۀ موسوم به کوباچه
143
160
FA
فیروز
مهجور
استادیار گروه باستان¬شناسی دانشگاه تهران
vahidgolshan@yahoo.com
کشف نمونههای متعدّدی از سفالینة نوع موسوم به کوباچه، شامل گونههای قلم سیاه، قلم سبز و رنگارنگ در کاوشهای باستانشناختی مناطق مختلف ایران مانند خراسان، رَبع رشیدی در تبریز، اردبیل، تپة امامزاده بنیس در نزدیکی شبستر، شهر تاریخی گسکر (هفت دغنان) در نزدیکی صومعه سرا، تمیشه در استان گلستان، قلعة الموت، تپة نرگه در تاکستان و تپّه شورهپزخانه در روستای خانلق از توابع شهرری در اطراف تهران و نیز نتایج آزمایش سنگنگاری (Petrography) برخی نمونههای مزبور، به طور مستند بر منشأ ایرانی اینگونه سفال، دلالت و حدّاقل شهرهای نیشابور، مشهد، تبریز و اصفهان را به عنوان مراکز تولید این نوع سفالینه مشخص مینماید. <br />تولید سفالِ گونة موسوم به کوباچه، بر اساس نمونههای دارای رقم و تاریخ از نیمة دوم قرن نهم هجری، به دو صورت قلم سیاه و قلم سبز در ایران، آغاز و به صورت رنگارنگ تا قرن دوازدهم هجری در این کشور ادامه یافت. اگرچه از آن زمان، ساخت و پرداخت این نوع سفالینه، بهشدت کاهش پیدا کرد، ولی به طور کامل منسوخ نگردید، به طوری که هم-اکنون نیز به حیات خود ادامه میدهد و در نقاط محدود و منحصر به فردی مانند «مند گناباد» تولید میشود.
ایران,رنگارنگ,سفال,صفوی,قلم سیاه,قلم سبز,گونة موسوم به کوباچه,نقاشی زیر لعاب
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28665.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28665_6607094602874f79e32f4d2084a06bb2.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
1
2
2010
02
20
مطالعات باستانشناسی در حوضة آبخیز کارون شمالی
(استان چهارمحال و بختیاری)
161
175
FA
علی اصغر
نوروزی
عضو هیئت علمی پژوهشکده باستان¬شناسی
jarcs41@ut.ac.ir
استان چهارمحال و بختیاری، محدودهای معادل یک درصد از مساحت ایران را در بر گرفته و منطبق بر حوضة آبریز شمالی رود کارون، یعنی یکی از مهمترین شریانهای حیاتی جنوب غربی کشور است. به دلایل متعدّد، جایگاه این منطقه در مطالعات باستانشناسی کشور مورد غفلت قرار گرفته است. در این مقاله، نگارنده کوشیده است تا با نگاهی اجمالی به نتایج ارزشمند دو دهة فعّالیّت باستانشناسان ایرانی و خارجی در این منطقه اهمیت و جایگاه دستاوردهای مطالعاتی این عرصه را گوشزد نموده و با ارائه کلیاتی از دانستهها و مسائل باستانشناسی توجّه محققّین، متخصّصین و علاقهمندان باستانشناسی ایران را به این منطق? کمتر شناخته شده، معطوف نموده و آغازگر فصل جدیدی در پژوهشهای علمی هدفمند به منظور مطالعة مراحل تکوین جوامع بشری در سرزمین کوهستانی چهارمحالوبختیاری باشد
اسلامی.,بررسی شناسایی,پیش از تاریخ,تاریخی,چهارمحال و بختیاری,کارون 4
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28666.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28666_5f871f053731ec7537ee3752d16e6949.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
مطالعات باستان شناسی
2251-9297
2676-4288
1
2
2010
02
20
چگونگی ساخت کانال سوئز توسّط داریوش
و
بررسی تأثیر سیاسی ـ اقتصادیِ آن در دورة هخامنشیان
177
201
FA
رحیم
ولایتی
عضو مؤسّسه باستان¬شناسی دانشگاه تهران
jarcs40@ut.ac.ir
اگر شروع حیات امپراتوری هخامنشی را از سال559 ق.م.، سال به قدرت رسیدن کوروش دوم، و پایان آن را سال 332 ق.م. فتح ایران توسّط اسکندر مقدونی بدانیم، در این 227 سال توسعة قدرت سیاسی و نظامی امپراتوری هخامنشی تعدادی از کشورها و ملل ـ به عنوان مثال، مصرـ زیر سلطة نظامی، اقتصادی و سیاسی این امپراتوری، به عنوان ساتراپنشین هخامنشی تحت فرمان ایران قرارگرفته بودند. در مصر از مهمترین پروژههای هخامنشیان، ادامة حفر وافتتاح کانال سوئز بوده است که امکان کشتیرانی را بین دریای مدیترانه و دریای سرخ مخصوصاً قسمت شرقی آن ساحل قارّة آفریقا و خلیجفارس و اقیانوس هند فراهم میآورد. داریوش خود در این باره در کتیبه و سنگ یاد بود سوئز میگوید: {من پارسی ام. مصر را تسخیر کردم. دستور دادم این کانال را از رودخانهای به نام نیل که در مصر واقع شده است به دریایی که تا پارس امتداد مییابد، حفر کنند. سپس چنانکه دستور داده بودم، این کانال حفر شد و کشتیها از مصر توسّط این کانال به پارس میرفتند، آنگونه که خواست من بود.} از یافتههای باستانشناسی و شاخصترین آثارهخامنشی در مصر سنگ یادبودها و کتیبههای داریوش در کنار کانال سوئز میباشد.
داریوش,سنگ یادبودهای کانال,کانال سوئز,مصر,هخامنشیان
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28667.html
https://jarcs.ut.ac.ir/article_28667_437bafc35293b1c005bf754e22216721.pdf