میثم لباف¬خانیکی
چکیده
نیشابور، علیرغم دارابودن اهمیت استراتژیک و ژئوپلتیک در دورة ساسانی، کمتر مورد توجه باستانشناسان دوران تاریخی قرار گرفته است. تحلیل نویافتههای باستان شناختی از کهندژ شهر ساسانی نیشابور و شناسایی ...
بیشتر
نیشابور، علیرغم دارابودن اهمیت استراتژیک و ژئوپلتیک در دورة ساسانی، کمتر مورد توجه باستانشناسان دوران تاریخی قرار گرفته است. تحلیل نویافتههای باستان شناختی از کهندژ شهر ساسانی نیشابور و شناسایی استقرارهای ساسانی در پهنة دشت نیشابور، میتواند تا حدود زیادی بازسازی سازمان اقتصادی-سیاسی جوامع مستقر در این منطقه از ایران را میسر سازد. در این مقاله سعی شده با تحلیل دادههای سفالی در قالب مدلهای کمی همچون تحلیل رگرسیون و مطالعة الگوی استقرارهای پراکنده در دشت نیشابور با بهره گیری از ابزارهای نظری همچون تحلیل رتبه-اندازه به گمانه زنی دربارة کیفیت تعامل نیشابور با زیستگاههای اقماریاش پرداخته شود. میزان نفوذ مرکز نیشابور بر اقمارش با تکیه بر متون تاریخی و تحلیل دادههای باستان شناختی، در نهایت، این فرضیه را به ذهن متبادر میسازد که الگوی حاکم بر تعاملات سیاسی-اقتصادی سکونتگاههای نیشابور در دورة ساسانی قرابت زیادی با الگوی هسته-پیرامون داشته است.