مجید منصوری
چکیده
در جغرافیای باستانشناسی ایران، شرق فارس، درههای فسا و داراب را در بر میگیرد. مطالعات باستانشناسی در این حوزه ابتدا با بررسیهای گذرا و کاوشهای شتابان استین در سال 1934 آغاز شد. چند دهه بعد، ...
بیشتر
در جغرافیای باستانشناسی ایران، شرق فارس، درههای فسا و داراب را در بر میگیرد. مطالعات باستانشناسی در این حوزه ابتدا با بررسیهای گذرا و کاوشهای شتابان استین در سال 1934 آغاز شد. چند دهه بعد، نخستین بررسی متمرکز در شرق فارس در سالهای 72-1971 م. بهدست میروشیجی انجام شد، اما مواد فرهنگی آن هیچگاه بصورت جزئی مطالعه نشد. به همین دلیل، فرهنگهای پیش از تاریخ شرق فارس، مبهم و ناشناخته بود. بنابراین، به منظور درک تحولات فرهنگی این حوزه، ابتدا مواد بررسی میروشیجی بازبینی و مطالعه شد و سپس برای شناخت فرهنگهای هزارههای چهارم و سوم پ. م این منطقه، تپه وکیلآباد در دشت فسا کاوش گردید. ترکیب نتایج بررسی میروشیجی و کاوش مذکور، چارچوب مناسبی از پیش از تاریخ این منطقه ارائه داد. حوزۀ شرق فارس، پس از دورۀ بَکون تا دورۀ کفتری، یک روند فرهنگی کمابیش محلی را تجربه میکند. سفالهای محلی این بازۀ زمانی شامل وکیلآباد، ضحاک، جوزجان، رودبال و گلیان است. تحلیل الگوهای استقراری این حوزه بیانگر کاهش شمار استقرارها در دروۀ وکیلآباد/ لپویی و با شدت بیشتر در نیمۀ دوم هزارۀ چهارم و نیمۀ اول هزارۀ سوم پ. م است. این کاهش استقرارها شاید نشان دهندۀ تحول شیوۀ معیشتِ بخش بزرگی از جامعه، از کشاورزی به دامپروری بر پایۀ کوچروی باشد. به نظر میرسد الگوهای استقراری پیش از تاریخ شرق فارس همانند حوضۀ رود کر بوده، اما در دورۀ بانش، حوضۀ رود کر در ارتباط با سرزمین پست شوشان به تحولات سیاسی و اجتماعی پیچیدهای دست یافت و شرق فارس به منطقهای حاشیهای با جمعیت یکجانشین محدود، تبدیل شد.